ما طی سی وچهار سال حکومت جمهوری اسلامی، تجربه کردیم و بە وضوح درک کردەایم کە خواستە های شهروندان در چهارچوب رژیم سیاە اندیش جمهوری اسلامی
با هر نقاب و رنگ و لعابی قابل تحقق نیست و آنچە مردم را هماهنگ می کند در مشارکت های سیاسی بە شکلی متحد و منسجم اسلام زدایی است کە اساس مبارزە با رژیم دیکتاتوری است .
زیرا اسلام سیاسی بە هر شکلی بدون آخوند یا با آخوند یک ایدئولوژی ضد بشری است .کە برای تحمیل افکارخود و بە استثمارکشیدن مردم ستمدیدە وبرای رسیدن بە اهداف سیاسی خود از آن بهرە برداری می کنند .
در جهان متمدن کنونی کە هر لحظە بە دلیل پیشرفت دانش و فن آوری ، دنیا کوچک و کوچک تر می شود . این نظریە های قرون وسطایی بە هیچ وجە نمی تواند جوابگوی خواستە های نسل کنونی و آیندە باشد و تحمیل کردن اسلام سیاسی و یک ایدئولوژی زنگار گرفتە ١٤٠٠ سالە بر مردم نمی تواند برای آنها آرامش و خوشبختی بە ارمغان بیاورد.
رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی توسط نیروهای استثمارگربرای حکومت بیشتر بر مردم منابع و سرمایە های ملی آنها را چپاول و حیف و میل می کنند و برای بقای خود از آن بە هر نحو و شکلی بهرە برداری می کنند .
وبا زیر پا گذاشتن تمام خواستە های برحق مردم از حق شهروندی و حق تعیین سرنوشت گرفتە تا سلطە بر طرز تفکر آنها بیانگر واقعیتی تلخ در جامعە ی تحت ستم ایران می باشد و بسیاری از مردم از ترس ووحشت و خفقان آنچە کە مزدوران برای آنها دیکتە می کنند.می پذیرند وهمان افکار،در ذهن و باور آنها نقش بستە و خودشان را متقاعدساختە اند کە باید بە فکر خانوادە و زندگی و طرز پوشش خود باشند و بە سیاست کاری نداشتە باشند و زمام امور را بە دست آن کرکسان بسپارند تا بە مردگان هم رحم نکنند.
اسلام سیاسی نوعی فردگرایی و تسلط یک فرد بر جامعە است و جامعە را دچار مرگ معنوی می کند ودر جمهوری اسلامی تسلط ولایت فقیە بر ملت و جامعە است و آنها بە خوداجازە می دهند تحت لوای اسلام سنگسار کنند .دست و پا قطع کنند . بە دختران باکرە در زندان تجاوز کنند ، حکم جهاد بدهند و انسانیت را با سخرە بگیرند و از اسلام سیاسی جهت پیشبرد اهداف شوم خودبهرە برداری کنند.
بە راستی اسلام سیاسی سرتا پا وحشت و نابرابری است آنها هموارە خود را خودی و دوست خدا می دانند وبقیە را دشمن خدا و کافر می پندارند و بە همین جهت با دادن حکم جهاد برعلیه برادران خود باعث کشتاروقتل عام آنها می شوند کە در این مدل بە سطح فاشیسم می رسد و ابعاد خطر ناک جهانی بە خود می گیرد.
ولایت فقیە با مطلق خواندن خود هر گونە مخالفت ،تنوع ،دگراندیشی، برابری را ممنوع کردە است .از نظر ولایت فقیە ، هر کسی کە مخالف ولی فقیە باشد کافر است و حق حیات ندارد. کە این با انسانیت در تضاد است زیرا هر انسان دارای کرامت ، ارادە ، آزادی ، حق انتخاب و اظهار نظر است .
و هیچ کدام از ادیان دیگر مانند زرتشتی ، مسیحی ، یهودی و غیرە نمی توانند با هویت دینی خود آزادانە مشارکت سیاسی و اجتماعی داشتە باشند و هموارە مورد اذیت و آزار قرار می گیرند .
بنابراین برای تحقق بخشیدن و نهادینە کردن دمکراسی ، ایجاد دولتی سکولار و بە رسمیت شناختن آزادی و حقوق مساوی بین شهروندان در ایران باید با مبارزات بی وقفە دست اسلام سیاسی را از حکومت قطع کنیم زیرا وجە بارز، داشتن کشوری دمکراتیک و سکولارجدایی دین از سیاست می باشد.
اسلام سیاسی آئینی مذهبی دارای ایدئولوژی سیاسی می باشد کە صرفاً بر اساس سود طبقەی خاصی ازجامعە کە همان ملاها و آخوندها هستند تدوین و تنظیم شدە است . آنها دین را کە امری شخصی می باشد مقولە ای سیاسی می پندارند و هیچ گونە باوری بە دمکراسی، آزادی و حقوق برابری انسانها ندارند و دین در حوزە ی حکومت آنها تنها ابزاری جهت سرکوب و تحقق اندیشەها آنهاست.
خبات کردستانی Patul Hammadi