"an independent online kurdish website

اگر چه‌ همیشه‌ خویش را برحذر داشته‌ ام و نخواسته‌ام که‌ وقتم  را صرف نوشتن و یا پاسخگویی به‌ کسانی که‌ مزدور بودنشان نه‌ فقط برای من بلکه‌ برای آحاد مردم عیان است،ali_monnezemi12

نمایم، لیکن مصاحبه‌ای از مزدور نامی رژیم آخوندی – آقای قانعی‌فرد- با شخصی به‌ نام مهتاب والامقام، مرا بر آن داشت که‌ دقایقی از وقتم را صرف نوشتن در خصوص این مصاحبه‌ نمایم.

دشمنان آزادی  همواره‌ سعی بر آن داشته‌اند که‌ برای درهم شکستن جنبشهای آزادیخواهی ملتهای تحت ستم، مزدورانی را از میان خود آنها اجیر کرده‌ و به‌ خدمت بگیرند. مزدوری مثل قانعی‌فرد نیز از این قاعده‌ مستثنا نیست.

البته‌ آقای قانعی‌فرد  نیک میداند که‌ گفتن اراجیفش  بی‌پاسخ نخواهد ماند و به‌ همین خاطر دست  پیش‌ گرفته‌ که‌ پس نیافتند و فکر میکند که‌ جواب دادن به‌ وی برای سیاه کردن چهره‌اش است. ایشان از این نکته‌ غافل مانده‌اند که‌ پاشیدن رنگ سیاه بر چهره‌ء زغال، رنگش را عوض نخواهد کرد.

داستان قانعی‌فرد و زندان اوین

در مصاحبه‌ء مورد اشاره‌ آمده‌ است که‌ قانعی فرد پس از آزادی از بند 350 زندان اوین این مصاحبه‌ را انجام داده‌ است. بند 350 زندان اوین، یکی از بندهای امنیتی است که‌ برای نگهداری زندانیان سیاسی از آن استفاده‌ میشود.

  ایشان مدعی شده‌اند که‌ گویا به‌  اتهام اقدام علیه‌ امنیت ملی و توهین به‌ رهبر رژیم و مقامات دیگر رژیم به‌ یک سال و نیم زندان محکوم شده‌ و البته‌ محاکمه‌اش توسط قاضی صلواتی و در شعبه‌ء پانزدهم دادگاه انقلاب اسلامی بوده‌ است. ایشان مدعی است که‌ با وساطت طالبانی آزاد شده‌ است.

آقای قانعی‌فرد خودش نیز نیک میداند که‌ گفتن این داستان زندانی بودنش حرف مفت است. به‌ چند دلیل:

1.  حکمهایی که‌ توسط قاضی صلواتی صادر میشوند، حکمهایی نیستند  سبک که‌  آقای قانعی‌فرد ادعا کرده‌ است. «وجه مشترک تمام پرونده‌هایی که‌ قاضی صلواتی به‌ آنها رسیدگی کرده‌ را باید در صدور احکام سنگین، وجود نداشتن کیفر خواستهای حقوقی و واجد صفت مجرمانه‌ و بی اعتنایی به‌ آیین دادرسی کیفری دانست که‌ همواره‌، با اعتراض حقوقدانان مواجه‌ بوده‌ است.”

2. رژیم جمهوری اسلامی به‌ درخواست و وساطتهای دیگران ارجی نمینهد. اگر آقای طالبانی وساطت کرده‌ باشد، این وساطت به‌ چه‌ دلیلی بوده‌ است؟ همه‌ نیک میدانند که‌ در چنین بند و بستهایی که‌ بیشتر سیاسی هستند، در صورتی که‌ ادعای آقای قانعی‌فرد راست باشد، باید چه‌ نفعی برای طالبانی داشته‌ باشد؟ آیا آقای قانعی‌فرد جاسوس آقای طالبانی بوده‌است و یا به‌ چه‌ دلیلی ایشان آنقدر باید مهم باشند که‌ طالبانی برای آزادیش ریش گرو بگذارد؟ از طرف دیگر، طالبانی چه‌ امتیازی در قبال آزادی قانعی‌فرد میتواند به‌ رژیم داده‌ باشد؟

این گفته‌ء قانعی‌فرد تنها و تنها برای ایجاد تفرقه‌ است. زیرا از یک طرف به‌ رهبر شایسته‌ی خلق کرد، مرحوم بارزانی و حزبش حمله‌ میکند و از طرف دیگر طالبانی را حامی خویش جلوه‌ میدهد و بدینوسیله‌ سعی در ایجاد تفرقه‌ دارد.

3. ادعای پوچ اقدام علیه‌ امنیت ملی و توهین به‌ رهبر رژیم. قانعی فرد با این ادعا سعی در کلاه گذاشتن سر مردم را دارد. تا به‌ حال نتنها هیچ وقت قانعی فرد علیه‌ رژیم و رهبرش حرفی نزده‌، بلکه‌ کاملا” در جهت خدمت به‌ رژیم و علیه‌ جنبش رهایی بخش خلق کرد قدم برداشته‌ است.

4. این ادعای قانعی‌فرد یک بازی سازمان اطلاعاتی رژیم است. قانعی‌فرد هم میداند که‌ مردم در موردش چگونه‌ قضاوت خواهند کرد و به‌ همین خاطر میترسد و میخواهد بگوید که‌ خودش گفته‌ بوده‌ که‌ مأمورش خواهند خواند از ناکجا آباد. ولی ما وی را مأمور ناکجا آباد نمی‌نامیم و میدانیم از کجا آباد (سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی) تشریف دارند.

دشمنی قانعی‌فرد با احزاب کوردی به‌ چه‌ دلیل؟

 .قانعی‌فرد نه‌ در گفتار و نوشتار و نه‌ در کردارهایش از مخالفت با احزاب کوردی و نمادهای ملی این ملت ستمدیده‌ دستبردار نیست. ایشان شبیه کسی است که‌ جانش را به‌ شیطان فروخته‌ باشد. از وجدان آسوده‌اش سخن میگوید و غافل از آنکه‌ از وجدان تهی است. ولی در این حیرتم که‌ این همه‌ کینه‌ و دشمنی با ملت کورد از بهر چیست!؟ کوردها چه‌ هیزمی تری به‌ او فروخته‌اند؟ بسی در این مورد اندیشیدم و جوابی جز این نیافتم که‌: تجربه‌ نشان داده‌ است که‌ رژیم آخوندی و دستگاه امنیتی این رژیم برای به‌ خدمت گرفتن افراد از نقطه‌ ضعف انان استفاده‌ میکند. حال سؤال اینجاست که‌ رژیم از آقای قانعی‌فرد چه‌ ضعفی دارد؟ آیا بهتر این نیست که‌ آقای قانعی‌فرد راز این معما را فاش گوید و خود را از این بازی خلاص کند و بدینوسیله‌ به‌ جای دشمن تراشی برای خویش از دیگران خواهان همدردی باشد؟

قانعی‌فرد  برای اینکه‌ چشم دیگران را بر آن چه‌ که‌ میگوید و انجام میدهد، ببندد و برای تأثیرگذاری بر مخاطبانش در جهت سیاستهای رژیم، از حس احترامش به‌ رهبر فرزانه‌ی خلق کورد، پیشوا قاضی محمد صحبت میکند. احترام اصطلاحی است برای نشان دادن موضع نسبت به‌ دیگران و قبول اینکه‌ دیگران ارزشی برابر و یا عزت و جایگایی والاتر از ما دارند. تمامی انسانها به‌ خاطر انسان بودنشان قابل احترام‌اند. و در بعضی از فرهنگها به‌ انسانهای مسن، استادان و معلمان و یا افراد دارای مقامی خاص احترام میگذارند. البته‌ بیشتر انسانها به‌ خاطر کارهایی که‌ انجام میدهند، از نظر دیگران سزاوار احترام واقع میگردند. با این وصف، آقای قانعی فرد از چه‌ منظری پیشوا را قابل احترام میداند در حالی که‌ به‌ تمامی کارها و باورها و نقشهای تاریخی این رهبر توهین میکند !؟ شاید آقای قانعی فرد تعریف دیگری از احترام دارند که‌ در مکتب استاد “‌هیچ” ش فرا گرفته‌ باشد.

قانعی‌فرد حتا در صدد مبرا کردن رژیم از دست داشتن در ترور شهید دکتر قاسملو است و از افترا بستن و تهمت به‌ رهبران و بزرگان خلق کورد نیز ابایی ندارد. تمام سعیش در این است که‌ به‌ جوری تفرقه‌انکنی کند و بی‌خبر از این که‌ دستش رو شده‌ و حنایش دیگر پیش هیچ کورد وطنپرستی رنگی ندارد.

قانعی‌فرد و  ”هیچ

اگر ”هیچ” برای کسانی فقط یک کلمه‌ است، برای ملل تحت ستم ایران یک تاریخ است مالامال از ترور، خونریزی، اعدام و شکنجه‌ و ویرانی و….

”هیچی” یعنی خالی بودن و وجود نداشتن چیزی. یعنی غایب بودن مکان برای اینکه‌ چیزی با قرار گرفتن در آن مکان بودنش را ثابت کند.

زمانی که‌ خمینی بعد از چندین سال دوری در راه برگشت به‌ ایران بود، خبرنگاری از وی میپرسد که‌ حالا وی چه‌ احساسی دارد و  در کمال ناباوری، خمینی یک هیچی بزرگ را پاسخ سؤالش میکند که‌ عملا” آن را بعدها ثابت کرد. آقای قانعی‌فرد نیز با زوب شدن در ولایت خمینی، در جواب سؤال مینا والامقام در مورد اینکه‌ “کومله در دوران انقلاب حیات دوباره یافت؛ چه تاثیری در کردستان داشت؟” با یک ”هیچی” کوچکتر از” هیچی”  استادش، جوابش را میدهد که‌ جواب خمینی را ذهنها تداعی میکند.

نتیجه‌

در تاریخ مبارزاتی هر ملتی برای آزادی، خائنینی نیز بر علیه‌ آن مبارزه‌ وجود داشته‌اند که‌ آقای قانعی‌فرد نه‌ اولین آنهاست و نه‌ آخرینش خواهد بود. وی از پستان ولایت نوشیده‌ و از وی انتظار راستگویی نباید داشت و داشتن چنین انتظاری از ابتدا عبث است. وی شاگرد مکتب خمینی و از قسم خوردگان است و از هیچ کوششی برای زدن جنبش رهایی بخش ملت کورد کوتاهی نخواهد کرد. تمام سعیش در بدنام کردن رهبران و فرزانگان کورد است. زیرا دشمن نیک میداند که‌ این رهبران رمز پایداری و مقاومت و بودن ملتی میباشند که‌ دیر یا زود قلعه‌ی ظلم را نابود خواهد کرد. زمستان خواهد گذشت و روسیاهی برای ذغال خواهد بود. 

منابع

http://www.melhus.kommune.no/skole/flaskole/article.php?id=131

http://blogs.discovermagazine.com/cosmicvariance/2012/04/28/a-universe-from-nothing/

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86?match=de#r_.D8.A8.D9.86.D8.AF.D9.87.D8.A7.DB.8C_.D8.B2.D9.86.D8.AF.D8.A7.D9.86_.D8.A7.D9.88.DB.8C.D9.86

http://www.payampars.net/index.php?option=com_content&view=article&id=792:-1-&catid=48:2012-05-31-23-09-20#.UJ5Z2GeB2cs

http://balatarin.com/permlink/2011/2/10/2361416

http://www.rahesabz.net/print/4406

10.11.2012

علی منظمی، نروژ{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی