حکومت اسلامی ایران از بدو به قدرت رسیدنش صدور انقلاب را بعنوان سیاست رسمی خود برگزید.
دلیل تلاشهای رهبران رژیم ایران برای دستیابی به جنگافزارهای اتمی مبتنی است بر راهبرد گسترش و ترویج ایدئولوژی اسلامی شیعی (ولایت فقیه) و مقابله با اسرائیل بعنوان کشوری غیراسلامی، بهگفته رهبران رژیم “صهیونیسم” کافر.
نظریه مذکور در مذهب شیعه فاکتوری اساسی است برای حذف ادیان غیراسلامی و بهویژه مقابله با مسیحیت و اسرائیل بعنوان مرکز اصلی یهودیان و حساسیتهای ایران نسبت به “بیت المقدس”، بعنوان مکانی دارای اهمیت و مقدس هم برای پیروان دین اسلام و هم برای اسرائیلیان.
جمهوری اسلامی اقلیتهای مذهبی ایران را همواره تحت فشار گذاشته و از هیچ اقدامی بعنوان مثال پیگرد، زندان، شکنجه و حتی اعدام، امتناع نورزیده است و این برخوردهای غیرانسانی رژیم در افکار عمومی جهانیان هم به اثبات رسیده است، لذا بارها سازمانهای مدافع حقوق بشری جمهوری اسلامی را بعنوان یکی از ناقضان حقوق بشر معرفی کردهاند.
در خارج از ایران نیز حکومت اسلامی جهت دستیابی به هدف خود که همانا ایجاد یک امپراطوری اسلامی است از راهکارهای غیرانسانی و نامشروع استفاد کرده و میکند و در این راستا اقدام به تشکیل گروههای تروریستی نموده و تاکنون دهها عمل تروریستی را انجام داده است.
یکی از اهداف جمهوری اسلامی از همان بدو به قدرت رسیدنش حذف اسرائیل بوده و بارها رهبران جمهوری اسلامی شعار حذف اسرائیل را تکرار نموده و جهت نیل به هدف مذکور از هیچ اقدامی امتناع نکردهاند.
بنابراین، در صورتی که جمهوری اسلامی به جنگ افزارهای اتمی دست یابد امنیت اسرائیل به شدت تهدید میشود، چون اسرائیل از لحاظ جغرافیای و مسافت از کشورهای غربی به ایران نزدیکتر میباشد و ازسوی دیگر به این دلیل که اسرائیل از دیدگاه سردمداران جمهوری اسلامی “ملحد و ضد اسلام” میباشد لذا اولین گزینه این رژیم برای حمله خواهد بود.
اسرائیل بزرگترین مرکز مذهبی یهودیان است و توسط کشورهای غربی و بهویژه ایالات متحده حمایت میشود، باوجودیکه اسرائیل کشوری نوپاست اما از لحاظ سیاسی، امنیتی، نظامی و شبکههای جاسوسی و اطلاعاتی تواناییهای خارقالعادهای را داراست و دستگاه موساد بعنوان یکی از قدرتمندترین شبکههای جاسوسی در جهان شناخته شده است.
اسرائیل از همان ابتدا متوجه بود که جمهوری اسلامی میتواند تهدیدهایی برایش ایجاد کند. تأکیدات مکرر آمریکا و اسرائیل بر عدم دستیابی رژیم ایران به جنگ افزارهای اتمی، از ظن آنها به احتمال حمله جمهوری اسلامی به کشورهای دیگر بهویژه اسرائیل نشأت میگیرد.
براساس گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی در آستانه دستیابی به سلاحهای اتمی قرار دارد. کشورهای اروپایی و آمریکا تاکنون مجموعه گستردهای از تحریمهای اقتصادی و نظامی را علیه ایران تصویب و اعمال کردهاند. اما جمهوری اسلامی علارغم همه فشارهای بینالمللی و تنگتر شدن حلقه فشارها، از تلاشهای خود یعنی تلاش جهت دستیابی به سلاحهای اتمی، باز نایستاده و نخواهد ایستاد. من در این رابطه بر این عقیدهام جمهوری اسلامی به دو دلیل از رسیدن به هدف مذکور عقب نخواهد نشست:
نخست، همچنان که مورد اشاره قرار گرفت، جنگ افزارهای اتمی ابزاری مهم و قدرتمند برای جمهوری اسلامی به منظور مقابله با معاندان اسلام بهویژه اسرائیل میباشد.
ثانیا، بخشی عظیم از سرمایههای ملی ایران را صرف هدف فوقالذکر نموده و در این رابطه مجموعهای وعده و وعید بی اساس را به خورد طرفدارانشان دادهاند که گویا برای رسیدن به این هدف به هزینههای زیادی نیاز است. جمهوری اسلامی از لحاظ تجهیزات و تسلیحات نظامی دارای ضعفهای زیادی است، لذا به منظور جبران این مشکل با کشورهای چین و روسیه وارد معاملات تسلیحاتی شده و مجموعهای تسلیحات مختلف و موشکهای دوربرد را خریداری نموده است.
علارغم همه این تدابیر جمهوری اسلامی از لحاظ نیروی هوای دارای چنان قدرتی نیست که قادر به مقابله با کشوری با تجهیزات و تسلیحات مدرن و پیشرفته مثل اسراییل باشد. چراکه جنگندههای نیروی هوایی جمهوری اسلامی از توان نظامی بالایی برخودار نیستند و تجهیزات نظامی دیگر رژیم نیز هیچ قابلیتی نداشته و در یک رقابت نظامی شانسی برای موفقیت ندارند.
اما آیا وضعیت اسرائیل به چه شکلی است؟
اسرائیل از حیث مساحت جغرافیایی و نسبت جمعیت به مراتب از ایران کوچکتر میباشد، اما در ابعاد تکنولوژی و پیشرفت نظامی بهویژه در بُعد تجهیزات هوایی به مراتب از ایران قدتمندتر میباشد. در این رابطه میتوان به یکی از گزارشهای بیبیسی در اسفندماه 1390 اشاره نمود: “اسرائیل مدتهاست خود را برای هرگونه تهدید نظامی ایران یا ضربه زدن به مراکز اتمی این کشور آماده کرده و در این راستا نیز مجموعهای از تدابیر و راهکارهای امنیتی و نظامی را در پیش گرفته است”. در این رابطه میتوان به 125 جنگنده F15 و F16 که مخزنهای سوخت یدک دارند، اشاره نمود. یا گفته میشود که مجموعهای جنگ افزار ویژه، که بطور سری اقدام به ساخت آنها نموده است، را برای وارد آوردن ضربه به مراکز اتمی ایران به حال آماده باش در آورده است.
برپایه گزارش مذکور متخصصین اسرائیلی برروی گزینههای فوقالذکر مشغول مطالعه و تحقیقاند. لازم به به یادآوری است که اسرائیل 8 تا 10 هواپیمای سوخت رسان را برای همکاری جنگندههایش خریداری نموده است، چونکه حدفاصل ایران و اسرائیل در حدود 1500 تا 1800 کیلومتر میباشد.
اسرائیل در سال 1981 رآکتور اتمی عراق را مورد هدف قرار داد و در دسامبر 2007 نیز یک مرکز نظامی سوریه را منهدم کرد.
بنابراین باوجود حمایتهای غربیها بهویژه آمریکاییان از تلاویو، خود اسرائیل نیز از حیث تواناییهای نظامی و تسلیحاتی به مراتب از ایران قدرتمندتر میباشد. البته در رابطه با حمایتهای آمریکا از اسرائیل نباید نقش لابیهای این کشور در ایالات متحده را از یاد برد که در قبال تهدیدات ایران علیه اسرائیل دولت آمریکا را به واکنش واخواهند گذاشت، بنابر همین دلیل است که برخیها در آمریکا خواهان حمله به مراکز اتمی ایران و مراکز نظامی وابسته به سپاه پاسداران هستند.
احتمال یک حمله نظامی علیه ایران افزایش یافته است، و مبرهن است که حمله نظامی اسرائیل یا آمریکا یا هر کشور دیگری به ایران خسارتهای مالی و جانی جبران ناپذیری را بر این کشور تحمیل خواهد کرد. اما آیا باید مردم ایران بدون هیچ عکس العملی منتظر بمانند و دست روی دست بگذارند تا یک کشور خارجی به کشورشان حمله میکند و سرمایههای کشور و جان مردمانش مورد تهدید قرار گیرد؟.
بنابراین مردم ایران باید چاره اندیشی کنند و پیش از آنکه کشوری دیگر جمهوری اسلامی را مورد حمله نظامی قرار دهد و با توجه به تجربیات گذشته و خیزشهایی که علیه حاکمان دیکتاتور رخ داده است، با استفاده از ابزارها و متودهای مبارزات امروزین، در قبال این رژیم دیکتاتور و ددمنش سکوت اختیار نکنند و اراده حقطلبی خود را بر این رژیم ضد انسانی بقبولانند.
همین مردمان تحت ستم بودند که رژیم پادشاهی در ایران را به زیر کشیدند، البته نباید از یاد برد که جمهوری اسلامی از حکومتهایی همچون لیبی، سوریه، یمن و… سرکوبگرتر و ددمنشتر میباشد و به سادگی اجازه نخواهد داد مردم از راه مبارزات مدنی ارادهی آزادیخواهانه خود را اعمال کنند و در نظام جمهوری اسلامی تغییر ایجاد کنند، اما عاقبت این مردم ایراناند که باید در رابطه با وضعیت کنونی و آینده خود و کشورشان تصمیمگیری کنند.
تغییر و تحولات دمکراتیک و عامه پسند در نظام سیاسی ایران به تلطیف فضای تنشآمیز موجود میانجامد و احتمال وقوع یک جنگ از بین خواهد رفت و به عادی شدن روابط ایران با مجامع بینالمللی و رهایی ملیتهای ایران منجر میشود و زندان، شکنجه، اعدام و مفقود شدن شهروندان ایرانی پایان مییابد. برچیده شدن دستگاههای سرکوب دیکتاتوری دیگر که حامی گروههای تروریستی منطقه نیز میباشد، سرآغاز مرحلهای با اهمیت برای احیای آزادی و دمکراسی و تأمین حقوق ملی ملیتهای ایران و ثبات و آرامی در جهان و منطقه نیز خواهد بود.
{jcomments off}