"an independent online kurdish website

در مورخه‌ی ١٢/١/٢٠١٧ نامەای زیر عنوان “خطاب بە رهبر جمهوری اسلامی ایران” از طرف اشخاصی کە خود را “جمعی از فعالان سیاسی کوردستان” معرفی کردند، منتشر شد.qader_eliasi

در دفاع از نویسندگان نامەنگاری بە خامنەای نیز تعدادی از جملە آقای کوسار فتاحی بە دادخواهی از این جمع همت گماشتند و مقالەای تحت عنوان “امضاءکنندگان نامە بە خامنەای نە مستأصل شدەاند و نە خودفروختەاند” نوشتند. همچنین سخنگوی این جمع، آقای هادی صوفی‌زادە در مقابل واکنش سیلی از مخالفین کورد بە محتوا و مقصد نامە، در این مدت با پرخاشگری بە عنوان دفاع از کردار ننگین خود، مقالاتی چند و القابی از جملە لومپنیزم و لوطیگری و… خطاب بە انتقادکنندگان نوشت. قبل از پرداختن بە محتوای نامە بە خامنەای، لازم دانستم یکی دو نکتە را در این مورد یادآور شوم:

هادی صوفی‌زادە عضو کنگرە ملی کوردستان است کە زیر نظر حزب کارگران کوردستان Pkk ادارە می‌شود. آیا این نامە با اجازە‌‎ی Pkk نگاشتە شدە است؟ اگر بدون اطلاع این حزب انجام گرفتە، می‌خواستم نظر رهبری حزب و بالاخص کنگرە ملی مذکور را در این بارە بدانم!

نکتە دیگر مصاحبە صوفی‌زادە با رادیو کوردی آمریکا بود کە در مورد نامە بە خامنەای گفت: “نامە ما خطاب بە خامنەای در چهارچوب همان نامەهایی است کە پیشتر بە بوش و ترامپ ارسال شدە است”. در این بارە می‌خواستم بە ایشان بگویم این مقایسە یک قیاس مع‌الفارق است، زیرا:

١ـ تجربە ٣٨ سال عمر ننگین جمهوری اسلامی ایران و خامنەای نشان دادە کە این رژیم بجز آشوب و جنگ و ترور و کشت و کشتار  نقش دیگری در منطقە بازی نکردە است. در مقابل بنا بە اذعان نگارندگان نامە بە خامنەای، آمریکا در حال حاضر بە عنوان قدرتمندترین کشور دنیا می‌تواند برندە در دو میدان صلح و جنگ باشد.

٢ـ جمهوری اسلامی با کارنامەای کە دارد، نە خواستە و نە توانستە تا بحال رفتار مثبتی در قبال مردم خویش و خارج از مرزهای ایران نسبت بە دنیا از خود نشان دهد، ولی آمریکا در حالی کە از لحاظ نظامی و اقتصادی در دنیا حرف اول را می‌زند، در اشاعە دمکراسی و آزادی نیز دست برتر را دارد. پس مقایسە این دو با هم، ضرب‌المثل “عذر بدتر از گناە” را در اذهان تداعی می‌کند. صوفی‌زادە بە جای این کە بە اشتباە خویش و همفکرانش اعتراف نماید، عذری را علم کردە کە از خطای نامەنگاری قبیحتر است.

حال بە نامە می‌پردازم کە با سلام و صلوات خطاب بە خامنەای شروع و با یادآوری این کە ” خاورمیانە آبستن حوادثی است”، با تأکید بە ذکاوت و تشخیص رهبر از منظر آنها، می‌نویسند:” مطمئناً جنابعالی با وجود متخصصین امور و مشاورین ارشد خود بهتر از هر کسی بە سیر تغییرات و احتمالات آیندە آگاهید”. با این ارزیابی بە ضرورت نامە می‌پردازند و ضمن اشارە بە “بحبوبە تحولات سرنوشت‌سازی کە منطقە با آن روبروست”، با تأکید مجدد بە “منافع درازمدت ایران” پیشنهاد “تعامل و همسویی” نظام را با “ملت کورد در عراق و سوریە” می‌نمایند “تا بلکە مورد توجە واقع گردد”.

در همین مقدمە چند سؤال سر بر می‌آورد کە لازم است از نویسندگان این رسوایی‌نامە پرسید: “تا بەحال چە اقدام مثبتی از رژیم جمهوری اسلامی بالعموم و خامنەای بالاخص دیدەاید کە ایشان را چنین مورد خطاب قرار می‌دهید؟ اگر خامنەای “بە سیر تغییرات و احتمالات آیندە آگاە” است، چرا وضع ولایتش بە این روز سیاە افتادە است؟ راستی چە چیزی باعث شدە کە شما اینقدر بە فکر “منافع درازمدت ایران آخوندی” باشید؟ آیا کارنامە سیاە پر از جنایت این رژیم طی این ٣٨ سال گذشتە جواب واضحی بە شما نیست؟ اصولاً چنین توقعی از خامنەای و نظام زیر فرمان وی نتیجە چە رویکردی از رژیم است کە اینقدر بی‌پروا به سویش شتافتەاید تا شاید کورد در عراق و سوریە مورد توجە ایشان واقع گردد؟ و همچنین بە جاست بپرسیم: چرا نظام لازم است با “ملت کورد در عراق و سوریە” تعامل کند؟ آیا قبل از تعامل و توجە بە کوردهای عراق و سوریە، بهتر نبود  از ایشان بخواهید حداقل دست از سرکوب کوردهای ایران بردارد؟ شما کە با نگاشتن این نامە بە ضریح بستگان درگاە خامنەای درآمدەاید، از دخالت نظام در کشورهای عراق، سوریە، یمن، لبنان و بحرین حتما بی‌اطلاع نیستید! راستی نکند از وضعیت اسفبار کوردهای تحت ستم رژیم بی‌خبر باشید؟ یا شاید مردم کورد در آن بخش زیر سایە پر از رحم و شفقت نظام بسی در آرامش و آسایش بسر می‌برند و ما تهمت می‌زنیم؟!!!

نگارندگان در ادامە با اشارە بە “تغییر مثبت رویکرد حاکمیت ایران بە مسئلە کورد”!! “در صورت همراهی با آن، جایگاە ایران را در منطقە و جهان تثبیت ” شدە ارزیابی می‌کنند. چرا و چگونە بە این نتیجە “تغییر رویکرد…” رسیدەاند؟ جواب این سؤال را گویا ” بطور غیرمستقیم از قلم برخی از کارشناسان امور منطقەای داخل نظام ” استنتاج نمودەاند.

“تغییر مثبت رویکرد حاکمیت ایران بە مسئلە کورد بطور غیرمستقیم” چە معنیی دارد در حالی کە سیاست ترور، خفقان، سرکوب و امنیتی نمودن کوردستان بطور مستقیم و عینی کماکان ادامە دارد؟

این جمع برای نشان دادن خوشخدمتی خویش بە رهبر در ادامە می‌نویسند: “ما امضاءکنندگان کورد این نامە، برخلاف آن سی نفر از روشنفکران ایرانی کە علیە ایران بە ترامپ نامە نوشتند، اگر چە تنها نظارەگر اوضاع هستیم و نقشی در روند تحولات جاری نداریم، اما  از روی احساس مسئولیت، … به خوبی دریافتەایم کە آیندە ایران در گرو قبول مسألە‌ی کورد در منطقە است و از همین منظر، شما را مخاطب خود قرار دادەایم”.

انصافاً تا اینجا هم بە خود زحمت دادە و بە قول آقای کوسار فتاحی، یکی از خلوت‌نشینان پشت پردە این جمع، جرأت بە خرج دادەاند. زیرا نامەنگاری با رهبری کە تنها بە خدا جواب پس می‌دهد، نە تنها آسان نیست، بسی هم دشوار است. یکی از نگارندگان نامە می‌گوید: “ما منتظر جواب نامە هم نیستیم، چون بعید می‌دانیم این نامە بە دست ایشان برسد یا برای خواندن آن وقت بگذارد”. (نقل بە معنی از مصاحبە هادی صوفی‌زادە با رادیو کوردی آمریکا). پس چرا دست بە چنین رسوایی زدەاید؟ یکی گفت گویا نگارندگان نامە از سعدی شاعر الهام گرفتە‌اند کە می‌فرماید:

تو نیکی می‌کن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهــــد باز

نویسندگان ضمن یادآوری “واقعیت و روند تاریخی و عدم عناد” با آن، بە جناب خامنەای می‌گویند: ” پروژە خاورمیانە نوین رقم خوردە و کلنگ آن در سوریە زدە شدە است”. در ادامە با ابراز دلسوزی خویش بە رهبر و نظام، با این جملە کە: “ایران بە تنهایی و با کمک جریانات هزینەبردار در لبنان، سوریە و یا….  قادر بە رویارویی با آن نیست”، و از ترس تجارب گذشتە ” کە در نهایت سخن غربی‌ها بە کرسی خواهد نشست”، نگران ” از احتمال تغییر در رفتار روسیە” نسبت بە ایران نیز هستند!!

این حضرات با آوردن بیلان هزینەبردار جریانی چون حزب‌اللە در لبنان، پا را پیش گذاشتە و در صورت تغییر رویکرد امام خامنەای با آنها، آمادەاند با هزینە کمتری نقش حزب‌اللە را در منطقە برای رژیم بازی کنند!!

این فرزانگان!! با ذکر این جملە کە “خلیج فارس اهمیت استراتژیک و اکونومیک خود را از دست دادە”، و “قدرت‌های غربی برای جایگزینی مسیر انتقال انرژی” بە کوردستان چشم دوختەاند،  با اشارە بە “وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در کوردستان”، با نگرانی بە رهبر یادآوری می‌کنند: “کوردستان در چارچوب منافع امریکا قرار گرفتە است” و  “این مهم بە شکاف میان امریکا و ترکیە انجامیدە” و در ادامە با ذکر این کە “امریکائیان از انتخاب میان کوردها و ترک‌ها بر سر دوراهی قرار گرفتەاند”، می‌نویسند: کە ” همین دوراهی سر راە ایران نیز هست”. نگارندگان ثبات منطقە را منوط بە مشارکت کوردها دانستە و خاطرنشان می‌کنند کە این ثبات “بدون مشارکت کوردها ممکن نیست و بنابراین هر کسی که با آن وارد معاملە شود، پیروز است “.

اینکە کوردها هم ضامن ثبات هستند و هم در صورت نادیدە گرفتن خواستەهایشان در حل معضلات منطقە مشکل است بر دشواری‌ها فائق آمد، حقیقتی است گویا و آشکار. سربرآوردن داعش و مقابلە با آن، مشتی است از خروار چنین ادعایی، ولی تجربە نشان دادە کە همراهی نمودن با کوردها اگر بە سود همە و از جملە کوردها نباشد، یعنی طرفین بە حقوق همدیگر احترام نگذارند، چیزی جز خودفریبی نیست. جمهوری اسلامی چون اساس نظامش را بر مبنای ایدئولوژی مذهب خاصی (شیعە) گذاشتە، نمی‌تواند بە حقوق ملتی در خارج از ایدئولوژی خویش بە دیدە احترام بنگرد. اگر هم چنین رویکردی بە ظاهر از خود بروز بدهد، با مروری گذرا بە اعمال گذشتە رژیم، چیزی جز ترفند و عوامفریبی نخواهد بود.

نویسندگان با برحذر داشتن ایران بر سر همکاری و حفظ روابط با ترکیە در رابطە با پافشاری بر ساختار پوسیدە خاورمیانە، از رهبر می‌خواهند با چشم‌پوشی از این سیاست و “با انتخاب کوردها خود را با پروژە حتمی خاورمیانە نوین همراە سازد”. نویسندگان در ادامە نامە پر از مهرشان خطاب بە رهبر و بە نشانە دفاع از حریم ولایت می‌نویسند: اگر رهبر بە پیشنهاد ایشان گوش فرا دهد، ضمن استفادە از فرصت تاریخی فراهم گشتە و با در دست داشتن پروژە خاورمیانە جدید، می‌تواند مدیریت خاورمیانە را بە دست گیرد.

اگر جناب رهبر حرف این پادوها را جدی بگیرد و از استقلال کوردستان عراق و سوریە حمایت کند، گویا چنان کە “استقلال جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان” “برای ایران  فرصت” فراهم نمود، می‌نویسند: این اعلام حمایت حتی لفظی هم باشد، “قدرت مانور بهتری برای ایران فراهم خواهد گشت”.

در بخش دیگری از نامە با اشارە بە “روی کار آمدن دولت ترامپ در امریکا” و زدن ساز مخالف ایشان با ایران، کنار آمدن رهبر با  “استقلال کوردستان عراق و سوریە  بعنوان فرصت، چالش‌های درازمدت ایران با جامعە جهانی به ویژە برجام” رفع و رجوع می‌گردد. گویا با برداشتن چنین گامی از طرف رهبر و نظام مقدس جمهوری اسلامی!!، جهان بە کام معظم‌لە خواهد بود. بە طوری کە هم تهدید ترامپ رفع خواهد شد و هم “کشورهای غربی در همە سطوح” با ایران همراهی خواهند نمود!!

نگارندگان با آوردن جملەای از رجب طیب اردوغان بە خامنەای کە گفتە بود: “یک ملای دینی در تهران نشستە و منطقە را بە آتش کشیدە است”، یک گام دیگر بە دلسوزی خویش نسبت بە رهبر و ولایت نزدیکتر گشتە و در همین راستا بە رهبر می‌گویند: “ترکیە با تشکیل مثلث سنی علیە ایران، در صدد تحمیل چالدرانی دیگر بر ایران است”.

این آقایان آنقدر بە فکر رهبر و حریم دارالخلافە ایشان هستند، آنقدر در قید مسائلی نیستند کە بە ظاهر بە معضل کوردهای عراق و سوریە ربط دادەاند. و الا برهم خوردن مثلث سنی و نگهداری هلال شیعە، چە ربطی بە حل مسئلە ملی یک ملت دارد؟ اگر  بە تقلید از نگارندگان نامە از ذکر نکردن نام کوردهای ایران و ترکیە صرف نظر کنیم چنان کە آنها آن را در طبق اخلاص بە بارگاە امام خامنەای تقدیم نمودەاند، تحمیل چالدرانی دیگر بر ایران از طرف ترکیە، چە پیامد خوب یا بدی برای کوردها دارد؟ برای یک کورد کە در زیر یوغ اشغالگر باشد فرقی نمی‌کند این اشغالگر ترک است یا فارس، آخوند است و یا جنتلمن کرواتی.

نویسندگان در ادامە با یادآوری این نکتە که: “استقلال کوردستان (عراق و سوریە) اگر از طرف ایران پذیرفتە شود، از اهمیت ژئوپولیتیکی ترکیە می‌کاهد و بە اهمیت ژئوپولیتیکی ایران می‌افزاید: اما در صورت عدم چنین تصمیمی از طرف رهبر، نویسندگان بە خطری دیگر از جانب ترکیە اشارە نمودە و می‌نویسند: “چنان کە ترکیە در رابطە با کوردستان عراق قبلاً  این اقدام را انجام دادە، شاید پیشدستی کردە و بە کوردستان سوریە نیز اعتراف نماید”. با این عمل “بعید نیست برای درهم شکستن هلال شیعی برنامەریزی” شود.

اما چنان کە یادآور شدیم، نە تشکیل مثلث سنی گلی بر سر کوردها خواهد زد و نە با درهم شکستن هلال شیعی چیزی از دست می‌دهند.

نویسندگان با اشارە بە کشورهای منطقە و بدون ذکر نام جریانات داخلی می‌نویسند:” نباید احتمال تحریک جریانات داخلی را از ذهن دور پنداشت”.

مراد از جریانات داخلی این پادوهای دکان خامنەای، اشارە بە حزب دمکرات کردستان ایران و مبارزە حق‌طلبانە آن حزب زیر عنوان “راسان” است کە رعشە بر نظام جمهوری اسلامی انداختە است.

وقتی نویسندگان نامە بە پژواک صدای رژیم تبدیل می‌شوند و همصدا با بلندگوی تبلیغاتی نظام، جنبش ملتی را بە تحریکات کشورهای منطقە منتسب می‌کنند،  آن وقت پتەشان واضح و بی‌پردە بە روی آب افتادە و راز نهانشان در لفافە کوردمحوری آشکارتر می‌شود.

در پایان نامە با اشارە بە فرصت پیش آمدە بە رهبر نوید می‌دهند: “حمایت ایران از پروژە استقلال کوردستان عراق و سوریە بە تقویت منافع ایران در سوریە و لبنان نیز کە اولویت نظام تحت امر شماست، می‌انجامد”.

علیرغم کارنامە پر از شقاوت و جنایت رژیم، نویسندگان نامە می‌خواهند با گرفتن قول سرخرمن از خامنەای در قبال “حمایت ایران از پروژە استقلال کوردستان عراق و سوریە”، بە تقویت این نظام توتالیتر کمک کنند. آنها بە عبارتی دیگر می‌گویند دنبال “پروژە استقلال کوردستان عراق و سوریە” نیستند، بلکە می‌خواهند با اشارە ظاهراً مثبت رهبر، بە اقتدار رژیم افزودە و با درهم شکستن مثلث سنی و گسترش دادن هلال شیعی، سیطرە ولایت فقیە را در سوریە و لبنان نیز مستحکم نمایند.

خوانندە محترم!

چنانکە ملاحظە فرمودید امضاءکنندگان با نگاشتن این نامە، چیزی بە چنگ نمی‌آورند. بر عکس، بازندە دو طرفە هستند. از طرفی رژیم قولی بە آنان ندادە و از طرف دیگر از مردم کورد نیز رویگردان می‌شوند. سؤالی کە در خاتمە این مقالە لازم دانستم از خوانندگان این سطور بنمایم، این است: شما کە این مقالە را مرور نمودید، آیا کار امضاءکنندگان نامە بە خامنەای را در راستای احقاق حقوق ملت کورد می‌دانید یا بر عکس آن را در تضاد با اهداف ملت کورد ارزیابی می‌کنید؟

برای اطلاع بیشتر:

http://news.gooya.com/politics/archives/2017/01/222619.php

http://www.dengiamerika.com/a/3677149.html

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی