جشن سالانه نوروز یک مسئله فرهنگی و متعلق به تقریبا همه خلقهای خاورمیانه است. حتا این جشن بزرگ آغازسال نو، روی ریاست قبایل ومستبدان عرب وترک عثمانی وخلفاء اسلام وغیره نیز اثرزیادی گذاشته بوده و همه به دلایل خاصی، آن راجشن می گرفته اند.
اما در واقع این جشن بزرگ متعلق به مادها و پارسها بوده یعنی متعلق به فارسها در سه کشور، بلوچها در دوکشور، پشتونها در دوکشور، آذریها در دوکشور، کردها درچهار کشور و ارمنیها در دوکشور بوده اند. شکی در آن دیده نمی شود که مادها (آذریها، کردها، ارمنیها و لرها) بنیانگذار تاریخی این جشن عیدنوروز بوده اند. ترکمن ها وعرب های ایران نیز بنا به رسم و رسومات کشوری و عادتهای هزاران ساله این روز نو را جشن گرفته اند که در واقع متعلق به آنها نیز هست و انحصار اش دراختیار هیچ ملتی نخواهد بود. آنطور که مشاهده می شود وبنابه تبلیغ افسانه های فراوان مذهبی وغیرمذهبی درباره نوروز وتبلیغات گوش خراش مستبدان ملت حاکم، امروزه عیان است که هر کدام از ملیتها به دید ویژه ای به آن می نگرند. برای نمونه ما کردها آن را به عنوان یک جشن پیروزی می دانیم و نه فقط آغاز بهار نو و سال نو که بعدها به اول بهار منتقل و ثابت نگهداشته شده است، بلکه آن را به ابزاری برای کسب حقوق ملی خویش تبدیل کرده اند. درحقیقت جشن نوروزبه وسیله ای مهم و سیاسی در جامعه کرد و در میان دیگر ملتهای تحت ستم بدل گردیده است. اما در جامعه حاکم جشن نوروز همان جشن شادی سر سال نو است و در این زمینه مذاهب در کنار حاکمیت بیشتر به آن لعاب جشن داده اند و هزاران افسانه برایش به وجود آورده اند. آنچه به افسانه ربط دارد دراکثر نوشته ها آمده است. ازجمله نگاه کنید بتاریخ ایران درعهد باستان، صفحه 80، محمدجواد مشکور و گاهشماری و جشن های ایران باستان، هاشم رضی، صفحه 227 و روایات وتاریخچه جشن نوروز، صفحه 33، گلمراد مرادی و غیره. جالب است تاقبل ازانقلاب مسلمانان شیعه چون دربرابر مردم قدرت نداشتند، شایعه می کردند که جشن نوروز، روزتولد علی بن ابیطالب بوده واکنون که آخوند های شیعه قدرت را گرفته اند، آرام آرام می خواهند این جشن نوروز را کمرنگ کنند. گویا اخیرا در برخی از شهرهای افراطی نشین این جشن را ممنوع کرده اند! من فکر می کنم، اگر این عمل واقعا ابلهانه صحت داشته باشد، آغاز کندن گور برای “اسلام عزیز” حداقل در ایران کثیرالملله است. از همه ی اینها بگذریم، در واقع افسانه های بافته شده در باره نوروز، به تاریخ فرهنگ ملتها مربوط است وهیچ ربطی بتاریخ واقعی آن ندارد. پس این نکات مربوط می شود به فرهنگ شناسی و ملت شناسی و جامعه شناسی، نه به تاریخ. البته نباید جلوی رؤیاها و خیال بافی برخی انسانها را گرفت. اکنون کوشش می شود واقع بینانه و از نظر تاریخی و بدون دخالت ایدئولوژی ویژه ای آن را ریشه یابی کرد. باید گفت، متأسفانه برخی از دیکتاتوران و ناسیونالیستها و انحصار طلبان منطقه کوشیده اند حتا محققین و خاور شناسان خارجی را تحت تأثیر ایدئولوژی ویژه خود قرارداده اند و ناخود آگاه بزرگترین ضربه را به فرهنگ غنی ملت های سرزمین مان بزنند. اگر دیکتاتورها، مذاهب حاکم و انحصار طلبان نمی بودند، بدون شک، دیگر ملتهای خاورمیانه و بویژه کردها نیز آن را فقط به عنوان جشن پیروزی و آغاز سال نو جشن می گرفتند و نیازی نمی بود که هر سال در ایام نوروز در گیری هائی بویژه در مناطق کردنشین بوجود آید و در برخی جاها خون ریزی شود. برای نمونه خوش بختانه تا بامروز خبری از در گیری مردم با دیکتاتوران مذهبی و غیر مذهبی نبوده، با وصف تجمع صدها هزارنفر، بگفته ناظران درشهر آمد یاهمان دیاربکر درکردستان ترکیه.
هدف از نگارش این مطلب در مرحله نخست شفاف سازی یک بار برای همیشه است که آرزو دارم زیاد بدنبال افسانه های ساخته دست برخی مذاهب و دیکتاتوران نرویم. به قول معروف واقع بین باشیم و پندار بافی را کنار بگذاریم. این پندار بافی بسود انحصار طلبان و دیکتاتوران است و تلف نیرو و وقت و تحریک کردن ملتها علیه هم که در برخی موارد پندار بافی بیش ازحد باعث وبانی دشمنی است، تاجائی که مثلا کردها را در برابر فارسها قرار دادن و با قلب واقعیت، تحریک کردن آنها به موضع گیری. این سیاست در واقع در خدمت همان “تفرقه بیانداز و حکومت کن است” که ما ملت های تحت ستم اصلا نمی خواهیم چنین باشد. در اینجا یک نمونه بارز را از انگلیسی بفارسی ترجمه می کنم که به این هدف تفرقه اندازانه درگذشته و چه بسا تا کنون کمک رسانده است و من امیدوارم که انسانهای روشن فکر و عدالتخواه واقع بین بمانند و تابع احساسات نشوند. اکنون ترجمه بخشی ازمطلب که آدرس انگلیسی آن در اول آورده می شود.
http://en.wikipedia.org/wiki/Nowruz
“نوروز (فارسی نوروز، معنایش روز نو است.) این نام سال نو هجری خورشیدی به تقویم ایرانیان است. نوروز علایم اولین روز بهار، اشاره به سال نو ایرانیان است”.
(کامنت من دراینجا؛ “پرژین نیو یر” ترجمه واژه به واژه می شود “نوروز فارسی”. درصورتی که این طور نیست منظور نوروز ایرانیان است. درواقع برخی از دیکتاتوران ایران، خلق حاکم فارس را ایران دانسته اند وبه زبان و رسم و رسومات و حتا لباس دیگر ملیتها نه اینکه هیچ توجه نکرده اند، بلکه درادغام این ملیتها درملت حاکم کوشیده اند مانند رضاخان و اتاترک و رشید عالی گیلانی و صدام حسین که خوشبختان بطور دلخواه موفق نشده اند و ملتهای کرد و آذری و بلوچ و عرب و ترکمن در ایران و منطقه خاورمیانه هنوز زنده اند.)
“نوروز در اولین روز بهار که شب و روز باهم برابر اند تعیین شده است و آغاز سال نو بنا به تقویم ایرانیان است. این برابری شب و روز کیهانی، روز جشن و شادی بر گزار می شده که معمولا و دقیق در روز 21 ماه مارس و روزهای دنبالش است، بستگی به آن دارد درکجا باشد یا رؤیت شود. درآن لحظه که آفتاب برروی خط استوا قرار دارد جشن گرفته می شود و طول روز مساوی طول شب است. هر ساله در چنین روزی خانواده ها دور هم جمع می شوند و مراسمی را بجای می آورند”.
“نوروز توسط اقوام و گروههای مختلف جشن گرفته می شود ودارای گذشته هزاران ساله مذهبی است. در واقع این نوروز یک تعطیلات غیر مذهبی است که توسط افراد وابسته به مذاهب مختلف جشن گرفته می شود. ریشه جشن در ایران بوده که یک زمانی امپراتوری هخامنشیان در فارس در ایران آن را تحت نفوذ خود در آورده اند و جشن می گرفته اند در فرهنگ منطقه ای که زیر نفوذ فارسها بوده، از جمله مهاجرین فارس، آذربایجانی، مناطق کرد نشین شرق ترکیه و شمال عراق، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قر قیزستان، قازخستان و مردمان پراکنده در مناطق دیگر آسیای مرکزی”.
(کامنت؛ در واقع مذاهب قدیم خود را، با خواست مستبدان، به نوروز، چسبانده اند. همان طور که بسیاری ازروحانیون مذهبی دیکتاتوران را نمایندگان خدا برروی زمین می پنداشتند و خیلی افسانه ها مانند سایه خدا و امثال برای آنها می ساختند. بدون کمک روحانیون زرتشتی هخامنشیان قادر نمی بودند خیلی از رسم و رسومات را زیر نفوذ خود بیاورند.)
“نوروز تا حدی ریشه در مذهب زرتشتی دارد. در میان افکار و عقاید دیگران زرتشتی اولین مذهب یکتا پرست است که تأکید می ورزد بر مفهوم وسیعی مانند ارتباط بین خوب و بد یعنی اهورامزدا و شیطان دراین جهان و آن را به طبیعت انسان ارتباط داده است. اعمال و آداب زرتشتی برتاریخ ایران (پرشیا) کهن تسلط داشته بوده (در مرکز ثقل جریان اکنون بجای پرشیا، ایران است). زرتشتیان باور دارند که خود زرتشت نوروز را بوجود آورده. اما تاریخ دقیق وریشه آن معلوم نیست. از زمان هخامنشیان این روز تازه و سال نو رسما آغاز شده. باروز نو خورشید دایره مدار پرهون 12 ستاره و برج آخررا ترک می کند ووارد روز نو و اولین ماه نوزودیاک می شود. نوروز برای صوفیان مسلمان، بکتاشیها، اسماعیلیها، علویان و بابیها که گذشتگان بهائی ها بودند، یک روز تعطیلی مقدس است”.
(کامنت؛ در اینجا می توان گفت که هخامنشیان در بازسازی و زنده نگهداشتن نوروز نقش داشته اند اما نمی توان گفت در زمان آنها این جشن آغاز شده است. خوشبختانه این را محققین خارجی تا اندازه ای درک کرده بودند. بهر حال آنها به دلیل نا آگاهی مطلق هیج نامی از یارسانیان که به اهل حق معروف هستند نبرده اند. درحالیکه نوروز برای یارسانیان بیش از خاونکار عید مقدس آنها مهم است، زیرا نوروز عید ملی است.)
“واژه نوروز نوشتاری در تاریخ ایران درقرن دوم میلادی ثبت شده است، اما این روز مهم در زمان هخامنشیان (550- 330 قبل ازمیلاد) توسط پادشاهان ملیتهای گونا گون زیر نفوذ امپرا توری ایران (پرژین) مورد استفاده قرار می گرفته که هدایائی به این مناسبت برای امپراتور و شاهنشاه ایران درنوروز می آورده اند. اهمیت نوروز درامپراتوری هخامنشیان به آن اندازه زیاد بوده که پادشاه بزرگ هخامنشی (کوروش)، کمبوجیه دوم (پسر) را به عنوان پادشاه بابل در روز نوروز دست نشان کرده بود”.
“در نشست عموی سازمان ملل در سال 2010 میلادی روز نوروز اول بهار را به عنوان روز بین المللی و در اصل جشن پرژین (ایرانیان) شناخته شد که بیش از 3000 سال است جشن گرفته می شود. در خلال تشکیل کمیته های داخلی بین دولتها برای حمایت ازنا محسوس بودن میراث سازمان ملل که در تاریخ 28 سپتامبر تا 2 اکتبر 2009 در ابودبی روز نوروز رسما در لیست یونسکو بعنوان یک میراث فرهنگی ناملموس بشریت ثبت گردید”.
از هم میهنان عزیزی که هم انگلیس شا و هم فارسی شان از بنده حقیر قوی تر است، تقاضا دارم تصحیح کنند اگر در جائی مرتکب اشتباه شده ام که بسیار بر من منت خواهید گذاشت”.
(کامنت؛ همین اعتراف سازمان ملل با استناد به محققین بر3000 سال قدمت نوروز نشان دهنده آنست که در زمان مادها جشن نوروز وجود داشته است و این خود تاریخ 612 پیش از میلاد را تقویت می کند.)
در اینجا روی سخنم با هم میهنان واقع بین است. اگر خلاصه کنیم، می توان این موضوع را بدینترتیب بیان داشت که: باز بهاری نو آمد و سال نوی رسید و شعارهای تاریخی و یا عادتی غلط یا درست آغاز گردید. هم میهنان گرامی، يارسانيان قلب پاک وهمشهریان وفا دار، ما همان طور که به شهرمان و منطقه مان وفاداریم باید به کشورمان و فرهنگ آن نیز وفادار باشیم و همه هم میهنان عزیز دوریک محورجمع شویم واتحاد فرهنگی باهم داشته باشیم. مانند شهروندان قصرشیرین که درمیان شهرهای ایران، تاکنون تنها شهریست که با همت دوستان بسیار عزیز و همشهری، سایت شهرخوبان را راه انداخته و مدت زیادی است که همه همشهریها و هم منطقه اي هارا دور یک محور جمع کرده است و من 73 ساله بسهم خود ازبنیانکذار وهمکاران گرامی اش سپاسگذارم که با اوهمکاری می کنند. قصد از بیان این مطالب ارائه وحفظ آثارفرهنگی است که متعلق به ملتهای متفاوت است. در هر صورت ما باید همه مسایل تاریخی را با سند ارائه دهیم نه ازروی عادتهای تحمیلی و تبلیغات گوش خراش که بطور خودکار به آن عمل کنیم. در ترجمه بالا می بینیم که هیچ نامی از مادها بنیانگذار واقعی نوروز این بخش مهم از فرهنگ ملتهای منطقه برده نشده است. بسیاری از هم میهنان عزیز با قلب پاک و نیت درست همان شعاری را تکرار می کنند که سالها بخورد ما داده اند. ما باید حقیقتا به آن اندازه شهامت داشته باشیم اگر دشمن ما هم مطلب درستی را مطرح می کند، آن را بپذیریم. برای نمونه مرحوم دکتر اقبال ضد کرذ و ضد ملیتها در ایران و یکی از نخست وزیران زمان شاه سابق، درست پیش از وفات اش در سال 1356 در نامه ای به شاه می نویسد که تمام تاریخ ایران، تاریخ شاهنشاهی و درباری و غلط بوده است. بهمین دلیل محققین خارجی هم نامی از مادها نبرده اند زیرا همه تاریخ ایران را انحصاری از دوره هخامنشیان دانسته اند. دکتر اقبال برای ادعایش مثال می آورد که تاریخ نویسان درباری از انوشیروان جانی و خشن یک پادشاه عادل می سازند تا جائی که به شکایت یک الاغ که خودرا به زنجیر درب تالار کاخ او مالیده است، رسیدگی می کند! نگاه کنید به، “ایران در عهد باستان”، دکتر محمد جواد مشکور، صفحات 440 و 441 و چیزهای دیگر … (لایق ذکر است، مسئله الاغ از جای دیگر در کتاب ذرسی زمان شاه گرفته شده است، نه از ایران در عهد باستان).
من می خواهم بیطرفانه و بدون وابستگی خاصی، فرزندانم و بویژه هم میهنانم و پیش از همه مردم شريف يارسان که من عضو کوچکي از آن هستم، از نظر تاریخی دقیقتر آگاه شوند و واقعیت تاریخی را بدانند. من حدود 15 سال قبل در کتابچه ای زیر نام “روایات و تاریخچه جشن نوروز” که درسوئد منتشر شده و البته اين را در سال 1993 ميلادي در باره تاریخ نوروز به آلماني نگاشته بودم و بصورت بروشور در هزار نسخه منتشر شده بود که بعدها بفارسي برگردانده شد و تقریبا با مطالعه دقیق تر آن را تنظيم کرده و به فارسي نیز منتشر کردم. در آنجا اشاره کرده ام که هووخشتره سومین پادشاه امپراتوری ماد که در سال 612 پیش از میلاد بر پادشاه آشور غالب شد و نینوا پاي تخت آشوريان را گرفت. گویند جشنی بر گزار کرده اند که به جشن نوروز مرسوم شده. بسیاری از کردهای هم ولایتی با استناد به تاریخدان معروف، هرودوت یونانی در واقع پدر تاریخ جهان: بنیانگذاری امپراطوری ماد توسط دیاکو (یا رئیس قبایل فرورتیش 728 پیش از میلاد) 708 یا 701 پیش از میلاد که هگمتانه یا همدان امروزی را پای تخت خود کرده و امپراتوری ماد را تشکیل داده، مبداء تاریخ می دانند و جشن نوروز را بدین مناسبت گویند و در همه جا پخش می کنند. هرودوت گفته است: “مادها ملتی بودند در غرب ایران که اواخر قرن هشتم قبل از میلاد اولین امپراتوری را در سرزمین ایران باستان تشکیل دادند. در زمانهای قدیم آنها را آریا می نامیدند.”
آنچه که به امپراتوری ماد مربوط می شود، در مقدمه تاریخ ماد نوشته دیاکونوف، از مترجم کتاب (آقای کریم کشاورز) آورده شده: “مادها تنها قبیله های آریائی زبان بودند که پیش از دوران هخامنشیان در بخش بزرگی از ایران زمین کنونی دولت گونه و پادشاهی داشتند. عهد ایشان از لحاظ طول زمان حتی بیش از دوبرابر روزگار فرمانروائی شاهان هخامنشی بوده است.
مادها امپراتوری بزرگ آشور را تار و مار کردند و خود و قومها و قبیله های بسیاری را از قید بندگی آن دولت ستمگر و جبار آزاد ساختند، ولی تاریخ ماد و دولت و پادشاهی ایشان فصل مستقلی در تاریخ ایران نداشته و مورخان غالبا سر گذشت آنان را همچون مقدمه ای به تاریخ هخامنشیان نقل کرده و می کنند”. نگاه کنید به مقدمه تاریخ ماد، چاپ سوم.
شیوه پیروزی و ورود مادها به نینوا پای تخت آشوریان را از زبان دیاکونوف بشنوید. او می گوید: “سرانجام در ماه آب (متأسفانه تاریخ روز معیت نیست) بر اثر حمله متحدان وارد نینوا شدند. جنگهای خیابانی آغاز شد. تمام منابع، به استثنای تاریخ گد – که چیزی در این مورد از آن نمی توان استخراج کرد- (گویا صفحاتی از تاریخ گد از بین رفته بوده) در این متفق الرأی می باشند که حمله به نینوا، به سبب طغیان آب- که به طور مصنوعی ایجاد کردند- ومحتملا حصار گلین شهررا خراب کرد، به موفقیت انجامید. درهمان روزکه دشمنان وارد نینوا شدند پادشاه آشور خودرا به میان شعله های آتش کاخ در حال اشتعال خویش افکند. کتاب نائوم تصویر روشنی ازشهر نینوارا رسم می کند و به بهترین وجهی وقایع آن روزهای ماه اوت سال 612 را شرح می دهد و احساساتی را که اقوام اسیر آشور داشته بیان می نماید”. نگاه کنید به تاریخ ماد صفحه 282
پس بنا به تاریخ درست و محققین بیطرف مورد پذیرش همه ایرانیهای محافظه کار و سو سیال دمکرات و چپ، مادها از 728 تا 549 پیش از میلاد، یک امپراتوری در ایران امروزی را داشتند که در زمان هووخشتره، سومین پادشاه ماد وسیع ترین و مقتدرترین امپراتوری منطقه خاورمیانه بود. بطوری که گلمراد مرادی در روایات و تاریخچه نوروز صفحات 12 و 13 به محمد جواد مشکور، ایران درعهد باستان چاپ چهارم استناد کرده است: “بنابراین تاریخ 612 قبل ازمیلاد و آغاز تسلط حکومت نیرومند مادها برسرزمین پهناور ایران تا بابل(بابیلون)، تاریخ و وقایعی هستند مستند و قابل اثبات، …”. ازهم شهریان وهم میهنان عزیزم تقاضا می شود درصورتی که به واقعیت تاریخی علاقه مند اند، حتما درآینده بدانند که تاریخ آغاز نوروز 612 پیش ازمیلاد بوده و امروز 2626 تاریخ نوروز است واين جشن رابمناسبت پيروزي مادها بر امپراتوري آشور گرفته اند. احتمالا زمانی که زرتشتیا در سال 485 پیش از میلاد تقویم را درست کرده اند و در زمان ساسانیان آنرا در چهار فصل و جمعا سال را 365 روز تعیین کرده اند این جشن به اول بهار منتقل شده و ثابت نگهداشته اند.
هایدلبرگ، آلمان فدرال 24 مارس 2014 دکتر گلمراد مرادي