(1) https://www.facebook.com/mo.shah.357/videos/1819863068252651
ویدئو سخنرانی یک خانم سوریه ای از خانواده اسلامی، علیه اسلام در سراسر جهان است.
این تیتر فوق، گفته خانمی، استاد دانشگاه، ازخانواده اسلامی و سوریه ای است. او مطالعات زیادی درمورد اسلام داشته است و دارد و می گوید در تمام عمرش چیز دیگری غیر از اسلام نشنیده است. ایشان مبارزه وجنگی را علیه اسلام آغازکرده اند که بسیار رادیکال است. آرزو می کنم که مسلمانان افراطی اورا بگذارند ونکشند. مگرسلمان رشدی چه کرده بود که آیت الله خمینی فتوا به قتلش داد و جایزه دلاری برای سرش گذاشت؟ این خانم بزرگوارسوریه ای برای اسلام خطرناک تر از سلمان رشدی است. ایشان که مانند سلمان رشدی به زنان پیامبر و سلمان فارسی درکتاب خودآیات شیطانی، توهین نکرده اند، بلکه او درسخنرانیش به سند رجوع می دهد. مطالبی که او را از سلمان رشدی هندی متمایز می کند. اولا او عرب است ودقیق بزبان مادری تسلط دارد و قرآن مجید را با دقت خوانده است. گر چه ترجمه های قرآن به فارسی، انگلیسی وآلمانی که نگارنده مقایسه کرده است هیچ ایرادی ندارد ونه به آن اضافه شده و نه کم. دوما او زنی عرب است که اکثر زنان درکشورهای عربی باید تابع مردهای خودباشند. بنابه سوره نسا آیه 34 درقرآن مجید. بهمین دلیل آنها خطرناک وقتلشان واجب است. بهر حال اگر من بجای این بانوی فرهیخته می بودم، می گفتم؛ نخست باید عادت به مطالعه داد و نهایتا بی سوادی سیاسی و اجتماعی را از میان برداشت و مردمان را یاد آور شد که هر اتفاقی درهرگوشه ای ازمملکت بیافتد، بیتفاوتی را کنار بگذارند، زیرا این اتفاق به همه مربوط است. مانند زلزله کرمانشاه یکی از استانهای ایران. بعلاوه به رهبران مردم توصیه کرد که درخدمت خلقها بودن بزرگترین خوبی است ونام نیک درتاریخ بجا گذاشتن ازصدها وعده توخالی بهشت که درجهان اسلام قول می دهند، بهتر و منطقی تراست. اگر اینها بطور سیستماتیک عمل شود، همه چیز اتوماتیک حل می شود ونیاز نبود و نیست، احساساتی شویم و بگوئیم:“بله من می خواهم 3،1 میلیارد مردم را در اسلام عوض کنم”! من این را می گویم“یک شیوه رادیکالیسم وتندروی درهر زمینه ایست”. همین تند روها هستند که ناخود آگاه پیروزی جنبش برحق راکه خود نماینده بجا ودرست آن اند، عقب می اندازند. آنها می خواهند یک شبه همه چیز بر وفق مراد عوض شود. طبیعی است، این راهمه می خواهند وخواست درستی است. اما باتأسف فراوان، اگرما بخواهیم بامنطق کار پیش برود، بیش از حوصله انسانهای فرهیخته، طول می کشد. آنچه که به نابودی خرافات، مربوط می شود، ما نیاز مبرم به عادت به مطالعه داریم. بویژه خواندن دقیق کتب آئینی و هیچ نیازی هم به مقلد نیست. کسی که قلم بدست است ومی نویسد، گرچه بی آزار ترین انسان می تواند باشد، اما برای مذهبیونی که اعتقاد به کشتن هرقلم بدستی، به باورآنها کافر دارند، در رأس برنامه تهدید به قتل قرار گرفته است. برای نمونه خود بنده که فکر می کنم، آرام ترین و در این زمینه میانه روترین موجود هستم، با این وصف، بارها از طرف اسلامیون ایران علنا تهدید شده ام که به 5،1 میلیارد پی روان اسلام توهین کرده ام! در حالی که، من فقط به این کتب، برای مؤمنین، مقدس، استناد کرده ام، نه توهین. در این کتب به همه انسان ها توهین می شود، و آن ها را غیر مستقیم گوسفند می دانند و نیاز به چوپان دارند. من بجز استناد به این کتب، اصلا توهین نکرده ام، اگر جملات من و استناد به کتب مقدس توهین آمیز است، من ازهمین جا عذرمی خواهم، زیرا واژه توهین درفرهنگ نامه من وجود ندارد. تهمت توهین زدن به من؛ نشانگرسه مطلب است. یا این عزیزان، آنطورکه اشاره شده، اهل مطالعه نیستند، یا قصدی در کار است و یا این که یک مشت پیرو می خواهندکه گوسفند وارتابع باشند! اخیرابعد ازانتشار مقدمه کتابم که “آیا قرآن مجید وحی خداوند یا گفته پیامبر است”، نامه هائی دریافت کرده ام، مبنی بر این که چرا پس از انتشار مقدمه کتاب، از درج بقیه کوتاه آمده ام؟ آیا ازتهدید این آقایان می ترسم؟ پاسخ یک نه است. من ازهمینجا ازحضور علاقمندان وبویژه نگارندگان نامه ها عذرخواهی می کنم. نه! بهیچ وجه، من ترسی ازتهدید ومرگ ندارم، بلکه کارم فراوان است. آخرآدمی که خودرا واقع بین می داند وبا اطمینان هیچ ریگی درکفش ندارد،چرا بایدبترسد؟ من نه ضعف ریال دارم ونه سودای مقام که مانند سران رژیم همه چیز را فدایش بکنم و از خوش باوری مردمان ملیت ها، حداکثر سوء استفاده راببرم! بهرحال ارسال متن کتاب برای روزنامه ها، بویژه روزنامه، هفته نامه وماهنامه
اینترنتی، نیاز به دسته بندی دارد وبصورت مقاله درآوردن و الی بقیه کارهاخیلی ساده است با یک کلیک ارسال کردن وکمتر نیاز به صرف وقت است. بچشم، به محض این که کمی سرم خلوت شد وکارم کمتر شود، به ادامه درج خواهم پرداخت. لایق ذکر است من درکنفرانسی درکلن آلمان ازطرف یک مسلمان واقع بین مورد پرسش وسئوال قرارگرفتم که ایشان گفتند:“من از خوانندگان مقالات شما هستم و آنهارا خیلی واقع بینانه ومستند می بینم. امامی دانم که شما از خانواده یارسانی هستید و این باعث می شود که مسلمانان مطالب شما را نخوانند. برای مثال اگر من مسلمان زاده عین این مطلب شما را بنویسم که همه اش به کتب مقدس استناد شده ومن برای اطمینان بیشتر، مقایسه کرده ام، می گویند: این آقا خودش ازخانواده اسلامی است و حتما درست می گوید”. من ضمن این که به این خواننده عزیز و مهربان حق دادم، در ادامه گفتم: آن کسانی که بادیدن نام نویسنده که دارای عقیده غیر اسلامی است ازخواندن مقاله خودداری می کنند، اولا عادت نکرده اند به مطالعه واین بهانه است. دوما مانند شمای عزیزم واقع بین نیستند وگرنه مطالب“دشمن” که من خودرا دشمن هیچکسی وبوِیژه هم میهنان عزیز، دارای هرعقیده وپیرو هر ایدئولوژی، بجز“برتری طلبان ونژادپرستان”، باشند، نمی دانم. آنها حداقل مطالب را می خواندند که بدانند این باصطلاح دشمن درباره عقاید آنها چه نوشته است؟ ایشان باگفتن یک جمله، مراقانع کرد. گفت دقیق هدف شما این مسلمانان مایل به مطالعه و یا حد اقل تمایل به نگاه کردن به روزنامه ها هست، مگر نه؟ او درست می گفت، به این دلیل من این مطلب را در باره سخنرانی علیه اسلام، ازیک بانوی رک و رو راست و فرهیخته و با سواد و مسلمان زاده عرب و استاد دانشگاه می نویسم. ایشان نه این که به زبان عربی قرآنی تسلط کامل دارند، بلکه به زبان انگلیسی هم روان حرف می زنند، (سخن رانی اش بازیر نویس فارسی، به زبان انگلیسی است).
هایدلبرگ، آلمان فدرال
19.12.2017
دکتر گلمراد مرادی
dr.g.moradi41@gmail.com