"an independent online kurdish website

دستگیریهای گسترده‌ در پی تظاهرات اعتراضی مردم در شهرهای کردستان ایران که‌ در حمایت ازمقاومت قهرمانانه‌ مردم کوبانی علیه ‌گروه تروریستی داعش انجام گرفت، بار دیگر جبهه‌بندی جمهوری اسلامی ایران در معادلات سیاسی منطقه‌ و جهان را به‌ خوبی نشان داد.ibrahim_qasmi_zad

بر پایی تظاهرات برای اعلام انزجار از اعمال ضد اخلاقی و ضد انسانی گروه‌ تروریستی داعش، از سوی مردم آزادیخواه‌ در کردستان ایران، همدوش و همزمان با ملت کرد در سایر نقاط کردستان و آزادیخواهان سراسر جهان، باعث شد که‌ رژیم ایران بار دیگر در تمام شهرهای کردستان جو پلیسی و فضایی مملو از اختناق بر پا کند. به‌ گونه‌ای که‌ در آستانه‌ اول نوامبر روز جهانی همبستگی با مقاومت کوبانی، تمام شهرهای کردستان ایران با غبار حضور گسترده‌تر نیروهای پاسدار و بسیجی پوشانیده‌ شد.

جمهوری اسلامی از همان روزهای اول قبضه‌ قدرت در ایران، با در پیش گرفتن سیاست تنش و تشنج در خاورمیانه‌ و جهان، عملا در مقابل جبهه‌ دمکراسیخواهی‌ و مترقی صف بندی کرد. از آنجا که‌ جنبش آزادیخواهانه‌ کردستان با ارزشهای اخلاقی، انسانی، نوعدوستانه‌ و مدنی‌اش به‌ عنوان مانع اصلی در برابر اهداف توسعه‌ طلبانه‌، واپسگرایانه‌، نژادپرستانه‌، تخیلی و ارزش ستیز حاکمان ایران قد بر افراشت، کردستان در صدر برنامه‌های سرکوبگرانه‌ رژیم قرار گرفت. جمهوری اسلامی و هم پیمانان همفکرش با تشدید سرکوب، خفقان، قتل و کشتار، و جنبش کردستان با اصرار در مسیر صلح و عدالتخواهی، برابری، دمکراسی و رعایت حقوق بشر، هر یک در مسیری کاملا جدا از هم گام بر داشتند. از آنروز، دو جبهه‌ ستم و عدالتخواهی در برابر همدیگر قرار گرفته‌اند و این جبهه‌ بندی تا کنون به‌ قوت خود باقی است.

در سالهای اخیر، هموطنانمان در کردستان ایران، بارها با بهره‌گیری از تحولات سیاسی منطقه‌ و فرصتهای پیش آمده‌ در سایر بخشهای کردستان، ضمن ابراز پشتیبانی از همزبانانشان مطالبات سیاسی و ملی خود را نیز مطرح کرده‌اند. بیم رژیم از مطرح کردن این مطالبات باعث شده‌ که‌ هر گاه‌ بویی از شکل گیری یک جنبش اجتماعی یا حرکت مردمی در کردستان ایران به‌ مشام نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی برسد، بلافاصله‌ اقدامات سرکوبگرایانه‌شان را در سراسر کردستان شدت میبخشند.

در آستانه‌ روز جهانی همبستگی با مردم کوبانی، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی تا آنجا که‌ در توان داشتند سعی کردند به‌ هر شیوه‌ ممکن پتانسیل انقلابی کردستان را به‌ نفع اهداف خود مهندسی کنند. هنگامیکه‌ در این اقدام به‌ نتیجه‌ای نرسیدند، اینبار تلاش نمودند از تجمع مردم جلوگیری بعمل آورند. از اینرو، همزمان با اعلام تصمیم آزادیخواهان جهان برای حمایت جهانی از کوبانی و قبل از اینکه‌ احزاب سیاسی کرد ایرانی، و در صدر آنها حزب ما، حزب دمکرات کردستان ایران فراخوان حمایت گسترده‌ از این اقدام را صادر کند، در کردستان ایران سرکوب فعالان مدنی را به‌ اوج خود رساندند. برنامه‌ اعدام گروهی از محکومین کرد در بیدادگاههای رژیم، بصورت کاملا هدفمند و تنها چند روز پیش از اول نوامبر در زندان ارومیه‌ باجرا در آمد و حضور نیروهای سرکوبگر در خیابانها بشکل مشهودی افزایش یافت. تعقیب و مجازات “فعالان هویت طلب” کرد در تمام مناطق کردستان ایران شدت گرفت و نیروهای سرکوبگر با آنچه‌ در توان داشتند کوشیدند تا از همدلی و اتحاد مردم کردستان ایران با سایر بخش های کردستان جلوگیری کنند. فراتر از این، در شهرهای چندهویتی مثل ارومیه‌، نقده‌، خوی، ماکو و سلماس عناصر وابسته‌ به‌ رژیم تلاش کردند تا با برگذاری نمایشهای مضحک ضد کردی، در عمل مانع از شکل گیری اتحاد ملی علیه‌ جنایتکاران داعشی شوند.

همزمان نیروهای سپاه‌ و بسیج در بخشی از شهرهای کردستان با نصب دوربینهای مدار بسته‌ در کافی‌نت‌ها، سعی کردند که‌ فضای عمومی را هر چه‌ بیشتر کنترل کنند و خفقان حاکم در جامعه‌ را چند برابر نمایند. از سوی دیگر، با آغاز موج جدیدی از سرکوب عمومی و جلوگیری از استفاده‌ مردم از ماهواره‌ و تقویت فیلترهای شبکه‌های اینترنتی سعی کردند تا‌ جلو سازماندهی اعتراضات مردمی در حمایت از کوبانی را بگیرند.

هنگامیکه‌ هیچ یک از این اقدامات سرکوبگرانه‌، نتوانست مردم مبارز کردستان ایران را از برگذاری تظاهرات حمایت از مقاومت کوبانی باز دارد، رژیم به‌ حربه‌ جدید، ولی رنگ و آبروباخته‌اش، همانا استفاده‌ از همپالگیهای داعش در کردستان، یعنی گروههای سلفی روی آورد. حربه‌ای که‌ از همان آغاز، ناکام و مانوس پا به‌ عرصه‌ سیاسی کردستان گذاشت و هرگز نتوانست ارتباط تنگاتنگ این دو نیروی اهریمنی با همدیگر را پرده‌پوشی کند.

طی سالهای اخیر، ظهور گروههای سلفی در بخشی از مناطق کردستان ایران، یا به‌ عبارتی بهتر، شکل دادن گروههای سلفی از سوی خود دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم در شهرهای کردستان ایران، به ابزاری جدید در دست حاکمان ایران جهت سرکوب فعالان سیاسی و مدنی دمکراسی‌خواه‌ کرد تبدیل شد. به‌ گونه‌ای که‌ رژیم، به‌ خیال خود برای پیشگیری از روند رشد اپوزیسیون کردستانی درجامعه‌، این به‌ ظاهر ابزار جدید را اختراع کرد‌ تا با دادن امتیازات مقطعی و آسان کاری برای فعالیت این شبکه‌ مذهبی تندرو سلفی، از یکسو خواست اساسی مردم کردستان را تحت الشعاع قرار دهد و از سوی دیگر چهره‌ حق طلبانه‌ جنبش کردستان را در اذهان عمومی مخدوش نماید.

جمهوری اسلامی با برخورد دوگانه، این حرکت تندرو را هدایت نمود، به‌ آن جهت داد و آن را در کنترل کامل خود قرار داد تا هر گاه لازم ببیند آنرا علیه‌ جنبش کردستان بکار بگیرد. به‌ گونه‌ای که‌ تا آنجایی که‌ این گروه‌ صرفا مشغول یارگیری از میان جوانان کرد جهت بکارگیری آنان برای رسیدن به‌ مقاصد جمهوری اسلامی باشد، از آن حمایت کرد. قرائن موجود به‌ وضوح نشان میدهد که‌ آن دسته از گروه‌های سلفی که تنها تاکیدشان روی جذب و فرستادن عناصر باصطلاح مجاهد برای جنگ در افغانستان، کردستان (صد البته‌ بر ضد منافع ملی مردم کرد)، یمن، سومالی و… باشد، خیلی کم با نیروهای امنیتی ایران درگیر می‌شوند و حتی از همکاریهای سخاوتمندانه‌ سپاه‌ پاسداران هم بهره‌مند می شوند. بسیاری از این نیروها برای جهاد به افغانستان یا کردستان عراق و سوریه‌ فرستاده‌ شده‌اند و بعضی از آنها هرگز باز نگشته‌اند. ولی هنگامی که‌ این گروه‌ خواست پا از گلیم فراتر نهد و علیه جمهوری اسلامی فعالیتی انجام دهد، اعضای آن سرکوب، زندانی و حتی اعدام میشوند.

در رابطه‌ با تحولات سیاسی دیگر بخشهای کردستان هم رژیم جمهوری اسلامی همان سیاست را تعقیب میکند. حضور فعالانه‌ عناصر رژیم در جنوب کردستان از طریق نیروهای شیعه‌ وابسته‌ به‌ زمامداران کنونی عراق، تلاش برای مداخله‌ در جنبش کردستان در غرب و شمال کردستان و فعالیت وسیع تبلیغاتی برای وانمودکردن حمایت از کردهای دیگر بخشهای کردستان از هیمن رویکرد ناشی میشود. ولی مردم کردستان ایران سالهاست که‌ از این طرفند جمهوری اسلامی پرده‌ برداشته‌اند و تمام جو سازیهای عوامفریبانه‌ رژیم را از همان آغاز افشا کرده‌اند. چرا که‌ مردم کردستان ایران روز 28 مرداد سال 1358 و فتوای جنايتکارانه خمینی را که‌ در آن دستور سرکوب وحشيانه مردم کردستان را صادر کرد فراموش نکرده‌اند. در آنروز خمينی، نيروهای ارتش، پاسداران و چماقدارانش را به همراه يک دوجين قاضی دژخيم به سرپرستی آخوند خلخالي برای اجرای حکم جهاد علیه‌ مردم کرد روانه کردستان کرد. خمينی، جدای از نسبت دادن اتهام پوشالی و خود ساخته وابستگی مردم کردستان به غرب، جرم اصلی ما را ”مخالفت با جمهوری اسلامي“ و ”تحريم رفراندم“ عنوان کرد و به‌ همین دلیل خواست ملت ما را برای همیشه‌ سرکوب کند. او همچنين با نوشتن عبارت ”مخالفين اسلام که می خواهند کشور را به دامن کفر بکشند، باید ریشه‌کن شوند“ ، زمينه جنايات وسیعی را برای دژخيمانش در کردستان فراهم کرد تا آنها در اعدام و بمباران روستاها و شهرهای کردستان ترديدی به خود راه ندهند.

از آن تاریخ تاکنون همه‌ دست اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی ایران ملت کرد را به‌ چشم عاملین غرب و دشمن قسم خورده‌ خود نگاه می کنند. برای آنها فرقی بین کرد ایران، یا کردهای دیگر بخشهای کردستان نبوده‌ و نیست، ولی آنها برای دستیابی به‌ مقاصد کردستیزانه‌شان هر گاه‌ از حربه‌ای استفاده‌ میکنند. تحولات اخیر، بویژه‌ موضعگیری جمهوری اسلامی علیه‌ تظاهرات حمایت از کوبانی، مخالفت با اعزام نیروی پیشمرگ برای پشتیبانی از همرزمانشان در کوبانی و مخالفت سرسختانه‌اش با پشتیبانی نیروهای ائتلاف بویژه‌ آمریکا از یگانگای مبارز کرد بدرستی چهره‌ کردستیز جمهوری اسلامی، و هراس آن از مردم کردستان را به‌ جهانیان نشان داد.

تازه‌ ترین نمونه‌ ترس ایران از جنب و جوش مردم کردستان ایران و احزاب سیاسی در این بخش از خاک کردستان سرکوب مردم ، بویژه‌ شهرهای کرماشان، سنندج، بوکان و ارومیه‌ بود که‌ پس از جمع آوری کمک برای‌ آوارگان کرد ایزدی در کوههای شنگال و کردهای روژآوا و در پی آخرین تظاهرات برای پشتیبانی از کوبانی صورت گرفت. عکس العمل بزدلانه‌ نیروهای سپاه‌ و بسیج در برابر حرکتهای اعتراضی مردم کردستان ایران، بار دیگر هراس رژیم از حرکت مردمی و فعالیت احزاب سیاسی، بویژه‌ حزب دمکرات را نشان داد. چرا که‌ رژیم نگران آن است که‌ بحران سیاسی در خاورمیانه‌ دیر یا زود گلوی حاکمان تهران را هم بگیرد، و در چنین موقعیتی کاملا مشخص است که‌ نیروی پیشتاز حرکت تحولگرا در ایران جنبش کردستان خواهد بود.


نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی