جمهوری اسلامی یا همان جمهوری ولایت فقیه از نظر ملت ایران دیگر مشروعیتی ندارد.نظام ولایت فقیه ایران از همان ابتدای رفراندوم نمایشی آری یا نه به جمهوری اسلامی در تاریخ 12 / فروردین /1358 مشروعیت خود را از دست داده ،
واز نظر ملت ایران چه کرد،فارس، بلوچ، عرب، آذری ، ترکمن غیر قانونی و حکومتی همراه با سرکوب ،اختناق و اعدام است. نظامی که از همان بدو تولدش با شعار صدور انقلاب ولایت فقیه دست به تحریک شیعیان و اسلامگرایان تندرو و اغتشاش در کشورهای همسایه زد، ایران و ملت را به جنگی 8 ساله کشاند که تنها سودش برای ملت سر کشیدن جام زهر توسط بنیان گذار و ولی فقیهش خمینی بود.
او همیشه در سخنرانی هایش جنگ را نعمت توصیف میکرد در صورتی که جنگ و خونریزی از بدترین مسائبی است که ممکن است گریبان گیر هر کشور وملتی شود زیرا ابعاد کشتار و ویرانی و عقب افتادگی آن برای چندین نسل غیر قابل جبران خواهد بود. ولی برای کسی که خود را نماینده خدا بر روی زمین میدانست نعمت بود،زیرا در همان زمان و کمی قبل از آن دستور جهاد بر علیه ملت مبارز و غیور کرد را صادر کرد و آن جنایاتی را در کردستان انجام دادند که مایه ی ننگ نضامش وپیروانش شد و هیچگاه از ذهن ملت استوار ومقاوم کرد زدوده نمیشود.
پس از سر کشیدن جام زهر که خود و نظامش را در خطر سقوط و نابودی میدید دست به قتل عام ، کشتار و نسل کشی ایرانیان زده و اعدام مبارزین سیاسی و عقیدتی را در سیاه چالهای خود آغاز کرد. قتل عام زندانیان سیاسی دههای 60 که به کشتار خاوران مشهور شده است چگونه میتواند فراموش گردد.در همان زمان که دست به کشتار در داخل کشور زدند همزمان در فکر ترور در خارج کشور بودند.
لانه های جاسوسیشان در اروپا و باصطلاح جهان متمدن مراکزی شدند و هستند برای رفت وآمد جلادان و تروریستهای ولایت فقیه . با کمک همین لانه های جاسوسی تحت عنوان فعالیتهای دیپلماتیک دست به ترور افراد مشهور و تاًثیر گذار اپوزسیون خارج آز کشور زدند که میتوان به ترور زنده یاد و شهید راه آزادی و دمکراسی دکتر عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران و همراهان شهیدش در وین اتریش در تاریخ 22/تیر / 1368 و ترور شهید دکتر صادق شرفکندی دبیر کل حزب دمکرات کزدستان ایران و همراهان شهیدش در رستوران مشهور میکونوس در تاریخ 17/سپتامبر / 1992 ولیستی بیش از 200 نفر که با همکاری لانهای جاسوسی وتروریستهای دیپلماتیک ترور و به شهادت رسیدند.جمهوری ولایت فقیه بعد از خیزش مردمی در خرداد 1388 بعد از سر کار آمدن دولت کودتا مجددا با بحران مشروعیت شدیدی در تمامی عرصها مواجه شد.
از سوی دیکر روز به روز فشار تحریمهای بین المللی را که احمدی نژاد زمانی کاغذ پاره میدانست و با ادبیات مخصوص نظام ولایت فقیهی میگفت اینقدر قطع نامه صادر کنید تا قطع نامه دونیتان در بیاید،بیشتر و بیشتر احساس میکند و به آن نیز اعتراف نموده است. بحران تضادهای فزاینده درون جناحهای حاکمیت که هفته قبل در سران سه قوه نمایان شد نشانی آشکار از آشفتگی حکومت ننگین ولایت فقیه دارد. خامنه ای در مانده شده و توسط احمدی نژاد به حاشیه رانده میشود و دیگر کسی حکم حکومتی او را اجرا نمینماید. او که خود را نماینده خدا و امام زمان بر روی زمین و ولی امر مسلمین جهان تصور میکند کارش به جائی رسیده که بر خلاف اوامرش عمل میکنند و در مانده شده است.جناحهای حاکمیت رقابت در غارت ثروتهای ملی را به خصومتی علنی و آشنار تبدیل کرده اند.
این جناحها در راه از میان برداشتن رقیب هیچ حد و مرزی نمیشناسند. اقتصاد کشور در زمان دولت کودتا بیشترین در آمد نفتی را در طول تمامی دولتها داشته است .در سایه سیاستهای فاجعه آمیز ،غارتگرانه، تنگ نظرانه به چنان مرحله ای از بحران رسیده که امکان نجاتش با وجود چنین دزدانی امکان پذیر نمیباشد.شرایط بین المللی نیز به گونه ایست که خیزشهای مردمی صرف نظر از نتیجه نهائی این حرکتها سرنگونی دیکتاتورهای منطقه را یکی پس از دیگری رقم میزند.از همه مهمتر تنها رژیم حامی نظام ولایت بقیه در منطقه حکومت خون آشام و دیکتاتوری بشار اسد شمارش معکوس سرنگونیش مدتهاست روشن شده به پایان خود میرسد.
این نیز بر وحشت وترس رژیم جنایتکار ایران افزوده است.همین شرایط حاکمان جمهوری ولایت فقیه را روز به روز به این نتیجه گیری نزدیکتر میکند مشروعیت و موجودیت نظام را خطری جدی تهدید میکند.با توجه به ماهیت ارتجاعی و ضد مردمی نضام ولایت فقیه در این 34 سال، حاکمان تنها راه بیرون آمدن از این منجلاب را شروع مجدد دستگیری روزنامه نگاران ، فعالان سیاسی، روشنفکران ، اعدامهای نمایشی در ملاء عام و ترساندن و سرکوب هر چه بیشتر مردم میدانند. با توجه به اندک مصاعبی که ذکر گردید و حاکمان برای ملتهای ایران به ارمغان آورده اند ،نظام ولایت فقیه باید خوب بدانددر طول این 34 سال از عمر ننگین خود بجز ویرانی وزوال کشور و کشتار بی رحمانه بهترین فرزندان این مرزو بوم دست آورد دیگری نداشته است به پایان راه رسیده ، و باید همانند سایر دیکتا تورهای منطقه سقوط کند و آن روز به همت ملت شریف و بزگوار ایران نزدیک است.
دیگر شادمانی نمایشی و ساندیسی 22 بهمن ها برایشان به پایان راه رسیده است. ولی فقیه و اعوانش به فکر روزی باشند که در دادگاه عادل و صالح و مردمی ملت شریف ایران به پای میز محاکمه کشیده خواهند شد . آیا آن روز جوابی محکمه پسند برای اعمال ننگین و ضد بشری خود خواهند داشت؟ به امید پیروزی ملتهای مبارز و شریف ایران بر حکومت ولایت فقیه ایران ، که با اتحاد وهمدلی تمامی اپوزسیون داخل و خارج کشوردور نیست و در آیندی نردیک دست یافتنیست.میشود این پایان دا جشن گرفت و آن آزادی واقعی 34 سال قبل را که برایش مبارزه کردیم دوباره به دست آورده و به نسلهای آینده هدیه نمائیم.
سیروس رئوفی {jcomments off}