علی قنبری
مقدمە
ملت کرد یکی از ملتهای قدیم منطقە است کە در اصل از همان نژاد هندو اروپاییست کە تقریبآ تا شش هزار سال پیش در اطراف دریای سیاه همراه با خیلی از ملل دیگر از همان نژاد (هندو اروپایی) زندگی میکردند. پس از آن و بە علت ازدیاد جمعیت هر گروهی از این ملتها راهی دیاری شدند. کردها جوگرافیایی را بر گزیدند کە بعدا سرزمین کردستان نام گرفت. این سرزمین شامل هر چهار بخش کردستان (کە امروز بە کردستانهای بە اصطلاح ایران، عراق، ترکیە و سوریە مشهورند) و قسمتهایی از ارمنستان و کشور آذربایجان و تمام مناطق لر نشین و استان همدان و تا نواحی استان فارس را در بر می گرفت.
کردها تقریبآ ١٥٠ سال قبل از ملت فارس اولین حکومت خود را بنا نهادند کە بە نام حکومت مادها درتاریخ ثبت شدە است. دیاکو اولین پادشاه میدیا (مادها) برای اولین بار در تاریخ کردها در ساڵ ٧٠١ پیش از میلاد حکومت خودرا برپا کرد و شهر اکباتان (همدان امروز) را بە پایتختی بر گزید. او توانست خیلی از ایلات و عشایر ماد را دور حکومت خود متحد نماید و بر مناطق وسیعی شامل کردستان، کرمانشاهان، آذربایجان تا همدان و قم و قزوین حکمرانی نماید. پس از مرگ دیاکو (او بدست آشوریها کشتە شد) پسرش فرورتیش قدرت را در دست گرفت و بە مدت ٢٢ ساڵ حکومت کرد. ایشان هم توانست نفوز قدرت و حکومت مادها را تا حدود اصفهان گسرش دهد. نامبردە هم بدست آشوریها کشتە می شود و پسرش هوخشتر کە بعدها لقب کیخسرو (شاهنشاه) را گرفت توانست بر تمام سرزمین ایران تسلط بیابد و در واقع امپراتوری ماد از آنجا شروع میشود. پس از مرگ هوخشتر ایشتیویگو قدرت را در دست میگیرد و بە پابر جایی حکومت ماد ادامە می دهد.
در این ایام، تاریخ رویداد عجیبی را بازگو میکند. گویا در دوران حاکمیت ایشتیویگو حاکم منطقە فارس برای پسرش بە خواستگاری دختر پادشاه ماد می آید و آن وصلت صورت می گیرد. یکی از ثمرات این وصلت بدنیا آمدن پسری میشود کە بعدها بە کوروش کبیر ملقب میگردد . کوروش کە گویا فردی چالاک و زبردست بودە توانستە از قبایل فارس نیرویی بسیار قوی و مجهز سر و سامان بدهد و در اولین اقدام مناطق فارس نشین را از زیر سلطە مادها در میآورد و بعدها بە سوی همدان و سرانجام امپراتوری ماد را بە زیر می کشاند.
این رویداد همزمان بوده با سال ٥٥٠ قبل از میلاد. از آن پس سرزمین ایران دستخوش تحولات و دگرگونی میگردد کە روی سرنوشت و تقدیرات کردها هم تاثیر میگذارد. امپراتوری هخامنشی بعد ٢٢٠ سال حاکمیت بدست اسکندر مقدونی از بین میرود. سلواکیان کە از اطرافیان اسکندر بودند، آنها هم ٢٢٥ ساڵ بر ایران حکومت کردند. پس از مرگ اسکندر در شهر بابل و سرگردان شدن نیروهایش کە بە شکستشان انجامید، اشکانیان حکومت را در دست گرفتند و بعدها ساسانیان بە مدت ٤٥٠ ساڵ بە کرسی قدرت نششتند تا آخرین پادشاه آنها (خسرو پرویز) بدست سپاه خلیفە دوم اسلام، عمر ابن خطاب کشتە میشود و بدین ترتیب عربها کە بنام اسلام توانستند ٨٥٠ ساڵ بر ایرانیان حکومت بکنند. در زمان حکومت عباسیان و اومویان بر خاک ایران چندها شورش و قیام از این جا و آنجای مملکت بر خاست، اما همگی با شکست مواجە گشتند. تا اینکە در ساڵ ١٥٠٠ میلادی اعراب ناگزیر گشتند کە خاک ایران را ترک و بە حکومت و خلافت خویش بر ایران پایان دهند.
پس از پایان این مرحلە ازآن تاریخ پر تلاطم، صفویان قدرت کشور را در دست میگیرند. شاه اسمائیل صفوی اولین پادشاه و پایەگذار آن سلسلە بودە است. دوران صفوی همزمان است با حملە عثمانیها از غرب و شمال غرب و ازبکها و گاهآ ترکمنها از شرق و شمال شرق. بنینگذاران سلسلە صفوی کە از انزجار و نفرت مردم ایران بە نسبت حاکمیت ٨٥٠ سالە خلافت عرب و اسلام سنی مذهب آگاه و مطلع بودند، برای تحکیم بخشیدن بە قدرت خوێش در برابر یورش بیگانگان و شورشهای داخلی بە فکر رسمیت بخشیدن بە مذهب شیعە دوازدە امامی افتادند. در واقع صفویان پایەگذار بە سیاسی کردن این مذهب در ایران شدند کە تا بە امروز هم این مذهب همین نقش را ایفاء میکند.
جنگ دو امپراتوری عثمانی و صفوی و تاثیرات آن بر سرنوشت کردها
آنچە جای تاسف و اندیشیدن است کە کردها در طول تاریخ قربانیان رویداهایی شدەاند کە بغیر از نابودی، تفرقە، پراکندگی و سرخوردگی چیز دیگری عایدشان نشدە است. دین در بین بسیاری از ملتها باعث وحدت و کشورگشایی شد. عربها بنام دین خاک و کشور دهها ملت دیگر را تسخیر کردند. ترکها بنام دین امپراتوری عثمانی را بنا نهادند، اما آنچە از برکت این دین نسیب این ملت ستمدیدە (ملت کرد) گشت جیزی نبود جزء تفرقە، جدایی و از خود بیگانگی. خیلی ها بر این باورند کە تفرقە مذهبی بین کردها از همین اواخر، یعنی زمان پهلویها و جمهوری اسلامی شروع شدە است. اما واقعیت این است کە این جداییها و از خود بیگانگیها از زمان صفوی- عثمانی شروع شدە است. این خودکشی های سیاسی وقتی شروع میشود کە این ملت همزبان، هم تاریخ، هم فرهنگ، هم خون و هم سرنوشت در دو جبهە دو جنگ سرتا پا ارتجاعی دو امپراتوری مذهبی تقسیم می شوند. یکی بە خاطر سنی مذهب بودن در جبهە عثمانیها و دیگری بە خاطر شیعە مذهب بودنش در جبهە صفویها قرار میگیرند. در این جنگ این تنها خاک کردستان (نگاهی بە پیمان چالدران ١٥١٤ کە قسمت اعظم خاک کردستان کە شامل کردستانهای ترکیە، عراق و سوریە امروز ضمیمە امپرتوری عثمانی شد) نبود کە بین آن دوو امپراتوری تقسیم شد، بلکە مردم آن دیارهم تقسیم شدند. جداییها و از خودبیگانە شدنها جای غرورها و اتحادها را گرفتند. از آن زمان تا بە امروز کۆچهای اجباری از سرزمین اجدای خویش(کردستان) بە سایر نقاط ایران و در نهایت ادغام شدن در زبان و فرهنگ ملت غالب جزو سیاستهای رژیم های یکی پس از دیگری ایران صفویها و بعد از آنها تا بە امروز بودە است.
موقعیت جغرافی و اتنیکی کردها در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی
در بیشتر مواقع کە سخن از مناطق کردنشین و کردستان ایران بە میان می آید بیشتر بحث روی چهار استان غرب ایران (کرمانشاهان، ایلام، کردستان و آذربایجان غربی) متمرکز میشود. این را حتی احزاب کردی کە خواهان رفع ستم ملی هستند از آن بە چنین یاد میکنند. در این چهار استان جمعیتی با بیش از ٨ میلیون نفر زندگی میکنند کە نزدیک بە ٧ میلیون آنها را کردها تشکیل میدهند. مساحت این چهار استان کە این ٨ میلیون انسان در آن زندگی میکنند چیزی در حدود ١١٠ هزار کیلومتر مربع میباشد.ئایین کردها در این استانها بدین ترتیب است:
سنی مذهبها بیشتر در قسمت شمال (استانهای کردستان و آذربایجان) و شهرستانهای جوانرود، پاوە (اورامانات)، روانسر، ثلاث باباجانی و قسمتهایی از سرپل ذهاب، قسر شیرین و کرمانشاه زندگی میکنند.
شیعە مذهبها در استانهای کرمانشاهان (اکثریت)، ایلام و شهرستانهای قروە، بیجار و ایل لک زبان چرداولی در شهرستان شاهیندژ و ایل کرمانج زعفرانلو در شمال استان آذربایجان غربی.
پیروان ئایین یاری بیشتر در استان کرمانشاهان و در این مناطق سکونت دارند: شهرستان صحنە، دالاهو و در قسمتهایی از شهرستانهای سرپل ذهاب، قسر شیرین، گیلانغرب، اسلام آباد غرب و مناطقی از شهرستان کرمانشاه.
علاوە بر ساکنین این چهار استان قسمت قابل توجهی از استان همدان را کە شامل شهرهای اسدآباد، تویسرکان، نهاوند و ملایر و صدها روستای توابع را کرد ها تشکیل میدهند. مردم این دیار بیشتردر همجواری با استانهای کرمانشاهان، لرستان و کردستان قرار گرفتەاند. جمعیت ساکنان کرد تبار این استان را بدون تردید می توان بە نیم میلیون نفر برآورد کرد. همچنین نیمی از ساکنین دوو میلیون نفری استان لرستان را لکها تشکیل میدهند کە خودرا از هر کردی کردتر میدانند.مذهب غالب کردهای همدان و لرستان، اکثریت با شیعەها میباشد. اما جمعیت قابل توجهی از لکها و مخصوصآ لکهای الشتر و نوراباد پیرو ئایین یاری هستند.
بغیر از این دو استان، کردها کە از زمان صفویها بە بعد ناچار بە کوچ اجباری شدەاند، در استانهای قزوین، گیلان، مازندران، البرز، گولستان، فارس، بوشهر، بلوچستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، تهران و کرج و ….. پراکندەاند. تنها در خراسان شمالی و خراسان رضوی نزدیک بە دو میلیون کرد زندگی میکنند کە بیشترشان در اصل از کردهای کرمانج و لکها هستند.
با این حاڵ بغیر از لرها کە بنا بە شواهد تاریخ خود آنها هم بخش اجتناب ناپذیری از ملت کرد هستند، آمار کردها در ایران چیزی بین ١٠ تا ١٢ میلیون نفر میباشد کە اگر لرها را (لرها در ایران حدود ٥ تا ٦ میلیون نفرند) با آن حساب بکنیم این جمعیت بە رقمی بالای ١٥ میلیون و با جغرافیایی بە وسعت بیش از ٢٠٠ هزار کیلومتر مربع خواهد رسید.
موقعیت تاریخی و جوگرفی لرها
لرها کە در استانهای لرستان، کهگیلویە و بویراحمد، چهار محاڵ بختیاری و قسمتهایی از استانهای خوزستان، همدان، استان مرکزی، فارس، اصفهان و بوشهر و شهرستان دهلران در استان ایلام زندگی میکنند از نظر تاریخ نویسان، صاحب نظران و زبان شناسان بخشی از ملت کرد محسوب میشوند.
حمدوللا مستوفی در زبدالتواریخ مینویسد در اویل قرن ١٤ (١٣١٣ میلادی) سە ایل بزرگ بنامهای ممسنی، جاکی و لیراوی همراه با ٢٤ طایفە دیگر از مناطق جبل السماق در نزدیکی شام جایی کە امروز بە کردستان سوریە معروف است بر اثر حوادث روز از جا و مکان خوێش آوارە میشوند و بە ایران می آیند. این انبوه جمعیت در مناطق لرستان، کهگیکویە و بویر احمد، چهار محال بختیاری و قسمتهایی از استانهای خوزستان، فارس تا بوشهر سکونت میورزند.
علی اکبر دهخدا در لغتنامە دهخدا زبان لری را بسیار نزدیک بە زبان کردی دانستە و می گوید لرها بە زبانی تکلم می کنند کە بسیار شبیە زبان کردیست.
دکتر پرویز خانلری هم همچنین نظری دارد.
مردوخی کردستانی هم در کتاب تعریف ایلها و طوایف کرد مینویسد: لرها بخشی از ملت کردهستند و زبانشان لهجەایی از زبان کردیست.
درکتاب شرفنامە شرفالدین خان بدلیسی راجع بە هویت لرها هم جنین تعریفی شدە است کە آنها بخشی از ملت کرد هستند.
اما آیا لرها خود را بخشی از ملت کرد میدانند یا نە؟ بگذاریم خودشان تصمیم بگیرند! آنجە بە ما کردها و جنبش کردستان در این رابطە بر میگردد این است کە اولآ ما تصویر کاملآ مترقی و انسانی از خود و جنبشمان را بە دیگران و از جملە آن بخش از ملتمان (لرها) نشان بدهیم. ثانیآ روشنفکران ما و سیاسیون ما رابطە تنگاتنگی با متفکران روشنفکر و سیاسیون لر داشتە باشند. در این جا بایستی بیاد آورد کە میدیای کردی مخصوصآ تلویزیون می توانند در این رابطە نقش بە سزایی داشتە باشند.
اهمیت استا نهای ایلام و کرمانشاهان برای جنبش کردستان
این دو استان چە از نظر جمعیتی و چە از نظر وسعت تقریبآ نیمی از خاک و جمعیت کردستان ایران می باشند (اگر قرار باشد فقط همان ٤ استان را کە قبلآ نامشان آمد بە کردستان ایران بدانیم). طبیعت این نواحی و وجود زمین های حاصلخیز مردم این منطقە را از فراورد های کشاورزی و دامپروری بی نیاز میکنند. وجود دەها آثار باستانی و صدها جایگاه تفریحی دیگر مانند کوهها، رودخانەها، باغات و دشتهای سرسبز می توانند جای مناسبی برای توریسم و جهانگردان باشند.
در قسمتهایی از استان کرمانشاهان مانند شهرستان قصر شیرین و گیلان غرب منابع طبیعی مانند نفت، گاز و قیر وجود دارند کە در حال حاظر از آنها بهربرداری بی شود. در کل استانی مانند استان کرمانشاهان در مقایسە با استانهای دیگر کردنشین بە مراتب صنعتی تر و پیشرفتە تر است. این دو استان و مخصوصآ استان کرمانشاهان مرکز بە هم رسانی اکثریت کردتباران شرق کردستان است کە پیرو آیین و مذاهب، لهجە و دیالکت متفاوت می باشند. از طریق کرمانشاهان و ایلام است کە میتوانیم دستمان بە هم هموطنان و هم زبانانمان در استانهای همدان، لرستان و سایر مناطق همجوار برسد.
استان ایلام کە هم مرز است با شهرستانهای بدرە و جسان تا شهر کوت در کشور عراق، می تواند بر روی کردهای آن مناطق تاثیر بسزایی داشتە باشد. فراگیری جنبش کردستان ایران تا جغرافیای آن مناطق بە معنی غلبە شعور ملی بر تفاوتهای مذهبی است. این بدان معناست کە مردم کرد و جنبش رهائیبخشش مذهب را یک امر خصوصی مردم دانستە و توانستەاند همە باهم برای سرفرازی و غرور ملی خویش دور یک برنامە مدرن و امروزی در چهار چوب یک کردستان عاری از هر گونە ستم گرد هم آیند. در چنین حالتیست کە دیگر هیچ بهانەیی برای کسی باقی نخواهد ماند کە بنا بە موقعیت عدەایی منفعت طلب و مصلحتخواهی دشمنان خلق کرد، مبارزە بر حق ملتمان را تحریف نمایند.
تا بە امروز جمهوری اسلامی و قبل از آن رژیم های پیشین تر زیاد کوشیدەاند کە جنبش ملت کرد را در اذعان کردهای شیعە مذهب واورنە قلمداد کنند. نزدیکی جنبش سیاسی و رهاییبخش کردستان بە مردمان این دو استان و کار خستگی ناپذیر می تواند همە تبلیغات دشمنان را خنثی نماید. اگر روزی برسد کە مردمان این دیار هم زمان و هم دوش با سایر برادران و خوهران خویش برای رفع ستم ملی، ئامین دموکراسی و عدالت اجتماعی و سرفرازی خویش مبارزە کنند، آن وقت است کە ما شاهد یک جنبش قویتر و متحدانە تر خواهیم بود. بایستی همە سیاسیون و روشنفکران کرد در این راستا محکمتر و مصممتر گام بردارند. نباید بگذاریم انرژیهایمان صرف منازعەهای درون حزبی و بی ربط تلف بشوند.
در پایان از همە احزاب سیاسی کردستانی و روشنفکران، بخصوص روشنفکران مناطق یاد شدە با نهایت صمیمیت خواستە میشود کە در راە تقویت کردن جنبش و متحد کردن صفوف مبارزین راستین راە آزادی و رستگاری کردستان دست بە دست هم دادە تا هر چە بیشتر بتوانیم این جنبش را بە پیش ببریم. جای بسی خوشحالیست کە امروز دەها و صدها جوان مناطق یاد شدە را در صفوف مبارزین راه رستگاری کردستان می بینیم.
مطمئن هستم با کار و فعالیت بیشتر این ارقام بە هزاران انسان مبارز خواهد رسید! زندە و پیروز باشید!
علی قنبری ٢٠١٢-٥-٢٢
منبع ارقام: بر گرفتە از نقشە ایران چاپ ١٣٨٥ خورشیدی زائدآ ٣% رشد جمعیت.
منبع تاریخ: بر گرفتە از پایگاە اینترنتی ج. ا. ایران از سایت ویکی پیدیا.{jcomments off}