روز شنبه دوم نوامبر 2024 رادیو همبستگی در ستهکلم برنامهای زیر عنوانی (بازخوانی شعر عقاب پرویز ناتل خانلری) را با همکاری (فرزین ایرانفر) از مجریان رادیو و (حسین فرح آوا) از شنوندگان پخش کرد.
آقای فرح آوا قرائت شعر عقاب را به مناسبت (112) همین سالروز تولد خانلری اعلام کرد، همچنین گفتند: خانلری این شعر را به صادق هدایت تقدیم کرده است .
دو هفته پس از پخش آن برنامه با رادیو تماس گرفتم و گفتم آن شعر عقاب که در رادیو پخش شد، شعر خانلری نیست.
آقای فرزین گفتند: مطمئن هستید؟
گفتم: با سند صحبت میکنم.
سپس ایشان گفتند: بگو شعر مال چه کسی است.
گفتم این زیبا نیست که من در یک کلمه بگویم شعر مال فلانی میباشد، اگر بشود در رادیو برنامهای در بارهء آن داشته باشیم یا در (کتابفروشی ارزان) و از مردم هم دعوت کنیم تا در آن شرکت نمایند.
متاسفانه به جای اینکه با دید باز و فراغت فکری به این درخواست جواب مثبت دهند و ترتیب برنامهء رادیوی داده شود با سکوت کامل مجریان رادیو روبرو گشت.
حال برای آنکه بدانیم شعر عقاب مال چه کسی است، نظر مجریان رادیو و شنوندگان را به مصاحبهای با شخصی به اسم {عبدالرحمن شرفکندی (ههژار)} در نشریه کیهان فرهنگی سال 1367 شمسی جلب میکنم.
نقل قولی از کیهان فرهنگی:
کیهان فرهنگی: لطفا” از اشعار خودتان هم برایمان بخوانید، یا از اشعاری که میپسندید، همانهای که به نظر شما از لحاظ لطافت با شعر حافظ برابری میکند.
استاد شرفکندی: اگر اجازه بدهید سه رباعی از رباعیات خیام را که به کردی برگرداندهام، برای شما میخوانم، به انضمام برگردانی از شعر عقاب پوشکین که گویا به فارسی هم ترجمه شده است. پایان نقل قول.
قسمتی از ترجمهء کردی شعر (عقاب پوشکین) در همان شمارهء گیهان چاپ گشته است.
در اینجا برایمان مشخص شده که نویسندهء شعر (عقاب) الکساندر پوشکین روسی میباشد. علاوه بر آن شمارهء (کیهان فرهنگی) خود شعر عقاب پوشکین هم به روسی موجود است و آنرا از طریق گول به فارسی ترجمه نمودهام.
شعر عقاب پوشکین
شعر عقاب پوشکین که به کردی ترجمه گشته، به زندگی دو پرنده یکی عقاب عظیم که عمرش کوتاه است و دیگری پرندهای به اسم زاغ که زشت است، ولی عمر درازی دارد، زمانی که عقاب پیر میشود از وحشت مرگ پیش زاغ میرود و از او درخواست کمک و راهنمایی میکند. سپس عقاب از اینکه به زاغ پناه برده است، خود را سرزنش میکند.
شعر عقاب خانلری
در شعر عقاب خانلری هم که در رادیو قرائت گردید، درست به زندگی آن دو پرنده با همان مشخصات و همان سرنوشت اشاره شده .
در اینجا لازم است به بیوگرافی کوتاهی از پوشکین و (خانلری) بپردازیم.
پوشکین – الکساندر پوشکینء شاعر و نویسنده در سال (1799) میلادی در مسکو متولد میشود و سال (1838) در (39) سالگی با زندگی وداع میگوید.
**
خانلری – پرویز ناتل خانلری در (29) اسفند (1292) شمسی در تهران به دنیا میاید و روز (3) شهریور (1369) در سن (72) سالگی فوت میکند. او تحصیلات دانشگاهی داشته، در دانشگاه تدریس کرده،دکترای ادبیات فارسی را داشته است و در دوران حکومت پادشاهی محمدرضا پهلوی چند دوره سناتور میباشد، همچنین معاون وزارت کشور و وزیر فرهنگ بوده است.
اگر به سالنامهء زندگی پوشکین و خانلری بنگریم، میبینیم که پوشکین و خانلری حتی در یک قرن هم نه زیستهاند، پوشکین (77) سال قبل از آنکه (خانلری) متولد شود، میمیرد. متاسفانه از این مسئله اطلاع ندارم که پوشکین چند سال قبل از مرگش شعر عقاب را نوشته است.
خانلری اینرا دانسته که پوشکین در قید حیات نیست و در قرنی هم با او نه زیسته است، پس کسی متوجه این مسئله نخواهد شد که شعر عقاب پوشکین را به اسم پرویز ناتلر خانلری منتشر کند. او در این کار هم اسم پوشکین و هم اسم مترجم فارسی شعر را حذف کرده است. این کار خانلری بسیار زشت و دور از فرهنگ ادبی میباشد!
**
در خاتمه به مسئلهای دیگری در همان برنامه رادیو همبستگی اشاره مینمایم، آقای ایرانفر در مقدمه آن برنامه از جمله ادبیات ایران استفاده نمودهاند. جهت اطلاع، ادبیات به زبان ارتباط دارد، نه جا و مکان خاصی، برای نمونه: ادبیات عربی، ادبیات انگلیسی، ادبیات کردی و ادبیات فارسی .
با تشکر از وقت رادیو. سهعی یکی از شنوندگان.
**
مطلب فوق روز(30 نوامبر 2024) زیر نام:
{(نگاهی به برنامهء (بازخوانی شعر عقاب پرویز ناتل خانلری) در رادیو همبستگی) قرائت نمودم
**
به آن بخش ترجمه کردی شعر عقاب که در کیهان فرهنگی چاپ گشته، بنگریم:
پاییزه دار و دهوهن ڕهنگ زهرده
با تهز و سهرده به تۆز و گهرده
دیاره لای شهختهیه ناخۆش خهوهرێ
داره خۆی دهڕنێ خهزهڵ ههڵدهوهرێ
ههوره ڕهشپۆش و به گریه و ناڵه
سهرهتای شیوهنی مهرگی ساڵه
به گژهی سهردی ههناسهی کهژ و کۆ
ژینی خۆی هاتهوه بیر پیرهههڵۆ:
داخهکهم بۆ گوڕ و تینی جوانیم
ئهو دهمهی چۆن و چبووم، بۆ وا نییم؟
هێز و سۆمای نییه باڵ و چاوم
مامهوه گردهنشین بێ ڕاوم
دووره گۆشت پۆڕ و کهوم، وهردهکهوم
گۆشته نێچیرێ مهگهر بێته خهوم
پیرییه پاییزی وهرزی ژیانه
ورده ههنگاوی بهرهو گۆڕنانه
وا ههڵۆی مردنه ڕاوی کردم
ڕاوبهتاڵی منه هاکا مردم!
مردنیش هێنده نه سووکه و سانا
سهری لێ گێژه ههزاران زانا
چم بهسهر دێ که نهمام و مردم
پهڕی بهر بایهک و خۆڵی وردم
گیان بهرهو کوێ دهفڕێ ڕوون نییه بۆم
تۆ بڵێی بچێتهوه لای باوه ههڵۆم؟
تۆ بڵێی ڕاوێ ههبێ لهو بهرزه؟
پاش ههموو چهرمهسهرهی ئهم عهرزه
داخم ئهو ڕازه لهبن سهرپۆشه
سهفهری نابهڵهدیی ناخۆشه
دڵ و دیدهم که به دنیا فێره
چهندی پێم بکرێ دهمێنم لێره
ژین گهلێ شیرنه فیزی ناوێ
بۆ مهبهست سهر دهنهوێنم تاوێ
چاری ئهم دهرده له لای قاڵاوه
گهرچی زۆر پیره به لاوی ماوه
دهچمه لای و بهوه چم لێ نایه
ڕهشییه و ئاوی ژیانی لایه
**
شعر عقاب پوشکین به روسی
Орёл и ворон (калмыцкая сказка из “Капитанской дочки”)
Однажды орел спрашивал у ворона:
скажи, ворон-птица, отчего живешь ты на белом свете триста лет,
а я всего-на-всего только тридцать три года?
– Оттого, батюшка, отвечал ему ворон,
что ты пьешь живую кровь, а я питаюсь мертвечиной.
Орел подумал: давай попробуем и мы питаться тем же.
Хорошо. Полетели орел да ворон.
Вот завидели палую лошадь; сели.
Ворон стал клевать, да похваливать.
Орел клюнул раз, клюнул другой, махнул крылом и сказал ворону:
нет, брат ворон; чем триста лет питаться падалью,
лучше раз напиться живой кровью, а там что бог даст!
А. С. Пушкин, “Капитанская дочка”, Сказка об орле и вороне. Смысл калмыцкой сказки в “Капитанской дочке”:
ترجمهء آن شعر روسی به فارسی
عقاب و کلاغ (داستان کلمیکی از «دختر ناخدا»)
یک بار عقاب از کلاغ پرسید:
به من بگو ای پرنده زاغ، چرا سیصد سال است که در این دنیا زندگی می کنی و من فقط سی و سه سال دارم. ? زاغ جواب داد: «پدر، تو خون زنده می نوشی و من از مردار تغذیه می کنم.»
عقاب فکر کرد: بیایید سعی کنیم همان چیزی را بخوریم. خوب بیا پرواز کنیم
عقاب و زاغ آنها یک اسب مرده را دیدند.
نشست کلاغ شروع به نوک زدن و تعریف و تمجید کرد.
عقاب یک بار نوک زد، دوباره نوک زد، بالش را تکان داد و به زاغ گفت: نه برادر کلاغ.
به جای اینکه سیصد سال مردار بخورید بهتر است یک بار خون زنده بخورید و بعد از آن به خواست خدا!
- S. پوشکین، “دختر کاپیتان”، داستان عقاب و کلاغ. معنای افسانه کالمیک در “دختر کاپیتان”:
2/12/2024
سهعی سهقزی
Sai.saqzi@gmail.com