شعلەور شدن جنگ دو کشور ارمنستان و آذربایجان در رابطه با مساله قرەباغ، موجب بروز واکنشهایی نە تنها از سوی حکومتهای ایران و ترکیه،
بلکە آذربایجانیهای خارج و داخل ایران هم شدە است. اگر این واکنشها در سطح دفاع و همبستگی ملی با آذربایجان میماند، شاید لازم به نوشتن این سطور نمیبود، چرا کە خوب یا بد، بە حق یا ناحق، همیشه آنهایی کە احساس همبستگی ملی با طرفین درگیر دارند، خود را موظف بە دفاع و همدردی با آنها میبینند. اما مشکل زمانی شروع میشود که افراد یا جریانهایی به عمد از آب گل آلود ماهی گرفته، آتش بیار معرکە میشوند و با دادن شعارهای انحرافی در تبریز چون “کرد و فارس و ارمنی دشمنان آذربایجانی” بە همبستگی ملل ستم دیدە ایران در مقابلە با حکومت ولایت فقیه آسیب رساندە، بە جای اینکه نوک حمله را متوجه دشمنان واقعی ملل تحت ستم کنند، میخواهند بە عمد یا با دنبالەروی ناآگاهانه از شعارهای شوینیستی کانالیزە شده، جای دوست و دشمن را قاطی کردە و آن را بە سطح جامعه بکشانند. در این میان، بیانیه نویسان خارج از کشوری” جمعی از فعالین ملی و مدنی ترک-آذربایجانی : قاراباغ خاک آذربایجان است ” نیز با تحریف واقعیت “دفاع ایران از ارمنستان” و تکرار یاوەهای حکومت فاشیستی اردوغان مبنی بر تروریست خواندن “پ. ک. ک” عملا خدمتی بزرگ و شایان توجه بە دست اندرکاران ایران و دولت سرکوبگر اردوغان در ترکیه میکنند. در ترکیه نیروهای مترقی ترک و کرد و … دست در دست هم برای عبور از بختک اردوغان سالها است مبارزە کردە و میکنند و زندانهای ترکیه مملو از فرزندان دمکرات و آزادیخواه این دو ملت است. میتوان بە هر دلیلی با سیاستهای پ. ک. ک یا هر نیروی پارتیزانی مخالف بود، اما نمیتوان سرکوب و کشتار مردم کرد توسط نیروهای مسلح وابسته بە ناتوی ترکیه را نادیدە گرفت و با تکرار گفتههای جنگ افروزانه و نفاق افکنانه نیروهای شوینیست و مرتجع حکومت مستبد ترکیه بە دامن سرکوبگران نه تنها کردهای ترکیه، بلکه آزادیخواهان ترک غلطید.
در ایران نیز ملل تحت ستم کرد و آذری بە درازای تاریخ درد و منافع مشترک داشته، در برش های مهم تاریخی چون قیام شیخ محمد خیابانی، جنبش آذربایجان و کردستان در سالهای ١٣٢٥-١٣٢٤ یار و یاور هم بودە، برای رسیدن بە حق تعیین سرنوشت خود مبارزە کردەاند. در سالهای پس از انقلاب در ایران بسیاری از فعالین چپ و دمکرات آذربایجان در کردستان پا بە پای نیروهای کرد بر علیه دولت سرکوبگر اسلامی ایران مبارزە کردند و دەها انقلابی و چپ و دمکرات آذربایجان چون زندە یادان یوسف کشی زادە، یعقوب تقدیری و عاشق “توفیق” و … سینههای ستبر و قلب های فروزانشان در یک صف با کردها آماج گلولههای سپاهیان اسلام قرار گرفت. بی گمان کم نبودند عواملی چون ملا حسنی و ظهیرنژاد و چمران و … کە سعی کردند با حمله بە متینگ حزب دمکرات کردستان در نقدە و … موجب شعلهور شدن آتش خصم و نفاق در میان مردم آذری و کرد شوند، اما واقع گرایی و دور اندیشی نیروهای مترقی کرد و آذری و تشخیص “دوست از دشمن” و “سرە از ناسرە” اجازە ماهی گرفتن از آب گل آلود را بە نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی نداد.
در تمام سالهای رعب و وحشت حکومت اسلامی ایران، تلاش های مستمر عاملان آگاە و ناآگاە دستگاه امنیتی و سخن پراکنی ایران و تبلیغات سوء آنها برای ایجاد تفرقه و دشمنی در میان این دو ملت، با درایت و برخورد نیروهای مترقی آذری و کرد نقش بر آب شده است. ائتلاف و اتحادهای مختلف ایجاد شده در خارج از کشور که نیروهای کرد و آذری ستونهای اساسی آن را تشکیل میدهند، موید سطح آگاهی و تلاش مستمر آنها برای رسیدن بە ایرانی دمکرات و فدرال و وحدت داوطلبانه ملل تحت ستم ایران است.
امروزە وظیفه نیروهای انقلابی، دمکرات و ترقیخواه مبارزه با هر گونه حرکت انحرافی است کە در پی ایجاد اختلاف و تفرقه در میان مردم “کرد، آذری، ارمنی و فارس و …” در ایران باشد. نباید گذاشت مساله تاریخی قرەباغ موجب سوءاستفاده نیروهای مرتجع بە هر نام و تفکری برای آسیب زدن به دوستی تاریخی مردم آذری و کرد و مبارزه مشترک آنها شود.