ادبیات رسانهای (ایران) رسانههای کتبی مانند روزنامه، هفتهنامه، ماهنامه، سالنامه و رسانه صوتی مانند رادیو، تلویزیون،
بلندگوهای میدانی، همچنین رسانههای انترنتی مانند فیسبوک، سایت… در جهان وجود دارد، هدف رسانه انیست که مردم از مسائل و رویدادها مطلع شوند. رسانه مکتب پرورشی افراد و جامعه است. یکی از این رسانهها تلویزیون فارسی {(شبکه افق) و (جهان آرا)} میباشد. این شبکه طبق اسمش ( افق و جهان انسان) را در کل و ( افق و جهان ملت فارس) را بطور اخص مرتب و مزین میسازد. در اینجا به یکی از برنامههای آن در تاریخ شنبه شب (21 دی 1398) بنگریم که چنین میباشد:
{قربانیان روزهای آینده که اگر تجمع مثل آبانماه و حوادث آبانماه رو بدهد، دقیقا” همین خناسان امریکاین که امروز دارند نفرت تو کشور پمپاژ میکنند، اینان که همان منافقین رسانهی امروز هستند، اسم خودشانرا هنرمند میگذارند، اما هنرشان را فقط در خدمت نفرت پراکنی به خدمت میگرند، اینها میگویند ما هنرمندیم … اگر هنرمندی… چرا دنبال تجمحی هستید که در آن عکس قاسم سلیمانی را بهیش جسارات و بی احترامی میکنند؛ من اینبار روی صحبتم با مسولین امنیتی کشور است که آیا باید خدای نکرده دوباره سئوالم تمام دردمندان و دغدغهمندانه که باید شیرینی پیروزی با امریکا را با تلخی حوادث آبانماه در دیماه امسال مشاهده کنیم؟
آیا اینها باید راحت دستشان باز باشد که چهل سال خدمت سپاه را در واقع هدف قرار بدهند، کدام سپاه؟ همان سپاه که چندی پیش بیش از چهل نفر از بچههایش تو مرز سیستان و بلوچستان هدف ترور قرار گرفتند. اگر آن بچههای سپاه تو مرز نبودند، تو، خانمی که میآید فراخوان میدهید میدانید که دست عبدالملک ریگی به تو و دختر تو و کسوکارت میرسید، شاید هم خوشت میآید چون دوست داشتی، ولی مردم ایران دوست ندارند این اتفاق بیفتد، به همین خاطر وقتی میگویند سپاه یادشان به تک تک آن بچهها میافتد که همین الان دارند تو چهار گوشه مرز با نیروهای مسلح مرزبانی میکنند که ما زندگی راحتی داشته باشیم، ولی توی خانم هنرمند باید بیاید علیه سپاه نفرات پراکنی کنی و به بهانه هواپیمای اکراینی فراخوان بزنی برای آنکه خانوادههای را داغدار کنی؟ اگر دوستا امنیتی من نمیدانم امروز چرا اجازه دادند این اتفاق بیافتد و بستر فضای مجازی عامل انتقام بشود، واسه آنکه آن پنجاودو نقطه که ترامپ در خیال میخواست بزند و نتوانست چنین غلطی را بکند آن ماموریت را سپر به سربازان بی جیره و مواجب رسانهای که تو انستاگرام و تویتر که آنها را به آتش بکشند آن 52 نقطه را. اگر نیروهای امنیتی مدیریت نکنند این فضارا
(دکتر محمد صادق کوشکی) استاد دانشگاه تهران و امام حسین.)}.
**
مطلب بازنویسی گشته، اگر اشتباهی باشد، معذرت میخواهیم!
در آن متن قسمت زیر جای فکر کردن و اسف خوردن است :
(خانمی که میآید فراخوان میدهید میدانید که دست عبدالملک ریگی به تو و دختر تو و کسوکارت میرسید، شاید هم خوشت میآید چون دوست داشتی، ولی مردم ایران دوست ندارند این اتفاق بیفتد).
پیرامون آن اظهارات کثیف و توهینی به (انسانی، به زنی در هر موقعیت اجتماعی) که باشد لازم است اعتراض شود، خوشبختانه در این مورد اعتراضاتی صورت گرفته به چند نمونه آن به طور خلاصه بنگریم:
1 – {ادبیات تجاوز جنسی در تریبون های حکومتی ایران: حسین باستانیبی
خانمی که میای فراخوان می زنی، می دونی دست امثال عبدالمالک ریگی به تو و دخترت و کسوکارت می رسید(چی می شد) شاید هم خوشت می اومد، شاید هم دوست داشتی …. این اظهارات، اخیرا از یکی از شبکه های صداوسیما خطاب به رخشان بنی اعتماد کارگردان و فرزندش باران کوثری بازیگر سینمای ایران پخش شد. …..}.
2 – توهین وقیحانه و زشت به رخشان بنی اعتماد، آقای کوشکی حیا کن
آیا هر کس که با رویه و روش ما موافق نباشد اجاز داریم هر حرفی در مورد او بزنیم و هر تهمتی را به او و خانوادهاش روا داریم؟ مرز این حرفها به لحاظ عرفی، شرعی و اخلاقی تا کجا است؟
3 – حسین انتظامی از توهین به رخشان بنی اعتماد در تلویزن شاکی است، حسین انتظامی (رئیس سازمان سینمایی) به این سخنان واکنش نشان داده و در توئیتر نوشت: به کسانی که هنجارهای اخلاقی جامعه را رعایت نمی کنند و بی پروا به نوامیس کشور و هنرمندان توهین می کنند، آنتن زنده می دهند؟
4 – اعتراض شدید انجمن مستندسازان به توهین تلویزیونی به رخشان بنی اعتماد
انجمن مستندسازان سینمای ایران هم با انتشار بیانیهای عکس العمل نشان داد، در بخشی از بیانیه اعلام کرده بودند: بخش هایی از این برنامه در ساعت گذشته دست به دست در شبکههای اجتماعی می چرخد و عرق شرم بر پیشانی مردم سیاهپوش می نشاند. آیا نمی شود پایان و نهایتی برای این بی احترامی ها به شان و حقوق مردم در صدا و سیما متصور بود؟
5 – مهرزاد دانش (منتقد سینما) هم در توئیتر نوشت:
هیچ دیدگاه دینی و سیاسی، اجازه وقیح گویی در باره یک انسان، به ویژه یک خانم را نمی دهد. شگفت زده و متاسفم از تلویزیون این مملکت به بانویی هنرمند، به آثار ماندگار در باره عدالت، انسانیت نسبت لذت بردن از گرفتار شدن نزد نابکاران داده میشود. پروای از خدا کجاست؟ باید از آقای کوشکی پرسید: اون خانم چی را دوست داشتند؟ منبع انترنت
**
توهین به زنان در رسانههای فارسی حکومتی ایران مختص به این {“دکتر و استاد عالیمقام دانشگاه” نبوده و نیست، در سالهای (1990) در (روزنامه شهروند) به (زنان کرد) توهین شد، متاسفانه خاطر کسی مکدر نگشت. اینکه در اینجا نسبت به یاوگویهای محمد صادق کوشکی اعتراض گشته امری انسانی میباشد!
نفرت از ملت (بلوچ)
چرا به لحاظ (حقوق انسانی) به قسمت دیگر از گفتههای (کوشکی) در رابطه با (عبدالمالک ریگی) توجه نشده و اعتراض و عکس العملی صورت نگرفته است؟! نه آنکه اعتراض و کس العملی صورت نگرفته، بلکه در نظر آقای (مهرزاد دانش – منتقد سینمای) که به درستی از خانم رخشان بنی اعتماد پشتیبانی نموده و کوشکی را زیر سئوال برده است – اما برای (عبدالمالک ریگی) از صفت نابکاران استفاده مینمایند و آقای کوشکی استاد دانشگاه تهران و امام حسین را رهنمایی نکردهاند که چرا به جای (عبدالمالک ریگی ناخودی) از {(قاری قرآن های بیت رهبری مانند استاد طوسی) و (نخبهگان زندان کهرزیک) که جملگی خودی} میباشند، استفاده ننموده است تعجب آور است!
عبدالمالک ریگی
{عبدالمجید ریگی مشهور به عبدالمالک ریگی یگی رهبر پیشین گروه شبهنظامی سنی جندالله بود؛ گروهی که در استان سیستان و بلوچستان به مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی ایران و کشتار شهروندان نظامی و غیره نظامی ایران می پرداخت.. گروه وی از سوی جمهوری اسلامی ایران، دولت پاکستان و ایالات متحده آمریکا بهعنوان یک گروه تروریستی شناخته شده بود. وی متهم به قاچاق مواد مخد، آدم ربایی و قتل برخی از مردم عادی و نظامیان ایران به ویژه اعضا سپاه پاسداران بود. ریگی در اسفند 1388 توسط وزارت اطلاعات ایران دستگیر شد و پس از آن جندالله محمدظاهر بلوچ را به عنوان جانشین وی معرفی کرد. ….. وی که به محاربه و فساد فی الارض محکوم شده بود بامداد یکشنبه 30 خرداد 1389 به دار آویخته شد.
ویکی پدیا، دانشنامهء آزاد}.
زندگی نامهء واقعی عبدالمالک ریگی
عبدالمالک ریگی یکی از افراد ملت بلوچ بود، بلوچستان توسط دولتهای ایران، پاکستان و افغانستان اشغال گشته، ملت بلوچ ملتی هست تحت ستم دولتهای فوق و هیچگونه اختیاری ندارد، هر انسانی منصفانه به زندگی ملت بلوچ بنگرد، میداند که در زیر چه درجه از مظلومیت زندگی میکنند، اما جناب استاد کوشکی آنرا نادیده گرفتهاند و رو به خانم رخشان بنی اعتماد میگوید: خانمی که میای فراخوان می زنی، می دونی دست امثال عبدالملک ریگی به تو و دخترت و کسوکارت می رسید، (چی می شد).
در اینجا باید گفت مسئله دستدرازی و تعرض به زنان که مد نظر آقای کوشکی است جز کارنامهء فاتحان جنگی میباشد که به (ریگی و ملت بلوچ) ربطی نداشته و ندارد! در اینجا بهناچار به دو نمونه اشاره مینمایم:
1 – حمله اسکندر به ایران، اسکندر و دههزار نفر(10000) از سربازانش با دههزار زن ایرانی که شامل میلیتهای موجود در ایران بود، ازدواج نمودند!
ازدواج با اسیران جنگی ازدواج است یا همان تعرض جنسی؟ بهترین دلیل برای تعرضی بود آن دههزار سرباز به آن دههزار زن، زندگی خود اسکندر میباشد- اسکندری زنی داشت به اسم (روخسانا)، اما به عنوان یک سردار فاتح همراه با سربازان فاتحش با دختر پاشاه وقت ایران که مغلوب اسکندر شده بود “ازدواج” میکند، این در حالی است که اسکندر هم به لحاظ دینی و هم به لحاظ فرهنگی اجازه نداشته بیشتر از یک زن داشته باشد. متاسفانه باید گفت همان تعرض جنسی انجام گرفته است.
2 – حمله اعراب در صدر اسلام و شکست یزدگرد و گرفتن اسیر از (زن و مرد)، (پیر و جوان) توسط اعراب فاتح که یکی از اسیران (شهربانو دختر یزدگرد) بود، سپس او را تحت عنوان (شاهزاده لایق شاهزاده) است او را به حسین فرزند علی سپردند.
چه انسانی معنی اسیر و اسارت را نمیداند؟
چه کسی دشمن را دوست میپندارد تا با او ازدواج نماید؟
آیا ازدواج با اسیران را میشود ازدواج روحی و عشقی نامید؟
3 – تاریخ و زندگی پادشاهان ایران از این ازدواجها بی بهره نبوده است.
آیا ملت بلوچ و عبدالمالک ریگی در موقعیتی فاتح جنگی بودهاند تا با چنین دیدگاهی به آنها بنگرند؟!
استاد کوشکی میفرمایند پاستاران در مرز مرزبانی میکنند، مرزبانی میکنند یا این مرزبانان مردم آن مناطق را کشتار نموده و ثروت و سامانشان را غارت مینمایند؟!
تا کی به کشتار ملت بلوچ و ملتهای دیگر ادامه میدهند؟
تا کی جنایت جناب نوشیروان خان “عادل” باید ادامه یابد ؟
در خاتمه بهتر است با دو نمونه به وضعیت و موقعیت ملت بلوچ بنگریم تا حقیقت مسئله روشن باشد:
1 – سزا دادن کسرا بلوچیان را
ز کار بلوچ ارجمند اردشیر
بکوشید با کاردانان پیر
نبد سودمند ز افسون و رنگ
نه از بندو رنج و نه پیکار و جنگ
اگر چند بود آن سخن ناگزیر
بپوشید بر خوتشتن اردشیر
ز گفتار دهقان بر آشفت شاه
بسوی بلوچ اندر آمد زراه
چو آمده بنزدیک آن برزگ کوه
بگردید گرد اندرش با گروه
سر آنگونه گرد اندر آمد سپاه
که بستند از انبوه بر باد راه
همه دامن کوه تا روی شخ
سیه بود برسان مور و ملخ
منادیگری گرد لشکر بگشت
خروشی برآمد ز کوه ز دشت
که از کوچییان هرکه یابید خرد
وگر تیغداران و مردان مرد
وگر انجمن باشد ار اندکی
نباید که یابد رهائی یکی
چو آگاه شد لشکر از خشم شاه
سوار و پیاده ببستند راه
ازیشان فراوان و اندک نماند
زن و مرد جنگی و کودک نماند
سراسر به شمشیر بگذاشتند
ستم کردن کوچ بر داشتند
بشد ایمن از رنج ایشان جهان
بلوچی نماند آشکار نهان
چنان شد که بر کوه حیشان گله
بدی بی نگهبان و کرده یله
شبان خود نبودی پس گوسفند
بهامون و بر تیغ کوه بلند
همه رنجها خار بگذاشتند
در و کوه را خانه پنداشتند
**
شانامه جلد (6) ص 96 – 97
2 – {آقای کسروی جایگاه مردم بلوچ در هویت ایران را بطور مشخصتری در رابطه با قیام خوزستان برهبری محمدخان بلوچ، در کتاب (تاریخ پانصد ساله خوزستان) چنین ترسیم میکند: در چنین زمانی شورش ایرانیان بر او زشتترین کاری بود، به ویژه که این شورش به همدستی یک بلوچ بیگانه بد سرشتی برخاسته بود. اگر چه خطای نخست از نادر بود که فریب چاپلوسی یک بلوچ ناشناس نا آزمودهای را خورده و او را بر ایرانیان فرمانروا ساخت. (احمد کسروی تاریخ پانصد ساله خوزستان، چاپ 1373 ، ص 109) – منبع بولتن مباحثات – کمیته موقت هماهنگی ملی بلوچستان ، ص 9}.
**
24/1/2020
سهعی سهقزی
sai.saqzi@gmail.com
این مطلب برای کوشکی هم ارسال گشته است