قریب به نود سال است که شوونیسم فارس در صدد از بین بردن هویت ملتهای غیرفارس میباشد و در این راستا از هیچ گونه رذالت و جنایتی نظیر تهدید، تحقیر، تخریب ،شکنجه،غارت و چپاول منابع سرزمین ملتهای غیر فارس، اعدامهای دسته جمعی و پاکسازی قومی و ….. دریغ نکرده است.
دورە پهلوی ابتدای تحریفهای تاریخی شونیزم فارس علیه ملتهای دیگر در ایران و نظریه های نژاد پرستانه به نفع طبقه حاکم فارس بود.نظریه هایی چون نژاد هندوآریایی بودن ایرانیها وایران یعنی سرزمین آریایی وآریایی یعنی سه قوم پارس وپارت وماد، اما این درحالیست که مادها هیچ وجه اشتراک نژادی هویتی با آریاییها ندارند وخودساکنان اولیه واصلی این سرزمین بوده اند. آنان قصد داشتند چنین تلقین کنند که صاحب اصلی ایران فقط ملت فارس است و ساکنین این منطقه از دیرباز از نژاد برترآریایی توهمی بوده اند وبرای توجیه وجود دیگر ملتها در ایران یا زبان آنها را در حد گویش و لهجه فارسی تقلیل می دهند (مانند کردی و لری و بلوچی و حتی بعضاً خود ترکی!) و یا زبان آنها را زبانهایی معرفی می کنند که در اثر حمله خارجیان به مردم منطقه به آنها تحمیل شده است (مانند زبان ترکی و عربی )! تحریفهای این دوره دو محور عمده داشت : 1-بزرگنمایی تاریخ و فرهنگ و زبان ملت فارس2-تحقیر و تخریب هویت دیگر ملتهای ساکن ایران.در راستای اولین محوراین تئوریها و جعلیات، باستانشناسان غربی که در حال کند و کاو تپه های باستانی ایران بودند به داد نظریه پردازان تحریف گرشونیزم فارس رسیدند. آنها قصد داشتند تاریخ ایران را محدود به دوران هخامنشی که فارس بودن کرده و دوران تمدنهای ماقبل آن مانند مادها و دوران حکومتهای ترک و اسلامی بعد از آن را کمرنگ جلوه دهند .
به گونه ای مشکوک کوروش و داریوش را تقدیس و پرستش می کردند ! سرمایه های هنگفت جهت بزرگنمایی این برهه از تاریخ ایران تحت نام جشنهای دو هزار و پانصد ساله صرف میشد و حتی مبدا تاریخ نیز به ابتدای حکومت هخامنشیان تغییر داده شد! شروع به تبلیغ نژاد ساختگی آریا و منزه نشان دادن این نژاد که تا آن تاریخ برای ملتهای ساکن ایران مجهول بودن کردند.
از طرفی نیز ترک ستیزی و عرب ستیزی و اسلام ستیزی را در برنامه کار خود قرار دادند. اعراب و ترکان را دشمن ایران و ایرانی و نابود کننده تمدن ایران معرفی کردند! عرب را سوسمار خوارو ترک ها رامورد شدید ترین تحقیرها قرار دادن و حتی در زمان پهلوی به سرشماری مردم در مناطق ترک نشین خر شماری میگفتن.
شقاوت شوونیسم فارس چنان آشکاراست که بی مهابا در رسانه های جمعی مانند روزنامه ها و کانالهای تلویزیونی به تحقیر ملل غیر فارس پرداخته و در کمال وقاحت و قباحت و بیشرمی به خود ستائی و خود پرستی و بت پرستی روی آورده اند. هر آنچه در رابطه با حفظ سلطه شونیزم فارس باشد را بیش از خدا پرستش کرده و ملل غیر فارس ایران را مجبور به اطاعت و پرستش پان فارسیسم کرده اند.
ازدین و مذهب گرفته تا پادشاهان ظالم مانند کوروش تا نژاد پرست و زن ستیزی مانند فردوسی که او را حکیم مینامند قبله گاه پرستش ساخته اند و همچون بت پرستان متحجر به پرستش استخوان مردگان روی آورده اند.
هر گاه سلطه پان فارسیزم در خطر باشد قبله را از کعبه به پاسارگاد تغیر میدهند.
متأسفانه با عوض شدن نوع حکومت ایران از سلطنتی فاسد به جمهوری آخوندی خونخوار ، رویه شونیسم فارس عوض نشد و فقط ابزارظلم و ستم تغییر کرد. زمان شاه با تاج و زمان شیخ با عمامه ستم می کنند و سناریوی فارس پرستی، بت پرستی و انکار و امحا و انسان ستیزی کماکان ادامه دارد.
اما امروز ملتهای تحت ستم بیدار شده اند وبا رشد حرکتهای هویت خواهانه در بین ملت ها، دیگرشونیزم فارس قادر به ادامه این سیاستهای انکاروامحا نیست. اگر در گذشته کسی با شنیدن نام “ساواک” یا “اطلاعات” و سلول انفرادی وچوبه دار لرزه بر اندامش می افتاد، امروز دیگر اعدام و زندان ها به امری عادی در بین جوانان کورد و ملتهای تحت ستم شونیزم فارس تبدیل شده وجوانان ما حتی از زندان و اعدام وشکنجه استقبال نیز می کنند؛ یعنی مرگ را در راه آزادی به زندگی درسیستم متحجر شونیزم فارس ترجیح میدهند.
سیستم وابهت رژیم سراپا فاشیزم فارس و نهادهای امنیتی درهم شکسته و جنبش هویت خواهی در بین ملتهای غیر فارس هر روز بیشتر از دیروز قدرت می گیرد. رژیم در سرکوب گسترده حرکت ملی کوردستان و بلوچستان و …. ناکام مانده است. جنبش های ملی و مبارزه برای رهای از ستم شونیزم فارس امروزه بنابه ماهیت هویت طلبانه، عدالت جویانه و دمکراتیک ،بیش ترین وزن سیاسی را درآینده چه در ایران وچه درمنظرقدرتهای جهانی خواهند داشت ودرکانون توجه خواهند بود.
روند تاریخی و رو به رشد جنبش های ملی هر چند در بلوچستان و الا احواز و …..مانند کوردستان نیست اما در حال پیشروی است، این جنبش هویت خواهی که بزودی تمام ملت های غیر فارس را فرا خواهد گرفت حرکتی انسانی است که منبعث از روحیه هویت طلبانه و ضد تبعیض است . جنبش های هویت خواهی یک حزب سیاسی نیستند که شونیزم فارس بتواند آنها را سرکوب کند. برای سرکوب جنبشهای هویت خواهی لازم است رژیم دست به قتل عام نژادی بزند و این نیز عملا غیر ممکن ونتیجه معکوس خواهد بود. کارگران، معلمان، کارمندان، نیروهای نظامی و انتظامی، بازاریان، تکنوکرات ها و لایه هایی از نیروی های مذهبی و چپی و …. آرام آرام به صف جنبش های هویت خواهی می پیوندند. رژیم با ایجاد ساختارهای متعدد در نهادهای امنیتی قصد سرکوب این حرکتها را دارد اما غافل از آنست که این حرکت بزودی تمامی لایه های اجتماعی را دربر خواهند گرفت و قدرت پوشالی فاشیسم فارس را درهم می کوبند. تبعیضات گسترده شونیزم فارس از دوره پهلوی گرفته تا به امروز ایران را آبستن حوادث واعتراضات بسیار گسترده و غیر قابل پیش بینی ساخته است، حوادثیکه حاکی از خشم وانزجارملتهای تحت ستم است و شونیزم فارس امکان گریزازآنرا به هیچ طریق ممکن نخواهد داشت.