"an independent online kurdish website

بقول یکی از رهبران احزاب تندرو کردی، مرده پرستی نباید کرد. اما بنده به این رهبرمحترم خواهم گفت که خاطره مردان وزنان بزرگ تاریخ کشورمان راهم مانند، طاهره قرت العین، اولین زنی که با نقاب وحجاب بمبارزه برخاست.dr_golmerad_2011

میرزاتقی خان امیر کبیر که می خواست آب دمکراسی را در جامعه ایران روان کند، دکتر محمد مصدق که عملا به رفراندوم و آزادی مردم باور داشت و برای در کنار مردم بودن و ایستادن پشت به طبقه خود نمود، پیشوا قاضی محمد که شیوه زندگی ملیتها را در کنار هم، به نحو صلح آمیزی تمرین می داد، دکتر قاسملو و فروهر ها که کوشیدند راه انسانهای دمکرات را پیشه خود سازند و به آموزش ارج می نهادند و دیگرانی مانند رهبران نامی در ایران و بویژه خلق ستمدیده کرد که این راههای درست را رهرو بودند، نباید هرگز ازیاد برد.

این را مرده پرستی نمی گویند، بلکه قدردانی ازفعالان وقهرمانان تاریخ باید دانست. من امروز نگاهی کوتاه به صفحات روزنامه ها و پیامهائی در فه یسبوک کردم. اگر اغراق نباشد و نیست، بالا ترین مطالب در مورد ترور دکتر قاسملو بود که کمی مرا بفکر فرو برد. در این میان از خود پرسیدم که چرا دکتر قاسملو را ترور کردند؟ مگر او چه می خواست به جز عدالت و برابری برای انسانها در میان ملیتهای ایران؟! گرچه درطول تاریخ ازطرف دیکتاتوران به همه ملتها ظلم رفته است، اما به ملتهای غیر حاکم ظلم مضاعف شده و افراد آن، مانند انسانهای درجه دوم بوده اند.

درهرصورت نمی خواهیم از اصل موضوع خارج شویم. قاسملو مانند همه انسانها، دارای نکات ضعف و نکات قوت بود. نکات ضعف اش این بود که زیاد به بر تری طلبان و مخالفان باور داشت و غیره. اما نکات مثبت فراوان داشت که ما در اینجا فقط یکی از نکات قوت اش را بیان می کنیم و آن عدالت خواهی برای همه بود. بهمین دلیل به کار سازمانی اهمیت می داد و برای پیشبرد این کار حزب دمکرات کردستان ایران را بادل وجان بازسازی نمود وفکر می کرد در چارچوب این حزب می تواند به اهداف عالی خلق کرد که آموزش و آگاهی سیاسی برای شناسائی حقوق خویش، در برنامه اش گذاشته بود، خواهد رسید.

او با نگاهی به گذشته خونبار خلق کرد با دیکتاتوران، مبارزه مسلحانه را کم بازده می دید و به مبارزه قلمی و آموزش روی آورده بود. من آرزودارم همه رهبران کنونی احزاب کردی به این نکات مهم بیشتر توجه کنند. بدون شک، اکثر رهبران دمکرات و عدالت خواه دارای محسناتی هستند که دکتر قاسملو داشت، اما تنها چیزی که او را استثناء می کند، این بود که او جانش را در راه آرمان اش داد. آرمان قاسملو چه بود؟ تا آنجا که من می دانم، او نه مانند برخی از اردلانهای کرد و تقی زاده های آذری وخانهای بلوچ وعرب وغیره ریاست می خواست و نه کرسی معینی که مخالفان مدعی اند.

او می خواست نه فقط مردم کرد، بلکه مردمان همه ملیتها ازابتدائی ترین حقوق خویش برخوردار باشند و بس. چند روز دیگر، یعنی روز 13 ماه ژوئیه، برابر با 22 تیر ماه، بیست وسومین سال ترور دکتر قاسملو وهمراهان اش به پایان می رسد. درست مدتی بعد از مرگ آیت الله خمینی و پایان جنگی خانمان بر انداز بین ایران و عراق، یعنی در سال 1989 میلادی، برخی از رهبران مغز متحجر جمهوری اسلامی از سیاست عدالتخواهانه دکتر قاسملو و دیگر شخصیتهای با چنین افکاری به وحشت افتاده بودند ومی بایستی نیرنگی بکارگرفته شود که این شخصیتهای سیاسی و صلح طلب را از میان بردارند.

تاریک اندیشان تنها راه نیرنگ و ترور را می دیدند. تا سال 1989 بمب گذاریها به شیوه های انتحاری و غیره در برنامه کار بودند. برای نمونه کشف توطئه انفجار سفارتخانه های عربستان سعودی و اسراييل و قتل سفير عربستان در آمریکا یکی از آن برنامه ها بود و یادر تاریخ 18 ماه آپريل 1983 بمب گذاری در سفارت آمريکا در بيروت و کشتن 63 نفر که از آنها 17 نفر آمريکايی، بودند. در ادامه این بمب گذاری، روز بيست و سوم اکتبر سال 1983 دویست و چهل و یک ملوان وتفنگدار آمريکايی دريک عمليات انتحاری کشته و بيش از يکصد نفر نيز زخمی شدند.

بطوریکه روزنامه ها نوشتند، دراين حمله يک کاميون حامل 6800 تا 9500 کيلو گرم تی. ان. تی. درمقر تفنگداران آمر يکايی دربيروت، لبنان منفجرشد. درهمان روز، دريک انفجارانتحاری يک کاميون درپايگاه نيروهای نظامی فرانسه در بيروت، 58 سرباز کشته شدند. در 12 دسامبر سال 1983 یک انفجار انتحاری درسفارت آمريکا درکويت انجام گرفت که شش کشته بر جای گذاشت و بيش از 80 زخمی داشت. همین که دراین بمب گذاری ها، برکشته شدگان افراد بیگناه افزوده می شد و تنفر نسبت به اسلام فراوان گردید و از تعداد دیوانه های انتحاری، معتقد به رفتن به بهشت نیز کاسته می گردید، به تهدیدها و ترورهای افراد سر شناس و فعالان سیاسی افزوده گردید.

در 14 فوريه سال 1989 آيت الله خمينی حدود 3 ماه و 19 روز قبل از مرگ، فتوای کشتن سلمان رشدی نويسنده بريتانيايی هندی تبار، به دلیل نوشتن کتاب آيات شيطانی را صادر کرد. درصورتی که خود آيت الله خمينی اين کتاب را نخوانده بود، ولی آن را به دلیل شنیدنی ها و روایات شیعییان پاکستان، کفرگويی و توهين به اسلام تشخیص داده بود. اين فتوا سر آغاز فعاليتهای تروريستی عليه آنچه ايران دشمنان انقلاب می خواند، بود.

از اولین ترورها، قتل زنده یاد دکتر قاسملو، رهبر حزب دمکرات کردستان ایران در 13 ژوئیه 1989 درست یک ماه وده روز بعداز مرگ آیت الله خمینی بود. دکتر قاسملو چون به دیالوگ پای بند بود و مایل بود مسئله ملیتها را از طریق صلح آمیز حل و فصل کند و برای اینکه مردمان کردستان نگویند که حزب دمکرات کردستان ایران راغب به حل مسالمت آمیز مسئله کرد نیست، پیه تمام سرزنشها و افتراهای اپوزیسیون را به بدن مالید و با نمایندگان جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکره نشست. دکتر قاسملو واقعا به حل مسالمت آمیز با دیالوگ باور داشت و می خواست حتا باجمهوری اسلامی این مشکل راحل کند.

درحالی که می دانیم برتری طلبان نمی خواهند منطق در کار باشد. بهمین دلیل بهانه می تراشیدند و مایل نیستند تن به واقعیت بدهند. ما اکنون در میان همین اپوزیسیون خارج نشین برتری طلبانی می بینیم که هرصدای حق طلبانه راتجزیه طلبی می خوانند و نمی خواهند مردمان ملتها دارای حق وحقوقی باشند. دکتر قاسملو می خواست دهان این برتری طلبان را گچ بگیرد واعتقاد داشت بامذاکره باید مسایل راحل و فصل نمود.

برسر همان میز مذاکره بود که جانیان مأمور شده جمهوری اسلامی از موقعیت در وین سوء استفاده کردند و قاسملوی بی سلاح و همراهانش را به گلوله بستند. لایق ذکر است، در دیدار کوتاهی که نگارنده این سطور بارئیس جمهور اطریش در 75مین کنگره انجمن قلم جهانی در لینز داشت، مسئله ترور دکتر قاسملو را مطرح نمود و از آقای دکتر فیشر، تقضا کرد که به پار لامان ودولت اطریش برای به جریان انداختن پرونده ترور دکتر قاسملو که قاتلان را، بابی توجهی به اهمیت آن روانه ایران کردند، یادآوری نمایند. ایشان قول دادند که حتما این کاررا خواهندکرد. اما متأسفانه تا کنون هیچ اقدامی از طرف دولت یا پارلامان اطریش انجام نگرفته است.

نگارنده هنگام طرح تقاضای بازکردن پرونده قتل دکتر

قاسملو، برای دکتر فیشر رئیس جمهور اطریش

ترور دکتر قاسملو تنها یک اقدام جناحی در جمهوری اسلامی نبود، بلکه رهبران این جمهوری برنامه ریزی شده کمر به حذف فیزیکی همه اپوزیسیون برای رژیم خطر ناک بسته بودند و این ترورهارا به ترتیب عملی نمودند. غلام کشاورز فعال سیاسی و عضو رهبری حزب کمونیست ایران در 26 اوت 1989، درست یک ماه و سیزده روز پس ازترور دکتر قاسملو دربرابر چشمان مادر وبرادر وزن برادر و همسر خود به گلوله بستند و دکتر کاظم رجوی برادرمسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق را که قبلا نماینده جمهوری اسلامی درسازمان ملل در ژنو بود و به دلیل جنایات جمهوری اسلامی استعفاء نمود، جلو منزلش درتاریخ 24 آوریل 1990 با دو گلوله کشتند.

پس ازآن درسال 1991 درپاریس دکترعبدالرحمن برومند ازاعضای مرکزی جبهه ملی و از یاران دکتر شاپور بختیار با ضرب چاقو در آسانسور منزلش کشته شد و سه ماه بعد دکتر شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر شاه و از رهبران جبهه ملی ایران که خودرا پیرو وادامه دهنده راه دکترمحمد مصدق می دانست، توسط مأموران تروریست جمهوری اسلامی با کارد کشته شد. ترور دیگر آنهم از رهبران کرد، در 17 سپتامبر 1992 دررستوران میکنوس دربرلین، دکترصادق شرفکندی دبیر اول حزب دمکرات کردستان ایران، همراه همایون اردلان، فتاح عبدلی و نور محمد دهکردی ترور شدند. نگارنده که امروز دارد این مطلب رامی نویسد، می بایستی بجای نوری دهکردی کشته می شد.

seroki_otrish

یک تأخیر چند دقیقه ای از کار دانشگاهی به منزل، جان او را از این ترور نجات داد. جمهوری جهل اسلامی ترورهای زیادی بعد ازقتل دکترقاسملو بر سر میز مذاکره انجام داده است که من فقط چند نمونه از جریانات متفاوت آن را به تفسیر آوردم. وگر نه می توان از دکتر رضا مظلومان از بنیانگذاران درفش کاویانی که در 28 ماه مه 1996 توسط مأموران جمهوری جهل، که طرح دوستی با او را ریخته بودند، در پاریس با گلوله کشتند، ازصدیق کمانگر، فریدون فرخ زاد، برادر فروغ فروخ زاد شاعره نامدار ایران، شهریار شفیق، ژنرال غلامعلی اویسی و قتلهای زنجیره ای از نویسندگان و فعالان سیاسی و پیش از همه، سیاستمداران نامی ایران مانند فروهرها و غیره نام برد.

درهمان سال قتل دکتر مظلومان(1996)، پاسداران جمهوری اسلامی به فرماندهی صحرارودی، قاتل دکترقاسملو، به قرارگاه مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران درمرزهای کردستان عراق وایران، حمله کردند وگویا صحرارودی دراین حمله گفته بوده: ،”به همان نحو که قاسملو را از بین بردم شمارا نیز نابود خواهم کرد”.

اینست منطق دین مداران جمهوری اسلامی. اکنون به تهدید و ترورشخصیتی، فعالان سیاسی، توسط سر بازان گمنام صاحب زمان ادامه داده می شود ودهها وبلاگ وسایت علیه احزاب و سازمانهای اپوزیسیون وبویژ برای خراب کردن شخصیتهاو رهبران احزاب سیاسی کرد مانند مصطفا هجری، عبدالله مهتدی، خالد عزیزی، عبدالله حسن زاده وغیره بکار انداخته شده اند. هر روز مطلبی درباره ترور شخصیتی این رهبران کرد می نگارند و دروغهای شاخداری دررابطه با فعالیت احزاب سیاسی کرد سرهم بندی می کنند که با واقعیت انطباق ندارند.

هدف جمهوری اسلامی وهمه مستبدان تاریخ این بوده و هست که انسانهای با منطق درجامعه راکه به نحوی مخالف سیستم هستند وانتقاد منطقی می کنند، از میان بردارند. اینان مخالفان را بر نمی تابند.

هایدلبرگ، آلمان فدرال 7.7.2012                                دکتر گلمراد مرادی

g-moradi@t-online.de

{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی