"an independent online kurdish website

یک نگاه اجمالی به تاریخ سیاست جهان نشان می‌دهد که به غیر از انبیا و اولیای الهی، نابودی‌های عظیم تاریخ را کسانی به وجود آورده‌اند که می‌خواسته‌اند جهان را نجات دهند و یا در حالتی بالاتر، کسانی که فکر می‌کرده‌اند خداوند آنها را برای انجام یک مأموریت ویژه به زمین فرستاده است.iclal_qewami

این گونه خاص از موجودات هوازی، وقتی به این ایمان راسخ خود رسیدندازهیچ کاری ابا ندارند. آنها برای این عقیده که برای اصلاح زمین روی خشت افتاده‌اند،حاضرند دنیا را به نابودی بکشانند. اصولا شانس بزرگی که این نواقص نوع بشرآورده‌اند این است که خداوند هیچ‌گاه مستقیما با بشر سخن نگفته است. اگر چنین می‌شدو حضرت باریتعالی خودش اراده می‌کرد تا بشربتواند به نوعی خواست او را درک کند، چه آدم‌‌های بزرگ و آبروداری که در طول تاریخ بی‌آبرو نمی‌شدند! همانهایی که به نام واراده خدا و در واقع بنا به مصالح و منافع شخصی خودشان هزاران نفر را به کشتن دادند و تمدنهای بسیاری را به نابودی کشاندند و تمام اعمال خود را به پای خداوند نوشتند.در کل این نوع خاص از موجودات، که خود را از تیره ناجیان بشریت می‌دانند، از هیچ کاری برای انجام مأموریت خود رویگردان نیستند. یکی از نمونه‌های این تیره، همین جناب «آدولف هیتلر» خودمان است.
آیا باورتان می‌شودکه هیتلر به فرستاده بودن خودش ایمان داشت؟ او معتقد بود كه تحفه‌اي است كه خدا او را براي نجات قوم ژرمن ورهانيدن اين قوم برگزيده از باتلاقي كه درآن فرو رفته‌اند، فرستاده است. همين ايمان راسخ بود كه او را واداشت تا هزاران نفر آلماني يهودي،معلول و مخالف دولت نازي‌ها را قتل عام كند و همين ايمان راسخ بود كه او را واداشت تا آتش جنگي را روشن كند كه منجر به قتل 40 ميليون انسان شد. البته براي ايمان مردان بزرگ، اين رقم‌ها خيلي ناچيز هستند. شما اگر ايمان بياوريد كه يك انسان بزرگ هستيد مي‌توانيد ده برابر اين رقم را هم قرباني كنيد. حتي حوادث گوناگون هم اين ايمان رهبر خل و چل رايش را محكمتر كرد. در سال‌هاي آخرجنگ، هيتلر توانست خيلي تصادفي از توطئه ترور تعدادي از افسران ارتش آلمان نجات پيدا كند. توطئه طوري طراحي شده بود كه يكي از افسران مي‌بايست كيف حاوي بمب را روي ميزي مي‌گذاشت كه هيتلر و افسران ارشد ارتش دور آن مشغول برگزاري جلسه‌اي مهم بودند و خود خارج مي‌شد. اين كار انجام
شد، اما چون روي ميز خيلي شلوغ بود، يكي از آجودان‌ها، کیف را به زیر میز منتقل می‌کند، جایی که یک حفاظ چوبی مقاوم بین کیف و رهبر رایش فاصله می‌اندازد. نتیجه این انفجار برای توطئه کنندگان پاچه‌های شلوار سوخته وگوش کرشده هیتلربود. به علاوه احکام تیربارانی که برایش صادر شد. این حادثه، رهبر رایش هزار ساله را مصمم کردکه «خدا بااوست !» وگرنه چرا باید چنین معجزه آسا از مرگ نجات پیدا می‌کرد؟!
البته این موجودات معظم همیشه دست به «قتل عام درمانی » نمی‌زنند. این به خاطر آن نیست که دوست ندارند و یا روش دیگری را انتخاب می‌کنند. فقط به این خاطر که قدرتش را ندارند وگرنه قتل عام درمانی نخستین انتخاب این گونه موجودات هوازی است. اصولا وقتی شما ایمان بیاورید که خداوند شما را فرستاده است، دست به هر کاری می‌زنید. دقیقا تفاوت بین یک پیامبر واقعی و کسی که دچار توهم اصلاح جهان شده همین است.پیامبران، برای اصلاح جهان از خود مایه می‌گذارند،ولی یک «متوهم هوازی» شعارش این است که وقتی من هستم، هیچ کس غیر از من نباید باشد.
اگرهم این متوهم هیچ قدرتی نداشته باشد، می‌شود یکی از همین مجانین بی‌خانمانی که هر روز توی کوچه و خیابان سرگردان هستند. اگر به یکی از این حضرات برخورد کرده باشید می‌بینید که چه برنامه‌های انقلابی برای دگرگون کردن دنیا دارند. آنها می‌خواهند جهان را بهتر کنند. اصولا تمام این موجودات سخت‌پوست در فکر بهتر کردن دنیا هستند ولی مساله اینجاست که ان چیزی که آنها فکر می‌کنند بهتر است،برای خیلی‌ها بهتر که نیست، از جهنم هم بدتر است. اینجاست که پروژه قتل عام درمانی شکل می‌گیرد چرا که مخالف این افراد،به طور طبیعی مخالف امور بسیارمقدس است.
اما از مصادیق خارج شویم و وارد کلیات شویم، شاید ارایه فهرستی کوتاه از مشخصات حضرات متوهم زیاد خالی از فایده نباشد. اولین ویژگی این موجودات این است که حکومت کردن و رسیدن به آن و حفظ آن را حق مسلم خود می‌دانند.
مسلما کسی که از طرف حضرت باری‌تعالی مأمور شده است تا جهان را دگرگون کند، برای این کار نیاز به قدرت سیاسی دارد. خزعبلات محمد رضا پهلوی را در مورد اینکه امام زمان او را در زمان بچگی نجات داده است شنیده‌اید؟! 
پهلوی دوم هم ایمان داشت که یک جوری خدا او را فرستاده برای نجات ملت ایران وهدایت آنها به سوی دروازه‌های نوین تمدن بشری. برای همین بود که حکومت را حق خود می‌دانست و حاضر نبود حتی به مشروطه‌ خواهان متعادل روزگار خودش هم فرصت مشارکت سیاسی بدهد و براي همین بود که مردم را آدم نمی‌دانست و برای همین بود که به خودش حق می‌داد که هر که را می‌خواهد اعدام کند. البته کسی که ادعا می‌کند امام زمان او را نجات داده است باید کمی در برخورد با علمای اسلام محتاط باشد. همین عدم احتیاط بود که در نهایت ریشه به اصظلاح امام زمان نظر کرده را خشکاند. توهم بالاخره یک جایی گریبانگیر می‌شود.
به نوعی می‌توان گفت که این اولین ویژگی نظر کرده‌ها، مهمترین آنها نیز هست. متوهم‌های هوازی، با ایمان راسخ به مأموریت راسخ به مأموریت خود، روز به روز دایره حقوق حقه‌شان را گسترده‌تر می‌کنند. ویژگی دوم این نشانه‌های آشکار وجود نیروهای مافوق‌ طبیعه در جوامع بشری نیز از همین جا نشأت می‌گیرد. ویژگی دوم این است که این افراد در راه رسیدن به هدف خود – که در واقع هدفی برای تمامی انسان‌ها، در تمامی زمان‌ها و مکان‌هاست- از کشتن هیچ کس ابا ندارند. این کارت پستال‌های فرعون، در راستای ایمان به حقانیت خود باید که هر مخالفی را از سر راه خود بردارند چرا که مخالف آنها- مخالف اراده الهی‌ است. آیا عجیب نیست که بزرگترین حامی دیکتاتورهای اسپانیا، پرتغال، یونان واکثر کشورهای آمریکای لاتین، کلیسا بوده است؟! این برمی‌گردد به سومین ویژگی این جشنواره‌های قدرت‌های ماوراء طبیعی، یعنی همه گیری این توهم. این به آن معنی است که همیشه کسانی هستند که به دلایل مختلف به این موجودات هوازی ایمان می‌آورند، البته در سطوح بالا. فقط بحث منافع است.
یعنی آدم‌های گنده هرچند در ظاهر مدعی هستند که«طرف» واقعا خارق العاده است، اما این به خاطر آن است که این توهم، به نوعی منافع آنها را تامین می‌کند. به همین خاطر سعی می‌کنند که آدمهای شل و ول مخ آب انداخته‌ای پیدا کنند که واقعا به ایمان آن موجود هوازی نسبت به خود، ایمان بیاورند. این طور می‌شود که این توهم مثل یک مرگ واگیر، بین جماعت پخش می‌شود. قدیم‌ترها، با آغاز این فرایند فهرست کرامات بود که به طرف نسبت داده می‌شد ویا انواع و اقسام نمادهای قدرت و ارداه و هوشیاری و پشتکار و از این قبیل. سیستم تبلیغاتی هم در این زمینه نقش موثری دارد. مهم‌ترین عاملی که باعث شد ملت آلمان،هیتلر،نیمه دیوانه مریض احوال را به چشم یک قهرمان اسطوره‌ای ژرمن ببیند که در وجودش عشق و قدرت و هوشیاری و ذکاوت و… یک جا جمع شده است، کوتوله دیگری بود به نام گوبلز.به هر حال ایمان تنها به توهم شخصی کافی نیست. همیشه باید عده‌ای «آکسابند» پیدا کنید که شما را در محاصره قدیسین و قهرمانان اسطوره‌ای و یا درآغوش شخص حضرت باری‌تعالی ببینند.
این همه گیری، عامل اصلی استحکام توهم اولیه است. توهم، توهم می‌زاید.متوهم هوازی، وقتی این همه طرفدار سینه چاک و هوادار را که وهم برشان داشته می‌بینید، ایمانش محکمتر می‌شود. ایمان محکمتر متوهم، ایمان مخ آب انداخته‌ها را محکمتر می‌کند و در نتیجه، نیرویی که قراراست دنیا را بهتر کند محکمتر می‌شود. اینگونه است که ویژگی دیگر این دردانه‌های تاریخ بشری زاییده می‌شود: آنها تحمل هیچ مخالفتی را ندارند. این تحمل نکردن، از اولین روزهای آغاز توهم- که معمولا دوران کودکی است – آغاز می‌شوداما با گسترش اپیدمی توهم او،ميليون‌ها نفر ديگر را هم آلوده كرده
است، بقبولانيد كه تصميمي كه گرفته، اشتباه است. امكان ندارد، حتي اگر ادعاي شما مبتني بر نخستين نسخه‌هاي منطق ارسطويي هم باشد. در اخرين سالهاي جنگ دوم، ارتش نازي بزرگترين تلفات تاريخ را در جبهه‌هاي شرقي داد. فقط به اين دليل كه فرماندهان نظامي، با هيچ منطق و استدلالي موفق نشدند هيتلررا وادارند كه دستور عقب نشيني نيروها را صادر كند. عقب نشيني‌اي كه مي‌توانست به استحكام خطوط دفاعي عقب‌تر بينجامد. در نتيجه چندين لشكر از ارتش آلمان، يا كشته شدند، يا اسير و يا از گرسنگي و سرما مردند. نيروهايي كه مي‌توانستند با دفاع از خاك اصلي آلمان ، هزينه اشغال اين كشور را براي متفقين بالا ببرند و جلوي شكست و نابودي كامل را بگيرند. در واقع بايد تاكيد كرد كه توهم اين نوع خاص جانوران هوازي، دست آخر كاردستشان مي‌دهد واين ويژگي ديگرآنهاست.
آري، اين در نهايت قرباني توهم خود مي‌شوند. هرچند اين قرباني شدن اشكال گوناگون دارد. آنها اگر در يك سيستم غيردموكراتيك به قدرت برسند، هم خودرا نابود مي‌كنند و هم مملكت را. چرا كه براساس يك ويژگي ديگر، آنها از تمام امكانات يك سرزمين، تا مرز نابودي براي به حقيقت رساندن شخصيت ماليخوليايي خود استفاده مي‌كنند كه اين ويژگي را بعدا به تفصيل شرح مي‌دهم . به هر حال اين توهم مي‌تواندكل يك مملكت را به نابودي بكشانند.
اما حالت ديگري هم هست. وقتي كه مردم يك كشوراين شانس را دارند كه در كشورشان نهادهاي دموكراتيك حكومتي و غير حكومتي وجود داشته باشد كهبتواند به نوعي ترمز«طرف» را بكشد. در اين صورت، مردم دنيا يك چند سالي فرصت خواهند داشت كه به ادا و اطوارهاي متوهم هوازي مربوطه بخندند و بعد هم او را فراموش كنند. اما در مورد آن ويژگي استفاده از تمام امكانات يك كشور، وقتي يك متوهم هوازي در منطقه‌اي از جهان به قدرت برسد، تمام امكانات آن منطقه بايد در راستاي اراده آنان كه همانا تغيير جهان به وسيله اين موجود هوازي است، بسيج شوند. معمولا مدتي پس از آمدن اين عطيه الهي، مردم دچار بلاياي طبيعي و غير طبيعي نظير گرسنگي، بدبختي و… مي‌شوند. البته اينها هيچ كدام مهم نيست،چرا كه درآن مقطع زماني هيچ چيزي مهم‌تر از ارضاي توهم
حضرت هوازي نيست. براي همين است كه مي‌بينيد در جايي مثل كره شمالي ، يك ملت مجبورند منزوي شوند، سال‌هاي سال قحطي و گرسنگي را تحمل كنند و… چون يك هيات حاكمه متوهم دارند كه در زمان كپك زدن تمام ايدئولوژي‌هاي كمونيستي هنوز در انديشه كمونيست كردن دنيا هستند و در راستاي همين هدف اصلا مهم نيست اگر يك ملت را به نابودي بكشند.
دست آخر ، ويژگي مشترك ديگر اين افراد هوازي اين است كه زندگي و عمر نسل‌هاي بي‌شماري را در طول تاريخ به تباهي و نابودي كشانده‌اند، چه از بين همان مخ آب انداخته‌ها و چه از بين كساني كه به اين توهم خانمان برانداز ايمان نياورده‌اند.اصولا هيچ توهمي بدون مرگ و مير نيست. ويژگي‌هاي اين هوازيان را كه يادتان هست. با ظهور يكي از اين هوازيان در يك منطقه، عاقلانه ترين كار اين است كه بگذاريدو برويد. تنها راه علاج توهم هوازي ، اين است كه از بروز آن جلوگيري شود، وگرنه يك اپيدمي همه گير مي‌شود كه فقط خداوند متعال مي‌داند به چه عاقبتي خواهد انجاميد.
همان خداوندي كه متوهم هوازي، خود را نماينده او براي اصلاح زمين مي‌داند.

{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی