"an independent online kurdish website

در زمانی که سید حسین موسویان سفیر لانه تروریستی ایران در برلین آلمان بود.دکتر شرفکندی وهمراهانش توسط  تروریستهای  ولایت فقیه در رستوران میکونوس به شهادت  میرسندsirus_reufi

.در زندان جنائی ماویت برلین 4 زندانی و تروریست لبنانی  به نامهای  یوسف امین /عباس رایل /به اتهام شرکت در ترور و جنایت  میکونوس /محمد آتریس و عطا اله عباد به اتهام همکاری با آنها در کنار کاظم دارابی  رهبر ایرانی شان زندانی میشوند. کسی که اگر به دام پلیس  نمی افتاد رد پائی از جنایتکاران رژیم ترور و وحشت ولایت فقیه به جای نمیماند.سید حسین موسویان سفیر لانه جاسوسی وترور رژیم در برلین در مصاحبه خود پس از ترور چنین میگوید/من که مدارک آنان را ندیده ام  منتهی  اولا  مطمئن هستم که این نظر دولت آلمان نیست.ثانیا رای اصلی را دادگاه و قاضی میدهد و در آن مورد هم من مطمئنم که هیچگاه دادگاه چنین ادعائی نخواهد کرد.به خاطر اینکه از عدم دخالت خودمان اطمینان دارم.حتی میگوید ما اعدام بدون دادگاه هم در ایران انجام نمیدهیم .چون با قانون اساسی ما مغایرت دارد.منتهی ما بعد از قضیه برلین هم موضوع علت مرگ 4 کرد ایرانی را رها نخواهیم کرد و دنبال میکنیم  تا ببینیم چه دستهائی در کار بوده است.تا اینها کشته شده اند؟ ما رسما به سران جامعه اروپا اعلام کرده ایم که با ترور و تروریسم به هر شکل و هر دلیل در هر کشوری توسط هر کسی با هر شیوه ای مخالفیم.در تاریخ اوریل 1977 حکم دادگاه آلمان صادرورهبر ایران خامنه ای و هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت فلاحیان وزیر اطلاعات وقت و سپاه پاسداران   طراح و مجری ترور میکونوس را محکوم اعلام میکند.  

teroistanچه کسانی سید حسین موسویان  یک تروریست رژیم ولایت فقیه ایران را به امریکا اورد و او را به مشاور وزارت وزارت خارجه امریکا  معرفی و همکارش کرد؟  چه کسانی برایش در دانشگاه پرینستون فرش قرمز پهن کردند ؟ کدام محافل امریکائی از او حمایت مالی وسیاسی میکنند؟ چگونه رسانه های امریکائی را در اختیارش قرار میدهند؟ چه کسانی هستند که از او میخواهند که به کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا مشورت بدهد؟چه کسانی به موسویان کمک میکنند تا افکار عمومی آمریکائیان را فریب بدهد و به بقای رژیم آخوندی کمک کند؟اکنون باید ببینیم که یک تروریست  رژیم ولایت فقیه به شخصیتی مورد احترام در آمریکا مبدل میشود إ 20 سال بعد سید حسین موسویان با کمک مالی و سیاسی محافل آمریکائی طرفدار دوستی با رژیم آخوندی به آمریکا آمد و فعالیتهای لابی گرایانه اش را شروع  کرد.

او از یک تروریست مبدل به یک پژوهشگر شد.و محافل طرفدار مماشات در آمریکا ؛دها کنفرانس و سخنرانی برای این تروریست برگزار کرده  اند.تا راههای معامله و کنار آمدن با رژیم ایران را توضیح دهد.دهها مقاله موسویان را در در مهمترین رساناهای جهان چاپ کرده اند.از جمله  BBC-´FOREIGAN  AFFAIRS –the gurdin –THE NATIONAL INTEREST—ALMONITOR—-Bulletin of the ATOMIC Seientists—ATLANTIC COUNCIL50  AT—EP-Foreign Policy             

تا مواضع رهبرش و شرایت معامله و دوستی را تشریح کند.لابی مماشات کتاب موسویان رابه نام

THE  IRANIAN NUCLER  CRISIS  A  MEMOIR

که در دفاع از مواضع رژیم بود را چاپ کرد.و برای تبلیغ این کتاب یک کارزار وسیع رسانه ای براه انداخت.

 موسویان در سال 2009 به دانشگاه پریستون میرود.دانشگاه پریسمون یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان است.

در این دانشگاه بخش مطالعات بین المللی به نام یکی از رؤسای جمهور سابق آمریکا نام گزاری شده است.

WOODROW  SCHOOL AT PRINECTON

این بخش از دانشگاه یک زیر مجموعه دارد به نام مؤسسه لیختن اشتاین که با کمک مالی کشور کوچک لیختن اشتاین که  در اروپا است اداره میشود.موسویان در سال 2009 اولین بار به این بخش از دانشگاه پرینستون  یعنی مؤسسه  لیختن  اشتتاین رفته و مشغول به کار میشود. چند ماه قبل از آن یعنی بهار 2009 مؤسسه مؤسسه لیختن اشتاین یک دیدار پنهان  بین مقامات ایران و آمریکا در تاریخ 6-8   مارس 2009  که این مقامات نزدیک به مجمع تشخیص نظام بوده اند ترتیب میدهد.این ملاقات در کشور لیختن اشتاین برگزار میگردد.نتیجه این دیدار 2 روزه گزارشی بود که در نشریه  مؤسسه  لیختن اشتاین منتشر شد. و از دولت تازه نفس اوباما میخواست که با گشاده دستی بیشتر  با رژیم ایران بر خورد کند.

تا مسئله هسته ای حل شود.  البته این اولین بار نبود که مؤسسه لیختن اشتاین و دانشگاه پرینستون وارد دیپلماسی پنهان با ایران شده بود. و خواستهای رژیم ایران را بازگو میکرد.در واقع پرینستون به  یکی از مراکز مورد اعتماد رژیم تروریستی ایران تبدیل شد.بعنوان مثال در تاریخ 17-20 مارچ 2005 این مؤسسه یک کنفرانس ضیافت گونه در کشور لیختن اشتاین بر گزار کرد که جواد ظریف سفیر ایران در سازمان ملل سخنران اصلی آن بود.برخی دیگر از مقامات رژیم به صورت ویدئو کنفرانس شرکت کردند.دو باره در سال 2007 همین مؤسسه  یک کنفرانس در دانشگاه پرینستون در تاریخ11-12 مارچ 2007 در شهر نیوجرسی برگزار کرد که سخنراننان عبارت بودن  از  جواد ظریف و علی انصاری و جیمز گاوو  ..که سخنران اصلی نیز باز هم خواد ظریف بود. موسویان در سال 2009 به این بخش از دانشگاه رفت ویک سال بعد سال 2010 به بخش دیگر دانسگاه پرینستون یعنی علوم وامنیت بین المللی رفت. وی در اینجا با  سکوت کیمپ  هم تیم شد. وی مشاور وزارت امور خارجه آمریکا در سال 2010 و2011 بوده است. و با مسؤلین پرونده هسته ای ایران در وزارت خارجه آمریکا همکاری میکرده است.مشخص میشود دیگر یک تروریست و مقام رژیم ایران  به آمریکا آمده و با مشاور وزارت خارجه آمریکا هم تیم میشود.اکنون باید دید کار اصلی موسویان که بعنوان یک پژوهشگر معرفی میشود چیست؟  و در این 3 سال چه کارهائی انجام داده است؟انچنان که سایت پرینستون  در گزارش سالانه خود از تاریخ 1  ژانویه 2011 تا تاریخ 31 دسامبر 2011 مینویسد؛ وظیفه موسویان کمک به حل مسئله هسته ای ایران است و چگونه میتواند کمک کند؟ او باید کتاب بنویسد و در کنفرانسها ورسانه های گوناگون شرکت کند وکتابش را توضیح دهد.و در جهت حل مسئله هسته ای ایران افکار عمومی وسیاستمداران را اگاه کند.

وباید دید در عمل این تروریست ؛ موسویان  چه کار کرده است؟در نقش حل مسئله هسته ای رژیم کمک کرده است یا در نقش تبلیغات چی رژیم و مشغول لابی گری برای رژیم بوده است؟ موسویان در کتاب خودش تمامی مقالات کنفرانسهاومصاحبه هائی که شرکت کرده است و میکند مو به مو و کلمه به کلمه از مواضع رهبرش خامنه ای و رژیم دفاع میکند.و با چند انتقاد آبکی  از احمدی نژاد مداح رژیم و رهبرش میشود.حرفهای اصلی این تروریست  همان حرفهای است که سالهای سال است لابی های رژیم اخوندی درآمریکا تکرار کرده اند و میکنند.گویا رژیم اهل معامله و صلح و دوستی با دنیا و آمریکاست.اما این آمریکا است که در خواستهای دوستی رژیم ایران را رد میکند. الان نیز بهتر است که آمریکا برای حل مسئله هسته ای وارد یک معامله بزرگ با رژیم شود. یعنی آمریکا یک بسته قابل قبول و خوب به رژیم اخوندی پیشنهاد کند و نفوذ رژیم در منطقه را به رسمیت بشناسد.به رژیم اخوندی اجازه داده شود قابلیت تولید سلاح هسته ای را داشته باشد.بجای سیاست فشار و تحریم از در دوستی با رژیم وارد شود.موسویان در یکی از مصاحبه هایش با کانال (سی/اسپان)میگوید  سیاست آمریکا با ایران پس از انقلاب ؛سیاست تغیر رژیم بوده است. در 30 گذشته ایران به دولتهای پی در پی آمریکا تمایل خود برای یک معامله بزرگ و جامع را ابراز کرده است.(معامله بزرگ همان است که ذکر شد) من در کتاب خودم توضیح داده ام هر 3 تیم مذاکره کننده هسته ای در 10 سال گذشته به کاخ سفید پیام داده اند که ما خواهان معامله بزرگ هستیم.ما خواهان یک معامله همه جانبه و خواهان رابطه با آمریکا هستیم اما آمریکا جواب منفی داده است.آمریکا هیچگاه به ایران یک پیشنهاد همه جانبه برای معامله نداده است. پیشنهاد من این است که آمریکا پس از 30 سال ؛یک طرح جامع برای معامله عزضه کند  که شامل همه درخواستهایش مثل تروریسم/ سلاح کشتار  دسته جمعی/ صلح در خاورمیانه/حقوق بشر/و دموکراسی باشد.و امادگی این را  داشته باشد  که نگرانیهای ما را هم رفع کند.در این سخنان موسوی میخواهد بگوید که ایران مظلوم واقع شده و قربانی گردیده است. ولی موسویان این را نمیگوید که سیاست مبارزه با آمریکا خمیر مایه حکومت آخوندی چه در زمان خمینی و چه در زمان خامنه ای بوده و به هیچ وجه حاضر نمیباشند که از این موضع صرف نظر کنند.زیرا بقای رژیم رابه دشمنی با آمریکا ربط میدهند.همچنین  موسویان و لابی رژیم از آمریکا میخواهند همانطور که با چین به سازش رسیدند با رژیم ایران هم کنار بیایند.تحریم و فشار را کنار گذاشته ؛هژمونی منطقه ای رژیم را  به رسمیت بشناسند و بجای سیاست تغیر رژیم؛ به ماندگاری حکومت و سرکوب ملت ایران کمک کنند .شگفت آور است که مقامات آمریکائی این مقام تروریستی نظام را به آمریکا میاورند ؛به او کمک مالی میکنند تا با این دروغها از رژیم ایران دفاع نماید و فشار را از حکومت ایران بردارد.آیا کسی میتواند توضیح دهد که چرا موسویان این تروریست رژیم به آمریکا بیاید؛کتاب بنویسد؛ و در دهها سخنرانی و کنفرانس شرکت کند و حرفهائی بزند که کلمه کلمه ان سالهاست توسط خود رژیم تکرار میشود؛ چه نیازی هست؟ مگر به این شخص قبای پژوهشگر بپوشانند و با  اعتباری که از دانشگاه پرینستون  به او میدهند حرفهای دروغ رژیم و او را مشروعیت بدهند.داستان به همین جا ختم نمیشود ؛یکی از پروژهائی که موسویان در پرینستون انجام داده است؛این بوده که عده ای دانشجوی دکترا را با خود به برلین و پاریس برده است تا با دیپلماتهای انتخابی رژیم دیدار  کنند و نتیجه این دیدارها و کلاسهای آموزشی  که موسویان و همکارش در پرینستون برگزار کرده اند ؛ گزارشی است  چاپ شده  برای راهنمائی وزارت خارجه و کاخ سفید در اختیار انها قرار گرفته است.در این گزارش نیز سخنان موسویان در کنفرانسها و کتابش تکرار شده است.و از آمریکا خواسته شده است برای حل مسئله هسته ای بهتر است حق وحقوق رژیم ایران در نظر گرفته شود ؛و آمریکا از خودش سخاوتمندی بیشتری نشان دهد.متوجه میشویم که افتضاح تا کجاست که تروریستهای رژیم در قتل و ترور  دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران و همراهانش و دهها شخصیت سیاسی وفرهنگی کشور دست داشته اند به سران کاخ سفید و وزارت خارجه مشاوره میدهند.

بودجه موسویان را چه کسی تامین میکند؟     

 یعنی حقوق ایشان را چه کسی پرداخت مینماید؟ موسسه    

PLOUG HSHARES  FUND—invest in security and peaceword wide

که گویا هدف خود را صلح در جهان میداند 130000$  تاکنون به موسویان پرداخت نموده است.در این تاریخها 17-08-2010 مبلغ 15000$ و تاریخ 17-11-2010 مبلغ 50000$ وتاریخ 06-03-2012 مبلغ 65000$

که طبعا این بخش کوچکی از هزینه ایشان در این دانشگاه است. برای آشنائی  با  صلح  طلبی این بنیاد باید دیگر فعالیتهایش نیز که به ایران مربوط میشود و انجام میدهد نگاه کرد.پلاگشه بیش از 6000000$  در چند سال اخیر به پروژههائی که مربوط به ایران بوده کمک مالی کرده است. همگی انها بدون اشتثنا به سازمانها و یا اشخاصی پرداخت گردیده که از دوستی با رژیم ایران دفاع میکنند. مانند سازمان 

     NIAK            

به رهبری تریتا پارسی   که دراین تاریخها  مبالغ زیر را دریافت نموده است.05-02-2007 مبلغ 35000$  و 02-10-2007 مبلغ 15000$ و 28-01-2008  مبلغ 60000$ و 07-06-2009 مبلغ 70000$. و 11-07-2010 مبلغ 25000$  17-11-2010 مبلغ 100000$ و 18-07-2011 مبلغ 8500$ و 01-11-2011 مبلغ 125000$ و 16-11-2012 مبلغ 110000$ و25-11-2012 مبلغ 50000$ جمعا مبلغ 5985000$ این سازمان دریافت مینماید.

 

پس صلح طلبی دستگاه مماشات معنی دیگری بجز تریبون دادن به تروریستهای ایران و لابی های حرفه ای مثل موسویان و تزیتا پارسی ندارد.همچنین امیر ارجمند در تاریخ 16-02 -2012 مبلغ 75000$ و تاریخ 28-02-2012  مبلغ 75000$  جمعا مبلغ 150000$ از این بنیاد دریافت نموده است. کاری که اکنون موسویان میکند بعنوان لابیسم  برای رژیم و کاری که 20 سال پیش  نیزانجام میداد  یعنی کمک به تروریسم رژیم  و تلاش برای پوشاندن آن یک همخوانی وجود دارد؛. لازم به ذکر است همانطور که سیاست مماشات اروپا به رژیم امکان ترور مخالفان را داد؛ اکنون نیز محافل طرفدار مماشات در آمریکا؛ حامی اصلی رژیم هستند. در هر دو مورد لابی مماشات در آمریکا و اروپا بود

 

که به رژیم اجازه ترور در اروپا و لابی سازی در آمریکا را میدهد. 20 سال پیش در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی چشم طمع اروپا به نفت و گاز ارزان ایران و قراردادهای چرب و نرم باعث شده بود که اروپائیان چشمشان را بروی تروریسم رژیم در سراسر اروپا ببندند. بیش از 100 نفر از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی کشورمان در دهه 90  میلادی در اروپا را ترور نمایند .  الان هم همان محافل در آمریکا کمک رسان رژیم و حامی اصلی موسویان برای لابی رژیم و تبلیغ به نفع خامنه ای و حکومت آخوندی پاسدار حاکم بر کشورمان هستند. در آن زمان رضا علامه راده موج تروریسم رژیم در اروپا را به دروستی  جنایت مقدس  خوانده بود.امروز نیز لابی همان جنایتکاران در آمریکا را لابی مقدس به نفع نظام ولایت فقیه خواند.برای اینکه به ماهیت اصلی لابی رژیم و متحدان آمریکائیش و نوع فعالیت موسویان آشنا شویم؛ باید برگردیم به مصاحبه موسویان با تلوزیون رژیم شبکه 2 برنامه سیاست  در تاریخ 04- اگوست -2005 و در آن زمان  موسویان مسئول کمیته سیاست خارجی شورایعالی امنیت ملی بود؛در پاسخ به این سئوال که چرا در زمان  خاتمی با اروپا مذاکره کردید و تعامل داشتید  و غنی سازی را متوقف کردید ؟  موسویان در جواب میگوید ؛ ما در حقیقت در آن زمان با این کار یعنی تعامل با اروپا برای برنامهای ناتمام هسته ای خودمان وقت خریدیم.و توانستیم در پناه مذاکره با اروپا بخشهای ناتمام هسته ای را تکمیل نمائیم.منظورش این است که به اروپا کلک زدیم و وقت خریدیم.

 

موسویان می افزاید آنان که انتقاد میکردند ما فقط میبایست با آژانس کار میکردیم ؛اطلاع نداشتند که در آن مرحله یعنی شهریور 82 ما احتیاج به یک سال کار داشتیم؛تا پروژه اصفهان تکمیل و به بهره برداری برسد. اروپا میگفت ما در  همان 50 روز اصفهان را ناقص رها و تعطیل میکردیم.اضافه میکند ما یک سیاست دو فاکتوره را انجام دادیم ؛ هم با آژانس بصورت بسیار فعال کار کردیم و هم در یک مجموعه سیاسی بین المللی مذاکره کردیم؛این کار باعث شد با اینکه 50 روز به ما مهلت داده بودند  که کل فعالیتهای غنی سازی را به حالت تعلیق در بیاوریم؛ در قبال مذاکره با اروپا برای ما یک سال زمان بدست امدکه پروژه اصفهان تکمیل گردد.  و اگر ما این کار را نمیکردیم شورای حکام آژانس بدون تردید پرونده ایران را به شورای امنیت می فرستاد. اگر به صدای دیگر گوش میدادیم یعنی ایران را محروم میکردیم از آن یک سال زمانی که توانستیم بخریم و اصفهان را تکمیل کنیم. باید گفت که اصفهان واقعا با این یک  سال تکمیل شد. پروژه نطنز نیز شش ماه تا یک سال کار داشت تا کارهای سانتر فیوژها انجام شود. با این یک سال هم کار نطنز به مرحله ای رسید که تعداد مورد نیاز اولیه سانترفیوژها کار کنند.و اصفهان و  UCF به تولید رسید.

ما    UCF اصفهان را مهر 83 به تعلیق در آوردیم در حالی که اگر مذاکره نمیکردیم آنرا مهر 82 میبایست به تعلیق در میاوردیم.

 و اگر در آن تاریخ به تعلیق در میاوردیم پروژه اصفهان هرگز تکمیل نمیشد.و امروز ما از موضع قدرت گفتگو میکنیم؛ چون هم اصفهان به بهره برداری رسیده و هم گاز  UF4—UF6

 تولید میشود و هم ذخیره تولید داریم. و 36 تن کیک زرد تولید و انبار شده است.و در نطنز خیلی از کارهای تکمیلی انجام شد. این تعامل با اروپا باعث شد کاری که در 50 روز میبایست انجام میدادیم و غیر ممکن بود ؛و ضرب الاجل تعین کرده بودند ما توانستیم در طول دو سال انجام دهیم و امتیازاتی هم بگیریم.10 سال بود ایران می خواست وارد سازمان تجارت جهانی شود و با ممانعت آمریکا روبرو بود؛که ما باز هم از فرصت استفاده کردیم و وارد سازمان تجارت جهانی شدیم. دنیا ایران را به رسمیت نمیشناخت  که عضو تولید چرخه سوخت اتمی باشد؛در طول این دو سال در قبال توافقنامه پاریس ما را به عنوان دارندگان یکی از کشورهای چرخه سوخت هسته ای وارد بازی بین المللی چرخه هسته ای سوخت کردند. ما در طول مذاکرات دو سال گذشته بیش از کره شمالی توانستیم پیشرفت داشته باشیم.عمده ترین پیشرفتی که کره شمالی داشته است در بحث تامین امنیتی بوده است؛و این چیزی است که ما یک سال قبل با اروپائیها به نتیجه رسیدیم. در پایان این پرسش مطرح است  که چگونه آمریکائیها اجازه میدهند که تروریستها و لابیهای طرفدار رژیم ولایت فقیه در آمریکا فعالیت  و به نفع رژیم تبلیغ کنند ؟در حالی که همین تروریستها و لابیها در قبال مذاکره با اروپا به اهداف شومشان  که قتل مخالفان در خارج و داخل ؛ و سرکوب ملت  ایران بود   نائل امده اند.

 

سیروس رئوفی

 {jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی