همیشه با همان قواره ومبدا فکری می آیند وجودشان را اعلام می کنند.
با همان سخنان وحرفهای بی خود وبی جا را یک بار به زبان می آورند وهمین که مانند توفالهء مخاطب یا چماق به دستان خود را پیدا کرد دیگر آن سخنان وحرفهای پوچ پایه ها و ایدولوژی حکومت وقدرتشان می گردد.
جناب آقای علی افشاری که روزگارانی در گروههای دانشجویی این نظام پرورش یافته چند سالی هست همانند بسیاری از مردان کشته و مرده ء قدرت به امریکا رفته به دنبال جا ومکان ونام نوینی برای خود است با همان زیر ساخت و تربیت وقالب فکری ومنشی.این هموطنان شیفته ودلباخته صفحات و پروگرامهای تلوزیونی با یک حس کاذب که نشات گرفته از قدرت تصویری می باشد در خیال خود حکومت می کنند وباز هم به خیال خود خودشان اپوزیسیون هستند وجایگزینی برای رفع نابرابریها و ستمهای تاریخی کشور چند ملیتی و هزار رنگ ایرانند.
آقای افشاری با همان ادبیات سید علی خامنه ایی در مورد قضیه ی ما کردها فرمایش نمودند که ‘ ما ستمی به نام ستم ملی نداریم ‘ خرده گرفتن به انسانهایی که تا عمق وجودشان یاد گرفته وپرورش یافته اند که به جای فلسفهء فکری نوین وانسانی سفسطه کنند شاید کاری واهی باشد و یا شاید فهماندن و بحث در مورد حق و حقوق انسانی به فرهنگ وسنتهایی به مانند سنت فارسی که خزیدن در لا به لای طبقات قدرت از خصایل بنیادین آن است و هیچ همخوانی آگاه و نا خود آگاهی برای چنین مقوله هایی ندارد شاید باز هم کاری واهی وعبث باشد.
نابرده رنج هایی که گنج وگنجینه ها به باد دادندو بخش عظیم تاریخ ایران است با چنین شخصیتهایی مزین گشته است و در خیال خود جناب افشاری چرا نکند و منقل خطبه اش را با کلام ‘ ما ستم ملی نداریم ‘ بر افروخت و مطمئن هستم نمی خواهد بداند ستم و ستم ملی در کردستان چه مفهوم و معنایی دارد.
اقای ع.افشاری خوش خرامان نمی روی.
.{jcomments off}