شاید در جهان پهناور زیست انسانها کمتر کشوریا ملتهایی را بتوان یافت با همسایگان خود در گذر زمان مراوداتی استوار بر خاترات تلخ همیشگی یا برعکس تنها در دایره همزیستی توام با احترام مداوم بسان منظومه شمسی از نظمی یکسان مقابل همدیگر پیروی نموده باشند.
در محدوده ای شناخته شده بنام ایران دیر زمانیست ملیت های جداگانه کرد و آذری و دیگران هرکدام با مختصات اتنیکی خویش نه تنها در جوار هم بلکه در موارد بسیاری در اختلاطی آن چنان در هم تنیده زیست میکنند که برای رهگذران بیگانه و نا آشنا تفکیک آندو ممکن است در نگاه اولیه از همدیگر آسان ننماید، چرا که این دو ملت نه تنها در موارد زیادی فرهنگ همدیگر را بعاریت گرفته زبان مکالمات زوزمره مقابل را هم بدون تعصب در نقاط مشترک زیستی بروانی تکلم مینمایند.
علیرغم این وجوه مشترک ارزشمند انسانی متاسفانه نمیتوان از کنار خاطرات تلخ و گاها” خونبار نیز هر چند پای عوامل خارجی یا کسب قدرت فرمانروایی در میان بوده باشد نادیده گرفت.
ولی آنچه هدف این کوتا سخن را در دستور بیان خود دارد ، کوته اشاره ای بر بزرگ اندرز و والا آموزشی است که فرزندان آذربایجانی ، اصفهانی ، شمالی ، شیرازی، حتی تهرانی و همدانی هر چند با شمار ناچیز در کردستان خلال ، سالهای فشار و خفقان علیرغم تلاش های وسیع تفرقه افکنانه سود جویان و فرصت طلبان با هدف براه انداختن فتنه نفاق در این سرزمین حق طب از خود بیادگار گذاشته اند .
هر چند از نظر کمی نمونه های در دسترس از شمار بالایی بر خوردارنیستند ولی همین چند نمونه موجود که نگارنده از ایثار بعضی از آنان شناخت داشته و خود شاهد بزرگواری و بلند همتی تا سرحد فدا شدن در وجود این بزرگ مردان بوده است خود میتواند بعنوان سهرمشق ، رد یابی و کشف رگههای امید به همزیستی در جوار هم با تکیه بر این پشتوانه گرانبها باشد.
فتوای “امام خمینی”! [28/4/1358] مبنی بر سرکوب مردم کردستان، فرمان بسیج و آغاز یورش سراسری به این خطه ، تبلیغات گستردهو همسوی رادیو و تلوزیون ، دیگر رسانهها و منبر و مساجد با هدف بانجام رسانیدن این “وظیفه دینی وطنی”!!؟ سبب شد تا بسیاری از جوانان ناآگاهانه تحت تاثیر چنین نغمه شومی قرار گیرند !
با کمال تاسف باید بیاد آورد کم نبودند جوانان نورسیده وامیدوار بآیندهای که بازیچه اقتدار طلبی صدر نشینان قدرت کور تهران و قـم گرار گرفتند!!
جمهوری اسلامی داغ ابدی و حسرت باز گشت بسیاری از این جوانان را برای همیشه بر دل مادران بخت بر گشتهشان حک نمود؟؟!
ناگفته نماند طرف مورد یورش قرار گرفته (کردستان) نیز علاوه بر تحمل از هم پاشیده شدن خانه و کاشانه های بسیاری از ساکنان طی لشکر کشیهای گسترده ، هزاران نفر قربانی در رهگذر بقاء جامعه کردستان و دفاع از حقوق انسانی خویش هزینه پرداخت.
عدم شناخت خصلت قدرت طلبانه بسیاری ازآخوندها ، آموزشهای پان ایرانیستی ریشهدار در سیستمهای حکومتی قبل و موج سواری آیت الله ها ، تاثیر تعصبات گاها” پرورش یافته مذهبی بر نسل جوان مخصوصا” عملکرد شدید طلسم وار گفتههای روضه گونه رهبران مذهبی و وارونه جلوه دادن وقایع کردستان چنان کارگری عمیق در جامعه خارج از کردستان از خود بجای گذاشته بود شهادت بی صبرانه برای بسیاری در مستجاب نمودن فرمان “امام” تبدیل به اولویت اساسی زندگی آنان گشته بود !!!
ظرف چند سال اولیه شروع این تهاجمات خۆنبار سپاهیانی که قبلا” کردستان را ندیده و کمترین شناخت از واقعیات موجود سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی تا فرهنگ این ملت را نداشتند کم کم در بستر واقعیات با مشاهده زندگی پر از مشقت و رنجبار مردم آشنا گشتند .
عقب افتادگیهای کردستان در قیاس با دیگر شهرهایی که آنان آمده بودند همچنین پی بردن به ادعای بی محتوای مسئولین در رابطه با وابستگی مردم کردستان به بیگانه از طرفی و توسل فرماندهان به خشونت و تاکید بر برخورد بیرحمانه و ایجاد فضای رعب و وحشت توام با کشتار و قصاوت در قبال ساکنان بیدفاع از هر جنس و سن و سالی در مجموع با عث تجدید نظر و دگرگونی در انیشه بعضی از این نیروهای مهاجم بخصوص جوانان گشت.
برخی از آنان با طرح عناوینی از قبیل باز گشت به کلاس های درس و ادامه تحصیل ، برخی دیگر پرداختن به شغل و کار معیشتی صف خود را از دیگرانی که اکنون آدم کشی روزانه آنان سبب جلب رضایت امام و توسل به بهشت در صورت کشته شدن طبق فرموده ایشان ! نابودی ” کفرو الحاد” و نجات کردستان از “تجزیه” و در مجموع موجب ارضای جاه طلبی های خام جوانی و در واقع نوعی تفر یح برایشان شده بود جدا ساختند .
شایان ذکر است بخش شهادت و خشونت طلب [ پیروان خط امام ] اکثریت نیروهای اعزامی را شامل میشد. باوجود این کم نبودند کسانی از جمع این لشکریان که ماندن در صفوف نیروهای سرکوبگر را ادامه ستم و وغیر قابل تحمل می پنداشتند . چنین روحیاتی تا بدان حد از احساس گناه و درک مظلوم واقع شدن مردم صمیمی و مهربان کردستان همراه شده بود آنانرا بصورتی مجذوب به یاری شتافتن این مردم مظلوم و بیدفاع ساخته بود.
هر چند وسعت کردستان و فراوانی لشکریان مهاجم و شرایط حاد جنگی آن زمان امکان در اختیار گذاشتن آمار دقیق این افراد را با مشکل مواجه مینماید ، ولی میتوان در حد قدر دانی و گرامیداشت خاطره فداکاریهای این راد مردان انسان دوست لا اقل در وضع موجود تا زمان فراهم شدن وضعیتی در خور به نام تنی چند از این سربازان گمنام اشارهای کوتاه نمود.
اسامی بخشی از سربازان گمنام شیدای عدالت ؛
1 -حسن کتابی اهل شمال ایران (ڕشت- گیلان) ، انسان فدا کار ، آرام و فرهیخته ای که در سالهای فشار گسترده و مهاجمات پی در پی نیروهای جمهوری اسلامی در کردستان عضوی از نیروهای سرکوبگر بود با مشاهده وضع موجود تاب تحمل نا عدالتیهای خونبار را نداشته و خود را از طریق واسطه قرار دادن مردم به نیروهای مقاومت ملی کرد معرفی نمود.
وی با ابراز علاقه در بخش هنر و بعدا” عکاسی و فیلمبرداری نام خود را در ذهن بسیاری از پیشمرگان کردستان و تاریخ تصویری حزب دمکرات کردستان ایران ثبت و فراموش نشدنی ساخت .
حسن در مناطق بسیاری از کردستان از جمله سردشت پیرانشهر ، نقده ، اورمیه و جاهای دیگر حماسه تسلیم ناپذیری این ملت را در مقابل یورشهای همه جانبه پاسداران بعنوان اسنادی غیر قابل انکاربا شجاعت بتصویر کشید.
کتابی : شیدای ثبت وقایع دردناک و مسیبتهای تحمیلی بر مردم کردستان از جانب دیکتاتورهای حاکم بر این خطه سال 1991 میلادی حسب در خواست نیروهای متحد کردستان عراق از حزب دمکرات و همراه با اظهار علاقمندی نامبرده برای فیلم برداری از وقاێع کرکوک در بحبوحه قیام مردم کردستان – عراق در معیت نیروهای پیشمرگ کردستان عراق به این شهر میرود .
سر ئانجام هنگام یورش ایضایی نیروهای بعثی در 30مارس 1991 حسن کتابی از همراهانش بریده و از آن تاریخ تا کنون علیرغم پیگیریهای حزب دمکرات کردستان ایران (طبق گفته اعضای این حزب ) اطلاع موثقی از وضعیت وی بدست نیامده است .
حسن کتابی در یک روز برفی
دست نوشته متعلق به آقای کتابی .
او آن انسان دلباخته و شیدائی بود که بدون کمترین دغدغه جان بر کف در بسیاری از نبردهای مقاومت خطرات قربانی شدن را با جان و دل در راستای هدفی که دل در گروش نهاده بود پهلو به پهلو با تنها دوربینش در صف پیشمرگانن کردستان باستقبال خطر مرگ میشتافت.
2 – بهرام آزاد فر اهل (اورمیه) ملقب به (عمو اغلو) از کادر های بسیار خوش نام و دوست داشتنی و جا افتاده تشکیلات دمکرات در میان نیروهای منطقه اورمیه این حزب بود . لقب “عمواوغلو” از طرف همسنگران به نشانه احترام به مبارز آذربایجانی عمو اوغلو و شخص بهرام (از آذریها) در این مرحله از مبارزه همراه و در تشکیلات حزب دمکرات بود.
بهرام سال 1360 از طریق تشکیلات حزب در( ئهنزهل) انزل از توابع (ورمێ ) اورمیه ، تماس برقرار نمود 1362 به حزب پیوست . او از افسران ژاندار مری و هواداران قبلی چریکهای فدائی خهلق بود. در اوایل مسئولیت گروه زربت در نیروی سرگرد عباسی را پذیرفت. سال 1364 با تشکیل نیروی آگری و مرکز شمال ارگانهای حزب در منطقه اورمیه کادر سیاسی “لک” [ متشکل از چند دسته ] پیشمرگان شد . تاریخ 23.08.1993 هنگامی که قصد رسیدن به اروپا را داشت با کمال تاسف هدف شکار تیمهای ترور جمهوری اسلامی در آنکارا قرار گرفت و مانند جـعی از کردهای متقاضی پناهنده گی ترور و شهید شد .
3- سعید چراغی اهل کهریز (کارێز) منطقه انزل در مسیر جاده تهران اورمیه اواخر سال1362 وارد تشکیلات حزب شد و به عنوان کادر تشکیلات انزل فعلیت داشت . 17/6/1364 در ماموریت حفاظت یکی از اعضای زخمی حزب بکمین پاسداران رژیم افتاده و شهید میشود .
4- مشیت تیز فهم ( شناخته شده به خبات) از بهائیان آذری اهل (جبل کندی )منطقه انزل – اورمیه . 1359 به حزب دمکرات پیوست . وی پس از چهار سال مبارزه با رژیم اسلامی 27/10/1361 در یکی از حملات پاسداران هدف قرار گرفته و شهید شد.
5- جواد صداقت اهل ( اصفهان) جواد از اهالی اصفهان و داوطلبانه به حزب دمکرات پیوست . وی هنگام درگیری مسلحانه 14/5/1362با پاسداران مهاجم در اطراف شهر بانه شهید شد .
6- احد کرد کش (احد آقا) اهل( اردبیل )از افراد بسیار زحمتکش و بدون کمترین توقعاتی بود که در سالهای ترور های گسترده آزادی خواهان در داخل و خارج از ایران وی که بعنوان راننده بخش ارتباطات حزب در سلیمانیه کردستان عراق خدمت میکرد همانجا ترور شد .
7 – فرامرز کشوری اهل شنۆ(اشنویه) ترک زبان پس از سالیان دراز مقاومت در برابر ناعدالتی های حاکمان اسلامی ایران طی توطئهای در کمپ (جژنیکان) نزدیک هولیر – کردستان عراق توسط تروریستهای اعزامی جمهوری اسلامی ترور شد.
8 – مشهدی صفر اهل شنو ( اشنویه ) ترک از ساکنان اشنویه بود . به صفوف حزب دمکرات پیوست و با گذ شت و صداقت تا آخرین لحظات بدرود گفتن حیات در کمپ حزب باقی ماند.
9- جعفر مقدم پور اهل ( تبریز) حین ماموریت سربازی سال 1361 در پایگاه (ایندرقاش- مهاباد) بنام سرباز از مردم ده میخواهد اورا به حزب دمکرات معرفی کنند مردم هم ویرا بهمراه کس دیگری بنام حسین که بعدا” به حسین دمکرات مشهور شد به پیشمرگان تسلیم و معرفی میکنند .
حسین سال 1363 دوباره به مناطق تحت کنترل رژیم مراجعه کرد. ولی جعفر با کمال صداقت و مسیولیت پذیری بعنوان فرمانده گروه سالها فداکارانه بدفاع از مردم کردستان پرداخت. در این فاصله حد اقل دوبار زخمی گردید. سال 91-1992میلادی به کشور ترکیه با هدف پناهندگی در اوروپا رفت . متاسفانه باجمعی دیگر از آزادیخواهان در ترکیه توسط مزدوران جمهوری اسلامی ترور شد .
10. – جعفر عجم . بعد از چند سال ماندن در صفوف حزب دمکرات به کشور ترکیه رفته و طبق خبرهای رسیده به ایران باز گشته است.
11- جعفر عجم اهل ( نقده) ترک متاسفانه چند سال پیش در اثر ابتلا به بیماری سرطان فوت نمود.
12- ر- شیرازی اهل (شیراز) . حین ماموریت سربازی در کردستان خود را به نیروهای پیشمرگ تسلیم و بعنوان کادر انتشارات مشغول خدمت شد . گفته میشود وی باید به یکی از کشورهای اوروپا پناهنده شده باشد.
13 – جواد موسوی اهل ( مهاباد) ترک کادر فعال حزب دمکرات ، در منطقه مهاباد مورد یورش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی واقع و شهید شد.
14- م- موسوی اهل (مهاباد) ترک طبق گفته دوستانش باید هم اکنون در یکی از کشورهای اوروپایی زندگی نماید.
15- جلیل مامایی اهل (نقده) ترک . سال 1991 حین انفجار مینی بوس مسافر بری در منطقه قندیل همراه با دونفر دیگر از حزب دمۆکرات بنامهای ملا رسول گردی و (حهسۆ) علی پور ضمن کار گذاری تله انفجاری و منهدم کردن مینی بوس مسافربری توسط عوامل جمهوری اسلامی بشهادت رسید .شایان ذکر است عده دیگری از مسافران مینی بوس مجروح و معلول گشتند .
- – مریم عجم اهل ورمێ (اورمیه ) بعنوان ” خواهران زینب” هنگام تهاجم پاسداران در (شاروێران ) مهاباد دستگیر و بعدا” برای همیشه بصف مدافعان کرد پیوست.
17- مستوره . ی ، اهل (تهران) باکمک مردم سنندج 1363 به نیروهای حزب ملحق میشود ، در کردستان به همکاریهای دلسوزانه اعم از ترجمه مطالب مجلات سیاسی از انگلیسی به فارسی و مترجم دکترهای فرانسوی در بیمارستان و کمپ و آسایشگاههای حێزب دمکرات میپردازد . نامبرده بعدا” در فرانسه باکمال علاقه در راستای پشتیبانی از حقوق سیاسی و انسانی مردم کردستان دریغ نورزید و بعنوان دوست و پشتیبان حقوق سیاسی و اجتماعی این ملت تلاش نموده است.علاوه بر آنکه با نمایندگی حیزب در پاریس همکاری مینماید بمدت شش ماه از پاریس بکردستان برای تجدید وفاداری با مبارزین کرد مراجعت مینماید. مستوره هنوز هم از پشتیبانان وفادار به آرمان رهایی ملت کرد از ستم حکام تهران است.
18- حسین ترک در منطقه دیواندره در صفوف حزب دمکرات فعال بود.
19. – مهندس حسین خیاطی اهل( تبریز) سالهای متمادی مسئول و از بنیاد گذاران رادیو صدای کردستان ایران .و از شخصیتهای صاحب جایگاه و احترام در میان نیروهای حزب دمکرات ایران .
20 – ا- خیاطی اهل (تبریز) کادر فعال حزب دمکرات کردستان ایران در تلوزیون تیشک .
21. ا- چایچی اهل ورمێ (اورمیه) ترک زبان، فعال در مبارزات موجود روزانه.
22.– بهرام عجم اهل ورمێ (رضائیه) ترک زبان در سالهای 1991-92 در ترکیه ترور شد.
23 -جمشید رنجدران اهل ( میاندوآب) سال 1363 در درگیری با نیروهای مهاجم جمهوری اسلامی در منطقه مهاباد شهید شد .
24- اکبر رنجدران اهل (میاندوآب) در حین ماموریت حزبی در رضائیه ناپدید شد.
25 – محمد فارس از افراد ارتشی مطلع در بخش تخریب بود . وی سال 63 تا سال 1364 با نیروهای مرکز (سپی سنگ) و نیروهای زمزیران و پیشوا از حزب دمکرات همکاری نمود.
26. – دکتر رزگار – از فعالین در بخش بیمارستان و کمپهای درمانی حزب .
27. – دکتر بهرام خدمتگذار در بخش درمانی.
28- حسین مشهور به حسین دمکرات درجهدار ارتش از پایگاه (گۆک تپه) مهاباد تا سال 63 همکاری انساندوستان خودرا ادامه داد .
29 – رسول اهل (مشهد) شناخته شده به رسول خبات فرمانده تانک پایگاه ( به- ک) مهاباد پس از اسارت در مسیر مهاباد – نقده با زره پوش تحت فرمانش مدت دوسال 62 و 63 همکاری نمود .
30 – شهناز اهل مهاباد (ترک زبان) ، متاسفانه سال 1361 در درگیری مهاجمان پاسدار شهید شد. خواهر نامبرده هم یکی دیگر از خدمتگذاران مدافع حقوق انسانی مردم کردستان بود.
31. – حسین اهل مهاباد (ترک زبان) بمدت دوسال مدافع و همسنگر کردستانیان طی سالهای 1361 و 1362 بود.
32. – اصلان تقی زاده اهل (کهریز ) سال 1362 بصف مبارزات مردم کردستان پیوست ، بعدا” با امید پیوستن دوباره به اعضای خانواده خویش به مناطق تحت کنترل رژیم بازگشت پس از مدتی در اثر عدم تحمل وضع موجود باردیگر مبارزه با ستمکاران راسال 1371 در کردستان انتخاب و در سال 1374 قربانی هدف انتخابی خود عدالت و آزادی شد .
33. – کمال ابراهیمی(اهل کهریز) فرزند یعقوب سال 1359 مبارزه با رژیم اسلامی را در جوار مردم کردستان آغاز نمود . در این فاصله برای دیدن نامزد خود بشهر میرود . مدافعان ڕژیم ولایت فقیه با اطلاع از حضور وی بر سر راهش بکمین نشسته واورا تاریخ 27/10/1361 بشهادت میرسانند.
34. – یار محمد طاهری( شناخته شده به ممد) فرزند بابا از افراد شناخته شده منطقه و دوستان نزدیک حسنی امام جمعه اورمیه در اوایل انقلاب بود . شقاوت و بیرحمی پاسداران و دیگر نیروهای جمهوری اسلامی در نقده و حملات مناطق اورمیه ویرا ناچار به تجدید نظر و در نهایت بطرف مبارزات مردم مظلوم کرد سوق میدهد .
صداقت و از خود گذشتگی در مبارزه بزودی انتخاب در پستهای سر گروه، معاون دسته و سرانجام مسئولیت دسته را طی مدت کوتاهی فرا راهش قرار میدهد .
شناخت ، احترام و محبوبیت بالای ممد در میان مردم تحمل مسئولین رژیم را در مقابل چنین وضعی به انتها رسانیده وبه هر ترفند و تهدیدی برای بازگشت نامبرده مبادرت میورزند.
در ابتدا فشارهای سنگینی را متوجه پدر وی (یارممد) بگ بابا طاهری مینمایند . از آنجائیکه تلاشهایشان بیثمر میماند بگ بابا را در سن 57 سالگی در سال 1362 حین کار در باغ شخصی ترور و بشهادت میرسانند.
برادران طاهری قربانیان تروریزم جمهوری اسلامی
زمانی که کلیه اعمال غیر انسانی نمایندگان ولایت فقیه به نتیجه دلخواه منجر نمیگردد اینبار پاسداری را که با عنوان منصرف شده از همکاری مسلحانه در مناطق آزاد و تحت کنترل نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران بزندگی عادی پرداخته است مامور نزدیک شدن به ممد و بدین صورت طرح ترور وی ریخته میشود .
شخص تحت امر اطلاعات اورمیه بنام (علی پاسدار) در فرصتی مناسب و در لباس دوستی ممد و صادق کوهی اهل (نلا س – دۆڵ) اشنویه پیشمرگ همسنگرممد طاهری با همکاری برادرش که رابط وی با اعلاعات سپاه پاسداران بوده است را اغفال و هردو را بشهادت رسانده و خود بمراکز رژیم بر میگردد.
اطلاعات اورمیه پس از انجام این ترور موفق به بهانه اقدام به انتقام قاتل ممد تعدادی از جوانان کهریز و برادران ممد طاهری از آن جمله نموده و پس از شکنجه وازیت و آزار فراوان افراد ذ یل را در اورمیه اعدام میکند.
35. – محمد امین مجید زاده اهل کهریز فرزند عبدولمجید4/5/1374 اعدام
36. – فیروز تقی زاده پسر عموی اسلان اهل (کهریز ) 4/5/1374 اعدام
37. – شهاب الدین طاهری برادر ممد طاهری(اعدام اهل کهریز) 4/5/1374 اعدام.
38. -سنار طاهری فرزند بایرام اهل (کهریز) 4/5/1374 اعدام .
39. -عوض از اهالی کهریز 4/5/1374 اعدام.
40. -اسفندیار طاهری فرزند بایرام اهل (کهریز) 25/6/1374 شهید .
41. – ع. خ ، اهل (محمودجغ) شاهین دژ سال 1358 به تشکیلات حێزب در منطقه افشار (تکاب و شاهین دژ) پیوست سالیام متمادی با نهایت صداقت به همکاری در قسمت مالی و تدارکات خدمت نمود . بعدا” در ارتباط با مشکل معیشتی و پرورش فرزندان ناچار به باز گشت به مناطق تحت کنترل رژیم شد.
42. – ایرج بوذرجمهری (اهل بهار همدان) گروهبان ارتش از باورمندان آئین یارسان (اهل حق) وی سالهای اول انقلاب به نیروهای حزب دمکرات پیوست و با کمال شجاعت و فداکاری در پست فرمانده عملیات برابر نیروهای مهاجم بکردستان دفاع نمود سرانجام 11/30/ 1362 در منطقه مکریان قسمت افشار شهید شد.
43. – عظیمه کاکابرایی اهل( روستای قز کورپی – شاهیندژ ) همسر ایرج بوذرجمهری نامبرده نیز تحمل از دست دادن شوهر وفادارش را نداشته بعد از شهید شدن وی بزندگی خود پایان بخشید..
44. – محمد ذولفقاری اهل ( امیر آباد ) همدان .از سال 1358 با فداکاری و دلسوزانه بدفاع مملو از اعتقاد به آزادی مردم کردستان برابر ستم جمهوری اسلامی تا درجه معاونت فرماندهی نیروی 110 بیان در مناطق بوکان و افشار در راستای مقاومت ارتقا یافت . ذولفقاری طی عملیاتی در نزدیکی روستای یورقل (افشار) 11 / 30/1362 غافلگیر و اسیر گشته همانجا بلافاصله توسط پاسداران جمهوری اسلامی تیرباران میشود.
45. – عادل جهانبخش فرزند جانالی اهل (شاهین دژ ) ، وی نیز سال 1362 شهید شد.
46. – محمد عرب اهل ( شاهین دژ) حین مقاومت برابر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی سال 1262شهید شد .
47. – سروان جلالی ترک زبان اوایل انقلاب متعاقب یورش پاسداران و دیگر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بکردستان به نیروهای مقاومت کردستان پیوست . نامبرده سال 1361 همراه با جمعی دیگر از مبارزین کرد در کردستان عراق در یک عملیات تروریستی فرستادگان رژیم اسلامی ترور و شهید گردید.
48. – سروان وریا ترک زبان اهل (تبریز) پس از سالها همکاری با حزب دمکرات از سال 1359 و ارتقا تا سطح فرماندهی نیروهای پیشمرگ طبق اخبار منتشره قربانی فریب و دسیسه نیروهای اطلاعاتی رژیم اسلامی میشود.
49. – عتا غلامی تورک زبان اهل ( هوله سو) شاهین دژ ، چندین سال در صفوف پیشمرگان همگام بدفاع در مقابل متجاوزان پرداخت . وی بعدا” خود را تحویل نیروهای پاسدار داد و مدتی تحت فرمان این نیروها اینبار بر عکس گذشته علیه مردم منطقه و مبارزین کرد در صف پاسداران رژیم وارد عمل شد . سر انجام باز هم رژیم اسلامی اورا بدلایل همکاری های قبلی اش با مردم کردستان در سالهای اول انقلاب او را بزندان انداخته و در اورمیه اعدام گردید.
50. – شهرام باقری اهل (شاهیندژ) ، فرزند رجب علی متولد 1341از سال 1358 به صف نیروهای مقاومت کردستان در حزب دمکرات پیوسته و 25/4/1362 در راستای دفاع از حقوق انسانی مردم کردستان در برابر یورش نیروهای رژیم اسلامی در قز کرپی زخمی و بعدا” 25/4 1361 ایستادگی از خودنشان داده و در این راه جان میبازد.
51- م . ن – بهیار پزشک اهل (شا هیندژ – هاچه سو) وی چندین سال بعنوان کادر درمانی بمردم منطقه در جوار نیروهای مقاومت کردستان در مناطق آزاد خدمات انسانی خودرا ادامه داد پس از اشغال منطقه و با توجه به مشکلات معیشتی خانوادگی ناچار به بازگشت به دیگر شهرهای تحت تسلط نظامی نیروهای اسلامی شد.
52- نامجو فرزند غلامعلی مشهور به ملا دوه اهل (شاهیندژ) به علت پشتیبانی سیاسی و فعالیت بنفع حقوق ملت کرد و مخالفت با خشونت نیروهای رژیم در داخل شهر شاهیندژ بازداشت و اعدام گردید . دوستان وی اورا از لحاظ نژادی کورد میپندارند.
53 – جمشید دولتشاهی فرزند حیدر شاهی شناخته شده به دکترعربی اهل (شاهیندژ) . وی نیز بعلت پشتیبانی از خواست مردم کردستان مورد قهر نیروهای رژیم واقع شده ،سال 1358 دستگیر و اعدام گردید .
54 – علیرضا شکری افشار اهل (شاهیندژ) از فعالین سیاسی مدافع حقوق مردم کردستان . در سال 1359دستگیر و اعاد گردید.
55 – ر- اکبری معلم اهل (شاهیندژ) فعال سیاسی و مدافع حقوق سیاسی مردم کردستان .
56 – ا- مولایی معلم اهل (شاهیندژ) از دیگر فعالین مدافع خقوق انسانی ملت کرد .
57- م . ن اهل (شاهین دژ) فرزند ع ، پس از فرار از زندان رژیم به پشتیبانی از مبارزه مردم کردستان ادامه داده و با کمال تاسف بعدا” در کل تهپه جهانگیر خان (فیض الله بهگی – بوکان ) اسیر و طبق اطلاعات منتشره همراه شش نفر دیگر در تکاب اعدام شده است . برخی بر این عقیده اند نامبرده اعدام نگردیده است .
58- کریم غفاری اهل ( شاهین دژ ) فرزند اکبر در ارتباط با همکاری تشکیلاتی با حزب دمکرات در ڕوستای داشکستان دستگیر و اعدام گردید.
59- دکتر د ، اهل (شاهین دژ) سال 1359 باتهام همکاری با حزب دمکرات کردستان ایران دستگیر و دچار اذیت و آزار و محدودیتهای فراوان میگردد .
60- حبیب الله گلابی زاده اهل (شاهین دژ) باتهام عضویت در تشکیلات حزب دمکرات دستگیر و اعدام گردید.
61 – فرامرز براتی اهل چیانه (نقده) ترک زبان سال 1362 فعالیت و مبارزه با مهاجمان بر علیه مردم کردستان را آغاز در (لک4) فعال و سال 1364 در منطقه لاجان از توابع پیرانشهر طی یورش پاسداران شهید میشود.
62 – خداداد قلی زاده اهل (مرند) تبریز فعال در (لک 3) سال 1365 در حین تهاجم نیروهای سپاه شهید میشود.
63- دکتر ا- اع، از جمله خدمتگزاران با ایمان در قبال مبارزات مردم کردستان که سال 1361 دستگیر و تحت اذیت و آزار میگیرد.
قابل یاد آوری میباشد مبارزین و آزادی خواهان منفرد زیادی را میتوان بر شمرد که بعنوان عضو احزاب چپ ،مکتبی و سراسری در راستای دفاع از حقوق انسانی خلق های تحت ستم به مبارزه پرداخته و جان باختند . نوشته فوق تنها به ذکر اسامی برخی از فدائیان انسان دوست و عدالت خواه و باڵاخص مدافع حقوق ملت کرد در ردیف پیشمرگان یا تشکیلات سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران قربانی گشته اند پرداخته است . البته باید اذعان داشت که اطلاعات قوق نیز نواقص خود را همراه دارد که امید است بعدا” از طرف دلسوزان بر طرف گردد.
تاکید مینماید این نوشته از طرف هیچ حزب و سازمان سیاسی کردستان تایید نگشته و نمیتواند مرجعی دال برادله اتهام علیه کس یا کسانی باشد زیرا این نوشته بر گرفته از اطلاعات شخصی سالهای اول انقلاب است و میتواند حامل اشتباهاتی در مورد عقاید و طرز تفکر افراد نامبرده باشد زیرا نویسنده فاقد شناخت فردی روی یکایک افراد فوق میباشد.
ضمنا’ جا دارد از همکاری دوستان گرامی آقایان سید ابراهیم حسینی ، سلیمان کلشی و حسن استادی و دیگر دوستان برای در اختیار گذاشتن اطلاعات شخصی سپاسگزاری شود.
صدیق بابایی
منبح: https://peshmergekan.com