قریب به اتفاق صاحب نظران علوم اجتماعی بر این عقیده اند که دانشجو و جنبش دانشجویی
،به عنوان نیروی پیشرو در تغییر و تحول اجتماعی، نقش اساسی و حساس را بر عهده دارند. هر قدر یک جامعه ،فاقد احزاب سیاسی آزاد، جامعه مدنی ، مطبوعات آزاد و نظام پاسخگو باشد.به همان میزان نقش،حضور،مسئولیت و تاثیر در زمینه های مختلف به ویژه در حوزه توزیع و مصرف تئوری های سیاسی و اجتماعی،پیگیری مطالبات در برابر حاکمیت و دفاع از مردم در برابر بی عدالتی و بسیاری زمینه های دیگر خواسته یا نا خواسته برعهده جنبش دانشجویی و فعالین این عرصه سپرده می شود .
تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی ایران که از قضا سرشار از تاریخی دردناک، تلخ ،خونین ، مبارزات نوین و پیشرو در زمینه های مدنی، قانون خواهی، ملّی گرایی ،عدالت طلبی، آزادی خواهی و اندیشه های نوین است. نیز در بسیاری موارد همزمانی دارد با بازگشت به ارتجاع (باستانی و دینی)از سوی حاکمیت و برخی از نیروهای سیاسی و اجتماعی در جامعه.امّا در هر مقطعی، بخش مبارزه پیشرو آن بر عهده نیروها ، جریان های سیاسی ، اجتماعی ،جنبش دانشجویی و حزبی در بخش های مختلف ایران بوده است .
در بسیاری از نقطه عطف مبارزات سیاسی – اجتماعی ایرانیان برای تغییر، برابری ،عدالت، آزادی، قانون، مبارزه با استبداد و نظام های پوسیده ارتجاعی و ضد مردمی ، مبارزه در مناطقی بیرون از مرکز صورت گرفته است .این مقاومت ها و مبارزات در هر دورانی و مقطعی از تاریخ سیاسی به شکلی خود را نشان داده است. نیروهای پیشرو، مترقی ،سکولار، آزاد و عدالت طلب در نواحی خاّص از ایران در کنار و همراه نیروهای مرکز برای تحقّق مطالبات و خواسته ها فعالیت داشته اند. آنان در بسیاری موارد به صورت مستقل فعال عمل کرده اند. با این وجود بعد از دوران مشروطه به این طرف این ارتباط و تماس فکری و عملی با فعالین و سیاسیون اجتماعی، فرهنگی و فکری در تهران به نوعی بیشتر گسترش پیدا می کند.
این در حالیست که این جنبش ها به شیوه های مختلف ،پرچمی از این مطالبات و مبارزات را در سطح سراسری و ملی در گوشه ای از ایران بر افراشته اند .این مقاومت ها و مبارزات در دوران مشروطه در تبریز، بعد از آن در جنبش گیلان در شهرهای شمالی ایران تا مبارزات و مقاومت های کردها در جمهوری کردستان، برای ایران در میانه روی کارآمدن پهلوی دوم تا مبارزات و حرکت های جنبش چریکی که از دل نیروهای دانشجویی شکل گرفت ،بخش بسیار درخشان ، روشن و ماندگار از همین مبارزات بوده است .
سازمان های چریکی و دانشجویی
با نگاهی به سابقه جنبش چریکی در ایران، به درستی می توان به این قضیه اشاره کرد که حرکت های چریکی و مسلحانه در مقطع بعد از کودتا سال 32 توسط شاخه جوانان و دانشجویی نیروهای ملی،توده ای،ملیت ها و مذهبی ها شکل گرفته است . این خود بازتاب و عکس العملی بود از سوی این حرکت ها به غلتیدن نظام پادشاهی به سوی استبداد و میلتیاریسم تک بعدی و غیر مردمی در سال های بعد از کودتا 32 و نیز در نیمه دوم دهه 40.
سازمان چریک های فدایی خلق به عنوان یک نیروی مخالف با گرایش چپ و تا اندازه ای ملی از دل نیروهای دانشجویی و جوان به ویژه گرایش چپ جبهه ملی شکل گرفت. این سازمان با کار مطالعاتی و تئوریک در طی چند سال برروی مبارزات و روش های جنبش های دیگر در جهان با گرایش چپ و چریکی در عمل در اواخر دهه 40 در ایران زاده شد.سازمان مجاهدین خلق ایران نیز از دل شاخه دانشجویی و جوانان نهضت آزادی سر برآورد که بر اساس الگو گیری از مبارزات چریکی و مسلحانه جنبش های آزادی بخش فلسطینی ها و مناطق دیگر و نیز با تئوری های مبارزاتی و سیاسی راه مبارزه مسلحانه را با فاصله زمانی کوتاهی بعد از سازمان فدائیان خلق در ایران در پیش گرفت.
پایه گذاران این جنبش های چپ ،مذهبی، سیاسی و چریکی از میان نیروها و جوانان دانشجوی سر بر آوردند و کارهای مطالعاتی و تئوریک خود را از همان زمان جنبش دانشجویی و ارتباط سیاسی و تشکیلاتی با سازمان های سیاسی بنا نهادند .سازمان مجاهدین خلق اسلام گرا با گرایش ایدئولوژیک به اسلام ( یک قرائت شبه مارکسیستی در آن در طی تحولات و دگرگونی سال 54به وجود آمد) با این حال این سازمان همان شاخه جوانان و دانشجویی نهضت آزادی و برخی گرایش های اسلام گرایی دیگر است که با نزدیکی به مسجد هدایت و شخص آیت الله طالقانی و نیز حسینیه ارشاد و دکتر علی شریعتی در اواخر دهه 40شیوه مبارزه چریکی و مسلحانه را برای مبارزه و مخالفت با شاه و دستگاه سلطنت در پیش می گیرد.
بسیاری براین عقیده اند شرایط مبارزاتی آمریکای لاتین با تئوری های چپ گرایانه و مبارزاتی و در کنار آن مبارزات سازمان های چریکی و سیاسی فلسطین تاثیر مستقیم بر انتخابات شیوه مبارزه ملی و چریکی از دیدگاه تئوریک و ساختار براین سازمان ها داشته است تا جایی که یک نوع ارتباط و رابطه تشکیلاتی و سازمانی میان این نیروها شکل گرفته است .
سازمان سیاسی – تشکیلاتی دانشجویی تحت عنوان ” کنفدراسیون دانشجویان ایران خارج از کشور ” که بیشتر آنان مخالفین سیاسی – فکری نظام پادشاهی و سلطنتی ایران را شامل می شود، یکی از سازمانها و تشکیلات گسترده و فعال بوده است که در سال های دهه 40 و 50 قبل از انقلاب نقش اساسی و مهّمی در شکل گیری روحیه مبارزات چریکی و مسلحانه را در ایران داشته است .حمایت ها، تشویق ها ،آموزش ها،ارتباطات، سازماندهی ها متفرقه و فعالیت های گسترده این سازمان چه در سطح گروهی و چه در سطح فردی نقش خاص و اساسی در شکل گیری روحیات مبارزاتی و چریکی نیروهای دانشجویی در داخل و به ویژه در خارج از ایران داشته است .
ارتباط تشکیلاتی،تماس گسترده و بسیار مهم و موثر این کنفدراسیون در سطح منطقه ای و بین الملّلی با نیروهای سیاسی، کشورهای پیشرو و انقلابی در شکل گیری مبارزات بسیار مهّم بوده است .این نیروها همواره با حمایت مادی و معنوی از گفتمان مبارزات سیاسی و چریکی در ایران که برگرفته از تئوری های مبارزاتی جوامع انقلابی و چپ بود، همواره نقش خاصی در سازماندهی افراد به ویژه در سطح فردی داشته است .بر اساس گفتارهای بزرگان و فعالین جنبش دانشجویی در قالب کنفدراسیون دانشجویی این نیروها، اعضا و سازمان دهندگان آن همواره در ارتباط و تماس مداوم با جنبش های مبارزاتی و اعتراضی ایران و منطقه بوده اند .ارتباط ، تماس و همکاری با جنبش پیشرو قشقایی ها ،کردها، سازمان های سیاسی و چریکی نیروهای انقلابی مدرن و نوین در سطح داخلی و نیروهای پیشرو در منطقه و نیز در سطح بین المللی بوده است .
بررسی این وضعیت به روشنی مشخص می کند که جنبش دانشجویی از چه سطحی از توان،قدرت،اراده و ظرفیت برای مبارزات در سطوح مختلف برخوردار می باشد. این سازمان به شیوه های مختلف مبارزه و فعالیت های دیپلماتیک،صنفی،سیاسی و تشکیلاتی ،رسانه ای و تبلیغاتی و افشاگرایانه به تلاش های مختلفی در زمینه های گوناگون دست می زد که تا اندازه بسیار زیادی در دوران خود نیز موفق بود. به دنبال بسیاری از تغیرات در ایران این سازمان هرچه بیشتر به سوی سیاسی شدن و کارکرد مبارزاتی بیشتر تمایل پیدا کرد. با نزدیک شدن به انقلاب سال 57 در ایران، این سازمان بیشتر نیز سیاسی می شود .هر چند که آن وحدت و انسجام سال های پیش را ندارد.
امّا دامنه ارتباط آن با شخصیت ها، احزاب و فعالین سیاسی ایرانی و غیر ایرانی در حد خود نیز گسترده بوده است. همواره گروه های سیاسی مختلف در آن فعالیت می کردند.بسیاری از فعالین سیاسی ،احزاب و سازمان های چپ(ارتباط به صورت فردی بوده نه به صورت رسمی و در شکل یک ائتلاف ) و نیز نیروهای مستقل سیاسی در این سازمان دانشجویی به مبارزه ضد رژیم می پرداختند. حمید شوکت از فعالین با سابقه در کنفدراسیون در این باره می گوید:” در آغاز فعالیت کنفدراسیون،گرایش ملی گرایانه قوی بود، امّا جنبش دانشجویی رفته رفته به جریان های چپ و رادیکال گرایید. تاثیر پیروزی انقلاب مسلحانه در کوبا و الجزایر و بعدها جنگ ویتنام در این زمینه به نظر می رسد.
علاوه بر این،شکست راه قانونی مبارزه در ایران به ویژه پس از پانزدهم خرداد 42 در سمت گیری کنفدراسیون اهمیت داشت.با رشد دیکتاتوری، اپوزیسیون داخل و خارج و به پیروی از آن جنبش دانشجویی به راه حل های افراطی در مقابله با رژیم کشیده شدند.رژیم شاه هر نوع راه حل محتاط آمیز و معتدل را بر اپوزیسیون سد کرده بود. دیگر با رشد دیکتاتوری،راهی برای اعتراض قانونی به آنچه در ایران جریان داشت موجود نبود. از این منظر،رژیم شاه نقش مهّم در رادیکال ساختن اپوزیسیون در تمام سطوح ایفا کرد. تا آنجا که رفته رفته هر نوع اعتدال یا اصلاح طلبی به معنای سازش و سستی در مبارزه قلمداد شد “.(شهروند امروز، گفت و گو با حمید شوکت توسط فرشاد قربان پور در خصوص کنفدراسیون جهانی و جنبش دانشجویی)
ویژگی مبارزات دانشجویی در این دوره از تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران به دلیل فضای بسته سیاسی در جامعه گرایش به سوی رادیکالیسم در عرصه های مختلف داشته است. به ویژه بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 و 16 آذر همان سال که جنبش دانشجویی جایگاه ویژه ای را در میان نیروهای سیاسی و تحولات ایران برای خود پیدا می کند.شکل گیری و نقش آفرینی این نیروی جوان ، کنشگر و نوگرا تاثیر خاصی را بر مبارزات سیاسی گذاشت. در پی سال های آغازین دهه 40 فضا به سوی استبداد ، سرکوب و نیز تقویت و مانور گسترده ساواک در سطح کشور کشیده شد ،این امر باعث گردید نارضایتی ها و اعتراضات حوزه بسیار گسترده ای را در پیش بگیرد.
جنبش دانشجویی کردستان نیز همچون سایر جنبش های دیگر، چه در گذشته و چه امروزه در دو جبهه دانشجویی ،سیاسی ،فکری و روشنگری در سطح کردستان و نیز در حوزه ایران فعال بوده است. همواره بخشی از نیروی جنبش دانشجویی در ایران از میان جوانان و دانشجویان کرد دانشگاه های ایران بوده است.این نیروی دانشجویی به دلیل ویژگی مبارزاتی ،تقویم مقاومت ها و نیز عناصر هویتی در کنار گفتمان حاکم بر جنبش دانشجویی در ایران به سایر گفتمان ها و افکار مبارزاتی و روشنفکری برای تغییر و دگرگونی نزدیکی و تمایل داشته است.
جنبش دانشجویی به دلیل حضور دانشجو از مناطق مختلف جغرافیایی ایران ، به طور معمول از پراکندگی فکری،اجتماعی و کنش سیاسی متعددی برخوردار می باشد.این جنبش پویا و پیشرو در بدنه و ساختار فکری و نیروی جوان خود، تنها از یک منبع فکری ،اندیشه ها و ایدئولوژی های سیاسی ،اجتماعی خاصی بهره مند نمی باشد. هر چند دهه 40 بنا به برنامه های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی نظام پهلوی در حوزه اصلاحات ارضی ونیز میزان رشد دانشجو، کارمند، دانش آموزان و سایر گروهای اجتماعی تاثیر بسزایی داشت.
ولی با این حال یک نیروی جوان و خواهان تغییر و مقاومت در برابر سیاست های سرکوب گرایانه و قدیمی نظام هم درحال شکل گرفتن بود.همین نیروی اجتماعی در این سال ها در ایران رشد چشمگیری داشت و بر تحولات و دگرگونی ها هم بسیار تاثیر چشمگیری داشت. کودتا 28 مرداد32 بر علیه دولت مصدق توسط دربار و نهاد ارتش، بیش از پیش مشروعیت را از پهلوی دوم و نظام سلطنتی گرفت. جنبش مبارزاتی دانشجویان و نیروهای روشنفکری در کنار احزاب سیاسی در ایران و کردستان وارد مرحله ای جدید از مبارزه گردید.ادبیات ،هنر،شعر و سایر عرصه ها در برابر کودتا و بسته شدن فضای سیاسی جامعه بستری برای فعالیت و اعتراض گرد ید.
این موارد و بسته شدن فضای سیاسی – اجتماعی در جامعه و دانشگاه ها زمینه را برای چرخیدن به سوی مبارزات چریکی بیشتر مهیا نمود.دانشجویان و نیروهای فکری – اجتماعی در این دوران به دلیل ویژگی و اعتبار دانشجویی در میان طبقات گوناگون جامعه از احترام و جایگاه خاصی برخوردار بودند. آنان بر اساس کارکردهای اجتماعی و دانشجویی به حق سازندگان فردای جامعه بودند .خود را در برابر مردم و موقعیت اجتماعی ،سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنان مسئول و پاسخگو می دانستند .عناصری چون عدالت و روحیه ضد استبدادی به صورت پررنگ در میانه نیروها و پیشروان جنبش دانشجویی و روشنفکری در ایران دهه چهل مشخص و مشهود بود.
امّا جنبش دانشجویی کرد در ایران، با هسته های اوّلیه آن بر اساس ماهیت خود، همواره به یک عنصر از اندیشه و سازمان فکری و اجتماعی در مرکز بسنده نمی کرد . بلکه بر اساس ویژگی تاریخی ،مناطق جغرافیایی و هویتی خود همواره از اندیشه ها، عقاید، باورها ،سوابق و پیشینه مبارزاتی بهره می برد، مبارزه و مقاومتی که ریشه در سال ها مبارزه برای هویّت و مقاومتی دارد که همواره پرچم آن توسط پیشینیان برافراشته شده است..
حلقه ” انقلابی – فکری دانشجویی ” که در کردستان در نیمه اوّل دهه 40 شکل می گیرد، نتیجه تلاش های فکری، سیاسی، اجتماعی و عملیاتی ” دانشجویان کرد دانشگاهای ایران و به ویژه تهران ” بود.این حرکت سیاسی – فکری،گامی است نوین از مبارزه ، با پشتوانه مبارزاتی ملی و دموکراتیک جنبش کردها در ایران و بخش های دیگر کردستان . حرکتی معطوف به بیداری، با بهره گیری از تحولات نظری – سیاسی جنبش های انقلابی و رهایی بخش در جهان و نیز شرایط سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی دهه چهل در ایران و کردستان .
این حلقه فکری ، عملیاتی و دانشجویی نسل تازه ای از انقلابیون بودند، که با مطالعه و بررسی شرایط سیاسی کردستان و ایران و با تاکید بر مبارزات ملی – دموکراتیک کردستان و بهره گیری از اندیشه ها، افکار و آرمان های پیشوا قاضی محمد ، برنامه حزب دموکرات کردستان (آن موقع) ، تجربه کوتاه ،ولی روشن و قوی جمهوری کردستان و نیز بهره گیری از فضای سیاسی و مبارزاتی رهایی بخش و چریکی در منطقه و سطح بین الملّل ( به دلیل شرایط جهانی) راهی از مبارزه را در ایران کلید زدند ،که روحیه انقلابی ،چریکی و ملی در راس و چراغ حرکت آنان بود .
آنان با بهره گیری از تجارب مبارزاتی گذشته و مطالعات نوین ،آغاز گر جنگ چریکی بودند که بعدها در اواخر دهه 40 و سال های اولیه دهه 50 نیروهای چپ و مذهبی ایران همچون سازمان چریک های فداییان خلق ، مجاهدین خلق ونیز سازمان ها و گروهای کوچک دیگر این شیوه و رویه مبارزه با رژیم را در پیش گرفتند. .
آنان بر اساس تئوری مبارزه مسلحانه و نیز به دلیل شرایط منطقه و حاکمیت استبدادی نظام سلطنتی در کردستان، یک جبهه جدید را گشودند .نسل نو، جوان ، طبقات مختلف اجتماعی و توده ها را در برابر حاکمیت و مشت آهنینی که بعد از سال های سرکوب جنبش ملی و اعدام رهبران ملی – دموکراتیک ، فضای بسیار امنیتی و نظامی را در کردستان ایجاد کرده بود بیدار کرد و آن فضای سنگین را شکست .
گروه های دانشجویی و روشنفکری در کردستان همچون سایر نیروهای ایرانی در مرکز و مناطق دیگر بر این عقیده بودند که شیوه مبارزات مسالمت آمیز به پایان رسیده است .بسته شدن فضای سیاسی، بیش از هر زمان در سال های اولیه دهه چهل، جوانان و سازمان های سیاسی – دانشجویی را به سوی یک انتخاب دیگر سوق داد .در تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی ایران از سوی نیروها و شخصیت های سیاسی، بسیار به این دوران و فضای اختناق اشاره گردیده است.
بنابه به دلایل مختلف فضای مسالمت آمیز و مدنی در کردستان به دلیل سیاست های بی عدالتی،خشن، سرکوب و تبعیض آمیز حکومت پهلوی در کردستان شکل نگرفت.یا به نوعی می توان اینطور گفت ،که حاکمیت برای این صدا ،گفتمان و روش مبارزه در کردستان هیچگاه گوش شنوا و میزی برای گفتگو نداشت و نگذاشت. الا در زمان هایی که میز مذاکره و فضای گفتمان را به خشونت و ترور کشاند. سرکوب ،فشار، تبعیض و امنیتی کردن کردستان به بهانه های واهی برای خاموش کردن چراغ آزادی توسط نیروهای امنیتی و ساواک در کردستان در مقایسه با مناطق دیگر در ایران ، بسیار شدید تر بوده است. شکستن بت حضور خفقّانی ،سنگین و خشن رژیم در کردستان در همان سال های دهه 40 توسط نیروهای مبارز دانشجویی و سیاسی، نشانی روشن و مشخص از پرچم داری و زنده بودن مبارزه و مقاومت در این سنگر آزادی می باشد.
این نیرو در صدد بود که بر اساس گرایش های مختلف فکری،اجتماعی،سیاسی و مبارزاتی راهی را برای مقاومت و مقابله با نظام غیر دموکراتیک و سرکوب گر بجوید.آنان بر اساس امید به تغییر به وسیله مبارزه چریکی، در گامی پا نهادند که تا سال های سقوط نظام سلطنتی در ایران به شکل های مختلف و پراکنده در مناطق مختلف ایران از این شیوه مبارزاتی برای تغییر و دگرگونی، آگاهی بخشی و حرکت توده ها بهره برداری شد .
هر چند در آن سال ها، گفتمان مسلط در فضای سیاسی – اجتماعی، روشنفکری و دانشجویی در ایران و در سطح جهان یک گفتمان و ادبیات انقلابی و مبارزات چپ بود .با این حال مبارزات ،سوابق و تجربه دموکراتیک – مبارزاتی جمهوری کردستان و حزب دموکرات کردستان و بازماندگان این حزب و شخصیت های فعال و مستقل کرد در جهت دهی و آرمان مبارزه بسیار موثر بوده است. در عین اینکه،در کنار تجربه های مبارزاتی ، گرایش هایی هم در داخل آنها به جنبش چپ نیز وجود داشت .ولی این دانشجویان انقلابی اساساً بر اساس عناصر فرهنگی، هویتّی، ملّی و دموکراتیک جامعه و هویت کردی به سوی مبارزه گام بر داشتند.
ادبیات مقاومت ،هویّت، حماسه مبارزه و ارزش های سرزمینی در کنار گفتمان چپ با گرایش های مختلف به عناصر مبارزاتی این جوانان دانشجو و انقلابی نیروی تازه بخشید. هویت مبارزاتی و مقاومت برای رهایی از استبداد را در دل آنها شعله ور می نماید. این حلقه فکری ـ دانشجویی که روحیه انقلابی و مبارزاتی خود را متاثر از فضای سیاسی ایران و جامعه جهانی و منطقه گرفته بود.در بال دیگر خود ،اندیشه، افکار و مبارزات جمهوری کردستان که از عنصر هویّت دموکراتیک ، ضد استبداد و دیکتاتوری شکل گرفته بود ،به همراه داشت.عناصر عدالت، آزادی ،هویت یابی، برابری و پیشرفت در گفتمان آنان موج می زد.
شهید شریف زاده و یارانش، در مبارزه خود را بر این باور و گفتمان متعهد می دانند. .یار و همراه مبارزاتی این حلقه چریکی – دانشجویی شهید سلیمان معینی در نامه ای به علی قاضی ، پسر ارشد ” شهید پیشوا قاضی محمّد ” در جواب خواسته های ایشان می نویسد.” پیشوا قاضی محمّد در راه ملت و خواسته هایش سر بر دار گذاشت .ما راه مبارزه برای آزادی وطن را رها نمی کنیم .من و یارانم که ادامه دهنده راه ایشان و جمهوری کردستان هستیم فرزندان قاضی محمد هستیم .من زندگی ،آزادی، سربلندی و افتخار را برگزیده ام ” .(به نقل از سیامند معینی،جنبش های سال های 1968 و1969).
این حلقه فکری و دانشجویی که با ایمان به مبارزه ،پا به عرصه سیاسی کردستان گذاشته است. به درستی خود و راه خود را از جنبش مبارزاتی کردها و اندیشه جمهوری که یک اندیشه نوین و دموکراتیکی می باشد، می داند.آنان خود را ادامه دهنده و وارث جنبش ملی می دانند .آنان به عنوان یک کمیته انقلابی عمل می کنند در چارچوب یک مبارزه ملی ،مردمی و تاریخی برای آزادی کردستان.بی شک گفتمان مدرن و دموکراتیک جمهوری کردستان و اندیشه های قاضی محمد این توان ،آگاهی و ظرفیت را ایجاد نموده بود، تا بعد از شهادتش، یاران ، پیروانش و ادامه دهندگان آرمان هایش در جنبش دانشجویی و احزاب سیاسی و در میان فعالین سیاسی و اجتماعی بر مبنا همان عقاید و خواسته ها به مبارزه و مقاومت دست بزنند.
آرچیبالد روزولت در کتاب خاطراتش «شوق آموختن» قاضی محمد رهبر کردها را، تنها رهبر مدرن ،پیشرو و دمکرات در خاورمیانه می داند که می تواند به عنوان الگو عمل نماید.بسیاری از فعالین حوزه اجتماعی ،سیاسی ،فرهنگی و مطبوعاتی در خصوص شخصیت ،افکار و عقاید قاضی محمد بر همین عقیده می باشند. نمونه مشخص آن توصیه و تاکید روزنامه«ایران ما» ما می باشد که در زمانی که قوام السلطّنه در خصوص موضوع کردستان می خواهد قاضی محمّد را ملاقات نماید.
از سوی این روزنامه به ایشان یادآوری می شود که این یک فرصت بسیار خوب تاریخی می باشد برای پیگیری و نهادینه کردن دموکراسی و آزادی در ایران ،چرا که قاضی محمد این رهبر کردها، چنین جایگاه و اهمیتی دارد. جنبش دانشجویی ـ فکری شریف زاده و یاران انقلابیش با دانش و ایمان به این موضوع تلاش می کنند تا بر مدار آرمان سیاسی،ملی و دموکراتیک حرکت کنند،مداری که مبانی فکری و دستگاه اندیشگی آن بر عناصری چون آزادی ،عدالت ،برابری، تغییر و پیشرفت بنا گردیده بود.
حرکت انقلابی، دانشجویی، در دل جنبش کردستان با پشتوانه فکری از مبارزات گذشته و مشروع دانستن راه طی شده، در عین اینکه مدرن و نوگرا بود بر اساس یک گفتمان رمانتیک و انسان گرایانه خود را پیشاهنگ و پیشرو در مبارزه و بیداری توده ها می دانست .مخالفت با استبداد و پذیرش اندیشه های دموکراتیک به این گرایش سیاسی ، مبارزاتی ، چریکی و دانشجویی این ویژگی را بخشیده بود که با بهره گرفتن از یک گفتمان کلان جهانی در مسیر مبارزات رهایی بخش و پشتوانه مبارزات ملی در کردستان ایران به آسانی و به سرعت در میان مردم، روشنفکران، دانشجویان و روستاییان در کردستان مسیر حرکت و جایگاه خود را باز کنند، هرچند که نتوانست گسترش یابد و تداوم پیدا کند.
ولی این خود نقطه عطفی بود برای بازسازی روحیه مبارزاتی ملی و حقانیت مطالبات تاریخی و دموکراتیک مردمان این سرزمین . بی شک جنبش دانشجویی کردستان و سایر جنبش های اجتماعی ،دانشجویی و سیاسی در ایران و کردستان بر اساس بسیاری از ویژگی ها و اشتراکات در منابع ، روش ها، زبان ،هویّت و حوزه های فعالیت همواره بی تاثیر از همدیگر نبوده اند .بی شک می توان پذیرفت که ادبیات داستانی، شعر، هنر و سایر عرصه های فعالیت و اندیشه در سطح دانشگاه و جامعه در دهه 40 بسترها و زمینه هایی است که روشنفکران ایران از راه ترجمه و تالیف آثار هنری دیگر بر روی نیروی دانشجویی به عنوان نیروی آگاه، پیشرو،خواهان تغییر و نیروی محرکه جامعه تاثیر گذاشته اند.
پیشگامی این جنبش دانشجویی برای انتخاب راه مبارزه مسلحانه در کردستان دهه چهل، زمینه را برای چرخیدن بسیاری از دانشجویان ، روشنفکران و نیروی طبقه متوسط به سوی جنبش چریکی به نوعی نشان داد .هر چند در بررسی ها و مطالعات در این زمینه کمتر به آن توجه شده است. مهدی فتا پور میگوید : « صمد بهرنگی در سال 1347 در گذشت و نوشته های وی در سال 1346 و قبل از آن نوشته شده اند .در این زمان، بحث مبارزه چریکی در محافلی که صمد به آنها تعلق دارد در آغاز کار است و هنوز دو سال تا نوشته شدن ” رد تئوری بقا ” امیر پرویز پویان و ” مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک ” مسعود احمد زاده زمان لازم است.
اما آرمان خواهی، فداکاری و دلاوری ماهی سیاه کوچولو، سمبل رادیکالیسم و رمانتیسم همه آن نسلی شد که میخواست دگرگونی های بزرگ را موجب شود. این سمبل در آن دوران توسط روشنفکرانی که هیچ مناسبتی با جنبش چریکی ندارند نیز پذیرفته شد. آنچه دانشجویان و روشنفکران را به حمایت از مبارزه چریکی جلب می کرد، نه این ایّدهها بلکه مبارزه جویی و رادیکالیسم نهفته در این شکل از مبارزه بود.(سایت فارسی بی بی سی،18 بهمن 1389 ،فداییان و جنبش دانشجویی ـ روشنفکری ایران در دهه پنجاه )
این در حالی است که اسماعیل شریف زاده در سال 1345 به همراه تنی چند از جوانان انقلابی کرد، کمیته انقلابی حزب دموکرات کردستان را به قصد شروع مبارزه چریکی – دهقانی با عنصر روشنفکری – دانشجویی نیروهای جوان و پیشرو کرد بنیان گذاری می کند.این سرآغازی است برای کلید خوردن جنبش چریکی و مسلحانه که در اصل از دل روحیه مبارزاتی، رادیکالیسم و رمانتیک دانشجویی زاده می شود.
حرکت و خیزشی انقلابی در کردستان سنگر همیشگی آزادی در برابر دیکتاتوری و استبداد با بهره گیری از آرمانی انسانی و دموکراتیک، صفحه ای دیگر از مقاومت و مبارزه را ترسیم می کند. این پیشگامی در مبارزه با دیکتاتور بر اندیشه و گفتمانی بومی ،دموکراتیک ،منطقه ای و جهانی بنا گردیده بود. در مقطع مورد نظر این منظومه فکری دموکراتیک، پیشرو و نواندیش برای سایر جنبش ها و مبارزات مورد توجه و کانون ارتباط قرار می گیرد.
در تقویم مبارزات دانشجویی 12 اردیبهشت سال 1347 برای همیشه جاودانه می شود.چرا که روشنفکر انقلابی و آغاز گر مبارزه چریکی کرد( جنبش دانشجویی) در مبارزه با نیروهای سرکوبگر و اشغالگر کردستان، در همین روز در یکی از روستاهای ” بانه ” به شهادت می رسد.اما یاران و همسنگرانش این راه را با ایمان به مبارزه و پیروزی به شیوه های مختلف ادامه دادند. ادامه و مبارزه ای که در رود پر خروشان جنبش ملی و دموکراتیک کردستان تا به امروز همچنان تداوم دارد.
{jcomments off}