"an independent online kurdish website

وقتی فهمید با رتبه هشتِ کنکور سر کلاسی نشسته که رتبهء صندلی بغلیش هشتاد و دو هزار بود، بخودش گفت بمن چه، من اومدم درسمو بخونم .


اما همون بغلیش لوش داد و حالا باید ببینه براش ۵ سال حبس می بُرن یا بیشتر .

وقتی رییس فدراسیون بود و کشتی گیرش رو مجبور کرد جلوی ورزشکار اسراییلی حاضر نشه، شد نمایندهء‌ مجلس ، اما تا یه کلمه حرف مخالف زد هم از مجلس انداختنش بیرون هم از فدراسیون

وقتی بی حجاب رفت روی سکو ، و بعدش اومدن بهش گفتن برای خودت دردسر درست نکن ما خطرناکیم، و فکر کرد اگه جلوی دوربین بره و بگه اشتباه کردم دست از سرش برمیدارن، اشتباه کرد

چون بعدش رفتن سراغ برادرش و انداختنش زندان و خونه باغش رو هم خراب کردن .

وقتی فکر کرد چون بچه هفده ساله‌شو گرفتن، اگه ساکت باشه و چیزی به ماهواره ها نگه ، یه تعهد ساده ازش میگیرن و ولش میکنن، اما حالا باید بره برای قاضیِ بیرحمی گریه کنه تا حکم محاربهء پسرشو تبدیل کنن به ۲۰/۳۰ سال حبس.

مثال زیاد دارم ، بگذریم .

اما کُرد چیکار میکنه؟

وقتی شوهرش ( وریا غفوری ) رو میگیرن بلند میگه

مردم بدونید وریا رو گرفتن

اما این مهم نیست

مهم انقلابه که نباید خاموش شه

وقتی می بینه یکی رو کشتن، میره جلو بیمارستان زنجیره انسانی تشکیل میده که جنازه رو ندزدن

اگه دید جنازه رو هم دزدیدن، میره جنازه رو از جنازه‌دزد می دزده

اگه ببینه کسی به جلاد شکلات تعارف میکنه جوری باهاش برخورد میکنه که طرف محبور میشه بیاد فیلم از خودش بگیره بزاره توو اینترنت و بگه گُه خوردم

خیلی مهمه که بزرگترت چجوری باشه.

بزرگترای بچه‌های امروز کردستان آدمایی هستند که چهل ساله دارن به حکومت میگن «نه» ، اما ماها و بزرگترامون توی بقیه شهرها، درین چل سال یه مشت بی غیرتِ باج دادیم

باج دادیم

تا بچه‌هامونو ثبت‌نام کنن توی مدرسه نزدیکتر به خونمون.

باج دادیم

تا کارگرای شهرداری یه مقدار از آسفالتی رو که تو خیابون اصلی میریزن بیارن سر کوچه مون بریزن تا یه چاله ای رو که وظیفه شهرداریه پرش کنه و نمیکنه خودمون پر کنیم.

باج دادیم

تا فیش حج بخریم و زودتر حاجی بشیم

باج دادیم

تا معافیت از خدمت بگیریم

باج دادیم

تا جواز کسب بگیریم

باج دادیم

تا جواز ساخت بگیریم

حتی حاضر بودیم برای ثبت مالکیت ماشین هم توی دفترخونه هم توی پلیس ۱۰ +

باج بدهیم

ینی با دوبار باج دادن هم مشکلی نداشتیم ، فقط ناراحت بودیم چرا تعدادِ کسانیکه باید بهشون باج بدهیم زیاد نیست و باید ماها معطل بشیم

بازم بگم ؟

نه دیگه بسه

بیشتر ازین خودمونو خجالت ندم.

تا اینکه به امروز رسیدیم و این باج بده هایی که ماها هستیم ، امروز شدیم

پدر ، مادر ، عمو ، عمه ، دایی ، خواهر یا برادرهای بزرگترِ این بچه‌هایی که سه ماهه دارن داد میزنن و امروز یا زیر خروارها خاک خوابیدن ( که خوش بحالشون ) ، یا در انتظار احکام دادگاههای حکومت هستن.

ما بزرگترهایی هستیم نابالغ و ترسو ، که اگه این اتفاقات ماههای اخیر نمیفتاد تنها چیزی رو که به بچه هامون میتونستیم ارث بدیم روش درست باج دادن بود ،

ناراحت نشيد كه اينطورى نوشتم،

نکتهء آخرمم اینه که ؛

کسی که این پیامو میخونی

احتمالاً چیزی رو که نوشتم تأیید میکنی، اما حتی شجاعتش رو نداری جایی دیگه فورواردش کنی.

میدونی چرا ؟

چون ادمهای اطرافت ممکنه آزرده‌خاطر بشن.

اما مطمئنم این پیام برسه کردستان و بلوچستان ، همه فوراً واسه همدیگه فورواردش میکنن.

همین فعلا…

✍ یکی از باج بده ها

.شاید یکی از باج بده ها هستم

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی