"an independent online kurdish website

شرکت محمد خاتمی، رهبر جنبش اصلاح‌طلبی در ایران، در انتخابات دور نهم مجلس با واکنش‌های زیادی مواجه شده است،xatemi_muhemmed

که بعد از روزها از پایان انتخابات همچنان ادامه دارد.

شرکت وی حتی موجی از انتقادات را در میان طرفداران اصلاحات علیه او به دنبال داشت. این عمل خاتمی برخی از طرفداران اصلاحات را شوکه کرد.

اما آیا شرکت محمد خاتمی در انتخابات تا چه حد قابل توجیه است، یا آیا شرکت و عدم شرکت وی تا چه حد مورد انتظار بود؟.

محمد خاتمی بعنوان بانی جنبش اصلاح‌طلبی جهت برونرفت از اوضاع تنش آمیز قبل از انتخابات و گذار به مرحله‌ای دیگر که شاید اوضاع را به حالتی عادی برگرداند و فرصت مشارکت اصلاح‌طلبان و بازگشت آنها به صحنه سیاسی را فراهم آورد، پیش شرط‌هایی را برای شرکت در انتخابات تعیین کرده بود.

پیش شرط‌های آقای خاتمی می‌توانست راهکاری بینابینی باشد، به این معنا که شرایط امنیتی و فشارهای روز افزون جریان حاکم علیه اصلاح‌طلبان را ملایم‌تر کند و از سوی دیگر با این شرایط اصلاح‌طلبان را به شرکت در روند سیاسی کشور تشویق کند.

این رویکرد محمد خاتمی در صورت پذیرش توسط جناح حاکم می‌توانست به آشتی جناح‌های سیاسی در ایران بیانجامد و راه بر مشارکت مجدد اصلاح‌طلبان در روند سیاسی کشور بگشاید.

اما با عدم پذیرش درخواست محمد خاتمی روند سیاسی در ایران به راه دیگری رفت.

ولی آیا با مسدود شدن راه بروی نامزدهای اصلاح‌طلب به مجلس نهم و حذف آنها از مشارکت در سیاست‌گذاری‌، تصمیم‌گیری و تدوین قوانین در دور جدید مجلس، بایستی انتظار داشت که شخصیتی همچون محمد خاتمی به یکباره سیستم جمهوری اسلامی را تحریم و مشروعیت آنرا زیر سؤال می‌برد؟

محمد خاتمی کسی است که سال‌ها بعنوان رییس جمهور، وزیر و … به جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده است. او به بینان‌های فکری و عقیدتی نظام حاکم بر ایران اعتقاد دارد.

بنابراین وی حاضر نخواهد شد به گروهی که هم اکنون بر کشور تسلط یافته‌اند تسلیم شود و میدان را برای یکتازی‌های آنها ترک گوید.

پس باید انتظار داشت که آقای خاتمی بعنوان یکی از دلسوزان نظام به دنبال روزنه‌هایی جهت برونرفت از اوضاع کنونی باشد یا حداقل این بهانه را به مخالفان خود (اصول‌گرایان) ندهد که جبهه اصلاحات را بسوی تقابل با نظام سوق دهند و یا آنها را در انزوای شدیدتری قرار دهند.

می‌توان از شرکت آقای خاتمی در انتخابات دو برداشت کرد: نخست، خاتمی این پیام را به هواداران اصلاحات داد که آنها همچنان بخشی جدایی ناپذیر از جمهوری اسلامی هستند و رفتارهای قهرآمیز گروهی تمامیت‌خواه نباید آنها را به تقابل با نظام بکشاند.

پس باید از همه راه‌ها و منفذها برای بازگرداندن نظام به راه اصولی خود و تغییر اوضاع موجود در راستای منافع و مصالح نظام استفاده نمود.

اوضاع در زمان انتخابات به شکلی بود که هواداران اصلاحات نیز بسوی تقابل با نظام پیش می‌رفتند، البته عواملی داخلی و خارجی در شکل‌گیری این وضعیت نقش داشتند.

لذا، با وجود همه رقابت‌های ناسالم و فشارهای سازمان یافته علیه اصلاح‌طلبان، می‌بایست که از انشقاق در ساختار نظام پیشگیری می‌شد.

آقای خاتمی در جریان رد صلاحیت‌های مجلس ششم به فاطمه راکعی از نمایندگان مجلس گفته بود: “متاسفانه در صد سال اخیر، هر بیست و پنج سال یکبار، ملت ما برای به دست گرفتن سرنوشت خود، قیام کرده، و سر بیست و پنج سال دوباره همه چیز برگشته سر جای اولش و الان هم بیست و پنج سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد؛ می‌ترسم با تندروی‌ها و خشونت‌ها، چیزی پیش بیاید که نباید بیاید.”

بنابراین آقای خاتمی بعنوان یکی از دلسوزان نظام که خواهان براندازی جمهوری اسلامی نیست، نمی‌تواند با اقدامات خود که مردمان زیادی را تحت تأثیر قرار خواهد داد، موجبات فروپاشی نظام را فراهم آورد، به‌ویژه که حالا ایران در وضعیتی انقلابی قرار دارد و مخالفت‌های سرسختانه اصلاح‌طلبان به تسریع این روند یاری خواهد رساند.

دوم، رهبران اصلاح‌طلب پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و اعتراضات خیابانی به نتایج آن، همواره آماج حمله‌های لفظی و انتقادات شدیداللحن اصولگرایان و رهبران آنها بود‌ه‌اند.

انتخابات دور نهم مجلس فرصتی برای رهبران اصلاحات بود تا از آن برای رد اتهامات جریان حاکم در عمل استفاده کنند.  

مشارکت آقای خاتمی در انتخابات واکنشی بود به اتهامات طرح شده توسط جریان اصولگرا در دو سال اخیر، مبنی بر اینکه جریان اصلاحات جریانی برانداز نیست، بلکه معتقد به بنیان‌های جمهوری اسلامی است.

شرکت آقای خاتمی در انتخابات را می‌توان نه به معنای رأی دادن و تأیید سیاست‌ها و عملکردهای “جریان حاکم”، بلکه رأی به کلیت نظام، تأیید جمهوری اسلامی و پایبندی به بنیان‌ها و خط‌مشی‌های نظام تعبیر نمود.

از سوی دیگر آقای خاتمی با این حرکت خود سعی کرد که زمینه‌های اعتماد و مسالحه میان دو جبهه اصلاحات و اصولگرا را فراهم آورد.

چرا که تدوام روند کنونی  باعث انزوای بیشتر اطلاح‌طلبان می‌گردد و حضور دوباره آنها در فرایند سیاسی کشور در گرو مسالحه با اصول‌گرایان و ایجاد منفذهایی برای حضور و مشارکت دوباره است.

در صورت عدم مشارکت آقای خاتمی،  وی و اصلاح‌طلبان هواداراش از سوی اصولگرایان بیشتر تحت فشار قرار می‌‌گرفتند و راه‌های بازگشت به هرم قدرت جمهوری اسلامی برای اصلاح‌طلبان با دشواری‌‌های بیشتری مواجه می‌شد.

البته این حرکت آقای خاتمی تاکنون هدف خود نایل نشده است، و اصولگرایان تاکنون چراغ سبزی به آن نشان نداده‌اند. اما در صورت عدم مشارکت، وی و جبهه اصلاحات بیشتر تحت فشار قرار می‌گرفتند.

به عقیده من شرکت آقای خاتمی در انتخابات رویدادی دور از انتظار نبود، بلکه عدم مشارکت وی بیشتر دور از انتظار می‌نمود.

آقای خاتمی در پیش شرط‌هایی هم که برای شرکت در انتخابات تعیین کرده بود، هرگز سخن از تحریم انتخابات نکرده بود و خود اصلاح‌طلبان نیز انتخابات را تحریم نکرده بودند.

آنها گفته بودند با تدوام وضعیت موجود نامزدی برای انتخابات نخواهند، داشت و این را هم عملی کردند. اما این موضع به هیچ نحو به معنای تحریم انتخابات و بازداشتن مردم از رأی دادن، نبود. رهبران اصلاح‌طلب از مردم درخواست نکردند در انتخابات شرکت نکنند.

انتخابات در ایران همیشه فرای از اینکه چه کسی برگزیده می‌شود، بعنوان رأی به مشروعیت نظام جمهوری اسلامی تعبیر و تفسیر شده است.

 پس درخواست اصلاح‌طلبان از مردم برای تحریم انتخابات، به معنای تلاش برای زیر سؤال بردن مشروعیت نظام می‌بود.

در صورت زیر سؤال رفتن مشروعیت نظام، مشروعیت خود اصلاح‌طلبان نیز زیر سؤال خواهد رفت چرا که آنها هم بخشی از نظام جمهوری اسلامی هستند و در نبود جمهوری اسلامی نیز جریانی به نام “اصلاحات” معنا و مفهومی نخواهد داشت.

اما چرا موضع اصلاح‌طلبان به تحریم انتخابات تعبیر شد، من در اینجا عینا سخنان آقای خاتمی در نشست روز 21 اسفند 1390 با جمعی دانشجو را نقل می‌کنم که به نظر من هم هواداران اصلاحات را به سوی تحریم کشاند.

آقای خاتمی می‌گوید: “هیچكس هم از شركت در انتخابات منع نشد ولی فضا به سوئی رفت كه انتخابات از سوی اصلاحات تحریم شده است و با توجه به اینكه هردو طرف مدعی تحریم انتخابات؛ تبلیغات و امكانات وسیع تبلیغی داشتند برآن دامن زدند و متاسفانه ذهنیت و انتظاری در میان بخشی از نیروها بخصوص جوانان شكل گرفت.”

البته بایستی این نکته را هم افزود که پروپاگانداهای جریان حاکم علیه اصلاح‌طلبان نیز در موضع‌گیری هواداران اصلاحات جهت تحریم انتخابات مؤثر واقع شد.

{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی