آحاد انسان با هم برابر هستند!
برای پرداختن به عنوان {(فارس) یا (فارس زبان)؟} لازم است اول مطلب زیر که در سایت انترنتی (ههڵوێست) قرار گرفته، مطالعه نمایم:
{سخنی با هموطنان فارس زبان رابطه با رفراندوم استقلال در کردستان عراق
هادی صوفی زاده 15/6/2017
موضوع رفراندم ملت کورد در کوردستان عراق برای جدایی از عراق حساسیت زیادی در میان فارس زبانان ایرانی در داخل و خارج کشور راه انداخته است و حملات تروریستی تهران و نسبت دادن آن به کوردها سناریویی برای نفرت پراکنی علیه کوردها و طبعا با اهداف نهفتهای که بی ربط با مسئله استقلال کوردستان عراق نیست. حال اگر زیاد به عقب برنگردیم میتوانیم به سال ٢٠١٤ را بخاطر آورد که همان ایام نیز بسیاری از هموطنان فارس مواضع شدیدی از خود نشان داند و خشم خود را از خواسته کوردها پنهان نکردند. حال این سوال مطرح است که چرا کوردهراسی به دغدغه فارس زبانها درآمده است؟
ایرانیان که در مباحث تاریخی، قفقاز را در حوزه تمدنی خود تعریف میکنند و قاجاریان را مسبب از دست دادن این منطقه میدانند و آنرا شرمی تاریخی برای کشور خود میپندارند حال که مشترکات فرهنگی و تاریخی کوردها با فارسها بیشتر از ملل قفقاز است چرا در مقابل خواسته آنان می ایستند؟؟ و اگر در جریان شکست صفوی از عثمانی، کوردستان امروزی ضمیمه خاک عثمانی گردید منطق حکم میکند که ایرانیان برای زدودن این شرم تاریخی هم که بوده از استقلال کوردها حمایت کنند و استقلال آنان را بمنزله بازگشت آنان به حوزه تمدنی خود تلقی کنند، اما علت چیست که فارسها بیشتر از تورکها و عربها مخالف استقلال کوردستان هستند جای شگفتی است.
آیا اگر به روابط شکننده و منفی ایرانیان با حوزه زبانی و تمدنی خود یعنی افغانستان و تاجیکستان بنگریم به این نتیجه نمی رسیم که ایران و ایرانی بجای فرهنگ جذب دفع میکنند؟ چرا تورکها از آسیای میانه تا خاورمیانه پیوند عمیقی باهم دارند و فارسها خلاف آن قدم بر میدارند؟ اگر هموطنان فارس زبان اندکی به تاریخ و فرهنگ خود که بازگوکردن هر روزه آن گوش آدم را کر میکند اعتقاد داشته باشند می بایست بدون قیدو شرط حامی استقلال کوردستان بودند، این خارج از اهمیت جغافیایی کوردستان است که خود بحث جداگانهایست.
چند ماه پیش تنی چند از فعالان سیاسی با توجه به پیش بینی شرایط منطقهای در نامهای به آقای خامنهای خواستار انتخاب مسیر عقلانی و رویکردی مثبت نسبت به مسئله کورد کرده بودند اما ظاهر مسئله نشان میدهد که در حاکمیت بر روی همان پاشنه میچرخد، بنابراین نویسندگان و روشنفکران ایرانی فرصتی هستند تا راه خود را از حاکمیت جدا سازند.
نکته قابل تامل اینکه با توجه به اینکه ما مسلط به زبان فارسی هستیم بخوبی به نگرش و اندیشه فارس زبانان نسبت به ما و دیگر ملل ایران و آنچه در افکار عمومی میگذرد آگاهیم اما فارس زبانها چون زبان کوردی نمیدانند از حساسیت و نفرت جامعه کوردی نسبت به فارس زبان ناآگاهند و متاسفانه یا خوشبختانه باید گفت در این مدت نفرت کوردها دوچندان شده است و مسبب این نفرت پراکنی فارسها هستند نه کوردها.
کوتاه سخن خاورمیانه نوین یک ضرورت است و کوردها هم در کانون تحولات جاری قرار دارند بنابراین چه کشوری به خواسته کوردها کنار آید برنده میدان است. حمایت ایرانیان از کوردها میتواند نتایج خوبی برای ایرانیان داشته باشد ودر غیر اینصورت ضررمند اصلی ایرانیان خواهند بود. وظیفه روشنفکران و نویسندگان فارس این است که در ارتباط با قضیه کوردها درست عمل کنند}.
پایان نوشته آقای هادی صوفی زاده
**
آقای صوفی زاده در نامهء خویش عنوان (فارس زبان) را به کار بردهاند. لازم به یادآوری است در ایرانی که ایشان به عنوان وطن مد نظر دارند، چندین ملت برای نمونه: بلوچ، مازندرانی، فارس … زندگی مینمایند و هر کدام دارای زبان خاص خود هستند. برای معرفی یا خطاب قرار دادند آنها از اسمشان استفاده میشود، مثلا”: هموطنان مازندرانی، هموطنان بلوچ و هموطنان فارس. هموطنان (فارس زبان) درست نیست!
استفاده کردن از استلاح (فارس زبان) به جای اسم (فارس) مختص به ایشان نیست و افراد دیگری هم همان کار انجام دادهاند، در اینجا فقط به دو نفر اشاره مینمایم.
1 – هاشم سلیمی نویسنده کتاب (چیرۆک)
آقای سلیمی در صحفات 2-3-4 کتاب (چیرۆک) که سال (1390) در تهران منتشر گشته، چنین مینویسند:
{* علیرغم همه پیشرفت های علمی و فنی پیوند ناگستنی با زندگی آدمیان دارند در واقع به گفتهی (یاشار کمال) نویسنده توانای کرد: (افسانه پدیدهای نیست که از بین برود و یا در جایی متوقف شود؛
** (ماکسیم گورگی) نویسنده سرشناس روس، ضمن انتقد از مورخین گذشته میگوید: ( هیچ مورخ فرهنگ اولیه و کهن، اطلاعات فولکوری و هنر لفظی و یا شواهد افسانههای خدایان را مورد استفاده قرار نداده است).
*** دکتر (روشن رحمانی) فولکوریست نامدار تاجیک، در مقدمه کتان (افسانههای دری) می نویسد:(شنوند افسانهها خرد و کلان و پیر و جوان میباشند؛
**** و اما در مورد افسانههای این کتاب، یادآور می شود، به منظور شناخت بیشتر خوانندگان فارسی زبان قصههای کردی، افسانهها را از منبابع گوناگون …}.
نویسنده کتاب چیروک برای معرفی (یاشار کمال) مینویسند، نویسنده توانای (کرد).
برای (ماکسیم گورگی) مینویسند، نویسنده سرشناس (روس).
برای دکتر (روشن رحمانی) مینویسند، فولکوریست نامدار (تاجیک).
اما زمانی که به فارس میرسند، چنین مینویسند: به منظور شناخت بیشتر خوانندگان فارسی زبان قصههای کردی، افسانهها را از منبابع گوناگون ….
در اینجا باید پرسید چرا برای (یاشار کمال) کلمه (کرد)، برای (ماکسیم گورگی) کلمه (روس) و برای دکتر (روشن رحمانی) کلمه (تاجیک) بهکار میبرند، اما برای خوانندگان (فارس) از استلاح (فارسی زبان) یا (فارس زبان) بهره میگیرند؟
2- آقای احمد اسکندری همشهری و یکی از دوستانم که در رسانههای فارسی برای نمونه: (رادیو همبستگی) در ستهکولم مصاحبه مینمایند به جای اسم (فارس) از استلاح (فارس زبان) یا (فارس زبانان) استفاده مینمایند.
**
سبب و علت این مسئله چیست؟
برای روشن شدن این موضوع به دو پراگراف زیر توجه نماید:
یک: {شعرهای شهریار را به فارسی همه می خوانیم و لذت می بریم، حیدربابا با همه عظمتش چون به زبان ترکی است، برای آنکه درکش کنیم و بلوچ و کرد و عرب و تالش و ترکمن و … ایرانی از خواندش سرشار از شور و احساس شوند باید ترجمه فارسی آن را بخوانیم.
توضیح دادم که ما قوم فارس نداریم. فارس اسم یکی از استانهای ما است. ما زبان فارسی داریم و باید افتخار کنیم که امروز این زبان در تاجیکستان، بخشهای بزرگی از ازبگستان، ترکمنستان، قزاقستان، جمهوری آذربایجان- بخش لاهیج و آستارا- کردستان عراق، افغانستان و… گویش اکثریت مردمان است. ( در کردستان عراق به گفته نیشیروان بارزانی فرزند زنده یاد ادریس بارزانی و نخست وزیر کردستان عراق، بیش از یک میلیون کرد زبان فارسی را در حد خواند و نوشتن می دانند. و این مسعود بود که کرسی زبان فارسی را در دانشگاه اربیل برپا کرد و از اساتید و اهل ادب ایران خواست با آثار خود و نیز سفر به کردستان و ایراد سخنرانی و برگذاری سمینار در بالندگی ادبیات فارسی و فرهنگ و هنر ایرانی فعالانه مشارکت کنند).
کیهان لندن شماره (127 آکوست 2009) علیرضا نوریزاده}.
دو: مهندس ضرغامی
در اوایل سال (2016) رادیویی بهنام {(رادیو ایران ایر) که روی طول موج (5، 90)} برنامه پخش میکرد مصاحبهای با سه نفر به اسامی:
دکتر حسین لاجوردی – عبدولرضا کریمی و مهندس ضرغامی انجام دادن. در این مصاحبه سئوالی از طرف آقای شهرام خلعتبری مجری رادیو در رابطه با (فارس) و (ملت فارس) مطرح گردید و در خواست نمود که مهمانان به این مسئله بپردازند. آقای ضرغامی چنین گفتند:(ما قوم فارس نداریم. فارس اسم یکی از استانهای ما در ایران است).
اگر مقداری با دید باز به نظرات آنها بنگریم که در گفتارشان از بلوچ، کرد، عرب، تالش و ترکمن استفاده میکنند، ولی نسبت به فارس میگویند: (در ایران قومی بهنام فارس نداریم، ما زبان فارسی داریم) این یک دیگاه میباشد! متاسفانه بعضی از نویسندگان و مفسرین در جامعه کرد به جای آنکه این دیدگاه زشت و غیر انسانی را افشا نمایند با استفاده نمودن از استلاح (فارسی زبان) مهر تائید بر نظرات آنها میزنند.
بهتر است در رابطه با گفتههای نوریزاده و ضرغامی و … که میگویند ما در ایران قومی بهنام فارس نداریم به {فرهنگ فارسی دکتر محمد معین و صحفه 1289) مراجعه مینمایم که چنین میخوانیم:
(فارس نام قومی از اقوام ایران).
به امید روزی که آحاد انسان را برابر بدانند.
سهعی سهقزی
20/6/2017
qayshi@yahoo.com