"an independent online kurdish website

مصاجبه پرویز ثابتی در برنامه افق و بیان اندیشه های توهین امیزش نسبت به شعور انسانهایsirus_melekuti1

ازاده موضوع مقالات انتقادی بسیاری گشت. هر یک به سهم خود تلاش نمود این روایت جعل را به نقد کشانیده و به بیان حقایق با شواهد و مستندات بپردازد. اما به نظر می اید که کمتر کسی متوجه حضور پرویز ثابتی و دلیل حقیقی چنین حضوری در رسانه های برون مرز گردید. سراغاز این حضور را در برنامه افق از سری برنامه های صدای امریکا مشاهده میکنیم، انهم به بهانه کتابی به نام  در دامگه حادثه به نوشته عرفان قانعی فرد.

به تصور من حضور پرویز ثابتی تنها بهانه ای بیش نبود تا این کتاب و نویسنده اش به جامعه ایرانیان معرفی گردد. در دنیای تبلیغات و سودای تجارت این یک شیوه پرهزینه و بسیار کارساز در معرفی کالا و صاحب کالا میباشد .معرفی و تشویق عموم برای توجه به کالایی که قرار است بزودی به بازار بیاید. اما در یک رسانه سیاسی این امر بیشک ما را مجبور میسازد که پرسشهای دیگری را طرح نموده و در تکاپوی پاسخی بدانها براییم.

مصاحبه زمانی انجام میپذیرد که این کتاب هنوز به بازار ارائه نگردیده و هیچ کس از مضمون ان مطلع نمیباشد. پرسش نخست این است به چه دلیل میبایست با چنین تعجیلی این برنامه تهیه میگردید؟ ایا بهتر نمیبود که تهیه کنندگان این برنامه با اندکی شکیبایی صبر مینمودند تا این کتاب در دسترس همگان بویژه منتقدین و مفسرین سیاسی قرار گرفته تا قادر ایند بر بنیاد دانش و دریافتی گسترده تر این مصاحبه را به انجام رسانند؟ البته که اصول کار اینگونه بود مگر انکه بپذیریم صدای امریکا در اختیار مکانیزمی از تبلیغات خود را قرار میدهد تا مشروعیت کتاب و نویسنده مشکوک انرا در صحنه اجتماعی فراهم اورد.

نویسنده کتاب جوانیست بنام عرفان قانعی فرد، او یک کرد است و سالهاست مینویسد و اثارش نیز از حمایت اهل بیت همواره برخوردار بوده است. جوانیست با کارنامه ای بسیار غریب از مجموعه گسترده ای به نام پژوهش و تاریخنویسی . همه احزاب سیاسی کردستان و اکثریت فعالین مدنی و حقوق بشری در این منطقه بر مشکوک بودن و امکان همکاری این جوان با دستگاه اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی تاکید میورزند.

اما برخی از رسانه های برون مرز بدون توجه بدین هشدارها این شخص مضنون به اتهاماتی جدی را میزبان میگردند.پس از معرفی جانانه صدای امریکا در تبلیغ این کتاب به بهانه مصاحبه با پرویز ثابتی ، نوبت رسانه های دیگر اما مدعی مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی میرسد. گفتگوی ستایشگرانه و یک سویه با این نویسنده نابغه تاریخ نگاری صورت میپذیرد و مجموعه ای از جعلیات اینبار خود را متوجه شخصیتهای فرهنگی سیاسی سرزمین ما مینماید.

در مصاحبه ای با یکی از همین رسانه ها او حتی به خود اجازه میدهد مزاح چندش اور ثابتی را به تکرار بنشیند و نگاه زن ستیزانه ای را نسبت به شخصیت تاریخی و فرهنگی تاریخ معاصر کشورمان ، یعنی هما ناطق بازخوانی نماید. به ایجاد یک سویه تحریفات و جعلیات میپردازد و مجری اگاه و مدعی روشنفکری را بدنیال سایه شوم نیت خود میکشاند، مجری و گرداننده برنامه نیز همه تلاشش را برای تایید صداقت و گستره دانش پژوهشی مهمان میدارد.

نمایش ضیافتی رقت بار از طرح مشروعیت بخشی به یکی از جنجالی ترین عناصر متهم به همکاری با وزارت اطلاعات حمهوری اسلامی به پیش میرود. قانعی فرد قتل قاسملو را در هاله ای از ابهامات میکشاند و این قتل را به مثابه قتلی میان کارزار درونی اپوزیسیون ممکن میداند بی انکه این دروغ پردازی اشکارش که پیشترها پاسخ نظام به دولت اطریش بود به چالش کشانیده شود. اسناد قتل دکتر قاسملو هرچند با فشار دیپلماسی منجر به پیگیری نگردیدند اما انچنان مستند هستند که نمیتوان انرا در این طرحهای اطلاعاتی به کتمان نشست.

در سال 2008 فیلم مستندی در رابطه با قتل دکتر قاسملو در وین ساختم و در این فیلم مصاحبه ای با پیتر پلس نماینده پارلمان و عضو شورای امنیت داخلی پارلمان اطریش نمودم که کاملا شفاف از دخالت و مهندسی قتل دکتر قاسملو توسط رژیم جمهوری اسلامی و حتی مشارکت فرماندهی محمود احمدی نژاد سخن میگوید. مضاف بر این اسناد بسیار و غیر قابل انکار وجود دارند که بیشک نمیتواند از منظر یک کار پژوهشی مستقل و بیطرفانه انکار گردند.

اقای قانعی فرد در همین مصاحبه های حامی گرانه برای خود بروشنی نشان دادند که نقطه عزیمت اندیشه و پژوهش واره هایشان دخالت و جعل  در سامانه باورهاییست که یک اپوزیسیون برای همایش درونی خود جهت مبارزه با یک نظام خودکامه بدان نیازمند میباشد. به تصور من این حضور و این سری از مصاحبه ها تنها میتواند از تدبیری از پیش تبیین شده صورت گرفته باشد. تدبیری که مشروعیت افرینی شخصی مشکوک را از سوی رسانه های مدعی مبارزه که میخواهد برای نامشروع خوانی دادخواهیها و نیروهای اجتماعی سیاسی فراهم اورد.

این فرایند در صورت درستی ان میتواند هشداری جدی برای همه کنشگران راه ازادی باشد و نشانه ای جدی از همامیزی برخی از مدعیان مبارزه در طرحهای تخریبی اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی. امروز رسانه تصویری و شنیداری نقش بسیار مهمی در بنای اندیشه و سازماندهی مبارزات و یا تخریب این وعده میتوانند ایفا نمایند.بسیاری از همین رسانه ها مدعی بستری ازاد در رنگین کمان اندیشه میباشند، واقعیت اما در این است که همه اندیشه ها در طرحای تولیدی این رسانه ها هزینه گزینه ای از پیش تعیین شده ای میشوند که سوداگری نقطه عزیمت ان میباشد.

هر یک به زبانی به نمایش میپردازند اما فرمان سانسور و حذف نیروهای اجتماعی خاصی در دستور کار و سلیقه انان در این و ان هنگامه میتواند قرارگیرد. و یا چرخه زبان پشتیبان در بیانی غیر مستقیم ،اموزه ای از صنعت مدرن تبلیغات ، وعده معصومیت و مشروعیت تریتا پارسیها و قانعی فرد ها را به تصویر بکشانند.    تبیین و تعیین فرایند و چگونگی مباحث سیاسی توسط این و ان رسانه تصویری ، این و ان مدیریت و تولیدکننده برنامه های تلویزیونی دارد نوعی از مدیریت مجازی سیاسی را دامن میزند. در سایه مدیریت ها و سیاست های نظری این و ان رسانه ، مفاهیم و حتی برخی از نیروهای اجتماعی و حتی بخشی از ساکنین ایران میتوانند طعمه سیاست حذف و سانسور و یا شماتت یک سویه قرار گیرند.

هنگامه ان رسیده است که روشنفکران و کنشگران سیاسی-اجتماعی جدا از منافع شخصی و گروهی خود بر بنیاد منافع ملی و عمومی برخوردی جدی با این فرایند رو به گسترش نمایند. به روایتی این قدرت رسانه ای به دلیل بنیاد اندیشه سوداگرانه اش میتواند در کام مدیریت سیاسی نظام خودکامه بلعیده گردد. نظامی که به گفته رهبرش حاضر است میلیاردها دلار هم هزینه استیلای خود بر نیروهای اجتماعی انحلال خواه نماید. این هشدار را باید جدی تلقی نمود .{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی