"an independent online kurdish website

نودمین جلسه دادگاه حمید نوری متهم به مشارکت در اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت روز جمعه نهم اردیبهشت ۱۴۰۱ با ارائه دفاعیه از سوی بنکت هلسبری،

وکیل مدافع تعدادی از شاکیان و شاهدان پرونده، در استکهلم سوئد برگزار شد. وی در این جلسه با اشاره به تمام ادله کتبی و شفاهی و تمامی مندرجات پرونده، خواستار «اشد مجازات» حمید نوری شد.

بنکت هسلبری در آغاز توضیح داد که چگونه با اعمال رفتارهای غیرانسانی نسبت به موکلینش در دوره های متفاوت، آزادی و نوجوانی‌شان از آنها سلب شده است. آنها [نوری و همکارانش] زخم های عمیقی در زندگی موکلان او ایجاد کرده اند؛ زخم هایی که بهبود نخواهند یافت. بسیاری از این افراد به اجبار به روانشناس مراجعه کرده اند و بسیاری همچنان از استرس و تراماهای آن دوران زجر می کشند.

بنکت هسلبری توضیح داد که موضوع فراموشی یا تشویش خاطرات در ذهن زندانیان باقی مانده از آن اعدام ها مسئله ای بسیار طبیعی است؛ واکنشی طبیعی که مرور زمان نیز آن را جدی تر می کند.

بنکت هسلبری گفت براساس حکم «ان جی ای» صادره از دیوان عالی سوئد، تحقیقات مقدماتی بخشی از جلسات دادگاه نیستند. بنابراین نباید همه چیزهایی که شاکیان یا شاهدان این پرونده در بازجویی های اولیه گفته شده اند کاملا با شهادت ها یکی باشند. او گفت مسئله مهم اثبات هویت حمید نوری به عنوان «حمید عباسی» است که همه شاهدین و موکلین ما این را تایید کرده اند.

بنکت هسلبری توضیح داد که افراد جان بدر برده از اعدام ها با وجود تمام تفاوت ها، در دو چیز اشتراک دارند:

-تراما و استرس های ناشی از زجرها و شکنجه ها و رفتارهای غیرانسانی.

– عذاب وجدان نسبت به رفقا، هم‌بندی‌ها، و زندانیان اعدام‌شده.

بنکت هسلبری در مورد غرامت یا همان دیه توضیحات مبسوطی داد و اختلاف بین قوانین سوئد با قوانین اسلام مخصوصا با بخش هایی که براساس شریعت تنظیم شده را برشمرد. او گفت براساس قانون دادرسی سوئد از سال ۱۹۶۹ می توان قوانین کشوری خارجی را نیز در صدور حکم در نظر گرفت. او گفت این موضوع چالشی مهم برای این دادگاه می شود. در این پرونده تطبیق قوانین دو کشور سوئد و ایران کاری سخت و احترام به قوانین ایران نیز مهم است. او در مورد غرامت بازماندگان گفت که براساس قوانین ایران میزان دیه یا غرامت بازماندگان سالانه توسط بانک مرکزی ایران تعیین می شود و در این پرونده این میزان براساس نرخ اعلامی این بانک در سال ۲۰۲۱ برآورد شده است.

بنکت هسلبری در ارائه دفاعیه خود به چند مورد از شهادت های موکلانش اشاره کرد. او برای مثال گفت حمید نوری ادعاکرده که تنها در زندان اوین کار کرده، اما حسن گلزاری یکی از جان بدربردگان از اعدام ها شهادت داده است که هرگز در اوین نبوده و تنها در زندان گوهردشت و زندان قزلحصار نگهداری شده. گلزاری شهادت داده که حمید نوری را در بیست و چهار و بیست و پنج مرداد حتی چندین بار بدون چشم بند در زندان گوهردشت دیده است. حسن گلزاری در مصاحبه ای در سال ۲۰۱۷ -خیلی پیشتر از دستگیری نوری- گفته است که حمید نوری یکی از روسای زندان گوهردشت بوده است.

بنکت هسلبری در مورد تناقض در موضوع محل نگهداری و اعدام مجید ایوانی توضیحاتی داد. او گفت هشت شاهد تایید می کنند که مجید ایوانی در زندان گوهردشت بوده است و در نهم مرداد ۶۷ در همان زندان اعدام شده است. این وکیل مدافع معتقد است گواهی فوتی که وکلای مدافع حمید نوری در مورد مجید ایوانی به دادگاه ارائه داده اند، فاقد اعتبار است و واقعی نیست. این گواهی فوت از سوی مقامات ایران صادر شده است.

توضیح بعدی بنکت هسلبری در مورد بیژن بازرگان بود که در سن بیست و سه سالگی در چهاردهم جولای ۱۹۸۲ دستگیر شده. به او حکم ده سال زندان دادند. هسلبری تاکید کرد که یک شاکی و چهار شاهد تایید کرده اند که بیژن بازرگان در ایام اعدام ها در زندان گوهردشت بوده است. در گواهی فوت او دليل مرگ نوشته نشده، اما تاریخ فوت پنجم شهریور ذکر شده است. وکیل توضیح داد که مدرک این قسمت در دادگاه حمید نوری در کتاب ایرج مصداقی هم آمده است.

بنکت هسلبری، وکیل مدافع تعدادی از شاکیان موضوع تلفن های پاک شده توسط متهم در شب پیش از سفرش به سوئد را یکی از مهمترین مدارک این پرونده دانست. مدارک تلفن های پاک شده توسط نوری در کیفرخواست دادستان به دو صورت کتبی و شفاهی آمده و به «کیفرخواست الحاقی» یا «پروتکل ۱۶» معروف است. هسلبری گفت: «تلفن حمید نوری معدن طلاست.»

بنکت هسلبری گفت نمی دانم تلفن او چرا سیم کارت ندارد. در لیست تلفن های پاک شده توسط متهم به تلفن مقاماتی برمی خوریم که نقش مهمی در شکنجه ها و اعدام ها داشته اند. تلفن شخصی نیری، ناصریان، محافظین آنها و البته رئیسی. حمید نوری ادعا کرده که منظور از رئیسی، ابراهیم رئیسی نیست. هسلبری از پیامک هایی گفت که حمید نوری به مبشری زده است. مبشری جانشین نیری در هیات مرگ بوده است. او پاک کردن شماره این افراد را تایید کرده است. او دلیل این کار را کنجکاوی های هیرش صادق ایوبی، دامادخوانده خود عنوان کرده است.

بنکت هسلبری در این بخش با به چالش کشیدن دلیل متهم برای پاک کردن برخی تلفن های حساس در گوشی تلفنش گفت: «متهم می توانست به جای رفتن نزد هیرش، دامادخوانده کنجکاوش به منزل دخترخوانده اش که از هیرش جدا شده بود، برود. چرا نرفت؟ متهم می توانست تلفن یا سیستم یا سیم کارتش تلفنش را عوض کند. متهم ترجیح می دهد که به جای همه این کارها، تنها شماره ها را پاک کند.»

بنکت هسلبری در ادامه توضیح موضوع تلفن دستی نوری دو سوال مهم را مطرح کرد: نخست اینکه اصولا چرا هیرش به افراد علاقمند بوده است؟ و دوم اینکه چرا حمید نوری مایل است تا تنها این آدمهای خاص را حفاظت کند، نه دیگران را؟ این وکیل در ادامه گفت: «این رفتاری واقعا عجیب است. این ثابت می کند که حمید نوری به اتفاقات ۶۷ ارتباط دارد.»

بنکت هسلبری گفت شاهدان و موکلین او نه از روی منفعت مالی و نه از روی تنفر در این دادگاه شرکت کرده اند. او گفت داستان مواجهه متهم با شخصی به نام «حمید عباسی» در زندان گوهردشت یک داستان کاملا ساختگی و غیرقابل باور است. او گفت حمید نوری درباره تاریخ مرخصی ادعایی خود و عدم حضور در زندان در دوران اعدام ها ضد و نقض صحبت کرده است. حمید نوری پیشتر در دفاعیات خود ترجمه غلط از بازجویی هایش را دليل این تناقضات عنوان کرده است.

بنکت هسلبری اعلام کرد که با در نظر گرفتن گفته های حمید خلاق دوست در مجموع سی و سه نفر علیه متهم دادگاه شهادت داده اند. از بین این تعداد یازده نفر قسم خورده اند که حمید نوری در راهروی مرگ بسیار فعال بوده است.

بنکت هسلبری از طرف موکلینش خواست تا با توجه به تمام ادله کتبی و شفاهی و تمامی مندرجات پرونده، حمید نوری بخاطر اعمال مجرمانه‌اش توسط دادگاه سوئد محکوم شود.

گیتا هدینگ واربری، دومین وکیل مدافع شاکیان پرونده بود که در این جلسه به نمایندگی از موکلینش دفاعیه نهایی خود را به دادگاه ارائه داد. این وکیل نخست به موضوع هشدار وزارت خارجه سوئد در روز گذشته نسبت به سفر شهروندانش به ایران اشاره و آن را دلیلی بر تایید شرایط سخت در ایران و نقض حقوق بشر در آن توصیف کرد.

گیتا هدینگ واربری نیز مانند هسلبری برای ارائه دفاعیه خود به توضیح شهادت های چند موکل خود پرداخت. از جمله، نصرالله مرندی که در ۲۱ سالگی به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد. او گفت: «۱۵ سال حبس برایش بریدند. کپی مدارکش در پرونده است. او از ۶۱ تا ۷۰ زندان بود. ۶۵ تا ۶۷ در زندان گوهردشت بوده است. در دوران اعدام ها سه بار به راهروی مرگ رفته است. پانزدهم- بیست و دوم و بیست و پنجم مرداد در مقابل هیات مرگ از جمله نیری قرار گرفت. او خیلی ها را دیده که دیگر بازنگشته اند. او شاهد خواندن اسامی توسط حمید نوری بوده است. او شاهد انتقال زندانیان برای اعدام توسط او بوده است. آنها هرگز بازنگشتند. نصرالله مرندی هویت حمید نوری را بعنوان حمید عباسی کاملا تایید می کند.»

گیتا هدینگ واربری گفت: «حسین فارسی یکی از موکلین من است که در اردوگاه اشرف در آلبانی بوده است. او در هجده سالگی دستگیر شده است. او هوادار سازمان مجاهدین خلق بود. چهار سال زندان بوده ، آزاد و بلافاصله مجددا دستگیر می شود. نه سال حبس تعزیری می گیرد و در سال ۷۲ آزاد می شود. او یکسال – از بهمن ۶۶ تا بهمن ۶۷ – در زندان گوهردشت بوده است. او چهار بار به راهروی مرگ منتقل شد و دو بار در مقابل هیات مرگ قرار گرفت. او کتابی نیز نوشته که در میان ادله کتبی دادگاه قرار دارد. در خاطرات خود نوشته که در هشتم ، بیستم و بیست و یکم مرداد به راهروی مرگ منتقل شده است. او در تمام این دفعات یا حمید نوری را شخصا دیده یا صدای او را شنیده است. او دیده که ناصریان اسامی زندانیان را اعلام و حمید نوری و فرج آنها را کنترل می کنند. او شاهد انتقال زندانیان برای اعدام توسط حمید نوری به سمت حسینیه بوده است. او از عباسی شنیده که امروز عاشورای مجاهدین است.»

درباره موکلانش که در واقع اقوام اعدام شدگان هستند نیز مورد جعفر میرمحمدی برنجستانکی برادر عقیل را برای دادگاه توضیح داد. او گفت که جعفر خود تحت تعقیب بوده و قادر به رفتن به زندان اوین نبود و از ایران خارج شد. او شهادت داده که براساس گفته های پدرش، جعفر را در بهار ۶۷ به گوهردشت منتقل می کنند و اجازه ملاقات به پدرش نیز نمی دهند. خانواده وسایل عقیل را بعدا تحویل گرفتند. به قدر عقیل گفتند که پسرت منافق بوده و ما بخاطر فتوای خمینی او را اعدام کردیم. این وکیل توضیح داد که حسین فارسی و مجید اتابکی هر دو باعقيل در یک زندان بودند و هم زمان با او به گوهردشت منتقل شدند. آنها قبلا به جعفر گفته بودند که هر سه آنها را در زندان بشدت کتک زده اند. مجید اتابکی نیز فکر می کند عقیل را پانزدهم یا هجدهم مرداد برای اعدام برده اند.

گیتاهدینگ واربری درباره دلایل برخی تفاوت ها در روایت های شاهدان اینگونه گفت:

-تاریخ اتفاقات سی سال پیش بوده و نقش حافظه در این میان مهم است.

-بازجویی هایی که غالبا یکبارانجام شده، به شاهدان داده نشده و مورد تاییدشان نیز قرار نگرفته.

– اشتباهات صورت گرفته در ترجمه ها.

– مطالبی که گفته شده، اما ترجمه نشده.

– تفاوت‌های فرهنگی ایران و سوئد.

گیتا هدینگ واربری، وکیل تعدادی از شاکیان یا خانواده هایشان در بخشی از دفاعیه خود گفت: «زجری که بازماندگان کشیده اند و اضطراب آنها در راهروی مرگ به هیچ عنوان قابل توصیف نیست.»

گیتا هدینگ واربری درباره متهم گفت برای ما [وکلای مدافع شاکیان] ثابت شده کارهایی که متهم پرونده انجام داده، مجرمانه بوده است. او علیه حقوق بشر عمل کرده. این وکیل گفت: «گاهی گوش کردن و هضم این شهادت ها برایمان مشکل بود و نمی دانستیم چگونه این کار را بکنیم.» او از دادگاه سوئد صدور حکم محکومیت حمید نوری، متهم پرونده را تقاضا کرد.

یوران یالماشون، آخرین وکیل مدافع شاکیان این پرونده بود که در جلسه امروز دفاعیه نهایی خود را به دادگاه ارائه داد. او مانند دو وکیل دیگر به این سوالات کلیدی در پرونده پرداخت:

آیا حمید عباسی همان حمید نوری است؟

نقش حمید نوری در زندان اوین و گوهردشت چه بود؟

بررسی تحقیقات بر روی حافظه و نحوه یادآوری خاطرات پس از سی و سه سال

وضعیت روحی و روانی نجات یافتگان از اعدام ها پس از سی و سه سال

بررسی قضاوت حقوقی قضیه و مقایسه این پرونده با پرونده هایی مانند کوزوو

بررسی و مقایسه موارد تناقض اظهارات شاهدان در بازجویی پلیس و شهادت شان در دادگاه

تحلیل سوالات از شاهدان مخصوصا سوالات چالشی دادگاه

غرامت یا دیه براساس قوانین ایران

نحوه و میزان زمان مصرف شده برای هر بازجویی

بررسی تصاویری که کم کم به ذهن نجات یافتگان خطور می کند

انگیزه شاهدان از حضور در دادگاه

و…

یوران یالماشون گفت تمام شاهدان وشاکیان با تمام تفاوت ها در عقیده و محل زندگی شان همگی در یک چیز مشترکند:«حمید نوری و حمید عباسی یک نفر است.» او از مقامات عالی رتبه زندان بوده است. او نقش کلیدی مخصوصا نقش دادیاری را در اعدام ها داشته است. ادعای او برای مرخصی رفتن در دوران اعدام ها کاملا مردود است.

یوران یالماشون گفت شاهدان در گفته های خود تبانی نداشته اند. برای مثال اختلاف ایرج مصداقی و محمود رویایی در مورد تاریخ حضور هیات مرگ برای نخستین بار در زندان گوهردشت. یازده نفر در پیوست «ب» در کیفرخواست همگی نزد هیات مرگ برده شده اند. همگی هوادار سازمان مجاهدین خلق بوده اند. همگی دادگاه عادلانه ای را تجربه نکرده اند و حرف هایشان همگی با هم مطابقت دارد.

یوران یالماشون گفت ایرج مصداقی حتی در کتابش به موضوع ارتقاء شغلی حمید نوری از نگهبانی به دادیاری نیز اشاره کرده است. او از شدت عمل حمید نوری و رفتارهای او در راهروی مرگ گفته است. ایرج مصداقی و رضا فلاحی از جمله افرادی هستند که «فرغونی پر از طناب دار» را دیده اند. این وکیل گفت که ایرج مصداقی می گوید من هنوز هم خودم را در زندان احساس می کنم.

سیامک نادری یکی دیگر از جان بدربردگان از اعدام می گوید من سی و سه سال است که زندگی نکرده ام. سیامک شخصا توسط متهم در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. نوری او را «منافق کثیف» خطاب کرد.

یوران یالماشون گفت که مسعود اشرف سمنانی بخاطر زجر و شکنجه های زندان به سندرم پس از تروما و ترس از مرگ مبتلاست. احمد ابراهیمی هم در بیست سالگی دستگیر و ده سال بعد آزاد شده است. او اعدام های دسته جمعی را دیده است و از اضطراب و ترس از مرگ رنج می برد.

اکبر صمدی در چهارده سالگی برای شرکت در تظاهرات در دادگاهی دو دقیقه ای به ده سال زندان محکوم شد. او هیچ شکی ندارد که حمید نوری همان حمید عباسی است. او مکالمه ای با متهم را پس از اعدام ها بیاد می اورد که در آن نوری از او پرسید که چگونه از اعدام ها جان سالم بدر بردی. او انجام مصاحبه را قبول کرده بود.

بوران یالماشون گفت که منوچهر اسحاقی در بین برادران زندانیش از همه جوان تر و سیزده ساله بود که دستگیر شد. او را مجبور کردند که اعدام ها را تماشا کند. اتو با حمید نوری از نزدیک تماس و برخورد مکرر داشته است. عباسی به منوچهر مجوز داد تا در زندان فوتبال بازی کند. او گفت عباسی در هر دو زندان گوهردشت و اوین یک نقش داشت.

یوران یالماشون رسما اعلام کرد که شهادت یازده شاکی او کاملا مشخص می سازد که حمید نوری همان حمید عباسی است. او گفت با توجه به سمت، فعالیت ها و واکنش متهم در دوران اعدام ها می توان به این نتیجه رسید که او در اعدام ها نقش فعال داشته و مجرم است. او گفت: «حمید نوری در درجه نخست باید به عنوان مجرم شناخته شود.»

یوران یالماشون گفت که ماهیت درگیری سازمان مجاهدین خلق و حکومت ایران، چه بین المللی باشد چه جنگ داخلی، فرقی نمی کند. او گفت من با تجزیه و تحلیل دادستان ها موافقم که در هر صورت باید براساس عرف بین الملل از این زندانیان و اسرا محافظت می شد. این وکیل گفت بین اعدام ها و نزاع مسلحانه سازمان مجاهدین خلق و حکومت ایران ارتباط وجود داشته است.

یوران یالماشون از مکانیزمی به نام «مکانیزم انکار» صحبت کرد و گفت بعضی جرم ها انقدر جدی هستند که اقرار به آنها برای مجرم بسیار سخت است. برخی از مجرمان قادر نیستند در حضور خانواده و بچه هایشان اقرار کنند که چه آدم‌های بدی هستند.

یوران یالماشون دفاعیه خود را با صحبت های منوچهر اسحاقی ادامه داد و گفت از منوچهر پرسیدم تقاضای پولی از دادگاه دارد یا نه و او گفت چه تقاضایی؟ زندگی ما واقعا از بین رفته است. او از دادگاه خواست تا حمید نوری را بخاطر رفتارهای مجرمانه اش به اشد مجازات محکوم کند.

یورن یالماشون با این جملات دفاعیه خود را به پایان رساند: «امیدوار باشیم که برای بشریت هرگز دوباره این اتفاقات تکرار نشود و هیچ دولتی انسان ها را مجبور نسازد تا اتفاقات این چنینی را تجربه کنند.»

جلسه بعدی دادگاه نوری به ارائه دفاعیه کنت لوئیس، چهارمین و آخرین وکیل مدافع شاکیان پرونده اختصاص دارد. این جلسه روز دوشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ در استکهلم سوئد برگزار خواهد شد.

***

هشدار سوئد به شهروندانش: از سفرهای غیرضروری به ایران خودداری کنید.

سوئد از شهروندان خود خواسته است که از سفرهای غیرضروری به ایران خودداری کنند.

وزارت خارجه سوئد روز پنجشنبه ٢٨ آوریل با انتشار بیانیه‌ای از شهروندان این کشور خواست تا اطلاع ثانوی از انجام سفرهای غیرضروری به ایران، از جمله سفرهایی که به قصد بازدید یا گردشگری انجام می‌شود، خودداری کنند.

بنا بر این بیانیه، «سوئدی‌هایی که از ایران دیدار می‌کنند، باید از نزدیک شرایط جاری در کشور را دنبال، و از همه تجمعات دوری کنند.»

در ادامه این بیانیه آمده است که شهروندان «خارجی نیز چنان چه در نزدیکی ناآرامی‌ها باشند، ممکن است بازداشت شوند و در معرض خشونت قرار بگیرند.»

وزارت خارجه سوئد در پایان بیانیه خود ضمن اشاره به امکان غیرقانونی بودن فعالیت‌های نیروهای امنیتی و شیوه تفسیر قانون هشدار داده است که «مسافران خارجی ممکن است به شیوه‌ای خودسرانه بازداشت و بدون دلایلی روشن تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.»

روز پنجشنبه ۸ اردیبهشت در جریان هشتادونهمین جلسه دادگاه حمید نوری، دادیار پیشین زندان رجایی‌شهر، که در استکهلم سوئد در حال برگزاری است، دادستان درخواست کرد که برای متهم به دلیل نقش او در اعدام‌های دهه ۶۰ اشد مجازات در نظر گرفته شود. مطابق قوانین سوئد «اشد مجازات» حبس ابد است.

حکم نهایی برای حمید نوری پس از ارائه آخرین دفاع در روزهای آینده صادر خواهد شد.

***

روزهای پایانی دادگاه حمید نوری؛ وکیل شاهدان: متهم رئیس دفتر مقیسه بود و نقشی موثر در اعدام‌ها داشت

نود و یکمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت، روز دوشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ با ارائه دفاعیه نهایی کنت لوئیس، چهارمین وکیل مدافع برخی از شاکیان پرونده که همگی از اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران هستند در استکهلم سوئد برگزار شد.

کنت لوئیس نخست عید فطر را به حمید نوری و تمام مسلمانان در سراسر جهان تبریک گفت. او از دادستان های پرونده برای ارائه کیفرخواستی محکم در این پرونده تشکر کرد. او گفت با که او و موکلینش با تمامی مندرجات کیفرخواست دادستان ها به جز یک مورد کاملا موافق هستند.

نکته مورد اختلاف ارزیابی دادستان ها از درگیری مسلحانه سازمان مجاهدین با حکومت ایران در عملیات معروف به فروغ جاویدان است. کنت لوئیس گفت او برخلاف دادستان های این پرونده معتقد است که عملیات فروغ جاویدان در امتداد جنگ ایران و عراق نبوده و درگیری مسلحانه بین المللی محسوب نمی شود.

کنت لوئیس گفت وکلای مدافع حمید نوری دو نظریه کارشناسی جدید را در ساعات پایانی روز یکشنبه به دادگاه ارائه کردند و حالا باید دید که آنها فردا و پس فردا به چه شکلی از وقت دفاع شان استفاده خواهند کرد.

بخش نخست دفاعیه کنت لوئیس به توضیح تاریخچه شکل گیری سازمان مجاهدین خلق ایران اختصاص داشت. او گفت به جز مسعود رجوی تمامی بنیانگذاران این سازمان در سال ۱۹۷۲ اعدام شدند. مسعود رجوی نیز حبس ابد گرفت. او توضیح داد که چگونه شکل گیری قانون اساسی جدید کشور و گنجاندن رهبری ولایت فقیه باعث شد تا اختلافات میان سازمان مجاهدین و جناح انقلابیون وابسته به خمینی و شخص خود او بالا بگیرد. او گفت خمینی از شرکت مسعود رجوی در انتخابات ریاست جمهوری – علی رغم حمایت بالای اقشار گوناگون از او – جلوگیری کرد.

کنت لوئیس توضیحاتی درباره تظاهرات گسترده سی ام خرداد ۱۳۶۰ داد و گفت در جریان سرکوب این تظاهرات صدها نفر از جمله زنان و دختران جوان دستگیر شدند. بسیاری از آنها اعدام شدند و تصاوير آنها در روزنامه ها با هدف شناسایی هویت شان منتشر شد. او این مقطع را نقطه عطف ورود سازمان مجاهدین به مرحله مبارزه مسلحانه علیه حکومت ایران دانست.

کنت لوئیس در قسمتی به نحوه شکل گیری شورای ملی مقاومت ایران پرداخت. او گفت سازمان مجاهدین با توجه به خواست مردم برای توقف جنگ در سال ۱۹۸۳ با عراق پیمان صلحی منعقد کرد. فرانسه در سال ۱۹۸۶ حضور مجاهدین در فرانسه را ممنوع اعلام کرد. این موضوع باعث تشکیل پایگاه مجاهدین در عراق شد. مجاهدین شروع به خرید اسلحه و مهمات کردند و درگیری های مسلحانه غیربین المللی آنها علیه حکومت ایران بصورت سیستماتیک و برنامه ریزی شده آغاز شد؛ درگیری هایی که همچنان ادامه دارد.

کنت لوئیس به پایگاه های سازمان مجاهدین در ترکیه و پاکستان اشاره کرد و گفت در تاریخ هفدهم تیر ۱۳۶۷ به یکی از پایگاه های آنها در کراچی از سوی حکومت ایران حمله شد که در جریان آن یک نفر کشته و یازده نفر زخمی شدند. او با این توضیحات نتیجه گرفت که درگیری مسلحانه غیربین المللی مجاهدین از این قبل آغاز و بعد از پایان جنگ هم ادامه یافت.

کنت لوئیس توضیح داد که پاسداران انقلاب اسلامی چگونه پس از پایان جنگ لباس پیش مرگه های کرد را به تن کرده و با مجاهدین جنگیدند. او گفت حکومت ایران با این کار در پی آن بود تا نشان دهد که مجاهدین با همکاری عراق با کردهای طرفدار ایران جنگیده اند. این درگیری ها منجر به اسارت گرفتن پاسداران توسط مجاهدین و به غنیمت گرفت سلاح های پایگاه آنها شد.

قسمت دیگری از توضيحات کنت لوئیس متمركز بر حمله هوایی حکومت ایران به کمپ اشرف در سال ۱۹۹۲ و موفقیت ارتش آزادیبخش ملی ایران در سرنگونی هواپیماهای جنگی ایران متمرکز بود. او گفت که چگونه در سال های ۸۱ و ۸۲ اعضاء و هواداران ساده سازمان مجاهدین تنها به دليل پخش روزنامه دستگیر و زندانی شدند. او تصاویری را از نه تنها ضرب و شتم بلکه شکنجه برخی از این افراد در دادگاه به نمايش گذاشت.

کنت لوئیس از روز پنجم مرداد به عنوان روز آغاز اعدام های در زندان اوین و هشتم مرداد در زندان گوهردشت نام برد. او از دقيق نبودن آمار و تعداد اعدام شدگان سخن گفت. این وکیل به آمار اعلامی برخی روزنامه ها مثل ساندی تلگراف اشاره کرد که عدد ۳۰ هزار نفر را ذکر کرده است. در این میان آمار اعلام شده از طرف برخی افراد قابل توجه است، مانند مهدی خزعلی با بیست هزار مورد اعدام، دکتر محمد ملکی سی هزار و چهارصد نفر و آمار خود مجاهدین که اعدام شدگان در سرتاسر ایران را در مقطع ۶۷، سی هزار نفر اعلام کرده اند. او گفت مجاهدین تا به امروز تعداد ۸۶ عضو هیات مرگ در شهرستان ها را شناسایی و اعلام کرده اند

کنت لوئیس از کتاب سیاه سازمان مجاهدین نام برد که در آن به پنج هزار و پانزده مورد اعدام اشاره شده است. او گفت البته لیستی سی هزار نفری موجود است که بسیاری آن را زیر سوال برده اند، اما مگر نه این است که ما در مورد کشتار شش میلیون یهودی به دست نازی ها تنها نام یک میلیون نفر را دارم.

کنت لوئیس در مورد اشتباهی که پیشتر در مورد اعدام کردها بیان کرده بود، از دادگاه عذرخواهی کرد. او پیشتر اعلام کرده بود که به باور وی در دوران اعدام های ۱۳۶۷، کردها تنها در شهرستان ها اعدام شده اند. او گفته خود را تصحيح کرد و دليل آن را در اختیارنداشتن منابع لازم اعلام کرد.

کنت لوئیس به درگیری مسلحانه بین المللی و غیربین المللی پرداخت و گفت به نظر موکلان من این درگیری، یک درگیری مسلحانه غیربین المللی بوده است. او گفت در این درگیری قطعا باید با عراق هماهنگی هایی صورت می گرفت تا تداخلی در کار دو طرف – نیروهای عراقی و نیروهای مجاهدین – ایجاد نشود. او گفت این موضوع که عراق کنترل درگیری را در دست داشته صحیح نیست.

کنت لوئیس عنوان کرد که در عملیات مسلحانه چهل چراغ نیروهای عراقی حضور نداشتند و چهل خبرنگار بین المللی در محل حاضر بودند و هیچکدام حضور نیروهای عراقی را گزارش نکردند. می گویند هماهنگی هایی با توپخانه عراق وجود داشته که در این مورد هم سند و مدرکی موجود نیست.

کنت لوئیس گفت این سازمان مجاهدین خلق بود که پس از پایان جنگ با هدف آزادسازی و برگرداندن هزار و پانصد اسیر جنگی ایرانی به کشورشان با صلیب سرخ بین الملل تماس گرفت. کنت لوئیس در ارتباط با فتوای آیت الله خمینی گفت که این حکم براساس اتهام محاربه به اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین صادر شد و احتمال داد که خمینی این حکم را با توجه به سایر عملیات مجاهدین – حتی قبل از عملیات فروغ جاویدان – صادر کرده باشد. از جمله این عملیات می توان به عملیات مهر ماه ۶۶ سازمان مجاهدین در مریوان، عملیات عین خوش در غرب دزفول، عملیات در منطقه مهران، پیرانشهر و عملیات آفتاب اشاره کرد که به جنگ های کلاسیک سازمان مجاهدین معروفند.

کنت لوئیس در بخش دیگری توضیح داد که چگونه سازمان مجاهدین خلق بخاطر نبود مدارک و شواهد از لیست گروه های تروریستی آمریکا خارج شد.

کنت لوئیس در ارتباط با شناسایی هویت حمید نوری به عنوان حمید عباسی و نقش و سمت او در دوران اعدام های تابستان ۱۳۶۷ به کتاب ها و شهادت محمود رویایی اشاره کرد. او گفت محمود رویایی در کتاب آفتابکاران نام متهم را برده و در کتاب یک کهکشان ستاره او نیز چهار بار به نام متهم برمی خوریم.

کنت لوئیس گلایه کرد که در جریان دادگاه نوری در ارتباط با زنان زندانی کم سخن گفته شده است. او گفت در جریان شهادت «روم افشم» آمده که او زنان مجاهد را در حال ورش کردن در زندان دیده است و از تمرينات سختی که می کرده اند به مجاهد بودنشان پی برده است. این شاهد گفته است که زندانبانان زن برای کنترل بیشتر این زنان زندانی و مانعت از تمرين شان به حمید نوری (عباسی) و ناصریان متوسل شده اند.

کنت لوئیس ادعای وکلای مدافع نوری را زیر سوال برد که ادعا کرده اند شاهدان شهادت های همدیگر را شنیده اند و شهادت ها تكرار و کپی همدیگر هستند. او گفت این ادعا به هیچ وجه درست نیست و البته به نفع نوری و وکلای او است. او گفت کاوه موسوی که خود نیز نقشی در این پرونده داشته به ویدئویی اشاره کرده که پس از بازداشت نوری ساخته شده، اما این هیچ چیز را ثابت نمیکند چون اساسا پس از بازداشت نوری ساخته شده است.

کنت لوئیس شهادت های حسین فارسی و محمود رویایی را مستند و محکم خواند و در مقابل قراردادن شهادت ایرج مصداقی و اصغر مهدی زاده را تلاشی برای از بین بردن اعتبار شهادت شاهدان دانست.

کنت لوئیس در بخش دیگری از دفاعیه نهایی خود گفت حمید نوری فرد کم اهمیتی در زندان نبوده است. او رپیس دفتر مقیسه بوده و نقشی موثر در اعدام دسته جمعی زندانیان در زندان گوهردشت داشته است. او گفت انکار متهم در نقش و حضور داشتن در اعدام ها برای او تخفيف مجازاتی را بوجود نمی آورد. او گفت اینکه جایگاه حمید نوری در سلسله مراتب هیئت مرگ پایین است دلیل آن نیست که ناقض مسئولیت از او باشد و از قضا [نقش او] بسیار هم مهم است.

نام محمد مقیسه یا مقیسه ای معروف به ناصریان به عنوان یکی از مهمترین عوامل شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بارها در دادگاه نوری از زبان شاهدان و شاکیان شنیده شده است. حمید نوری از او به عنوان رئیس خود با احترام فراوانی یاد می کند.

کنت لوئیس به موضوع درخواست وزارت خارجه سوئد از شهروندانش برای توقف سفر به ایران پرداخت و گفت این درخواست به دلیل برگزاری دادگاه حمید نوری است. او گفت خانواده ها و بازماندگان اعدام های ۱۳۶۷ برای رسیدن به عدالت سی و چهار سال صبر کرده اند. او از دادستان ها و همکارانش در دادگاه تشکر کرد.

کنت لوئیس گفت حمید نوری به اندازه کافی – پنج جلسه – فرصت داشته تا از خود دفاع کند. حالا سرش را در دادگاه تکان می دهد. در نهایت عدالت باید برقرار شود. او گفت ما می توانیم به مردم ایران نشان دهیم که یک دادگاه منصفانه چگونه عمل می کند. کنت لوئیس گفت این دادگاه درست برعکس دادگاه هایی بود که قربانیان در سال ۱۳۶۷ در مقابل آن قرار گرفتند.

چند مورد توضیح کنت لوئيس درباره تناقض میان بازجویی ها و شهادت ها:

– مشكلات بازجویی ها از طریق لینک و از راه دور.

– خوب و مناسب نبودن ترجمه ها دربازپرسی ها.

– کمبود اطلاعات بازپرسی شدگان از مراحل بازجویی.

– کمبود اطلاعات بازپرس ها در مورد موضوع.

-به خاطر آوردن مطالب بيشتر توسط شاهدان و شاکیان در طول زمان.

کنت لوئیس گفت: هدف وکلای مدافع حمید نوری از هدف قراردادن گفته های شاکیان و شاهدان و مخصوصا حمله به اعضاء مجاهدین این است که اعتبار شهادتها را زیر سوال ببرند. آنها از نظر روانشناسی می خواهند جوی ایجاد کنند تا هواداران مجاهدین در جلسات دادگاه شرکت نکنند. حالا فردا صبحت هایشان را خواهیم شنید.

لوئیس ادعا کرد که هیچ چیز تاثیرگذاری در این پرونده وجود ندارد…شاکیان و شاهدان هیچ انگیزه شخصی ندارند. شهادتهای بسیاری وجود دارد که همه هویت حمید نوری را به عنوان حمید عباسی تایید کردند. اینها همه قبل از دستگیری متهم بوده. دادستان ها توانسته اند او را شناسایی کنند و دستشان درد نکند.

کنت لوئیس در مورد ادعای شاکیان پیرامون دستکاری چشم بندهایشان و کشیدن نخ های آن و امکان دیدن اطراف گفت این ادعاها کاملا باورکردنی هستند. حمید نوری در زمان توضیح لوئیس تکان می خورد و با زبان اشاره گفته های او را نفی می کرد.

کنت لوئیس گفت علی رازینی رئیس شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور که در دوران اعدام ها ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح را برعهده داشته در مورد حمید نوری گفته است :«یک بازجویی بوده در اوین در سال شصت. مثلا چی ازش درمی آید؟ چیزی در نمیاد که، اطلاعات سوخته.»

کنت لوئیس گفت از آنجا که خمینی در حکم خود به این نکته پرداخته که سازمان مجاهدین در درگیری مسلحانه مجاهدین بارژیم بعثی عراق همراهی داشته میتوان گفت که احتمال ارتباط [میان انجام اعدام ها و درگیری های مسلحانه ای که مجاهدین در شمال و جنوب و غرب داشته اند] وجود داشته است.

کنت لوئیس: اگر نیروی هوایی عراق به ما کمک می کرد، پیشروی بیشتر بود.آنها تنها برای انجام عملیات با عراق اطلاع دادند و هماهنگی کردند.عراقی ها حتی در جابجایی زخمی ها هم کمک نکردند.ارتش آزادیبخش از بین نرفت اما اقرار میکنند که ۱۳۰۴ نفر ازنیروهای مقاومت دراین عملیات …[کشته شده اند]

کنت لوئیس گفت: در مورد فروغ جاویدان ادعا می شود که مجاهدین حمایت هوایی میشدند از طرف عراق. تنها یک منبع وجود دارد و آن مقاله ای است در شش اوت ۱۹۸۸ در روزنامه ای که ناشناس است و من خودم شخص ااسمش را نشنیده بودم.

کنت لوئیس می گوید مدرک و سندی درباره این ادعا که توپخانه عراق در عملیات [چلچراغ] به سازمان مجاهدین کمک کرده، وجود ندارد.

کنت لوئیس درمورد مصاحبه روزنامه«الثوره» با صدام گفت که صدام می گوید از مجاهدین خواسته ایم که درمورد اطلاعات از داخل ایران به ما کمک کنند، اما مجاهدین این درخواست را رد کرده اند و گفته اند حاضر به کاری که موجب صدمه به مردم بشود،نیستیم. صدام گفته به عقیده آنها احترام میگذارد.

کنت لوئیس گفت حمله باید با آگاهی عراق صورت می گرفت، در غیر اینصورت عملیات آنها و مجاهدین تلاقی پیدا می کرد و تشویش ایجاد می شد.

کنت لوئیس گفت در کل شاید بتوان گفت اکثر کارشناسان دادگاه معتقدند که درگیری [فروغ جاویدان] هم بین المللی بوده و هم غیر بین المللی همزمان رخ داده. تنها کارشناسان وکلای مدافع متهم نظری مخالف دارند.آنها می گویند اصولا جنگ مسلحانه ای وجود ندارد.

کنت لوئیس در پایان اعلام کرد که بر اساس کیفرخواست دادستان ها از دادگاه خواهان محکومیت حمید نوری است. دادستان ها براساس قوانین سوئد برای حمید نوری به اتهام جنایت جنگی و قتل عمد تقاضای اشد مجازات یعنی حبس ابد کرده اند.

جلسه بعدی دادگاه فردا، سه شنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ با اولین جلسه دفاعیه نهایی متهم و وکلای مدافعش در استکهلم سوئد برگزار خواهد شد.

منبع: صدای امریکا

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی