"an independent online kurdish website

کردانه: پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی برای اولین بار در ایران نیروها و سازمانها و احزاب مختلف و افراد  با دیدگهای گوناگون حول یک مسئله به توافق رسیده اندali_mehrabi

و آن هم تحرم ، شرکت نکردن و تحریم فعال انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی است که در روز ١٢ اسفند ماه برگزار شود. در رابطه با این حرکت و به منظور اینکه هر کدام از این سازمانها، احزاب، فعالان مدنی و حقوق بشری چه حرکتی می توانند انجام دهند و  کار عملی که انها می توانند بکنند چیست با آنها مصاحبه های انجام داده ام که توجه شما را به انها جلب می کنیم.

لطفا خودتان را معرفی کنید و  با کدام جریان فکری و سیاسی و حقوق بشری همکاری می کنید؟

با درود، اسم من علی مهرابی است،  از جنبش دمکراتیک یارسان  

شما و تشکلی که شما در ان فعالیت می کنید انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی که قرار است در روز ١٢ اسفند ماه برگزار شود تحریم یا اعلام کرده است شرکت نمی کنیم، منظور شما از تحریم  و یا عدم شرکت چیست؟

شرکت در یک انتخابات که‌اصول و موازین یک انتخاب آزاد و دمکراتیک در آن رعایت نمی‌شوود، خود یک جوری همکاری و مشارکت در نقض حقوق دیگران و کمک به‌کسب اعتبار برای این  عمل خلاف تلقی خواهد شد. در طول حیات رژیم اسلامی ایران حتی یک انتخابات دمکراتیک و آزاد سابقه‌ندارد و این سیستم توانسته‌است بارها نیروهای سیاسی دیگر را به‌انفعال کشانده‌، توده‌های مردم را با فریب به‌خیابان کشانده‌تا برای انتخاباتهای فرمایشی خود کسب مشروعیت نماید.

در یک سیستم انتخاباتی که‌فیلترهای متعدد امنیتی رهبر و ارگان زیر نظر او نمایندگان را دست‌چین و قربال میکنند ، هیچ بهانه‌ای برای سکوت و انفعال در مقابل چنین رفتارهایی قابل پذیرش نیست.

ایا تحریم از نظر شما یعنی فقط شرکت نکردن در انتخابات است. اگر اینطور است پس این خواسته خود رژیم نیز هست تا بتواند همان چیزی که می خواهد انجام دهید و مجلس حلقه بگوش رهبر باشند؟

یک تحریم فعال میتواند هم‌گام با شرکت نکردن خود، به‌روشنی در رابطه‌با دلایل عدم شرکت در انتخابات روشنگری کرده‌و سعی در تشویق بیشترین بخشهای مردم به‌ مخالفت و افشای رژیم داشت، چه‌در میدان داخلی و چه‌در مجامع بین‌المللی باید چنین رژیمی بیشتر بی اعتبار شود، تنها شرکت نکردن در انتخابات حداقل کارممکن است و به‌تنهایی بقای رژیم را به‌خطر نخواهد انداخت.

اگر یک اپوزیسیون واقعی بخواهد متناسب باشدت استبداد کنونی عمل کند، در واقع بایستی به‌یک جنبش فعال ضد استبدادی و زنده‌برسد که‌در میدان کار و زار با رژیم  اسلامی ایران، بتواند توده‌های متحد مردمی را به‌خیابان آورده‌و یک بهار مبارزه‌مدنی سکولار و دمکراتیک را شروع نموده‌و ادامه‌دهد.

 به‌اعتقاد بنده‌یک بهار ایرانی بایستی با این تفاوت و برداشت به‌میدان گام بگذارد که‌بهار ایرانی تجربه‌کنونی بهارهای عربی را در انقلاب اسلامی سال 57 از سر گذرانده‌است. یک بهار ایرانی بنا به‌تجربه‌33 سال استبداد دینی در ایران،  اکنون شایسته‌است تا در بهار خویش دگر بار دچار واپسگرایی بهارهای عربی نشود، البته‌برای رسیدن به‌این مهم بایستی روی سکولاریزم ، حقوق بشر و اراده‌جمعی مردمان این سرزمین از همان  ابتدا تاکید جدی داشته‌باشد .

در دنیا واقعی مبارزه مدنی و تحریم زمانی معنی پیدا می کند که جنبش تحریم فعال در میدان مبارزه باشد، شما در این رابطه چه طرحی برای تحریم فعالی در داخل و خارج دارید؟

در جواب سوال قبلی کمی از این سوال نیز روشن شده‌است، اما برای رسیدن به‌یک تحریم فعال اول بایستی اپوزیسیون ایرانی بر سر حداقل برنامه‌اتحاد خود هم‌آهنگ شده‌تا به‌مردم ایران امید آینده‌ای بهتر را بدهند، هیچگاه‌بدون داشتن یک پلاتفرم مشترک و ایجاد ضمانت مبنی بر  برآورده‌شدن حداقل خواسته‌های عمومی ایرانیان  ایجاد یک جنبش فعال و موفق در شرایط کنونی ممکن نیست، و به‌تنهایی  نیز هیچ جریانی موفق به‌ فعال کردن چنین جنبشی نخواهد بود.

تا به حال رژیم در تمام انتخاباتی که برگزار کرده است با چنین حرکت فراگیر تحریم و عدم شرکت روبرو نشده است، چه کار باید کرد که موتور جنبش تحریم فعال وارد خیابانهای شهرها ی ایران و جهان شود؟

از کسی پوشیده‌نیست که‌رژیم  اسلامی ایران، تمام پشتوانه‌توده‌ای خویش را از دست داده‌است و تنها از طرق حیله‌و فشار به‌حیات خود ادامه‌میدهد، اما در جبهه‌ مقابل نیز هیچ جریان واحدی  به‌تنهایی توان سازماندهی توده‌ها را علیه‌رژیم نداشته‌و ندارد.

  در ایران کنونی به‌دلیل رشد آگاهی مردم و وجود گرایشات رنگارنگ، دیگر زمان رهبریهای فردی و تک حزبی به‌پایان رسیده‌است و دوران حرکتهای جمعی و قراردادهای اجتماعی نوینی سر رسیده‌است که‌برای برخی از احزاب و سیاستمداران سنتی هنوز غیر قابل درک و فهم است .

 اگر  قبول داشته‌باشیم که‌ اجزاء موتور جنبش تحریم و تغییر در ایران، همین سازمانها و گره‌های مردمی و متفاوت هستند که‌متاسفانه‌تا کنون مجزا از هم عمل کرده‌اند و در نتیجه‌به‌رژیم فرصت تداوم استبداد و حکومت را ارزانی داشته‌اند، ان‌وقت به‌ اهمیت این اجزاء از هم گسسته‌  پی خواهیم برد  و  آنگاه‌  به‌فکر  به‌هم پیوستن این اجزاء مهم خواهیم افتاد، تا آنها را  به‌موتوری قوی و  دارای توان سرنگونی رژیم تبدیل و به‌کار ببندیم .

 هر گاه‌چنین موتوری که‌متشکل از سازمانها و جریانات مردمی مخالف رژیم است، به‌درستی روشن شود موتور استبداد و سرکوب رژیم از کار باز خواهد ایستاد و بهار ایرانی شروع خواهد شد. با دور انداختن  یا انکار هر قطعه‌ای از  موتوری  که‌با اجزاء متفاوت خویش  در هماهنگی عمومی کار میکند ما خود موتور از کار خواهیم انداخت و ‌هدف نهائی نیز دچار انحراف خواهد شد. در یک کلام رمز موفقیت ما قبول رنگارنگیهای درون یک جامعه‌است نه‌انکار آنها، البته‌با یافتن راه‌کار مشترک و میهنی.

انتخابات مجلس نهم در شرايطی برگزار می شود که کشور ما در آستانه جنگ، تحریم نفتی، فقر و بيکاری، و… قرار دارد، شما در رابطه با جهانی شدن صدای تحریم و همدلی مردم جهان و دولتهای جهانی با ملت و جنبش تحریم چه طرح و پیشنهادی دارید؟

همصدائی جهانی یک فرصت بسیار مهم برای مخالفین رژیم اسلامی ایران است، اما نباید فراموش کرد که‌آرزوها و اهدافی که‌قدرتهای جهانی برای تغییر رژیم در ایران دارند، زیاد با آرزوها و امیدهای ساکنین این سرزمین هم‌خوانی ندارد.

طبیعی است که‌آنها منافع و آرزوهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی خویش را دنبال میکنند و ما رهایی و آزادی و عدالت را برای میهن خویش  می‌خواهیم، یعنی بدون تضعیف موقعیت کشور خویش  و بدون ایجاد هرج‌ومرج و جنگهای داخلی و طائفی می‌خواهیم به‌دمکراسی و سلولاریزم برسیم و این مهم با ایجاد هرج مرج ممکن نیست.

اگر دست‌آوردهای بهارات عربی را بعد از سرنگونی دیکتاتورهای عربی به‌درستی بررسی کنیم، در خواهیم یافت که‌قدرتهای جهانی پس از تخریب آن ممالک چشمان خود را در مقابل  رشد و بازگشت واپسگرایی اسلامی که‌همیشه‌آفت اصلی برای عقب‌افتادگی این ممالک بوده‌است، بسته‌اند.

 اکنون می بینیم که‌ در نتیجه‌ مشکلات فوق هیچ کدام از آن به‌اصطلاح بهارها عربی میوه‌ی مطلوبی را به‌بار نیاورده‌اند، حال اگر ایرانیان قبلآ این باجهای بهارات عربی را 33 سال پیش با کمک همین قدرتهای خارجی پرداخت کرده‌اند، چرا اکنون نیز در موقعیت کنونی اعراب و بهار کذائی آنها قرار بگیریم، البته‌اگر  این تجربه‌را خوب دریافته‌باشیم، اکنون بایستی بسیار هشیارانه‌تر عمل کرد و قبل از هر  چیز بر سر سیستم آینده‌ و شیوه‌ی اداره‌آن توافق کرد و تضمین داد، تا در نیمه‌راه‌دست آورد بزرگ مردم را تبدیل به‌یک باخت تاریخی دیگر نکرده‌باشیم.

تشدد، تفرقه، عدم همکاری  و یک پارچه نشدن حرکتهای مدنی ملت ایران باعث ماندگاری رژیم شده است این در حالی است این ملت بهای زیادی پرداخت کرده است. عدم موفقیت ما ریشه در فرهنگ گروهی و فردی ملت ما دارد، و ان هم چیزی غیر از این نیست که همه با من نیستد. در این رابطه شما چقدر حاضر هستی به خاطر منافع ملی و مردمی  از منافع حزبی،سیاسی و فردی خود بگذرید و برای آن هدف بزرگ که آزادی و دمکراسی است همانند روشنفکران و سیاست مداران غرب استراتژی سازش را پیش ببرید؟

بنا به‌فرمایشات شما و جوابهای قبلی بنده‌، یک آزمایش تاریخی پیش روی هر فرد ایرانی از هر رنگ، جنس ، قوم و گرایشی خودنمائی میکند، و آن اینکه‌من نوعی، تا چه‌اندازه‌در این عدم موفقیت در رسیدن به‌آزادی ایران سهیم هستم و چه‌کاری باید کرد تا در پیشگاه‌تاریخ محکوم به‌قصور و کم‌کاری نشد.

به‌باور بنده‌چنین عمل تاریخی و حساسی احتیاج به‌فداکاری  در راه‌حقوق بشر و وفاداری به‌حرمت میهن دارد، اکنون اگر هر فرد میهن دوستی نخواهد برای یک ایران آزاد و شایسته‌زندگی بهتر فداکاری و گذشت از خود نشان دهد، نمیتواند برای حتی همسنگران خویش در یک تشکل سیاسی یا مدنی هم قابل اطمینان باشد.

همه‌ما می‌دانیم که‌تحزب و گرایشات تشکیلاتی در ایران تا  کنون در حد فرقه‌های مذهبی متعصب یکجانبه‌به‌همه‌زوایای زندگی سیاسی ایرانیان نگریسته‌و در بیشتر موارد یک حزب سیاسی  خود را برای اعضای آن بالاتر از منافع ملی و امنیتی میهن قرار داده‌است، همین جور نگرشها هم زیربنای فکری انحرافات زیادی بوده‌است که‌نمونه‌آن عدم موفقیت ایرانیان در ایجاد یک اتحاد دمکراتیک و سکولار تا رسیدن به‌پای صندقهای رای مردم است.

بنده‌به‌عنوان یک شهروند، حزب یا جریان سیاسی را تنها ابزاری برای فعال کردن بخشی از یک جامعه‌بزرگتر  در راه‌رسیدن به‌دمکراسی و سکولاریزم می‌دانم و همیشه‌منافع میهنی را باڵاترین از هر حزبی  دانسته‌و خواهم دانست، به‌همین دلیل هم  بنده‌هر شخص یا جریانی را که‌حقیقتا دمکراسی، حقوق بشر و سکولاریزم را قبول داشته‌باشد، هم سنگر و هم‌پیمان خویش می‌دانم و حاضر به‌کار و تلاش مشترک با او خواهم بود.

بنده‌ فکر می‌کنم تمامی خواسته‌های دیگر افراد در گرو  ایجاد چنین شرایطی خواهد بود و برای چگونگی  رفع مشکلات بعدی نیز دیالوگ لازم است،  البته‌ برای فراهم‌گشتن زمینه‌یک دیالوگ سالم هم ایجاد چنان شرایطی لازم است  یعنی، یک فضای دمکراتیک ،سکولار و مبتنی بر رعایت حقوق‌بشر در واقع  باید گام اول باشد.

در پایان برای ملت و جوانان کشور که بیش از نصف جمعت کشور را تشکیل می دهند چه پیامی دارید؟

با آرزوی پیروزی برای جوانان میهن فکر می‌کنم که‌دو موضوع بسیار مهم  را باید در نطر داشت،  تا دچار اشتباهات گذشته‌گان نشد

 1- مصالح کلان میهنی را بایستی  ورای احزاب و جریانات سیاسی خاص ارزیابی کرد تا دچار تعصب حزبی و تبلیغات تشکیلاتی  نشد، زیرا‌ این جور جریانات معمولا در تبلیغات و گفتار کلیشه‌ای عمل کرده‌ و فریبنده‌ هستند،  جون  تجربه‌نشان داده‌است که‌ احزاب در خیلی از موارد، منافع گروهی و تشکیلاتی را به‌منافع عمومی و میهنی ترجیح میدهند و می‌کوشند تا برای توجیه‌کار خود استدلال ساختگی و فریبنده‌بیابند و بسازند.

2- جوانان گرامی ایران نباید فراموش کنند که‌ایران آینده‌احتیاج به‌یک سیستم اداره‌همگانی دارد که‌بخشهای متفاوت و رنگارنگ این مرز و بوم  در یک هارمونی مشترک سیاسی خود را شریک و صاحب‌خانه‌بدانند، تا به‌این وسیله‌زمینه‌نفاق‌افکنی و بهره‌برداری بیگانگان از تفاوتهای محلی اقوم ایرانی به‌کمترین مقدار ممکن برسد، همه‌باید بدانیم که‌رنگارنگی ایران ما  فرصت مناسب و نعمت طبیعی است نه‌ تهدید و خطری که‌باید انکار شود، جوانان عزیز حتمی می‌دانند که‌در ایران آینده‌ برای یک زندگی شرافتمندانه‌و برابر باید همه‌فرصتهای برابر و یکسان داشته‌باشند.

 در نهایت اگر ما مردم ایران شایستگی این تحمل و تولرانس را بیش از پیش از خود نشان ندهیم، همیشه‌کلید مداخلات بیگانگان را در دسترس دیگران قرار داه‌ایم!

موفق و پیروز باشید علی مهرابی سوئد 2012-02-19

{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی