"an independent online kurdish website

با انقلاب ایران درسال 1357 خورشیدی آیت الله خمینی شهرت جهانی یافت.dr_golmerad_2011

البته این شهرت نه به دلیل معلومات زیاد واستراتژیک نظامی خارق العاده ایشان بود، بلکه به دلیل جو اختناق ودیکتاتوری چندین ده ساله حاکم برایران پادشاهی شرقی وپیش ازآن ناآگاه نگهداشتن توده ها و احساساتی بر خورد کردن مردم و نهایتا نبودن اتحاد بین نیروهای اپوزیسیون بود. به این مسایل تبلیغ خرافات به طور وسیع توسط آخوندهای شارلاتان و دروغ و افسانه پرداز که نظیر این ویدئوها، از صدای آمریکا و غیره، بطور زنده، در اینجا آورده خواهد شد، به آنها اضافه کنید. متمنی است ویدئوها را ببینید. به علاوه اینها با قاصعیت و سوء استفاده از پاک دلی توده ها و خوش باوری آنها را بایستی افزود.

https://www.facebook.com/Abadan.net/videos/936869179723096/

https://www.facebook.com/nik.jafarzadeh/videos/920773081347284/

https://www.facebook.com/1660168300919361/videos/1665864637016394/

 

شکی در آن نیست که آیت الله خمینی و همه آخوندها از نا آگاه نگهداشتن مردمان ملت های ایران کاملا مطلع بودند و بهمین دلیل قاطع و غیرتی و با معجونی از تبلیغ خرافات عمل می کردند. به هر حال بین اپوزیسیون در یک چیز اتحاد بود که همه شعار می دادند، “شاه باید برود هرکه بیاید بدتر از او نخواهد شد”. بطوری که ملاحظه گردید، شاه باخون ریزی زیاد رفت، اما دیکتاتوری مذهبی بدتر از شاه هم بر سر کار آمد. یعنی مردمان ملت های ایران از چاله بیرون جهیدند، اما به چاهی عمیق تر افتادند. اکنون اگر ازهر ده نفری، حتا از با سواد های فعال سیاسی، پرسیده شود؛ آیا این رژیم بهتر است یارژیم قبلی؟ 9 نفر ازآنها می گویند رژیم پیشین بهتر بود. درصورتیکه بنابه این مثل معروف که گوید: “نه قم خوب بود نه کاشان + لعنت برهردو تاشان”. شاه به دستور آمریکائی ها کمونیستهای واقعی و رادیکال را می کشت، سوسیال دمکراتها و چپهای میانه رو را زندانی می کرد و لیبرالها را فراری می داد و باز هم به دستور آمریکائی ها در مساجد را باز می گذاشت که علیه شاه زیر نظر مأموران ساواک حدود سیصد هزار آخوند در سرا سر ایران موعظه کنند. زیرا به قول آن متخصصین آمریکائی، مذهبیون، خطرناک نبودند. اما اکنون، همین مذهبیون مسلمان حاکم، که شاه را فراری دادند، خود به خطر ناکترین عناصر برای جامعه بشری تبدیل شده اند.

 برخی ازمردمان عوام و پاکدل و هواداران مؤمن، عکس آیت الله خمینی را درکره ماه می دیدند! این نوع خرافات را در قوطی هیچ عطاری یافت نمی توان کرد. درواقع او و دیگر آخوندها هیچ چیزی را از دست نمی دادند و پشت این شعار که “شاه باید برود” ایستادند و یکی ازبزرگترین دیکتاتوران خاور زمین راکه همه نیروهای سیاسی بافعالیت ممتدخود، بدلیل نبودن اتحاد، نتوانستند، بزانو درآورند، ولی آیت الله خمینی و دیگر آخوندها با قاطعیت این کاررا کردند. همین باعث شد که به امر آیت الله خمینی صدها هزار جوان نا آگاه با کلید بهشت برگردن و هزاران میلیون دلار زیان جانی واقتصادی از بودجه مملکت قربانی و بباد فنا داده شد که ازراه کربلا به قدس بروند که عاقبت نشد. به هرحال در باره آیت الله خمینی که باطنز، به امام سیزدهم معروف شده بود! مگر می شد دراوایل انقلاب بغیر از“خمینی ای امام”چیز دیگری گفت؟ در غیر آن صورت با شکم پاره پوره و حتا قتل سر و کار بود. در حقیقت این خود مفهومی کلاسیک از نا آگاهی توده ها بود. خودمن که حدود 39 سال داشتم و در خارج از ایران جزو فعالین سیاسی بودم، نامه ای در 16 صفحه دست نویس و با خط زیبای یکی از پزشکان خارج نشین برایش نوشتم که هرگز خودم را نمی بخشم. در واقع علم غیبی هم که، خودم مسلمان نیستم و به آن باور ندارم، نداشتم که او پشت پرده چه جانور قصی القلبی است وچه نوع دستوراتی می دهد. اکنون که همه جنایات او و ویدئو سخنانش به طورنهانی، برملا شده، دیگر آن ارزش والا درمیان اکثر جامعه حتا هواداران خودرا، ندارد وعلنا سر مزارش بجای پول کثافت می ریزند و شعار ضد خمینی می نویسند. متمنی است این ویدئو را نیز بادقت نگاه کنید و بشنوید. این دیگر فتو شاپ نیست، بلکه واقعیت است.

https://www.facebook.com/sepidedam/videos/1015370354896895

البته فرصت طلبان و هنوزهم متعصبین و بیسوادان اجتماعی چندی هستند که از او و دیگر آخوندها حمایت می کنند. اکثر اینها از آن تیپ آدمها هستند که فرصت طلبانه باور دارند “هر که خر شد آنان پالان و هر که در شد آنان دالان می شوند”. در هر حال هدف اصلی این باید باشد که با نا آگاهی شدیدا مبارزه کرد وآن را ازمیان توده ها برداشت که دیگر این فرصت طلبان کمترین امکانی به دست آورند برای پالان و یا دالان شدنشان.

مسئله برسر آگاهی توده هاو آزادی ودمکراسی است که این سه درسیستمهای دیکتاتوری وبویژه ازنوع مذهبی اش بشدت از آنها جلو گیری و سرکوب می شود. یعنی دیکتاتوری بر اساس این سه نکته ساده از قبیل نا آگاه نگهداشتن توده های مؤمن، سرکوب آزادیها و بی توجهی به حقوق برابر، استوار است. آیت الله خمینی در پاریس، خیلی ملایم تر حرف می زد و هیچ بفکر آدم نمی رسید که این ملاهای نیرنگباز می خواهند، مانند اوایل پیدایش اسلام با زورشمشیر آن را نه فقط در ایران، بلکه در جهان گسترش دهند. نا آگاهی و تبلیغ به آن اندازه وسیع بود و هست که حتا قدیمی ترین حزب که الف بای سیاسی را وارد مملکت کرده بود وتقریبا همه نخبگان جامعه ایران در آن گرد آمده بودند، به دام و نیرنگ آخوندی گرفتار شدند وهیچ توجهی به این مثال مکر و حیله خدا با کافران که درقرآن مجید سوره النساء آیه 142 آمده است، نکردند. آیت الله خمینی در پاریس در برابر دوربین ها با استفاده ازحیله و مکرخدا می گفت: “کمونیستهاهم آزادند فعالیت کنند ومسئله سیاست را باید سیاستمردان انجام دهند و ملاها بروند قم”. نقل بمعنی است. این ها همه نیرنگ اسلامی بود. او همه مخالفین حتا مسلمانان را از دم تیغ گذراند و با چنین حقه ای ادعا می کرد که: “شکست در نهضتی که برای خداباشد نیست”! آیت الله خمینی راست می گفت. اگرهر مخالفی را بکشید دیگر کسی نمی ماند که مقاومت کند. لذا کشتن کسانی که خط اورا قبول نداشته باشند مسلم است پیرزوی می آورد. بله، شکست درهرنهضتی که با زور شمشیر و بدست نا آگاهان تاپای جان فداکار باشد، وجود ندارد! زیرا عوام باورمند و شستشوی مغزی داده شده، مانند داعش عمل می کنند و می دانند که عاقبت نابود می شوند پس چرا زود تر نه؟! که حوریان بهشتی را در انتظار نگذارند!!

 

تجربه تلخ خمینیسم باید برای نیروهای مبارز ومترقی یک درس گرانبها باشد و درراه اتحادهمه افراد وشخصیتهای انقلابی بایست کوشید. توافق باشک و گمان و فقط برای نابودی دیکتاتوری مذهبی، لازم است، اما کافی نیست. فعالان، قلبا هوادار دمکراسی این تجربه راکرده اند که در نهایت همان نتیجه دیکتاتوری را ببار می آورد. ما می خواهیم روشن تر از روز بر عقایدمان پای بند باشیم. برتری طلبی نهانی راکنار بگذاریم وحرفهایمان رابزنیم. بویژه اگرتوافقی انجام دادیم پای آن بایستیم و زیاد محافظه کارانه ومصلحتی عمل نکنیم که باید بدانیم مصلحت دراین زمینه ازشک وگمان برمی خیزد و آن خود عاقبت به نا آگاهی ودیکتاتوری ختم می شود. آیت الله سید علی خامنه ای اوایل انقلاب درزمان حجت الاسلامی اش به درستی می گفت:“هروقت بیسوادی، فقر، گرسنگی، ستم و نابرابری ریشه کن شد انقلاب به ثمر رسیده است. شاه گناهش همین بود که می گفت آنچه من می گویم، نه آنچه ملت می خواهد. امروز هر کس این منش را تکرار کند کاری مطرود و محکوم را انجام داده است”. سخنرانی خامنه ای در حوزه علمیه قم. بله، اینها درست اند، اما آیت الله خمینی چکار کرد و خود او چکار می کند؟! خمینی هر چپ و مخالفی را بدون استثناء می کشت و خود او سران مهم اپوزیسیون را ترور می کند و جوانان (دختر و پسر) معترض را زندانی کرده ومورد تجاوز قرار می دهد. از نظر اقتصادی بنگریم، تاریخ ایران چنین فرق طبقاتی آشکاری ووضع اسفباری را بخود ندیده است. اعتیاد بی کاری و فساد و جنایت همه در سایه “عدل علی” انجام می گیرد! هرکسی بوئی ازانسانیت وشرافت نبرده باشد می تواند یک ماهه باپرداخت رشوه به سردمداران و مسئولان رژیم میلیاردر بشود. درمقالات پیشین ام بارها به آنها اشاره کرده ام. من فقط چند نام معروف را در اینجا می آورم برای آن دسته از عزیزانی که احتمالا مقالات قبلی را ندیده اند. اگر چه این فاسدین رانیز خوب می شناسند. از فرزندان واعظ طبسی در خراسان می  گذریم که سرا سر استان را در اختیار دارند، فقط سه اسم را نام می برم که از صفر آعاز کرده اند و میلیاردر دلاری شده اند. یکم صادق محصولی، وزیر کشور، در زمان احمدی نژاد، فقط قیمت یکی ازویلاهایش بیست میلیارد تومان حدود 22 سال پیش بوده. دوم شهرام جزایری عرب که ازبستنی فروشی وبارشوه دادن به میلیاردر دلاری رسیده است. مثلی معروف از اوست که در زندان جیبهای شلوارش را خالی در آورده و گفته است “اگر از زندان آزاد شوم چندروز طول نخواهد کشید من همان شهرام جزایری عرب میلیاردرم”. یعنی آخوندها را به آن اندازه فاسد و رشوه خوار می داند که با اطمینان اینگونه ادعا می کند. سوم بابک زنجانی است که از به قول خودش شوفری رئیس بانک به میلیاردر شدن رسیده است که یک جت شخصی دارد و درچند بانک اروپا فقط 22 میلیارد یورو پول نقد خوابانده است. این ادعا نیز خود در داد گاه اخیر به زبان خودش کرده است. درعوض فقط درتهران بنابه نوشته روزنامه های اینترنتی در یک محله و پارکها دویست هزار کارتن خواب داریم ومیلیونها معتاد وخود فروش و بیکار. این واقعا درتاریخ ایران سابقه نداشته است باوجود حکومت دیکتاتوری یک جوان دانشگاه گذرانده به ندرت بیکار بوده است. اما امروزه میلیونها ازجوانان تحصیل کرده بیکار و فراری از مملکت شده اند و یا به هروئین و کوکائین روی آورده اند. باز هم کم سابقه بوده که جوانان با دادن آگهی و یا در صف جلو بیمارستانها برای فروش اعضای بدن خود بایستند. این کارها فقط درسایه“عدل علی” جمهوری اسلامی امکان پذیراست. اکنون شایدهواداران رژیم بگویند، آنزمان پیوند اعضای بدن رواج نداشت و یاهنوز پزشکی به آن اندازه پیشرفت نکرده بود که این پدیده کشف شود. این حرف درست است که در سایه همه دیکتاتوری ها نابرابری وجود داشته ودارد وبهمین دلیل انسانهای مترقی تاپای جان رفته و می روند که این چنین دیکتاتوری و فرق فاحش طبقاتی را از میان بر دارند نه برای نسلهای بعد بدتر از آن ها بشود. انسان در راه پیشرفت گام بر می دارد برای زندگی بهتر نه بد تر!

 

هایدلبرگ، آلمان فدرال 24.12.2015

دکتر گلمراد مرادی

dr.g.morad41@gmail.com    

  

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی