"an independent online kurdish website

وب سایت THE HUFFINGTON POST كانادایی در تاریخ 20 سپتامبر مطلبی را در ارتباط با ترور میکونوس و به قلم خانم سارا اکرمی منتشر نموده بود، که ترجمه آن در پی می آیدkeyhan_yusfi

.

از همان روزهای اول انقلاب، ترور به عنوان یکی از ابزارهای توسعه اقتدار دولت از سوی آیت الله ها مورد استفاده قرار گرفته است. زمانیکه جمهوری اسلامی در سال 1979 تاسیس شد، دو استراتژی را برای از بین بردن مخالفان خود به کار گرفت. در داخل، از بین بردن اپوزیسیون داخلی از طرقی که بسیاری از رژیم های توتالیر از آن استفاده می کنند، همچون، اعدامهای دسته جمعی، شکنجه، ناپدید شدن و حادثه سازی.

در خارج از کشور، سفارتخانه ها برای میزبانی از گروهای قاتل و تروریست و خارج نمودن آنها بعد از کشتن نخبگان منتقد به کارگرفته می شد. بسیاری از این منتقدان که درخارج از کشور زندگی می کردند روشنفکران و فعالانی بودند که بعد از روی کار آمدن رژیم آخوندها از ایران گریخته بودند ومخالف تئوکراسی آیت الله خمینی بودند.

جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین حامیان تروریسیم در جهان است.

در دوران عمر 34 ساله اش، به طور مستمر در پی تحریک خشونت در نقاط مختلف جهان بوده است و جنگ غیر مستقیم را از طریق تروریسم در سراسر خاورمیانه، اروپا، آفریقا و شمال و جنوب آمریکا تعقیب نموده است.

یکی از مهمترین حملات تروریسی به وسیله عاملان رژیم ایران در شهر برلین و در رستورانی تحت عنوان میکونوس در 17 سپتامبر 1992 رخ داد. نتیجه این نقشه تروریستی، کشته شدن دکتر صادق شرفکندی(دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران)، فتاح عبدلی،همایون اردلان و نوری دهکردی بود. در روز دهم آوریل سال 1997 دادگاه برلین اعلام کرد که ترور با نقشه آیت الله خامنه یی(رهبر رژیم)، آیت الله رفسنجانی(رئیس جمهور رژیم) و علی فلاحیان(وزیر وقت اطلاعات و امنیت کشور) انجام گرفته است.

این عملیات با هماهنگی سرویس های امنیتی ایران در شهر بن انجام گرفته بود – آنها توانسته بودند از اواخر دهه 79 میلادی تا اوایل دهه 90 در سراسر خاک اروپا دست به انجام ترور مخالفین خود بزنند. دادگاه برلین کاظم دارابی ( سازمان دهنده اصلی ترور برلین، نماینده وزارت اطلاعات و امنیت کشور،عضو سپاه پاسداران انقلاب) و عباس رهایل(لبنانی، عضو سازمان حزب الله، پرورش یافته حکومت ایران، شخصی که به دکتر صادق شرفکندی و همایون اردلان شلیک کرده بود) را گناهکار شناخت.

علاوه بر این یوسف امین( لبنانی، عضو حزب الله لبنان و آموزش دیده توسط حکومت ایران)، محمد آتریس(لبنانی) و عطالله ایاد(لبنانی) به شرکت داشتن در این جنایت گناهکار شناخته شدند. کاظم دارابی و رحایل هر دو به حبس ابد محکوم شدند. بعداً دادگاه برلین حکم تعقیب و بازداشت بین المللی را برای علی فلاحیان وزیر اسبق اطلاعات ایران به جرم برنامه ریزی و تصمیم گیری برای ترور به همراه علی خامنه یی و رفسنجایی صادر کرد. اگرچه دادگاه میکونس منجر به تنشی دیپلماتیک مابین حکومت ایران و کشورهای مختلف اروپایی شد، کاظم دارابی و عباس رحایل در دهم دسامبر سال 2007 از زندان آزاد شدند و به کشورهای خود برگشتند.

در گفتگوی اخیر من با آقای پرویز دستمالچی،یکی از ناظران ایرانی ترور رستوران میکونوس، من علت و انگیزه دولت ایران برای طراحی نقشه این ترور را از او پرسیدم. ایشان در پاسخ گفتند:

“بعد از انقلاب ایران در سال 1979، رژیم ایران یک برنامه ی سیاسی برای درهم شکستن ساختارو سازمان های سیاسی کرد داشت، به ویژه برای حزب دمکرات کردستان ایران. به این علت که آنها مخالف حکومت تئوکراتیک در ایران بودند و آنها سنی مذهب بودند و دوست نداشتند که انقلاب اسلامی ایران منجر به یک حکومت شیعی شود. علاوه بر این، زمان ترور رهبران کرد ایرانی آمده بود، جمهوری اسلامی ایران از اتحاد خارج کشور کردها به وحشت افتاده بود و این اتحاد کسی نبود جز دکتر عبدالرحمان قاسملو( دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران که به وسیله نمایندگان رژیم ایران در 13 جولای 1989 در وین اتریش ترور گردید).

من همچنین از آقای دستمالچی درباره نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شاخه برون مرزی آن، نیروی قدس در ترور رستوران میکونوس در سال 1992 سئوال کردم. ایشان گفتتد:” کاظم دارابی از سازمان دهندگان اصلی ترور رستوران میکونوس یکی از اعضاء سازمان اطلاعات و امنیت کشور،”واواک” و هم عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. بعلاوه، عبدلرحمان بنی هاشمی، نخستین کسی که به دکتر صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان ونوری دهکردی شلیک کرد و بعداً توانست به ایران بگریزد، یکی از رهبران پیکره عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بود.

یکی از اهداف مهم جمهوری اسلامی ایران از سازماندهی ترورهای سیاسی خارج از کشور از اواخر دهه 1970 تا اوایل دهه 1990 تقویت و حفظ قدرت سیاسی بود.

رهبران رژیم ایران فکر می کردند که با کشتن رهبران و فعالان سیاسی یا به عبارتی دیگر با کشتن افراد روشنفکر جامعه، می توانند که صداهای مخالف را حذف و از بین ببرند. با و جود تمامی این قربانیان در خارج و داخل ایران، جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته است به این هدف دست یابد.

ـ http://www.huffingtonpost.ca/

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی