اینک بیش از یکماه از انعقاد قرارداد حزب دمکرات کوردستان ایران و حزب کومەلە کوردستان ایران میگذرد جو ملتهب سونامى واکنشها تا حدودى فروکش کرده
و اکنون زمان آن فرا رسیده که با فراغت بیشتر عکس العمل ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد زیرا واکنشها به قرارداد مزبور از نوع خود حدالاقل در ایران بى نظیر بود که بطور یقین این رویداد بر فرداى جنبش سیاسى کورد سایه خواهد افکند.
در میان واکنشها به قرارداد دوستى حزب دمکرات و حزب کومەله بیانیه ى فعالان سیاسى و فرهنگى کورد که در درون جامعه کورد تحت عنوان “بیانیه شمارى زیادى از فعالان سیاسى و فرهنگى کرد در حمایت از تمامیت ارضى و اتحاد ملى ایرانیان “منشر گردید ، بدلیل اینکه امضاء کننده گان آن همگى کورد و از مناطق کرماشان ، ایلام و بخشا هورامى بودند از جایگاه ویژه اى برخوردار است بنابراین نه مى تون و نه باید ساده در کنارآن گذشت.بیانیه که در ابتداى ماه اکتبر در معرض اذهان عموم قرار گرفتبدلیل اینکه با ادبیات مرسوم ومتداول جمهورى اسلامى ایران تزئین شده بود و از دگر سو مضمون آن خوشایند شوینیستهاى اروپا و امریکا نشین ایرانى آمد توانست در سطح نسبتا وسیعى هم انعکاس یابد.
همانگونه پیش بینى مى شد هم بیانیه و هم امضاء کننده گان آن مورد ضد حمله کوردها اروپا نشین قرار گرفتند که ضد حمله بخشا با ادبیات رکیک و افراطى هم توأم بود به نظر نگارنده تأثیرات مخربى که ناشى از عکس العملهاى تندروانه دوستان کورد اروپا نشین متوجه اتحاد و انسجام سیاسى جامعه کورد مى شود ، از درج و پخش بیانیه مورد نظر کمتر نخواهد بود.
اینجانب ضمن تقبیح کردن مضمون بیانیه فعالان سیاسى و فرهنگى کورد ، عکس العمل هاى افراط کارانه کوردها خارج نشین را هم نکوهش مى کنم زیرا بر خلاف نظر دوستان کورد اروپا نشین ، امضاء کنندەگان بیانیه را مزدور و خائین به ملت کورد ندانسته و از کورد بودنشان هم کمترین تردیدى ندارم.
بیانیه مزبو وعکس العملهاى تندروانه دوستان اروپا نشین ، بار دیگر این حقیقت تلخ را به ثبوت رساند که اولا موقعیت کورد در ایران با موقعیت کورد در بخشهاى دیگر کوردستان(عراق ، ترکیە ، سوریه و روسیه )متفاوت است ، ثانیا ناهمگونیها و گوناوگونیهاى زیادى اجتماعى ، فرهنگى ، زبانى (گویشى ) ، دینى ( مذهبى )و سیاسى میان کوردهاى جنوب کوردستان (لرستان ، ایلام ، کرماشان و بخشا هورامان ) و کوردهاى مناطق سنى و سورانى نشین( مرکز کوردستان )وجود دارد ، ثالثا بیانیه مورد بحث دلالت بر وجود شکاف عمیق فى مابین کوشندگان سیاسى درون و بیرون جامعه کورد در ایران دارد.
همزیستى چند هزار ساله کوردها در ایران موقعیت کورد در این سرزمین را از موقعیت کورد در کشورهاى ترکیه ، عراق ، سوری و روسیه را متمایز کرده است و حاصل این زندگى وهمزیستى بیش از ٣٠٠٠ ساله است که :
I. پیوندهاى اجتماعى کوردها و دیگر میلیتهاى ساکن ایران همانند تارعنکبوت به هم تنیده که با حیات سیاسى چند صد ساله کورد در ترکیه و یا زندگى کمتر از یکصد ساله کورد و عرب در عراق و سوریه قابل قیاس نیست.
II. کوردستان در ایران سرزمینى اشغال شده نیست ، بلکه بخشى از ایران است در صورتیکه درعراق ، سوریه و تورکیه مقوله اى به نام کوردستان وجود نداشتە هر چند گاها به غلط کوردستان عراق ، کوردستان تورکیە و کوردستان سوریه گفته ونوشته مى شود.
III. نوع ستم ملى وبه موازات آن راه حل و مطالبات کورد در ایران با مطالبات کوردها در عراق ، تورکیه و سوریه متفاوت است.جنبش سیاسى کورد در ایران یک جنبش آزادى بخشی است و ارتباط مستقیم و دیالتیکى با سیستم و نظام دمکراسى خواهى در ایران داشته و دارد و فاقد خصوصیات رهایی بخشى است چه بسا اینکه در بخشهاى دیگر کوردستان جنبش سیاسى کورد را مى توان جنبش رهایی بخش نامگذارى کرد.
IV. شعار استقلال کوردستان در ایران یک شعار اتیوپیایی است اما در عراق ، سوریه و تورکیە ( به ویژه در عراق) همین شعار و کوشش درراه تشکیل دولت کوردى هم ایده آل و هم رئالیستى است. در صورت تجزیه احتمالى ایران ، کوردستان اولین قربانى آن خواهد بود زیرا جامعه کورد در ایران به دلایلى که شرح آن در ادامه این تحلیل خواهد اآمد زمینه و آماده گى تجزیه شدن را دارد.
شرایط فرهنگى ، دینى و مذهبى ، زبانى و لهجه اى … کوردهاى جنوب کوردستان ایران در مناطق کرماشان ، ایلام و لرستان و بخشا در منطقه هورامان با شرایط کوردهاى مرکز کوردستان در مناطق سنى و سورانى نشین کاملا متفاوت است این تفاوتها را مى توان در چهار اصل مهم خلاصه کرد.
1. تفاوتهاى دینى و مذهبى ـ دین و مذهب رابطه مستقیم و دیالکتیکى با ناسیونالیزم دارند گاها ناسیونالیزم را سازماندهى و بخشا آن را متلاشى مى کنند. برخى از ادیان و مذاهب چنان با ناسیونالیزم آمیخته اند که یکى بدون دیگرى ناقص و یا مفهومى ندارد. باب مثال ملت یهود همان دین یهود است و یا اگر در کشور ژاپن کسى از دین شینتو خارج شود به صورت اتوماتیک هم ملیت ژاپنى از او سلب مى شود.
مذهب شیعى که مذهب رسمى و غالب ایران است ، ماهیت ضد ملى و ضد ناسیونالیستى دارد قبل از اینکه مذهب شیعى در ایران مسلط شود ، ایران یک امپراطورى ناسیونالیستى بود اما به تدریج هر چه مذهب شیعى مسلط تر شد ، به همان اندازه ناسیونالیزم ایرانى هم تضعیف گردید.از نظرگاه مذهب شیعە یک نفر شیعى لبنانى …هزار بار بهتر از یک نفر ایرانى دمکرات و کمونیست غیره شیعى است در ایران کمتر خانوده اى را مى توان یافت که حدالاقل یک جلد کتاب نهج البلاغه را نداشته باشد اما بندرت مى توان کتاب شاهنامه را که مانیفست ناسیونالیزم ایرانى است در خانواده هاى ایرانى یافت.
این مبحث از این جهت مهم است که اکثریت مردم کورد جنوب کوردستان (استانهاى کرماشان ، ایلام و لرستان )مذهب شیعى دارند . ( %٣١ با احتساب لرستان %٤٨ مردم کورد در ایران مذهب شیعه دارند).دومینان بودن مذهب شیعه در این بخش از کوردستان موجب گردیده تا مساله ستم ملى خفیف و به تناسب آن اشتیاق و علاقه به ناسیونالیزم کوردى هم تضعیف گردد و در مقابل تمایلات مرکزگرایانه تقویت و کوردهاى این دیار به طرف مرکز سوق داده شوند.بى مناسبت نیست که سالخوردگان ایلامى و کرماشانى به هنگام مرگ در وصیت نامه هایشان به خاک سپردن خود را در قم و مشهد سفارش مى کنند.
اگر این واقعیت را مد نظر داشته باشیم که مذهب شیعه در ایران صدها سال است هم مذهب است و هم دین ، هم قانون است و هم دولت ، آنگاه بیشتر و بهتر مى توانیم به اثرات مخرب آن در رابطه با منفعل کردن ناسیونالیزم( کوردایه تى ) پى ببریم. علاوه بر مذهب شیعى بخش قابل توجهى از ساکنین استانهاى کرماشان و ایلام اساسا دین اسلام ندارند و پیرو ادیان باستانى هستند که از نظر ناسیونالیستى بسیار بسته و دگم میباشند.
2. اختلافات گویشى (زبانى ) ـ زبان در ملیت سازى و سازماندهى ناسیونالیستى نقش کلیدى دارد ملت بدون زبان مشترک ، ملت نیست هرچه استحکام زبان در میان ملت بیشتر باشد به همان اندازه هم ثبات ملى بیشتر است و بر عکس این فرمول هم درست است.متأسفانه زبان کوردى در این مناطق به دلایل متعدد بسیار آسیب دیده و تضعیف گردیده است تا جائیکه امروزه شمارمتکلمین به زبان فارسى به مراتب از زبان کوردى بیشتر و تعداد کسانى که توان نوشتن و خواندن به زبان کوردى را داشته باشند بسیار اندک میباشند.
مردم این مناطق فاقد رسانه هاى سمعى ، بصیرى و نوشتارى به زبان کوردى هستند. علاقه و رغبت به زبان کوردى اندک و روز به روز هم کمتر مى شود تا یکصد سال پیش در این مناطق از هر سه نفر فقط یک نفر مى توانست به زبان فارسى صحبت کند ، اما شوربختانه قضیه اکنون برعکس است و از هر سه نفر فقط یک نفر به کوردى تکلم مى کند یقینا دولتهاى مرکزى و سیستم آموزشى و ادارى آنها رل اصلى در این فاجعه زبانى بازى میکند دولتهاى مرکزى بطور سیستماتیک براى متلاشى کردن و از بین بردن زبان کوردى و جایگزینى زبان فارسى تلاش نموده اند تا بدین وسیله هویت کوردى را در این مناطق خنثى کنند (که بدبختانه تا حدودى زیادى هم موفق بوده اند ) اما از سوى دیگر بى انصافى خواهد بود.
اگر کمتر غمى و بى توجهى رهبران سیاسى و فرهنگى کورد در دیگر مناطق کوردستان را از این فاجعه زبانى را دخیل ندانیم و آنها را از این مسئولیت تبرئه نمائیم.سالهاى سال است که دهها فرستنده رادیویی و تلویزیونى و صدها نوشتار جمعى به کوردى برنامه پخش مى کنند بخشى از رسانه هاى جمعى کورد علاوه بر پخش برنامه به گویشهاى سورانى ، کرمانجى و هورامى (هورامى کمتر) برنامه هاى هم به زبانهاى فارسى ، تورکى و عربى به طور مداوم و مستمر داشته اند در صورتیکه توجه به گویشهاى لرى و لکى که مردم این مناطق به آن تکلم مى کنند ، جایی نداشته است تا موجب تشویق و ترویج زبان کوردى (لکى ولرى ) گردد.تجربه سالهاى گذشته ثابت کرده که هر چه بیشتر کوردستان سورانى زده مى شود به همان اندازه هم جغرافیاى زبان کوردى محدودتر مى گردد.
رهبرى سورانى تنها از زاویه سیاسى انحصار گر نیست ، بلکه با امکاناتى که در اختیار داشتە سورانى را یکجانبه بعنوان زبان کوردى بر جامعه کورد تحمیل نموده است. اینکه سورانى قابلیت و استعداد آن را دارد که رل زبان رسمى و علم ملت کورد شود ، در اصل مساله تغییرى نمى کند که تحمیلى کردنش خطاست.کوردهاى جنوب کوردستان محق هستند به همان دلایلى که سورانیها زبان فارسى را در کوردستان زبان تحمیلى مى دانند ، آنها هم سوارنى را براى خود زبان تحمیلى توصیف کنند.عمق فاجعه زمانى بیشتر نمایان مى گردد که فرهنگ لغتهاى کوردى که توسط سورانیها تهیه و تنظیم گردیدە را ورق بزنیم براى نمونه فرهنگ لغت “هه نبانه بورینه ” که به وسیله شادروان استاد شرفکندى جمع آورى شده بیش از ٥٥ هزار لغت کوردى را در خود جا دارد از این فرهنگ لغت قطور شمار واژگان هورامى ، لکى و لرى به شمار انگشتان دست نمى رسد تو گویی گویشهاى هورامى ، لکى یا لرى واژگان انحصار بفرد خود را نداشتە باشند ؟ یا انگیزه سورانى سازى در پشت صحنه نهفته است !
3. تفاوتهاى فرهنگى ـ اشتراکات یا افتراقات فرهنگى است که علائق ملى را تقویت یا تضعیف مى کند پیوندهاى ناسیونالیستى به وسیله فرهنگ جوش مى خورند یکى از شاخصهاى که جمعى باید داشته باشند تا مصداق تعریف ملت شوند ، فرهنگ مشترک است.اشتراکات فرهنگى است که موجب پیدایش علائق ملى و ناسیونالیستى مى شوند.فرهنگ نقطه حساس هر ملتى است آسمیلاسیون ملتها از مجراى فرهنگى شروع مى شود به مفهوم دیگر فرهنگ ملتها پاشنه آشیل آنها و مجراى ورودى ویروس شوینیسم است.متأسفانه فرهنگ کوردى این بخش از ملت ما توسط دولتهاى مرکزى بسیار آسیب دیده و خنثى گردیده است در مقابل فرهنگ ملت حاکم ( فارس )جایگزین آن شده است.
اگر فرهنگ را در رسم و رسوم روزانه مردم ، موزیک ، مراسم و مراودات محلى ، لباس …خلاصه نمایم ، آنگاه پى مى بریم که خصوصیات فرهنگى در این مناطق بیش از %٨٠ استقلال ، خاصیت و هویت کوردى خود را از دست داده است. رژیمهاى حاکم بصورت سیستماتیک فرهنگ کوردى دراین بخش از کوردستان را تحقیر کرده و در نهایت آن را خنثى نموده اند و فرهنگ ملت غالب را جایگزین آن کرده اند.مجموع این شرایط بد است که تمایل کوردها جنوب کوردستان را به طرف مرکز بیشتر کرده و علاقه به سوى کوردستان و مساله ملى ناچیز.
4. تفاوتهاى سیاسى ـ بسیار طبیعى است که تفاوتهاى دینى و مذهبى ، زبانى و گویشى و فرهنگى منتج به اختلافات سیاسى هم گردد. بیانیه جمعى از فعالان سیاسى و فرهنگى کوردهاى این مناطق,گوشه اى از این اختلافات را بیان و حکایت مى کند بیانیه مورد مناقشه جبهه بندى سیاسى کوردهاى جنوب کوردستان ایران را با کوردهاى سورانى و سنى مرکز کوردستان نشانه مى رود. بیانیه بار دیگر این واقعیت تلخ را نشان مى دهد که کوردستان ایران از نظر سیاسى عملا به دو بخش تقسیم گردیده است.
مبارزه براى رفع ستم ملى در این بخش از کوردستان بسیار ضعیف و ناچیزاست بندرت شنیده مى شود که جوان کرماشانى ، ایلامى و یا لرستانى در راه مبارزه ملى زندانى یا شکنجه شود ، در صورتیکه زندانى ، شکنجه و اعدام جوانان کورد در مرکز کوردستان روتین است.درحالیکه در مناطق سنى و سوارنى نشین کوردستان ترافیک حزب کوردى وجود دارد ، در جنوب کوردستان یگانه حزب کوردى هم موجود نیست و فعالان سیاسى و روشنفکران این دیار خود را در احزاب و جریانهاى سراسرى مى بینند.سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى ایران بزرگترین پایگاه خود را کرماشان اعلام کرده است. در سال ١٩٨١ حزب دمکرات کوردستان ایران که یگانه حزب سیاسى کورد بود در کرماشان حتى عضوى براى نامزد شدن در انتخابات هم نداشت.
مجموع این شرایط است که عملا در ایران شاهد دو نوع ستم و دو نوع مطالبات کوردى هستیم و جامعه کورد بلفعل به دو بخش تجزیه گردیده است اگر از یک سو رژیم دینى ایران با برنامه هاى حساب شده خود زمینه این تجزیه و دو گانگى را بوجود آورده ، از طرف دیگر سورانیهاى افراطى (سوپر ناسیونالیزم) که قادر نیستند این تفاوتها و ناهمگونیها را ببیند و شرایط عینى جامعه کورد را تحلیل کنند به این تجزیه مدد رسانده و سبب تقویت و تسریح آن شده اند.
بخشا ندانم کارى و سهل انگارى کوردها و غالبا برنامه هاى حساب شده دولتهاى مرکزى موجب گردیده که در طول یکصد سال گذشته جغرافیاى کوردستان و جمعیت کورد در ایران کوچک و کوچکتر شود تا سال ١٩٣٨ لرستان ، ایلام و کرماشان یک منطقه و تا سال ١٩٧٤ ایلام و لرستان یک استان واحد بودند. جمعیت کورد تا این زمان %١٤ کل جمعیت ایران را تشکیل میداد به عبارت دیگر تا این سالها خاک کوردستان%٨،٥ کل جغرافیاى ایران بود اما اکنون جمعیت کورد کمتر از %١٠ و جغرافیاى کوردستان فقط %٦،٥ کل خاک ایران مى باشد.
اکنون طرحهاى هم براى هر چه بیشتر کوچکتر کردن کوردستان در دست اجراست طرح تأسیس استانهاى زاگروس و کوردستان شمالى(مکریان ) به مجلس شوراى اسلامى ایران تحویل داده شده است که به احتمال زیاد تصویب هم خواهد شد در چنین حالتى ٢٩ هزار کیلومتر مربع دیگر (حدالاقل از نظر قانونى )از دایره و قلمرو جغرافیاى کوردستان خارج مى شود.فاصله لهجه هاى لرى و لکى هزار بار کمتر از فاصله لهجه هاى سورانى و کرمانجى است.به تدریج لر ولرستان از حوزه زبانى و جغرافیاى کوردستان خارج شده است تا جائیکه امروزه بندرت در ادبیات سیاسى وغیره سیاسى کوردها نامى از لرولرستان شنیده مى شود. سیاست کورد که تحت هژمونى سورانیها هدایت مى شود خط بطلان براین بخش از کورد و کوردستان کشیده است.
پروسه جداسازى ایلام و کرماشان از حوزه کوردستان از طرف دولت مرکزى آغاز گردیده و بسیار حساب شده و جدى آن را هم پیش مى برد. رهبر سیاسى کورد یا سهوا و یا از روى غفلت از این پروژه شریک است.بخش زیادى ازروشنفکران و فعالان سیاسى کورد مبتلاء به بیمارى حزب زدگى شده اند و مجال تحلیل و تفسیر کردن مشکلات اساسى جامعه کورد را در ایران ندارند.سیاست کوردها که اکنون تحت هژمونى سورانی هاست و امکاناتى در اختیار دارد باید براى جلوگیرى از این ناهنجاریها و کوچکتر شدن کوردستان اقدام کند و اولویت مبرم به کوردستانى بودن جنبش سیاسى کورد بدهد.
دوستانى سورانى باید بدانند که کوردستان در ایران بدون کرماشان مفهومى ندارد اهمیت کرماشان براى کوردستان ایران از اهمیت کرکوک براى جنوب کوردستان کمتر نیست جا دارد از رهبرى سورانى کورد پرسیده شود که چگونه میتوان بدون همگامى و همراهى کرماشان جنبش سیاسى کورد را در ایران به مقصد رساند ؟. زنده یاد دکترعبدالرحمن قاسملو اعتقاد داشت که سرنوشت جنبش سیاسى کورد در ایران توسط کرماشان تعیین مى گردد به این مفهوم که کرماشان با هر طرف که باشد ( دولت مرکزى یا جنبش کورد )برنده میدان او خواهد بود باید اقرار کرد متأسفانه تا این زمان کرماشان با مرکز بوده است.
فعالان سیاسى درون و بیرون جامعه کورد
این اولین بار نیست که فعالان و روشن فکران درون و بیرون جامعه کورد در ایران شاخ به شاخ هم مى شوند و بطور یقین آخرین بار هم نخواهد بود دوران جنبش اصلاح طلبى نقطه اوج این درگیریها بود باید انصاف داد که فعالین سیاسى درون جامعه کورد از متانت و انعطاف بیشترى برخوردار هستند. دست یافتن به یک زبان مشترک فى مابین فعالان بیرون و درون جامعه کورد ضرورت حتمى است و براى نیل به این مهم باید واقعبینانه به توضیح و تشریح شرایط موجود پرداخت ,تفاوتها و ناهمگونیهاى جامعه کورد در ایران را برشمرد و به آنها اعتراف کرد.
بدون هماهنگى کوشند گان سیاسى درون و بیرون جامعه ، آینده اى براى جنبش سیاسى کورد در ایران متصورنیست.جنبش سیاسى کورد در ترکیه حدالاقل در این مورد مثال زدنى است. باید قبول کرد که پارت کارگران کوردستان (پ.ک.ک ) على رغم تمام تند رویهایش در قبال فعالان و روشنفکران سیاسى درون جامعه کورد در تورکیه انعطاف پذیرتر و مسئولانه تر عمل کرده است حاصل این انعطاف است که جنبش کورد در بیرون و درون جامعه کورد در شمال کوردستان به هم جوش خورده و مکمل هم{jcomments off}