"an independent online kurdish website

2012-01-29
در شرایطی که‌ کشتی نظام بعد از انتخابات ریاست جمهوری دور دهم  به‌ گل نشسته‌ و نامه‌ مشهور ” رفسنجانی ” به‌ خامنه‌ای نه‌ تنها مشوقی نشد برای برون رفت از این بحران ، بلکه‌ نگارنده‌ نامه‌ را از صدر و ذیل حکومت به‌ پایین کشید در لیست خواص بی بصیرت و پدر خوانده‌ سران فتنه‌  به‌ اشاره‌ رهبری قرار گرفت .bijen_qaremani

حمللات هماهنگ رسانه‌ای به‌ اشاره و هدایت  بیت رهبری و شخص خامنه‌ای بجز سکوت معنی دار هیچ گزینه‌ای برای رفسنجانی باقی نگذاشت . هر چند به‌ ظاهر در خط حمله‌ تخریب رفسنجانی ، احمدی نیژاد و همفکرانش قرار داشتند و از ” بگم بگم ” شروع شد اما این کار شدنی نبود مگر با موافقت و اشاره‌ای شخص رهبری ! در به‌ زیر کشیدن رفسنجانی که‌ به‌ سهو یا عدم خطاها متوجه‌ ” دولت انحرافی ” میشود اما فشارها ، تخریبها و هتک حرمتها تا اتاق خواب هاشمی  رفسنجانی  را فدائیان سینه‌ چاک ذوب در ولایت انجام میداند دستور را در جایی دیگر میگرفتند  .انچه‌ بر بیت هاشمی در سه‌ سال گذشته‌ رفت نقشه‌ای بود که‌ فرمان اجرایش از بیت دیگری صادر میشد که‌ همان بیت رهبری بود . قبلا” هم در پس فردای دوم خرداد حملاتی تند متوجه‌ رفسنجانی شد که‌ بیشتر متوجه‌ عملکرد سیاسی وی بود با تند شدن نوک حملات این بار رهبری بود به‌ کمک یار غار و رفیق شفیقش افتاد با بستن روزنامه‌ها و زندانی کردن بسیاری از انها جلوی حملات را گرفت و مسیر اصلاحات را کج کرد . عکس العمل  به‌ هنگام ” رهبر ” در دفاع از رفسنجانی در مقطع پر التهاب اصلاحات بیشتر به‌ نفع حاکمیت و اقتدار شخص رهبری تمام شد هر چند رفسنجانی هم از گزند مطبوعات نیمه‌ آزاد ان دوران جان سالم به‌ در برد در مقابل سانسور ، شکنجه‌ ، زندانی و بستن روزنامه‌ها لب به‌ شکوه‌ نگشود در تریبونهای رسمی   که‌ در ان هنگام داشت اڵان از ان بی نصیب است . اما این بار فرق میکرد رفسنجانی به‌ اشاره‌ای شخص رهبری مورد شدیدترین حملات سازمان یافته‌ای  بود که‌ وی را از سکان قدرت نظام به‌ پایین کشید . کسی که‌ مورد اعتماد ” امام ” و شاید به‌ قطع یقین  همیشه‌ در تصمیم گیریهای نظام شخص دوم مملکت  بوده‌ در به‌ رهبری کردن خامنه‌ای هم اگر جمله‌ معروف ” ایـــــــــــشان ” به‌ نقل از امام نبود کرسی رهبری هیچ وقت به‌ خامنه‌ای نمیرسید ! کسی نمیتواند منکر نقش سهم مخرب و ویران کننده‌  رفسنجانی در هزارتویی انقلاب باشد از همان روز اول الخصوص در دوران به‌ قول ” میر حسین موسوی ” طلایی  امام خمینی ،  کسی هم به‌ اندازه‌ رفسنجانی به‌ شخص امام نزدیک نبود . شاید برای کسانی چون اخوان لاریجانی ، مصباح و محمد یزدی ، مهدوی کنی ، جنتی و …………… راست افراطی حکومت دارند تسویه‌ حساب دوران امام را از ایشان میگیرند که‌ شخص موثر در تصمیمات کلی نظام بود  انها در حاشیه‌  ! رفسنجانی در بیش از دو دهه‌ از عمر این نظام از همان روز اول شکلگیری چنین نظامی دستی آشکار و پنهان در همه‌ رخدادهای داخلی و خارجی داشته‌ و از تصمیم گیران اصلی بوده‌ . همچنان که‌ از خاطرات وی تحت نام عبور از بحران بخوبی میتوان استنباط کرد  اما  امروز هم رفسنجانی و هم نظام مقبولش در ” بحران ” و باتلاق افتاده‌اند که‌ نجات از این وضعیت به‌ تنهایی از توان بیت مقام معظم خارج است چون همه‌ گزینه‌ها را امتحان کردند و فرجی حاصل نشد  . بر هیمن اساس زمزمه‌ی دلجویی و بازگشت به‌ عرصه‌ سیاسی  ایشان در ارکان نظام شنیده‌ میشود که‌ بیش از انکه‌ از حب علی باشد از بغض علی است !چراغ سبز  نظام به‌ اشاره‌ منتقدان اصولگرایی چون افروغ و مطهری ، ……..  برای ورود مجدد  رفسنجانی نشان از بن بست نظام در مصاف با مشکلات خارجی و داخلی اداره‌ کشور است چاپ مقالات تند انتقادی در روزنامه‌های  اطلاعات  و جمهوری اسلامی که‌ غیر مستقیم متوجه‌ شخص رهبری است دلیل دیگری بر این واقعیت است که‌ نظام موجود در سراشیبی سقوط قرار گرفته‌ .  احمدنیژاد مصمم است تا ایستگاه‌ اخر مسیر کج خود را به‌ ذن خود با رائ مردم و پشتوانه‌ رهبری ادامه‌ دهند ، رهبری هم چاره‌ای جز تحمل این وضعیت ندارد چون مسبب وقایع موجود خود ایشان هستند حذف احمدی نیژاد هزینه‌اش به‌ مراتب بیش از ماندنش است در این شرایط بحرانی  . اما شرایط بیت انچنان بر وفق مراد نیست که‌ بتوان این کشتی سوراغ را به‌ ساحل هدایت کرد  کم کم ذوب ولایت بجایی ذوب در ولایت به‌ گوش میرسد  در کنار واگذاری همه‌ امکانات اقتصادی و نفتی ایران به‌ سپاه‌ پاسداران تنها به‌ خاطر نگهداری پایه‌های لرزان نظام و ایجاد ارعاب و وحشت بر سر مردم صدای اعتراض فرماندهان سابق و لایق سپاه‌ متوجه‌ شخص رهبری شده‌ است . هر چند جنبش سبز در دو طیف داخل و خارج از ایران که‌ همچنان دل در گروه‌ جمهوری اسلامی دارند  بعد از فوت پدر معنوی جنبش ” ایت الله‌ منتظری ” و سکوت دیگر مراجع به‌ شیوه‌ای در صدد احیای نقش پر رنگتری برای رفسنجانی بودند با  پوشش رسانه‌ای اظهار نظر حاشیه‌ای معنا دار تا حدی گزنده‌ و دو پهلوی نامبرده‌ برامدند قبای ایت اڵله‌ بر تنش کردند همچنان که‌ وی این کار را در زمان مرگ خمینی با خامنه‌ای  کرد و نتیجه‌اش را گرفت . نتیجه‌ گیری این یاداشت کوتا این است که‌ نظام و رفسنجانی در این شرایط بحرانی به‌ هم نیاز دارند لازم و ملزوم یکدیگرند از همین رو است که‌ کابوس بازگشت رفسنجانی به‌ صدا در امده‌ .  نمیشود با مهدوی کنی ، احمد خاتمی ، محمد و مصباح یزدی ، جنتی ، علم الهدی ، شریعتمداری کیهان ، حاج بخشی ، نقدی و طائیب ………… و چند صد کفن پوش اماده‌ در هر کوی و محله‌  نظام را در مصاف با حوادث سه‌ سال گذشته‌ داخل ایران  و شدت فشارهای خارجی نجات داد.  شیپور جنگ به‌ صدا در امده‌ همه‌ شواهد و قرائن حکایت از وقوع جنگی ناخواسته‌ را دارد که‌ قطعا” جمهوری اسلامی توان مقابله‌ با ان را ندارد و بازنده‌ اصلی چنین جنگی خواهد بود  هشدارها و تهدیدهای بی پایه‌ اساس  بیشتر از سر ناتوانی است . نیروهای سپاه‌ توانایی و مهارتشان در سرکوب و خفقان بیشتر است تا دفاع از ارمانها و اهداف انقلاب . در چنگ و دندان نشان دادن به‌ مردم ایران از مهارت ویژاه‌ای برخوردارند و دست انداختن به‌ شریان حیاتی و اقتصادی ایران برای بقایی نظام و منافع خودشان است نه‌ ارمان و اهداف اولیه‌ نظام تازه‌ به‌ ذن خودشان ! اما میماند  رهبری بین  وضعیت موجود  و خواسته‌های رفسنجانی در نامه‌ ” معروف ” ش چه‌ خواهد کرد ؟ تکلیف حصر و زندانی سران فتنه‌ با صدها روزنامه‌ نگار و منتقد در زندانهای سپاه‌ و اطلاعات چه‌ میشود !؟ جنبش نامه‌ نگاری منتقدان و مریدان رهبری چه‌ سرانجامی خواهد داشت برای این نظام و رهبری که‌ رفسنجانی را هم بخشی از شرایط و وضعیت موجود میدانند  ؟ بازگشت رفسنجانی به‌ اردوی نظام بیش از انکه‌ به‌ نفع جنبش سبز در اینده‌ای  نزدیک   باشد قطعا” به‌ نفع نظام و شخص رهبری است نشان دادن روی خوش به‌ ایشان در این بزنگاه‌ تاریخی نیش خود را هم به‌ جنبش خواهد زد و هم به‌ کسانی که‌ در داخل نظام و حلقه‌ رهبری با وی اینچنین کردند که‌ شاید مستحق کسی چون رفسنجانی نبود که‌ در تمام جنایتهای این رژیم دست بالایی داشته‌ تا جایی که‌ از طراحان واقعی تمام برنامه‌های داخلی و خارجی نظام بوده‌ رد پای این ادعا را میتوان در یاداشتهای نامبرده‌ تحت نام ” عبور از بحران ” به‌ عیان دید . شاید اگر بهار عربی به‌ بهار ایرانی بدل میشد رفسنجانی یا به‌ سرنوشت قذافی دچار میشد یا مثل مبارک باید در محضر دادگاه‌ جوابگوی جنایتهای خود باشد یا در ایند چون ” اســـــــد ” دچار سرنوشتی نامعلوم شود که‌ باید هم همچنین باشد و خواهد هم شد .  نظام از هر جهت در بحران گرفتار امده‌ چه‌ کسی بهتر از رفسنجانی و ماهر تر از ایشان در مواجه‌ با بحران سازی و بحراب افرینی در این نظام میتواند بانی نجات این رژیم و شخص رهبری باشند هر چند شاید دیر باشد دعوتنامه‌ غیر مستقیم رهبری برای بازگشت رفسنجانی  به‌ اردوگاه‌ نظام و هدایت بحران در کنار بحران افرینی تازه‌ برای هر دو انها کل نظام حاکم ! یکی دیگر از نکات مثبت بازگشت رفسنجانی به‌ اردوگاه‌ رهبری حتی با بخشی از اصلاحطلبان که‌ تنها گمانه‌ زنی است شاید اگر میشد زودتر این کار را میکردند در هنگام  طرح پیش شرطهای خاتمی برای ورود اصلاحطلبان به‌ انتخابات باعث و بانی تنش زدایی و کم کردن فشارهای خارجی بر ایران میشدند . در هر شرایط ورود دوباره‌ ایشان و اطرافیانشان به‌ چرخه‌ نظام بیشتر از بحرانی است که‌ از هر جهت نظام با ان  روبر است و عاجز از حل انهاست . شاید هم چنین بازگشتی چراخ سبزی باشد برای جهان الخصوص کشورهای اروپایی و منطقه‌ که‌ بر اساس منافع اقتصادی خودشان از یک جنگ ناخواسته‌ جلوگیری کنند که‌ در چنین شرایطی حاکمیت ایران برنده‌ خواهد شد . اما جنبش ایران همچنان زنده‌ و اتش زیر خاکستر است بدون گرفتن  امیتیاز تن به‌ همچون مصالحه‌ و معامله‌ای نخواهد داد .    

بیژن قهرمانی ـ سوئید{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی