"an independent online kurdish website

بیت رهبری بی تردید ،یک دیوان سالاری مجسم است. با انبوهی عمله، دربان ، پیشکار،امنیتی،اطلاعاتی،و مسئول سیاست داخلی و خارجی، فرهنگی، هنری وغیره.sirus_reufi

با این وجود هیچکس به دقت نمیداند در آن بیت ،هر کس به چه کاری مشغول است و این دستگاهی که هم اندازه ی چند وزارتخانه عریض و طویل است،چگونه اداره میشود. افراد اصلی بیت از پنج انگشت دست افزون نیستند،که محمد گلپایگانی یکی از آنان است با پیشینه ای امنیتی اطلاعاتی،که حضورش در کنار افرادی چون حجازی در بیت به شکلگیری سازمان اطلاعات موازی در کشور انجامید. 

 muhamad_golpayagani-     محمد محمد گلپایگانی 70 ساله زاده سال 1322 گلپایگان فرزند آیت الله میرزا ابو القاسم محمدی   گلپایگانی است. پدرش از مفسران وعالمان دین و امام جمعه متنفذ گلپایگان در زمان سلطنت پهلوی  میباشد.وی نخستین کسی بود که به نمایندگی از آیت الله بروجردی عزم اروپا شد و زمین مسجد  هامبورگ را خریداری و مقدمات تا سیس آن را فراهم کرد. محمد گلپایگانی از سال 1360 تا سال 1368  نماینده خمینی در نیروی هوائی ارتش بود. نام اصلیش غلامحسین است ولی همه جا به اسم محمد  نوشته میشود. دحتر خامنه ای بشری خامنه ای همسر فرزندش میباشد.از محمد گلپایگانی قبل از انقلاب  هیچ نام ونشانی وجود ندارد و هیچ مدرکی در مورد سیاسی بودنش بجر آن چیزی که خودش نوشته است  یافت نمیشود.محمد گلپایگانی بیشتر به آیت الله بروجردی نزدیک تا به خمینی بعلت اینکه پدرش از نظرات آیت الله بروجردی پیروی میکرد و نماینده ایشان بود. آیت الله بروجردی مخالف سیاستهای خمینی و مخالف بر اندازی نظام سلطنتی بود. و علت نزدیکی محمد گلپایگانی به آیت الله بروجردی این بود که پدرش نماینده بروجردی در مسجد ها مبورگ بودکه بعدا به مرکز اسلامی هامبورگ معروف شد. آیت الله محققی و بهشتی و محمد خاتمی نیز به این مسجد میروند و هر کدام مدتی مسئولیت این مسجد را بعهده میگیرند. رابطه محمد گلپایگانی با بهشتی به واسطه پدرش میباشدکه در مسجد هامبورگ بوده و نماینده آیت الله بروجردی که در آن زمان مرجع تقلید بوده است میباشد.

 بعد از انقلاب سال 1358 که اساسا افراد امنیتی و اطلاعاتی را بهشتی تعین مینمود و به خمینی معرفی میکرد و عزل و نصب به دستش بود.محمد گلپایگانی را به مصطفی میر سلیم که در سالهای 1358 تا 1359 رئیس شهربانی میباشد معرفی میکند. محمد گلپایگانی میشود مسئول تصفیه پرسنل شهربانی در آن دوره و همگی میدانیم که چه بر سر این پرسنل آوردند و آن را نابود کردند و از آن زمان پای پاسداران را به آنجا باز کردند و آزار و اذیت مردم شروع شد. و به مدت 2 سال در این سمت میمانند.سپس در سال 1360 به سرپرستی ژاندار مری کل کشور از طرف خمینی منسوب میگردد که فاقد فرماندهی بوده و علنا نقش فرمانهی را به خود میگیرد. و چون قدرت فرماندهی این نیرو را در خود نمیبیند و هیچ سر رشته ی نظامیگری نداشته بعد از مدت یکسال کناره گیری میکند. چون او بیشتر به بزم علاقه دارد تا به رزم و به همین خاطر در حضور ولی فقیهش به شعر خوانی و تمجید از او میپردازد. اکنون 24 سال است که رئیس بیت و تشریفات خامنه ای میباشد. بعنوان نماینده خامنه ای در گردهمائیها شرکت و پیام او را میخواند. در حالی که کارهای اجرائی اصلی بیت دست فردی به نام وحید حقانی است. هر چند که محمد گلپایگانی پیشینه قضائی ،اطلاعاتی،امنیتی دارد که در سالهای دهه ی 60 مسئول عقیدتی ارتش و دادگاهای نظامی بود . سپس موقعی که محمدی ری شهری در دولت اول و دوم میر حسین موسوی به ریاست وزارت اطلاعات میرسد محمد گلپایگانی مشاور وزیر اطلاعات و در یک دوره معاون پارلمانی وزارت اطلاعات میشود. در دوره ریاست جمهوری خامنه ای اصغر حجازی معاون وزارت اطلاعات بودند در آن زمان خامنه ای اصغر حجازی و محمد گلپایگانی را به بیت خود میبرد. در دوره اصلاحات و ضربه خوردن وزارت اطلاعات در دوره ی محمد خاتمی باعث میشود علی فلاحیان وزیر اطلاعلت سابق و مصطفی پور محمدی معاون سابق وزلرت اطلاعات به بیت بروند و سازمان اطلاعات موازی با وزارت اطلاعات را تشکیل میدهند.یک نمونه کوچک از کار این سازمان اطلاعات موازی سرکوب معترضین به انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بود.که جدا از دولت و وزارت اطلاعات تنها زیر نظر خامنه ای فعالیت میکنندو پیغام بر و پیغام آور ارگانها و ادارات دولتی میشوند. محمد گلپایگانی خود را امین و راز دار رهبر و آقایش مینامد و پدر شوهر دختر بزرگ آقایش بشری میباشد. در 10 خرداد 1390 در در حوزه نیوز محمد گلپایگانی میگوید من امیندار و رازدار رهبر و آقایم میباشم و خیلی چیزها را نمیتوانم بگویم و به تمجید از آقایش میپردازد و میگوید در سیمای ملکوتی این مرد بزرگ  ذره ای هوای به نفس وجود ندارد (راست میگوید هوای شیطانی وجود دارد) و ایشان بجز خدمت به اسلام و باقی ماندن نظام اسلامی و خدمت به محرومان و مستضعفان هیچ هم و غمی ندارد.(باز هم در اینجا راست میگوید تنها هم وغم خامنه ای ماندن سلطنت اسلامی و ولی فقیه بودنش در نظام اسلامیش میباشد و امکانات را از ملت ایران میگیرد و به محرومان سایر نقاط دیگر میدهد تا از آنان مانند حزب الله لبنان تروریست پرورش دهد که بتواند برای منافعش و سرکوب ملت ایران و کشتن مردم مظلوم سوریه  و در عملیات خرابکارانه و بمب گذاری استفاده نماید) و باز به تمجید میپردازد و میگوید ایشان بسیار پر تلاش هستند و ما هر چه میدویم ایشان جلوتر هستند. درست است هر چه بدوند نمیتوانند مانند او مملکت را به باد دهند. در ادامه میگوید که مسئولان کشورهای دیگر متوازعانه در خدمت رهبر حاضر میشوند،البته منظور او مسئولان حزب الله لبنان و تروریست پروران و کشورهای فقیربی نام و نشانی هستند که با ید با ذره بین بر روی نقشه پیدایشان کرد.

که برای گرفتن نفت مجانی و پول به ایران می آیند.مثلا میگوید نلسون ماندلا رهبر وقت آفریقای جنوبی وقتی به خدمت رهبر رسید دو زانو در خدمت ایشان نشست و خطاب به رهبر با زبان انگلیسی گفتند( ای رهبر من ). این خبر برای خبرنگاران خارجی بسیار جالب بود که شخصیتی مانند ماندلا خامنه ای را رهبر من خطاب نموده باشد شخصیتی که یک عمر برعلیه تبعیض نژادی و آزادی مبارزه کرده و تا نزدیکی مرگ پیش رفته و اکنون به چنین دیکتاتوری میگوید ای رهبر من،به دنبال خبر و صحت آن رفتند،خانم برگیت ماسانجو وسئول دفتر نلسون ماندلا در ژوهانسبورگ در مصاحبه ای با صبح امروز سخنان گلپایگانی را خنده دار خواند و جناب نلسون ماندلا با شنیدن این خبر به بی هوده بودن سفرهایش و تلاشهایش برای روابط فی ما بین اعتراف کرد. و از سال 2004 دیگر دعوت دولت ایران برای سفر به ایران را به همین دلیل نپذیرفته است. خانم ماسانجو میگوید آقای نلسون ماندلا از وارونه جلوه دادن خاطرات سفرش بسیار ناراحت است و ابراز تاسف میکند. (البته این خلق و خوی مسئولان نظام ولایت فقیه است که همه چیز را وارونه برای خامنه ای یک صندلی گذاشته بودند و ما بقی دیدار کنندگان بر روی زمین نشسته بودند.

 آقای ماندلا به محض ورود به اطاق ملاقات به علت ناراحتی پایشان اظهار داشتند به روی زمین نمیتوانم بنشینم و برای ایشان نیز یک صندلی آوردند. با چنین ادعاهائی باعث میشوند که روابط دو کشور دچار بحران شود .(البته برایشان مهم نیست چون فقط میخواهند برای بزرگ جلوه دادن ولی فقیهشان تبلیغات کنند و این ضحاک ضمانه را بری جیره خارانشان  بزرگ نمایند). گلپایگانی در خرید جنجالی یک فروند هواپیمای اختصاصی برای خامنه ای که 80000000 ملیون دلار ناپدید شد بازیگر اصلی بود.این خبربرمیگردد به دولت دوم هاشمی رفسنجانی که تصمیم میگیرند آشیانه انقلاب را تجهیز نمایند. تصمیم گرفته میشود یک فروند هواپیمای تشریفاتی و اختصاصی برای خامنه ای به قول خودشان رهبر مستضعفان و مسلمین جهان خریداری نمایند تا او با هواپیمائی مجزا از ناوگان هوائی کشور استفاده نماید چون او تافته ی جدا بافته از ملت ایران میباشد  و  جانش عزیز تر و ارزشمند تر از جان ایرانیان میباشد. همگی میدانیم که وضعیت خطوط هواپیمائی داخلی و خارجی ایران چگونه می باشد وخود نیز دقیقا به این قضیه واقفند. تمامی سفرهای خامنه ای تا کنون در داخل کشور بوده و سفر خارجی نداشته زیرا تاکنون هیچ کشوری از او برای سفر دعوت رسمی نکرده اند.ریزا خامنه ای قانونا تحت پیگرد قضائی در پلیس انترپول میباشد بخاطر مشارکت در قتل ؛ترورمخالفین در خارج که میتوان به ترور شهیدان دکتر قاسملو دکتر شرفکندی وهمراهانشان، همچنین شاپور بختیار ،فرخزاد و……….  بمب گذاری اشاره کرد. خرید این هواپیما به علت وضعیت اقتصادی آن دوره موقتا به فعلیق در می آید تا دولت اول خاتمی که مقداری وضعیت اقتصادی و فروش نفت بهتر شده بود. دوباره پروژه خرید هواپیما رونق میگیرد،محمد گلپایگانی مسئول پیگیری و خرید هواپیما میشود او نیز پسرش مصطفی گلپایگانی که داماد خامنه ای و همسر بشری خامنه ای میباشد مجری این کار میکند. مصطفی با وزارت دفاع وارد مذاکره میگردد؛وزارت دفاع رسما عهده دار خرید هواپیما میشود. پس از جستجوی وزارت دفاع یک فروند هواپیمای ایر باس  آ340 مدل سال 1398 که متعلق به پادشاه برونئی میباشد را میابد. مشکلی که برای وزارت دفاع پیش میاید این است که وزارت دفاع در آن زمان نمی توانسته وارد معامله شود بدلیل تحریمهای آمریکا و شرکت ایر باس علیه ایران . طبق معمول که در ایران رسم میباشد و باید تحریمها را دور زد آنهم نه برای ورود اجناسی که ملت در مضیقه آن هستند بلکه بخاطر خرید هواپیمای ولی فقیه شان . وزارت دفاع با موسسه احرار که متعلق به آزادگان است وارد مذاکره میشود و از این موسسه درخواست مینمایند یک شرکت هواپیمائی داخلی ثبت و راه اندازی نماید. موسسه احرار یک شرکت هواپیمائی به اسو سافات ایر ثبت و در قبرص نیز یک دفتر دائر مینماید،موسسه احرار به اسم شرکت هواپیمائی سافات ایز وارد مذاکره با سلطان برونئی میشود. برای سافات ایر نیز مشکلی ایجاد میشود به دلیل مالکیت شرکت سافات ایر که ایرانی میباشد سلطان برونئی و شرکت ایر باس نمیتوانند مستقیما وارد معامله شوند. سپس مصطفی گلپایگانی یک شرکت واسطه به اسم اف ان اوینیشن که یک شرکت چند ملیتی میباشد که قبرص و امارات متحده عربی از سهام داران اصلیش میباشند. این شرکت قبول مینماید کار دلالی و واسطه گری را انجام نماید و وارد مذاکره باسلطان برونئی میشود. هواپیما را به مبلغ 120.000.0000 دلار خریداری مینماید،برای تشریفاتی کردن و مجهز کردن نیز دچار مشکل میگرددند،به دلیل اینکه شرکت ایر باس به هیچ عنوان حاضر نمیشود برای تجهیز هواپیما وارد مذاکره با ایران شود و قرار داد ببندد. مجددا به دنبال شرکتهای هواپیمائی و دلال میگردند،نهایتا با شرکت هواپیمائی لوفتهانزا وارد مذاکره میشوندو قبول میکند این هواپیما را مجهز و به آن صورتی که ایرانیها میخواهند در آورد و به یک هواپیمای تشریفاتی مبدل کند. بعد از حدود 6 ماه که این معاملات به طول میانجامد شرکت هواپیمائی کشوری ایران متوجه این عقد قرار داد میشود و به اطلاع دفتر خامنه ای میرساند چون بیشتر سفرهای خامنه ای در داخل کشور و شهرهای ایران میباشد و این نوع هواپیما آ340 ایرباس قابلیت نشست و برخواست را در بیشتر فرودگاههای کشور ندارد . وزارت اطلاعات نیز گزارشی تهیه و به دفتر خامنه ای ارسال مینماید، که وجود یک چنین هواپیمای غول پیکری و اختصاصی  برای خامنه ای میتواند در افکار و انظار عمومی مشکل ساز باشد. بعد از این دو گزارش تصمیم میگیرند خرید این هواپیما را کنسل کنند . مسئولین خرید که مجری طرح نیز میباشند یک طرفه قرار داد را با سلطان برونئی لغو میتمایند. قبل آن نیز سلطان بروتئی هواپیما را به شرکت لوفتهانزا برای مجهز کردن و تشریفاتی کردن تحویل داده است. محمد گلپایگانی و مصطفی پسرش دنبال راه حل میگردند که چگونه این قضیه را سر هم آورده و صدایش در نیاید که بدون مطالعه و مشورت مانند تمامی کارهای دیگرشان تصمیم گیری نموده و با مشکل مواجه میشوند. به رنبال خرید هواپیمائی رفته اند که در بسیاری از فرودگاههای کشور قابلیت نشست و برخواست را ندارد. برای حل مسئله صورت مسئله را پاک میکنند و تقصیر را به گردن پایین دستیها می اندازند و آنان را مقصر جلوه میدهند. اعتماد سعید مدیر موسسه احرار و مجتبی اردانی معاون وزیر دفاع و چند تن از مدیران دیپلماتیک این معامله ،میر محمد صادقی که سخنگوی سابق قوه قضائیه نیز بوده انددر حالی که عازم قبرص برای پیگیری وضعیف انتقال هواپیما به شرکت لوفتهانزا میباشند در فرودگاه مهراباد به جرم تبانی در معاملات دولتی و گرانفروشی دستگیر و روانه زندان مینمایند. خود از این گندی که بالا آورده اند مبرا میگردند در حالی که اینان از مدیران رده پایین بوده و فقط اوامر بیت را اجرا مینموده اند،یعنی دشتورات محمد گلپایگانی و مصطفی پسرش را اجرا مینموده اند. جالب است که مصطفی گلپایگانی مسئول پیگیری پرونده بازداشت شدگان میگردد و مجرم اصلی در نقش دادستان و قاضی ظاهر میگردد. باید اینان به جای پدرش و او قربانی گردند. در این میان از مبلغ 120.000.000 ملیون دلار 80.000.000 ملیون دلار مفقود میگردد ظاهرا گفته میشود که این مبلغ به سلطان برونئی پرداخت گردیده است. با توجه به اختلافات فی ما بین خامنه ای و احمدی نژاد ، احمدی نژاد پیگیر پرونده فساد مالی میشودو به این نتیجه میرسد که گویا سلطان برونئی و وکیل ایشان منکر دریافت این مبلغ میشوند . احمدی نژاد نیز در این زمان که به انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر میشویم میخواهد از این پرونده به نفع خود در انتخابات پیش رو استفاده نموده و حق سکوت از خامنه ای و بیتش بگیرد. مدارک و اسناد موجود نزد سلطان برونئی و وکیلش ثابت میکنند که این مبلغ را دریافت ننموده اند. این چهار نفر مصطفی گلپایگانی،اعتماد سعید ، میر محمد صادقی و مجتبی اردانی 4 قرار داد بین المللی و داخلی انجام داده اند. قرار داد اول با سلطان برونئی و وکیلش قرار داد دوم با شرکت آ ای انیویشن که این شرکت هم با شرکت لوفتهانزا قرار داد امضا نموده ،قرارداد سوم قرارداد شرکت لوفتهانزا با شرکت سافات ایر و قرار داد سافات ایر با وزارت دفاع و بیت رهبری که قرار دادهای داخلی میباسند. پرونده این 4 قرار داد بین المللی و داخلی همچنان در جریان میباشد و 80.000.000 ملیون دلار نیز معلوم نیست به حساب چه کسی واریز گردیده است و مفقود میباشد. البته از این سرمایهای ایران کم نیستند که هر از چند گاهی بعلت اختلاف سردمداران بر سر تقسیم آن که با هم به مشکل برخورد میکنند ملت ایران در جریان قرار میگیرد؛ مانند طلائی که در کرمان ضبط شد و سپس اعلام نمودند اشتباه شده و طلا تبدیل به مس شد ،همچنین پول و طلای قاچاق شده به ترکیه که اول منکر شدند و سپس قبول کردند و بعد هم سرو صدایش خوابید. در سال 1388 برای خاتمه دادن به این قضیه از حکم حکومتی خامنه ای تبعیت نمودند که در حکم حکومتی نوشته شده بود قضیه را تمام شده بدانید و موضوع را بیش از این پیگیری ننمائید چون اگر پیگیر مینمودند ریش رئیس دفترش و داماد عزیزش در گرو بود . تمامی بازداشت شدگان نیز آزاد و از آنان تعهد گرفته میشود که چیزی بر زبان نیاورند . این قضیه یک حلقه گم شده تا به امروز میباشد و مشخص نگردید که این مبلغ 80 ملیون دلاری مردم ایران مانند سایر مبالغ دیگر به کدام بانک خارجی و به اسم کدام شخص از سران نظام ولایت فقیه واریز گردیده است. سافات ایر یک شرکت پوششی بود که برای این معامله به ثبت رسید طبق اسناد موجود دراداره ثبت شرکتها این شرکت توسط یاسر هاشمی رفسنجانی پسر هاشمی رفسنجانی و مصطفی گلپایگانی پسر محمد گلپایگانی به ثبت رسیده و راه اندازی و مدیریت میشده است و یاسر هاشمی رفسنجانی مدیر عامل آن بود . چند پرواز داخلی راه اندازی کردند که هواپیماهای آن را از شرکت آسمان اجاره نموده و جند پرواز دایر کردند مانند پرواز تهران /کیش و تهران /مشهد که به این شرکت هواپیمائی سوری نقش رسمی بدهند.                                                     

محمدنوری زاد در نامه اخیر خود به خامنه ای از جاسوسان اندرونی خبر می دهد و این سوال به ذهن می آید که منظور این نویسنده به قول خودشان دفاع مقدس از جاسوس ها چه کسی است. 

بر اساس اخبار رسیده به ندای سبز آزادی، محمدی گلپایگانی رییس دفتر خامنه ای چند سال قبل در سفری به انگلستان با دختری جوان و انگلیسی ازدواج کرده است و منظور محمد نوری زاد در نامه اخیر خود که از نفوذ جاسوسان در بیت رهبری خبر داده ، این همسر رییس دفتر رهبری است.

نوری زاد در بیست و ششمین نامه خود به رهبری آورده است: من مؤدب تر از آن هستم که به اندرونی کسی متعرض شوم. اما شما هم باید مثل آن باغبان زیرک باشید و این احتمال را بدهید که دخترکان موبور و چشم آبیِ بلاد کفر، که امنای شما را نشانه رفته اند، ای بسا گماردگانِ همان باغبان باشند. چرا؟ چون خبربرندگان و خبرآورندگانِ آن باغبان زیرک، باید متنوع باشند. جوری که اگر یکی از آنها لو رفت، دیگری باشد. و اگر دیگری ورپرید، آن که در اندرونی است و از هر گمانِ بد مبرّا، بکار بایسته ی خویش ادامه دهد.

یکی از نزدیکان به بیت رهبری که نخواست نامش فاش شود، به خبرنگار ندای سبز آزادی گفت:حاج آقا محمدی گلپایگانی که برای یک سفر درمانی به انگلستان رفته بود با یکی از پرستاران انگلیسی ازدواج کرد و او را به ایران آورد.

وی ادامه داد که این دختر جوان انگلیسی هم اکنون در بیت ایشان سکونت دارند.

هر چند روایت محمد نوری زاد به گونه ای دیگر است و او می نویسد: تجسم کنید عده ای از دخترکان موبور و چشم آبی در بلاد کفر اسلام آورده اند. و سفارت ایران در فلان کشور غربی بر ایشان کلاس اسلام شناسی دایر کرده است. حضرت حجة الاسلام والمسلمین به سفر خارج تشریف می برند. حتماً برای گسترش بنیه و صلابت اسلام. جناب سفیر دستهایش را بهم می مالد و سر به زیر می گوید: حاج آقا یک تعدادی از دختر خانم های اینجا به دین مبین اسلام و تشیع مشرف شده اند و حاضرند به ایران بروند و با هرکسی که صلاح باشد وصلت کنند. شما چه میفرمائید؟حاج آقا گل از گلشن میشکفد و میپرسد کجا هستند؟همین جا در اطاق مجاور. حاج آقا که اتفاقاً خیلی هم پت و پهن است و اشتهای سیری ناپذیرشان شهره ی خاص و عام، به اتاق مجاور تشریف می برند. جل الخالق، حضرت پروردگار مگر زیباتر از اینها هم می تواند خلق کند؟ عجالتاً همانجا یکی از بهترین ها را برای خود نشان می کند و همانجا صیغه ی محرمیت را با رعایت حروف حلقی اش جاری می کند. وکیلم؟ چرا که نه؟ شما سرور من هستید.

اما اخبار رسیده به ندای سبز آزادی حکایت از آن دارد که منظور از این جاسوسان اندرونی کسی به جز همسر دوم محمدی گلپایگانی رییس دفتر رهبری نیست . بله همچنین افرادی در ایران بر سر کار آمده اند و برای ملیتهای ایران و ملت ایران تصمیم میگیرند که بجز چپاول بیت المال ،فقر،سرافکندگی ملت ،تحریم،سیاستهای غلط و خوشگزرانی با دختران به خول خودشان بلاد کفر چیز دیگری برای ملت ایران به ارمغان نیاورده اند. وقفی رهبر یک کشور که خود را ولی امر مسلمین جهان ومنسوب امام زمانش مینامد چنین افرادی در بیتش هستند و مسئول دفتر و برنامه ریزیهایش نباید متعجب شد که چرا وضع مملنت وملت به اینجاها رسیده است.

از کوزه همان برون تراود که در اوست .

سیروس رئوفی

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی