مطلبی کە مطالعە می کنید یک دیدگاە شخصی می باشد.
بعداز انتخابات این دورە در فیس بوک خیلی مطالب و مقالە را مطالعە کردم یک موضوع کە قبلآ بارەها آنرا شنیدە و خواندە بودم توجهم را جلب کرد چون دیدم کە دوستان جوان تمایل بە پیروی از چنین برداشت هایی دارند، از این رو خواستم مطلبی سادە و تا اندازەای برگرفتە از مقالات قبلی نوشتە باشم تا شاید از فیض و علم دوستان صاحب نظر و منتقدان آن چیزی نصیبم شود و، کمکی هم بە شفاف سازی موضوع جای بحث کردە باشم.
روزهای بعداز انتصابات تبدیل شدە بە انتخابات از اینجا و آنجا انتقادات و مطالباتی در مورد تحریم انتخابات و( نسخە پیچیدن) و خوش نشینی دیدە می شود.
بە نظرات کسانیکە چنین فکر می کنند احترام میگذارم ولی میخواهم یک موضوع فراموش شدە را یاد آوری نمایم. اکثریت این انسانهایی کە حال آنهارا خارج نشین یا خوش نشین و نسخە پیچ می نامند کسانی هستند کە همە چیز خود را در گرو استقلال مردم و مملکت گذاشتە. تعداد زیادی از آنها هم کس یا کسانی را از دست دادە و خود بعداز سالها مبارزە بی امان، زمانیکە دیگران در رختخواب می خوابیدن با شکم گرسنە در شهر، روستا وغارها می گفتن و می نوشتن مردم نا و آزادی می خواهند و این رژیم نمی تواند جوابگو باشد، از آزادی و عدالت اجتماعی دم میزدند، ولی متاسفانە در آن عصر آیدە کافر بودن آنها بطور گستردە در ذهن ها جا دادە و دستور جهاد بمثابە یک امر شرعی درآمد.
اینها نسخەپیچ نیستن بلکە با تجربەای کە در دوران مبارزە و زندگی فلاکت بار کسب کردە می خواهند هرچە بیشتر همنوعان خود را بطرف اخلاق اربابی کە منشاء آن در تقویت راسیونالیسم و نابودی دیسپوتیسم است هدایت نمایند، این خوش نشینان و خارج نشینان کسانی هستند کە بیشترشان زیر شنجە یا در مبارزە قسمتی از بدن خود را از دست دادە و در دوران ناتوانی و از روی اجبار جلای وطن کردە و حال هم خوشی شادی خود را فدای وطن و هموطن خود می کنند و تجربە خود را برای دیالوگ و تبادل نظر جهت یافتن راە حل مناسب با هموطن خود درمیان میگذارند ولی چون یک نظام استبدادی بطور سازمان یافتە علیە راسیونالیسم و آزاداندیشی جریان دارد و هرکدام ما هم از ممالک مختلف با دیدگاە متفاوت و در وضعیت هایی متضاد باهم بحث می کنیم در نهایت واقعیت در بعضی اذها وارونە و بمثابە نسخە پیچیدن تبلیغ می شود و فکر زمینە سازی برای دیالوگ و اندیشە را با مهندسی افکار و اندیشە کە در ایران رایج و آزمایش شدە است در هم آمیختە و وسیلەای جهت تخریب واقعیت، طراحی و تبلیغ و تبیین می شود، دوستان جوان هم بدون برسی و مو شکافی خواستە یا ناخواستە دنبالە روی میکنند. بنظر من اگر فداکاری و ازخودگذشتگی آن خوش نشینان کە باقی ماندە ای از جانباختگان و زندانیان سیاسی عصر خود هستند در کار نمی بود حال تنها فکرها تخریب نشدە بودند بلکە از لحاظ فرمی شلوارها چند سانتیمتر از حد معمولی کوتاە تر و ریش اندازگیری می شود، سنگسار هم بمثابە یک امر عادی می بود.
پیشنهاد تحریم انتخابات برای بی اعتبار کردن بیشتر نظامی بود کە صلاحیت سیاسی خود را از دست دادە بود و وسیلە جهت تسهیل یک حکومت سکولار می شد، دین را امر خصوصی انسانها میکرد تا ما تودەهای مردم ایران بتوانیم باهم یک زندگی متمدنانە و قابل ستایش داشتە باشیم، چنین پیشنهادی هم برمبنای وضعیت کشوری چون ایران کە بافت جمعیتی آن تشکلی از مذهب و فرهنگهایی گوناگون است مطرح شدە. تقبل یک سیستم حکومتی چون حکومت موجود ایران نمی تواند جوابگوی واقعیت های جامعە باشد و پذیرفتنی نیست و برای رفع تشنج و جهت همزیستی مسالمت آمیز ما احتیاج بە یک حکومت امام محوری نداریم، سکولار بودن هم بمعنی بی دین بود نیست و در یک حکومت مردم محور بە همە ادیان احترام گذاشتە می شود.
فیلسوف دانمارکی پیتر زینک… می گوید تنها اعتقاد بە عقیدە خود ماهیت تعصب را بیان می کند و راە گشای تضاد و کشمکش خواهد بود، اما شک و تردید در عقیدە خود راهگشا تحمل و ارزیابی مجدد از مواضع را هموار میکند.
ما احتیاج بە یک نظام مردم محوری داریم کە در تاریخ کشورما مورد آزمایش قرار نگرفتە و تودەهای این کشور از آن محروم بودەاند، نظام پیشنهادی کمک میکرد تا انسانها امکان پیدا کنند بە حداقل حقوق سیاسی، انسانی و اقتصادی خود برسند و سرمایە کشور بطور عادلانە تقسیم شود، فکر آخوند پروری و مذهب محوری با فکر مردم محوری در تضاد است و زمانی دگراندیشان را کافر و ملحد می دانستن و حق حرف زدن از آنها گرفتە بودن، و روز دیگر آنهایی کە موفق شدە تا جان سالم بدربردە و بطور اجبار در گوشەای از این جهان پناە گرفتە نسخە پیچ و خوش نشین لقب می گیرند کە نمی توان چنین طرز تفکری را خودجوش و بانی آن همان کسانی دانست کە بطوری آن را مطرح می کنند. نسخە پیچ سعی بر آن دارد عامل جهت زدودن و گسیختن زنجیر استثمار باشد اما طرف مقابل (حاکمان در قدرت) تجربە آنها را با نظریە درهم آمیختە و سعی در مخدوش کردن واقعیت در جهت خدمت بە استثمار کل تودەها دارند، متاسفانە در اکثر مواقع توانستەاند روی تعداد از ما تاثیر منفی گذاشتە و عدەای از ما ناخواستە یا نادانستە علیه خود و در راستای خدمت بە استثمار کل جامعە کە همان واقعیت ستیزی باشد بکارگیرند، بطور خلاصە بگویم قدرت تفسیر و تعریف هویت ها را دارند می توانند پارامترهای نظریە و تجربە را مخدوش یا تعیین کند چون از موقعیتی بالاتری برخوردارند.
من خود یک کورد سکولار و خواهان یک نظام مردم محور می باشم و همە تودەهای مردم ایران برایم از یک ارزش انسانی و حقوقی مساوی برخوردارند و ستمکار در هر لباس، مذهبی و آیدەای باشد برایم فرقی نمی کند. از آن نگرانیم کە شما حکم قضاوت و عدالت را برای یک آخوند دیگر امضاء کردی، آنها برای یک زن کولبر کورد نگران بودن کە شوهرش با جرم ضد انقلاب بودن کشتە یا زندانی شدە، مادر هم برای تامین نان خشک بچەهای بی سرپرست آن شبی کە تو بە رقص و پایکوبی مشغول بودی در کوە سپری کردە، برای مادرانی ناشادند کە نمیداند بە چە وسیلەای در مقابل خطر اعتیاد از بچەهایشان نگهداری کنند، دەها نارسایی سیاسی و اجتماعی و حقوقی دیگر کە خودتان از من بهتر میدانید، کسانیکە تو با رایت آنهارا حمایت میکنید( آخوندها) بانی وعامل اصلی ناشاد بودن من و بستگان گرسنەام در کشوری ایست کە هر سال میلیاردها دولار در کربلا، نجف، سوریە، لبنان خرج اقتدار گرایی و مذهب محوری می کند، ناشادی من از آنست کە هموطن آخوند پروری می کند و آخوند هم امام پرور است، امام برای آخوند مقدس تر از من وتو می باشد. ما امت محسوب می شویم و همە ما ارزش یک مردە را نداریم، در حال حاضر ٨٠٠٠ (٨هزار) امام و امام زادە در ایران ثبت شدە و بودجە دریافت می کنند، پروژە امام کارتونی (مقوایی) و امام سیار در دست اجرا است ولی خواهر من و هزاران نفر دیگر از مردم این کشور فقر مجورشان کردە تا بە عراق یا کشورهای دیگە رفتە تا از پولهای ایران کە در آنجاها برای ترویج مقام معظم رهبری “رهبر آقای روحانی منتخب شادان” صرف می شود چیزی گیرش بیایید تا زندە بماند.
من از این ناشادم کە در عرض چند سال در قسمی از ترکیە بیش از ٣٠ مسجد ساختە شدە ولی در کوردستان، در سیستان، بلوچستان و خوزستان هنوز خیلی از مدارس شبیە اصطبل می باشد ولی شما با رای خود آنرا نادیدە گرفتی. من از این ناشادم کە در و پیکر از طلای و نقرە نایاب با چند تن وزن در ایران ساختە میشود ولی درعراق مورد استفادە قرار می گیرد، اما خواهران و برداران فقرزدە شما در همان تهران بی سرپناە در وضع موجود باقی خواهند ماند. چند روز قبل از انتخاب آقای روحانی در همدان سە(٣) نفر از پیروان آئین یارسان براثر تحقیر مذهبی خود را بە آتش کشیدن ولی کسی عکس العملی نشان نداد، کشت خشخاش در افغانسان کشت میشود ولی مواد آن در ایران بە مصرف میرسد اما شما شادی کردی و غم دیگران را نادیدە گرفتی. آن ناشادی کە تورا متحیر کردە علت ناشاد بودنش آن است کە هر آخوندی فوت کند یک سطح قابل ملاحظەای بە زیارتگاە و جای مفت خوران تبدیل میشود. هموطنان نسخەپیچ بە منظور دستیابی بە یک راە حل اصولی بطوری از شادان درخواست کردن تا برای رفع تبعیض راە حل دیگری را مطالعە کنند ولی خریداران این درخواست انسانی در اقلیت قرار گرفتن.
مارشال ب- روسین بری یک کتاب نوشتە و عکس یک زرافە روی آن چاپ کردە و اسم زرافە هم برای کتابش انتخاب نمودە. طبق نظر نویسندە زرافە یک جاندار صلح طلب با گردن بلند و آسانتر قادر بە درک تضاد و گرفتاری ها می باشد. در این کتاب زرافه انسان را دعوت میکند تا با قلب در روابط با افراد دیگر ارتباط برقرار کند و یادآوری می کند که گردن بلند باعث می شود تا توانایی یک مرور کلی و تصویر کامل از واقعیت را داشتە باشیم. این کتاب در واقع یک روش برای بهبود شرایط کاری و اجتماعی است و می توان از آن هم بە عنوان یک زبان شفقت کە از ارتباطات غیرە خشونت آمیز و ابزاری برای تغییرات مثبت اجتماعی و کشمکش نامبرد.
روش ان وی سی یا ارتباطات غیر خشونت آمیز بە ما این امکان و آگاهی میدهد تا درک کنیم کە چە باعث میشود تا ما واکنش نشان دهیم، همچنین بە ما این فرصت میدهد تا مسئولیت واکنش عمل خود را بر بپذیریم و برای تعمیق تماس با خود و دیگران از این طریق بتوانیم رفتارهای عادتی خود را تغییر دهیم. این روش میگوید، یک نیروی محرک در پشت تمام اقدامات بشر در تلاش برای برآوردن نیازهایش هست ولی زمانی بە گوش می رسد کە بە آن نیاز داریم کە بهتر است مبنای تسهیل مشترک برای تماس و همکاری شود.
یک نیاز در پشت هر رفتار وجود دارد، همه چیز کە ما انسانها انجام میدهیم جهت برآوردن نیازهای انسانی، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی مان می باشد. هرکاری کە ما میکنیم تلاشی است برای بهبود شرایت و بسیار مهم است کە احساس همدردی و درک شدن را حس کنیم و شنیدە شویم. پس باید منشاء ناشادی یک عدە از آنهائیکە ناشاد بودن آن عدم درک درست از واقعیت بودە باشد.
آنهایی کە ناشاد بودن براین باورند کە در جامعە ایران مشکلاتی وجود دارد و یک حکومت سکولار قادر بە تغییرات بنیادی جهت جلوگیر از انهدام این جامعە و عدم اعتماد میشود، جهت نیل بە چنین هدفی شما را چون گزینەای کارآمد و مٶثر در بارسازی افکار پیر و مخرب مدنظر داشتە و امیدوار بود تا عامل تکامل جامعە و سیاست کلی آن در جهت مثبت شوید ولی تفکرات مذهب محوری در اولویت قرار گرفتە کە بهتراست از این قسمت صرفنظر کنیم چون درگیر یک بحث پیچیدە و طولانی می شویم.
دوستان، هموطنان جوان و آگاە ملت حاکم (ملت فارس) من تنها دو راە را برای رهایی خود میبینم، اگر با قلب و گردن بلند و بطور صراحت از زاویە انسان دوستی با مدنظر داشتن تکامل عصر موجود باهم صحبت کنیم، مشکلات حل نشدنی و از دسترفتنی بسیاری در ایران وجود دارد کە شما می توانید عنصر فعالی در راە حل این مشکلات باشید. حال کە شما شادی من یکی از ناشادان هم فرصت را غنیمت شمردە و از شماها میخواهیم تا بطور مدرن و انسانیت یکی از این دو راە را انتخاب کنید: اول، من معتقدم کە ایران با تمام ملیت هایش زیباست و آنرا بسیار دوست دارم و تا حال هم در این جهت کار زیادی کردەام پس لطفآ بیاید تا همگی باهم دست در دست هم ایران را برای همە ایرانیان بسازیم، کشور ما زمانی جایگاه خود را می یابد که یک نظام مردم سالار (سکولار) در حد امکان و طبق تکامل و توسعە موجود جامعە را اداره کند، در یک نظام سکولار و مردم محور چرخهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بطور کامل و در جهت درست به چرخش درمی آید، استثمار و زورگویی عمر طولانی ندارد. بهترین راه برای اداره و رفاء یک جامعه کشیدن خط بطلان بر بیعدالتی های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی است، این هم در یک حکومت سکولار قابل دسترسی میباشد.
در ایران انواع تبعیض ها بوده و هست پس باید مذهب را از سیاست راند و آنرا امر خصوصی فردی کرد، تا مذهب، قوم برتر در امور سیاسی کشور یکه تاز باشند، تا نظرات متفاوت را گوش نکنیم بیعدالتی هم بیداد میکند و ما نمیتوانیم یک کشوری داشته باشیم که متعلق به همه باشد، بنای یک کشور آزاد مقتدر و متنوع از طریق باور بە اینکە کە هر چیزی کە ما انسانها انجام میدهیم جهت برآوردن نیازهای انسانی است و سیستم رهبری موجود کشور با پیشرفت فکرها در تضاد و این فکر درخدمت یک عدە خاصی از مردم ایران می باشد قابل دسترسی یست.
راە حل دوم بسیار سادە و احتیاجی بە کمک شما نداریم، من کە این مطلب را مینویسم ملیت و ماهیتم کورد است و بە کورد بودن خود هم بسیار مفتخرم و آن شبی کە تو شاد بودی با یک کولبار با وزن تقریبآ هفتاد کیلو در کوهاهی کردستان گرسنە و تشنە از ترس پاسداران اعزامی از مشهد، اصفهان و غیرە مجبور بە ماندن شدم. سالهاست کە از زیر ستم مضاعف منتخبین شما له می شوم.
انسان درجە دو محسوب شدە و در تصمیم گیری کشور نقشی ندارم، من بازماندە “کرد شکار” قتل و عام قارناو قلاتان و دستور جهاد امام خمینی هستم ” لطفآ مدارک کورد شکار روی دیوار فیس بوک من مطالعە بفرمایید” من درد شهروندی درجە دومی را با تمام وجود خود حس کردە و دیگر فکر وتوانمان چنین اجازەای بەما نمیدهد کە بیش از این ستم و تحقیر را قبول کنیم، زبان و هویت فرهنگی، حقوق سیاسی و شهروندی مان جای توجە نیست، سهم و سرمایە کردستان در لبنان و غیرە مورد استفادە قرار می گیرد ولی کورد با کولبری زندگی خود را تامین میکند، پس ما حق داریم در صورت عدم مشارکت استقلال کردستان را بخواهیم و من یکی از آن کوردها خواهم بود کە هرچە دارم در گرو تصمیم خواهم گذاشت و از تمام مشکلات سر راە آزادی خود با افتخار استقبال می کنم و مطمئن هم هستم کە اگر ملت (قوم) کورد بە چنین نتیجەای برسد کە امکان همزیستی مسالمت آمیز وجود ندارد با تمام وجود روی چنین آیدەای سرمایە گذاری میکند.
پس لطفآ و در راستای انسانی دوستی درخواست مینمایم کە برای بار دوم برای جهاد بە کردستان سرازیر نشوید و آگاە باشید کە در چنین حالتی در قدم اول با زنان مبارز کورد مواجە خواهید شد، ستم هم حد و مرزی دارد اگر از حد خود تجاوز کند باید بهای آنرا پرداخت، بە ما حق بدهید کە در قرن بیست و یکم بە زیر دستی و بردگی سیاسی خود خاتمە دهیم. لطفآ اگر شما طرح مناسب تری داری همکاری کنید کە ممنون خواهم شد.