"an independent online kurdish website

حمله‌ٔ شیمیایی به حلبچه (کیمیابارانی ھەڵەبجە) که به کشتار حلبچه یا جمعهٔ خونین نیز شناخته می‌شود، یکی دیگر از  نسل‌کشیهای ملت کورد بودsaied_snayi1

 که در 16 مارس 1988 به وسیله بمباران شیمایی توسط نیروهای دولتی عراقی در شهر حلبچه واقع جنوب کردستان(مناطقی از کردستان که‌ امروز به‌ نام اقلیم کردستان شناخته‌ میشود) در طی روزهای پایانی جنگ ایران و عراق روی داد.
ساکنان حلبچه در جریان جنگ ایران و عراق، در تاریخ 16 تا 17 مارس 1988 توسط رژیم وقت عراق طی عملیاتی سیستماتیک و از پیش طراحی شده‌ آماج بمبهای شیمیایی جنگنده های ارتش عراق قرار گرفتند و در نتیجه ی این حمله، بیش از 5 هزرار نفر کشته و هزاران نفر نیز زخمی شدند که اکثرا از ساکنان شهر حلبچه‌ بودند؛ ‌هنوز هم بسیاری از قربانیان این جنایت از تبعاتی که گازهای شیمیایی بر روی جسم و روح آنها گزارده رنج می برند و کماکان تحت مداوا می باشند. این کشتار سیستماتک توسط دستگاه‌ عالی قضایی دولت کنونی عراق به‌ عنوان نسل کشی به‌ رسمیت شناخته‌ شده‌ است. در این کشتار تنها و تنها مردمی غیر نظامی مورد هجوم قرار گرفتند که هیچ نقشی در بازی های سیاسی و درگیری و جنگی که میان دو دولت در حال انجام بود، نداشتند. حادثه‌ای که به صورت رسمی به عنوان نسل‌کشی مردم کرد شناخته شد و هنوز به عنوان بزرگترین حملهی شیمایی مستقیم به یک منطقهی شهرنشین در تاریخ مدرن جهان باقی‌مانده‌است. زنان ، کودکان ، پیر و جوان ، درخت و احشام و گیاهان همه‌ و همه‌ در اندک زمانی کوتاه‌ قربانی سیستمهای جنایتکار بعث و جمهوری اسلامی شدند.
مسئله‌ایی که‌ غیر قابل انکار است همسویی و سیاست مشترک دول ترکیه‌ ، عراق ، ایران و سوریه‌ بر سر سیاستهای سرکوبگرانه‌ و استفاده‌های ابزاری در مورد ملت کورد میباشد.

این اولین بار نبوده‌ است که‌ دول ایران و عراق بر سر مسئله‌ ملت کورد نقشه‌های سرکوبگرانه‌ایی داشته‌اند، در قیام مارس 1974 جنوب کردستان که‌ ژنرال مصطفی بارزانی رهبری ان را بعهده‌ داشت، دولت وقت ایران درهمان ابتدا توانست با حیله‌ و نیرنگ و به‌ عنوان کمک به‌ جنبش حق طلبی ملت کرد جایگاهی در مناطق مرزی عراق برای خود ایجاد کند ولی همانکه‌ نشانه‌هایی از پیشروی و پیروزی‌های بزرگ این شورش نمایان شد با عهد توافقنامه‌ الجزایر دراوایل 1975 که‌ بین شاه‌ ایران محمد رضا پهلوی و صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق امضاء شد جنبش را به‌ شکست کشاند، که در همان عهدنامه‌ دولت عراق عملا با کمک دولت ایران قیام را با تحت فشار قرار دادنش از همه سو، چه اقتصادی، چه نظامی و چه دیپلماتیک، آنرا به پرتگاه شکست روانه کرد.
در همین ارتباط‌ میتوان همکاری نظامی دول ایران و ترکیه‌ که‌ در تابستان سال پیش بر علیه‌ شورشهای ملت کرد در شمال کردستان (باکور کردستان که‌ امروز کردستان ترکیه‌ نامیده‌ میشود) را به‌ عنوان نمونه‌ی زنده‌ یادآور شد. از اینگونه‌ نمونه‌ها فراوان است.

دولت جمهوری اسلامی ایران که‌ در دادگاه‌ بین الملی میکونوس آلمان و ده‌ها دادگاه‌ بین المللی دیگر در خصوص اقدامات تروریستی و سرکوبگرانه اش محکوم گشته رسما اعلام کرده‌ است که‌ قبل از بمباران حلبجه‌ منطقه‌ را در کنترل خود داشته‌ است. هنوز هم رسما در رسانه های رسمی و غیر رسمی می توان این مساله را دید.
اگر کمی موشکافانه به آغاز جنگ ایران عراق بنگریم و ریشه های آنرا واکاوی کنیم به مساله ای بر خواهیم خورد که بسیار جای تامل دارد. به عبارتی اگر به ریشه ی اختلافات ایران و عراق مراجعه کنیم خواهیم دید که بیشتر این اختلافات یا به عبارتی کل این اختلافات بر سر مناطق عرب نشین خوزستان و کنترل آبراه شت العرب در میانه ی مرز ایران و عراق و فلات قاره در دهانه های ورودی بر سواحل ایران و عراق و کویت می باشد. که بیشتر این اختلافات بر سر کنترل منابع نفت روی داده است. حال این پرسش مطرح است چرا هم قبل از انقلاب ایران و هم پس از آن تاوان این اختلاف را باید خلق کرد بپردازند؟
بسیار واضح و مبرهن است که خلق کرد در دعوی میان دول متخاصم ترکیه، ایران و عراق مرغ عزا و خوشی بوده است. چرا؟ زیرا با کشانیدن جنگ به این منطقه هردو دول طرف جنگ با بهانه های واهی و امنیتی می توانند هم منطقه را منطقه ای ممنوعه اعلام کنند و هم این تمام مخالفان خود را زیر لوای جنگ با عدو از میان بردارند و آنها را عروسک دشمن خوانده و از میان بردارند، و هم از سویی دیگر بجای ویرانی مناطق خودی بخشی ویران و از میان برداشته شود که همیشه برای آنها بعدی امنیتی داشته و با این سیاست از پیشرفت و هرگونه رشدی در منطقه جلوگیری کرده و کوچ هایی ناخواسته شکل گیرد و دموگرافی منطقه را بدونه هیچ زحمتی آنچنان که می خواهند تغییر دهند.
می توان با چنین تعریف و تحلیل جواب بسیاری از پرسشها را یافت، همچون اینکه چرا هیچ یک از نیروهای ایرانی در این حمله‌ صدمه‌ایی ندیدند؟‌ چرا دولت ایران دستور عقب نشینی برای نیروهای خود صاد‌رکردبود؟ آنهم زمانی که‌ دولت عراق در ضعف سیاسی و نظامی کامل در منطقه‌ بسر میبرد. ایا دولت ایران در بمبباران شیمیایی حلبچه‌ نقش داشت؟ ایا دولت ایران از این بمباران خبر داشت؟ و اگر اینگونه‌ است چرا این خبر را منتشر نکرده‌ بود؟
. چیزی که‌ جای اهمیت فراوان است که‌ دولت ایران بعد از این جنایت از بسیاری جهات توانست حکومت خود را پیشتر تثبت نماید. دولت وقت ایران نقش خود را در این حادثه‌ بسیار ماهرانه‌ در صحنه‌های خبری دنیا بکار برد، دولت ایران ابتدا طوری وانمود کرد که‌ نیروهای دولت ایران هدف این حمله‌ دولت وقت عراق بوده‌ است و از این جهت توانست دوربینهای خبرگذاریهای دنیا را به‌ طرف دولت عراق و جنایتهای ان دولت هدایت کند. این در حالی بود که در اثنای این جنایت بزرگترین و قویترین گردان پیشمرگان کومله به نام گردان شوان با 70 نفر مورد هجوم قرار گرفت و همه ی آنها نیز در اثر استنشاق گازهای شیمیایی و محصور شدن در یک مکانی که از قبل مشخص شده بود به شهادت رسیدند. و دولت ایران با استفاده از این فرصت هم توانست در مقابل جهان مظلوم نمایی کند و هم مخالفان خود را با همکاری دولت عراق از بین ببرد. از سویی عراق از جمعیت کردها می کاست و از سویی دیگر ایران نیز مخالفان خود را از بین می برد، به عبارتی در این جنگ تنها بازنده همان کرد بود.

دولت عراق نیز امیدوار بود که‌ با ادعای اینکه‌ دولت ایران در زمان حمله‌ منطقه‌ را در اشغال خود داشته‌ است، خواست جنایت خود را به‌ عنوان یک بهانه‌ برای دفاع مشروع خود قلمداد کند، غافل از اینکه‌ هیج سندی برای اثبات مدعیات ادعایی عراق وجود نداشت.
دولت ایران یک روز قبل از بمباران شیمیایی ‌ منطقه‌ حلبجه‌ را ترک کرده‌ بود. ومهمتر از ان نیروهای ایرانی صده‌مه‌ایی در این حمله‌ ندیده‌ بودند تا بتوان ان را به‌ عنوان سندی ارائه‌ داد. 
نکته دیگری که‌ نمایان است این است که‌ دول ایران و عراق به‌خوبی میدانستند که‌ با تمام شدن جنگ ایران و عراق خواستهای حق طلبانه‌ ملت کورد میتوانست جان تازه‌ایی به‌ خود بگیرد و این جان گرفتن جنبش ملت کرد در نهایت به‌ شکست سیاسی ان دو دولت بینجامد. چگونه‌ انها میتوانستند این جنبش را مهار کنند. پاسخ را میتوان در همکاریهای این دول در سرکوب جنبشهای قبلی ملت کورد جستجو کرد. ایجاد تنشی بر ملت کورد که‌ انها را سالها سرگرم این تنش نامید، و با نقشه‌ بمباران حلبجه‌ در جنوب کوردستان و همچنین سردشت در غرب کردستان که‌ حدود 9 ماه‌ پیش از بمباران حلبچه، بمباران ‌ شده‌ بود. عملا توانستند جنبش ملت کورد را به‌ جالشی بکشنانند که‌ توانمندی احزاب سیاسی را در کردستان در به سوی اضمحلالی سیاسی ببرد. این جنایتپیشگان به‌ هیچ کسی رحم نخواهند کرد و حاضرند برای منافع خود هر جنایتی را مرتکب شوند که‌ عملا با بمباران شیمیایی حلبچه‌ توانستند خود را دررتبه‌ اولین و جنایت پیشه‌ترین حکومتهای منطقه‌ خاورمیانه‌ به‌ ثبت برسانند.
انها فکر میکردند که‌ در صورت چنین ضربه‌ایی به‌ جنبش ملت کورد این دو دول یعنی دولت عراق و دولت ایران میتوانند تقویت قوای خود را در مناطق کردستان افزایش بدهند و جنبش ملت کرد را مهار کنند. که‌ برای دولت ایران نیز چنین امکانی پیش امد و توانست در شرق کوردستان نیروهای خود را مستقر کنند و همچنین احزاب سیاسی کوردستان را در محاصره‌ خود قرار دهد.
اما در رابطه‌ با دولت عراق کاملا مخالف ان نظریه‌ صدق کرد دولت عراق غافل از ان بود که‌ در عمل، جنگ سرد میان امریکا و اتحاد جماهیر شوروی داشت خاتمه‌ میافت و دولت ایران نیز خود را برای همکاری با غرب اماده‌ کرده‌ بود. و دیگر نیازی به‌ حکومتی مانند حکومت صدام در منطقه‌ نبود و دول اروپایی و امریکایی نیز دیگر توان یاری دادن به‌ حکومت عراق را نداشتند. باچنین وضعیتی بمباران شیمیایی یک شهر توانست انزجار جهانیان را نیز به‌سوی خود جلب کند. در نهایت حتی این توانست به‌ سود جنبش ملت کرد در جنوب کردستان باشد.
دولت ایران نیزبا زیرکی تمام توانست در این جنایت همکار خوبی در سرکوب جنبش ملت کورد با دولت وقت عراق باشد و از طرفی چهره‌ایی انساندوستانه‌ایی نیز به‌ جهانیان در رابطه‌ با کمک به‌ زخمی شدگان همان جنایت به‌ دنیا نشان دهد. و خود را از انزوای سیاسی خارج کند.

قربانیان این سیاستها و سرکوبهای گوناگون دولت صدام و دولت ایران در باشور کردستان( جنوب کردستان که‌ ازبعد از جنگ جهانی اول بخشی از دولت عراق به‌حساب میاید) یکصد ونودو پنچ هزار نفر( هشت هزار از بارزانیها و یکصد و هشتاد و دو هزارنفر درعملیات هشت مرحله ایی انفال و حدقل پنجهزارنفر شهروند کورد حلبجه‌) از مردمی بودند که‌ تنها گناهشان کورد بودن انها بود.
رژیمهای جنایت پیشه‌ ایران و عراق با سیاستهای غیر انسانی خود نسبت به‌ ملت کورد، پلیدترین چهره‌های ضد بشری اواخر قرن گذشته در کنار جامعه ی جهانی برای خود به ثبت رساندند.

20120313{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی