"an independent online kurdish website

در کشورهائی که با نظامهای دیکتاتوری و ارعاب و وحشت اداره میشوند ،و هر چند سالی به بهانه هائی انتخاباتی فرمایشی صورت میگیردsirus_reufi

تا خود را نظامهای دمکرات بنامند ،به طبع دولت مردان خود را متولی امور کوچک و بزرگ شهروندان هم میدانند. از زندگی خصوصی خانوادها گرفته تا اقتصاد ،فرهنک،آموزش ،تفریح و در کل از بدو تولد فرد تا روز سفر آخرت آنان باید تصمیم گیرنده زندگی او باشند به هر نحوی که به صلاح آن نظام دیکتاتوری باشد. اگر آن نظام دیکتاتوری مورد نظر نیزنظام ولایت فقیه جمهوری اسلامی در ایران باشد ،که بنیانش بر اصول و آموزه های اسلامی است و ولی فقیه حاکم و صاحب بدون چون و چرای همه شهروندان آن کشور است. حکومت نقش مهمی در عرصه فرهنگ برای خود متصور میشود . وجود وزارتخانه ای با نام وزارت و فرهنگ و ارشاد اسلامی نشانه روشنی از این نگاه است.خامنه ای در پیام نوروزیش در مشهد گفت،دولتمردان مراقب رخنه های بسیار خطرناک فرهنگی باشند.

 او از هر گونه رخنه اطلاعاتی که منجر به آگاهی ملت ایران باشد از هر شیوه ای هراسان و بیمناک است ،که مبادا این تبادل اطلاعات و آگاهی مورد استفاده ملت قرار گرفته و بنیانش را فرو بپاشد.او در سخنانش گفت فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است(خمینی رهبرش و مریدش نیز در اوایل انقلاب میگفت اقتصاد مال خر است)پس هیچ جای تعجب ندارد که او نیز در مقام ولی فقیه این سخن را بر زبان بیاورد که فرهنگ از اقتصاد مهمتر است.در حالی که وضعیت اقتصادی در ایران بسیار نگران کننده میباشد و باید اساسا در یک نظام مردمی دغدغه تمامی سردمداران حکومتی باشد که بتوانند با سیاستهای بجا و بروز شده این بار گران معیشتی را از دوش شهروندان بردارند.او با سیاستهای اشتباه خود و حمایت از دولت نهم و دهم به ریاست احمدی نژاد و ندانمکاریهایشان چنین بلائی بر سر اقتصاد کشور آورده اند که سالها طول میکشد تا اقتصاد در حال مرگ ایران رونقی دوباره بگیرد.در این 35 سال چنان عرصه فرهنگ و هنر را سرکوب و سانسور کرده اند ،میتوان گفت که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است. همچنین میگوید آزادی که نعمت بزرگ الاهی است خودش دارای ظابطه است،شاید منظورش از این ظوابطی که بیان میکند آن باشد که شما آزادید در خواب وغقلت زندگی نمائید و آنچه مربوط به آزادی و حقوق حقه ملت از آزادی است را به او واگذار نمایند تا آنچنان که وی میخواهد برایشان تعین تکلیف نموده و آن آزادی را که مد نظرش است به آنها هدیه دهد.

همچنین در سخنرانی نوروزیش در مشهد میگوید،نمیشود بی تفاوت نشست و دید کسانی با استفاده از هنر با استفاده از بیان با استفاده از ابزارهای گوناگون با استفاده از پول راه مردم را بزنند ایمان مردم را مورد تهاجم قرار دهند. اگر به آنچه خود میگوید و بیان نموده است ایمان دارد ،باید گفت که چرا نظامش با اسبفاده از هنر از بیان از تمامی ابزارهای دیداری ،شنیداری،کانالهای ماهواره ای و شبکه های مختلف صدا و سیمایش و هزینه کردن پول ملت ایران به نفع نظامش در امور فرهنگی و دینی در سایر کشورها ی اسلامی دست به تبلیغ مذهبی سیاسی زده و حتی با دادن پولهای آنچنانی به کسانی که ازشاخه های اسلامی اهل تسنن هستند آنان را وادار میکنند به مذهب تشیع روی آورده و مرید و مقلدشان خود خامنه ای شود تا بتواند در فرصت مناسب از آنها برای برهم زدن آرامش دیگران استفاده نموده و مردم را توسط آنان به خاک و خون بکشانند. مگر نظامش با تمام امکاناتش ایمان مردم داخل ایران و خارج از مرزهای سیاسی کشور را تهدید نمیکند؟مگر سیاستهای فرهنگی نظامش  باعث اختلاف در بین  مذاهب ملتهای سایر کشورها نشده است؟مگر همین سیاستهای فرهنگیش نیستند که مردم ,عراق،لبنان ،سوریه،بحرین و عربستان را به جان هم انداخته است؟  ترسش از این است سایرین هم دست به مقابله به مثل بزنند و بنیان و کاخ فرمانروائیش را سست نمایند. همچنین در سخنانش میگوید کاری که تخریب کنندگان فرهنگ انجام میدهند که به جای عزم راسخ ملی ،تردید را در مردم ترویج میدهند.

 لازم به ذکر است که ملت ایران از بدو روی کارآمدن  نظامتان وشما همیشه نسبت به کل نظامتان به دیده تردید نگریسته اند و مینگرند ،زیرا در این مدت با ملت صادق نبوده و فقط دروغ و وعده و وعیدهای واهی تحویل داده اید پس به همین خاطر است که نگرانید و نگران بمانید زیرا این آتش زیر خاکستر زمانی شعله میکشد که دیگر از دست شما و نیروهای سرکوبگرتان کاری بر نمیاید. سال کذشته روحانی در مراسم پایانی مطبوعات و خبرگزاریها میگوید: بی تردید اگر در جامع ای که دهانها بسته شود و قلمها شکسته شود ، اعتماد عمومی در آن جامعه از بین خواهد رفت. مثل اینکه روحانی یادش رفته است که خود او یکی از عواملی در نظام ولایت فقیه بوده که دهانها را بسته و قلمها را شکسته و حتی به بستن دهانها و شکستن قلمها اکتفا ننموده بلکه صاحبان آن دهانها و قلمها را نیز سلاخی و تکه تکه نموده است ،او در تمام طول حیات نظام ولایت فقیه از مهره های اصلی نظام و از سرکوبگران این حوزه بوده و از اعضای اصلی و با نفوذ شورای امنیت ملی بوده است ودر  تمامی سرکوبها و فشارها دست داشته و اکنون مظلوم نمائی پیشه کرده و برای اهل مطبوعات اشک تمساح میریزد،اگر وی دچار نسیان و آلزایمر و قراموشی شده اند ملت به خاطر دارند و سهم ایشان را در این عرصه از یاد نخواهند برد مگر زمانی که این شجاعت را داشته باشند که در پیشگاه ملت ایران به آنچه که کرده اند اعتراف نموده و از ملت طلب بخشش نمایند. هر چند آمدن روحانی و دولتش برای بعضیها نوید باز شدن آزادی فرهنگی بود ،و آزادتر شدن رسانه ها و کاهش فشار سانسور از روی دوش نویسندگان و باز شدن فضا برای هنرمندان و سینماگران  ولی بسته شدن چند روزنامه در طول چند ماه گذشته و مقاومت در برابر بازگشائی انجمن صنفی روزنامه نگاران و ممیزی کتاب هنوز از دغدغهای اصلی دست اندکاران حوزه فرهنگ و هنر است. روحانی هنوز نتوانسته به این وعدهایش نیز جامه عمل بپوشاند زیرا سیاستهای کلی در جائی دیگر و همان بیت رهبری سرچشمه میگیرد و از روحانی و دارو دسته اش نیز نمیتوان انتظاری بیش از این داشت.

سر کشیدن جام زهر یا نرمش قهرمانانه تنها در مورد سیاست خارجی و برای گریز از تحریمهای اقتصادی کار برد دارد و در عرصه داخلی هنوز همان مشت آهنین است که حرف اول و آخر را میزند.عرصه ی فرهنگ و هنر در کردستان سالهای سال است که مورد غضب حاکمان نظام ولایت فقیه است و ما امیدوار نیستیم با وجود چنین نظامی که با فرهنگ و هنر ضدیت دارد در عرصه فرهنگ و هنر در کردستان و سایر مناطق دیگر ایران که ساکنین ملیتهای دیگری مانند عرب ،بلوچ ،ترکمن و آذری دارد گشایشی ایجاد شود. سخنان خامنه ای در مشهد و تغیر سال بهانه ای برای رونمائی از سیاستهای داخلی واولویتهای نظام سیاسی ایران بود.تا بار دیگر به ملیتهای ساکن ایران اعلام نمایند با تغیر مهرهای نظام سیاست کلی تغیر ناپذیر است و تصمیم گیرنده اصلی تنها خامنه ای میباشد،پس زیاد دنبال مطالبات فرهنگی و سایر مطالبات بر حق خود نباشید در غیر این صورت باز هم با مشت آهنین روبرو خواهید شد

سیروس رئوفی

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی