"an independent online kurdish website

در هفتەهای گذشتە تب تازەای پیکر نیروهای اپوزسیون و بە ویژە هواداران آنها را گرفتە، پردەهای ملاحظە سیاسی و ادب و حتی خرد برافتادە و چنگ و دندان نشان دادنها جدی­تر از همیشە شدە، و سر منشاء تمامی اینها توافقنامە دو حزب کردستانی (حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کوملە کردستان ایران) است.golalle_kamangar


توافقنامەای کە بر مواضع پیشین این دو حزب مبنی بر سرنگونی جمهوری اسلامی و بر قراری حکومتی دمکراتیک و فدرال تأکید کردە و هر آنچە را کە سالهاست بە صورت آشکار و صریح عنوان کردەاند، مجددا تأیید می­کند. اما مسئلە خشم و بغض سوی دیگر ماجرا (اپوزسیون فارس زبان) نسبت بە احزاب کردستانی حکایتی است کە ریشەهایش را در جای دیگر باید جست نە در متن این توافقنامە. چرا کە این متن هیچ سر مگو یا موضع تازەای را در بر ندارد و مواردی کە دیگر جناحها (از جملە جبهە ملی) بر آن انگشت می­نهند از قضا از اصول اولیە و همیشگی جنبش آزادیخواهی در کردستان بودە است، تأکید بر حق تعیین سرنوشت بە درازای شصت و هفت سال گذشتە خواستەای بنیادین و رکن رکین سیاستهای حداقل حزب دمکرات کردستان ایران بودە و موضوع بدیعی نیست.

ایجاد ایرانی دمکراتیک و فدرال هم سالهاست بە عنوان شعار استراتژیک احزاب کردستانی (از جملە دمکرات و کوملە) مطرح بودە و نە تنها پنهانش نداشتەاند بلکە در نشر و ترویج آن بسیار کوشیدەاند. تأکید بر فدرالیسم جغرافیایی و حق حاکمیت در اقلیم کردستان و دارا بودن ملزومات حاکمیت همچون پارلمان، قانون اساسی و… نیز هموارە همراە با واژە فدرالیسم و برای تحدید و تدقیق واژە و پیشگیری از هرگونە ابهام آمدە است و کردها هموارە ادلە خود را برای تأکید بر این نوع فدرالیسم آشکارا اعلام کردەاند.

نتیجە آنکە تغییری در سیاستهای این دو حزب در متن این توافقنامە بە چشم نمی­خورد. لذا آنچە هم میهنان شریف و دلسوزمان را چنین برآشفتە کردە، نە متن این توافقنامە بلکە نفس همصدایی نیروهای کرد است کە احتمال سقوط نظام جمهوری اسلامی و تحقق فدرالیسم را ملموس­تر و ممکن­تر می­نمایاند، فدرالیسمی کە دوستان تمامیت خواە عزم مقابلە با آن را داشتە و برای جلو گیری از آن حتی حاضرند بە خدمت خامنەای رفتە و استغفار کنند تا بلکە توفیق جهاد در کردستان مجددا نصیبشان شود! (مراجعە شود بە گفتەهای فروزندە در تلوزیون اندیشە کە در پایان مقالە آمدە است)

اما علت اصلی بازگشت اپوزسیون فارس بە سیاست فرسودە حذف و انکار چیست؟

آیا علت این امر را تنها باید در خود بزرگ بینی و توهمات شونیستی دانست؟ (توهماتی کە باعث میشود صلاحیت خود در تصمیمگیری برای دیگران را امری محرز و طبیعی قلمداد کنند) و یا عامل عینی­تری هم در این امر دخیل است؟

برای دریافتن عامل عینی بە بار نشستن توهمات شونیستی باید بە باز بینی حوادث دهە اخیر ایران پرداخت، حوادثی کە در طی آن جمهوری اسلامی بە عنوان طراح اصلی توانست طی دو حرکت، کنترل کامل اپوزسیون را در دست گیرد، حرکت اول جریان اصلاح طلبی بود کە نە تنها توانست بە مدت هشت سال اندیشەی براندازی را در نزد اپوزسیون فارس و افکار عمومی داخلی بە حاشیە براند بلکە با ایجاد فضایی بە ظاهر باز نیروهای فعال جامعە را شناسایی و از سر راە برداشت. فعالان این جریان پس از گذشتن تاریخ مصرف اصلاح طلبی عمدتا بە روزنامەنگار، خبرنگار مستقل! و یا فعال حقوق بشر تبدیل شدە و در خارج از مرزهای ایران با نام اپوزسیون خواهان بر اندازی حرکت دوم جمهوری اسلامی را در برخورد با اپوزسیون شکل دادند.

کارنامە اصلاح طلبان دیروز و دمکراسی خواهان امروز گویای همە چیز است، اما جامعە ایرانی متأسفانە فاقد حافظە تاریخی است! اینان همان شاهدان و عاملان سرکوبهای وحشیانە دهە شصت، قتل عامهای کردستان، اعدامهای گستردە شصت و هفت و دیگر فجایع آن دهە بودند، و در آن زمان نە صغیر بودەاند و نە محجور، پس چرا در آن زمان لزومی بە اصلاح و مخالفت احساس نمی­کردند؟

آیا نە بە این دلیل است کە جمهوری اسلامی آن زمان طرحی بە نام  اصلاح طلبی را در نظر نداشت؟ این طرح بە اوایل دهە هفتاد باز میگردد، جنگ تمام شدە، رژیم رهبران جدی­ترین اپوزسیون خود را ترور کردە و برای کنترل اپوزسیون پراکندە فارس هم باید طرحی نو در اندازد. چە چیز بهتر از بدست گرفتن ابتکار عمل؟!

 جریان اصلاحات بە خوبی توانست فرصتی برای تنفس وتجدید قوا در اختیار جمهوری اسلامی قرار دهد، با بی اثر شدن تاکتیک اصلاحات فاز دوم یعنی فرستادن همان اصلاح طلبان بە خارج از کشور و اپوزسیون سازی بە منظور جهت دهی بە افکار مخالفان آغاز شد کە متأسفانە آنهم با موفقیت همراە بود، و اپوزسیون ساختگی جمهوری اسلامی امروز نە تنها خود را در میان نیروهای برانداز جا کردە بلکە حتی در مرتبەای فراتر بە خط دهی بە آنان مشغول است.

دغدغە اصلی و اساسی این طیف (تتمە جرایان اصلاح طلبی) چیزی نیست جز حفظ نظام جمهوری اسلامی و ممانعت از شکل گیری هر گونە اتحادی کە منجر بە براندازی شود. اپوزسیون حقیقی خواهان براندازی هم متأسفانە بە دلیل نبود سازمان دهی منسجم و رکود و ملال سالها سکوت و فعالیت پراکندە در برابر این عدە کاملا منفعلانە برخورد کردە و نە تنها افکارو گفتەهایشان را نقد نمیکنند بلکە عنان اختیار را تماما بە آنها سپردە و در رٶیای “گذار بە دمکراسی” زمان را بە سود جمهوری اسلامی و بە زیان مردم بخت برگشتە ایران از دست میدهند.

امروز گفتمان اصلاح طلبی (گفتمان اپوزسیون ساختە دست جمهوری اسلامی) چنان مسلط شدە کە این رژیم دیگر نیازی بە مسدود کردن کانالهای تلوزیونی خارجی نمی­بیند، چرا کە آنچە اپوزسیون فارس ابراز میدارد در نهایت بە بقای رژیم می­انجامد و هیچ طرح و برنامەی نیست کە رژیم از طریق مهرەهای خود در جریان آن نباشد.

وجود سیاست اپوزسیون سازی نە نتیجە بدبینی نگارندە نسبت بە اصلاح طلبان، بلکە واقعیتی است کە در سیاست جمهوری اسلامی نسبت بە مخالفان خود وجود دارد. این حکومت بخت خود در این زمینە را در کردستان نیز آزمود، اما این دام در میان کردها بە دلیل سازمان یافتگی اپوزسیون موفقیت مورد انتظار را کسب نکرد و اگر چە با فضای بازی کە رژیم در اختیار این گروە قرار دادە بود، عدەای را با خود همراە کرد اما نتوانست شاکلە و بدنە اپوزسیون کرد را مسموم کند و کم کم رو بە فروکش نهاد.

و حال بر گردیم بە توافقنامە احزاب کردی و نقشی کە اپوزسیون برساختە جمهوری اسلامی در این میان ایفا کردە و میکند.نوشتەها و مقالات مهرەهای اصلی این جریان بە خوبی گویای واقعیتها است، اما متأسفانە دوستان خشمگین ما بە تاریخچە واژگانی کە بە کار می­برند نمی­اندیشند، مفهوم برابری فدرالیسم و تجزیە ایران را نخستین بار چە کسی بە کار برد؟ اصطلاحات “جنگ خونین داخلی”، برادر کشی و “نتایج خونبار تحقق فدرالیسم” از کجا آمد؟

آیا اپوزسیون برانداز این واژگان را از پاسداران پریروز و اصلاح طلبان دیروز و دمکراسی خواهان امروز وام نگرفتەاند!؟ آیا نخستین بار اکبر گنجی نبود کە در مقالات متعدد وحشت از فدرالیسم را ایجاد کردە و دامن میزد؟

 آیا فدرالیسم فی النفسە چنین وحشت انگیز است کە دوستان گمان میکنند؟!

آیا ملتهای تمام کشورهای فدرال یکدیگر را بە چنگ و دندان دریدەاند تا بە اینجا برسند؟!

اگر چنین است چرا در تمامی کشورهای پیشرفتە و کثیر الملە سیستم فدرال حاکم است؟

آیا فقط در ایران (با آن سابقە پر طمطراق تمدنی!) فدرالیسم بە چنین فرجام شومی می­انجامد؟!

چرا اپوزسیون امر موهومی را واقعیت عینی انگاشتە و دون­کیشوت­ وار بر پیکر توهم خودساختەاش حملە می­برد؟

تنها بە این دلیل کە اپوزسیون ساختگی فرمانبردار جمهوری اسلامی چنین القا کردە است؟

پس کجاست توان اندیشیدن و خرد تحلیلگر؟

خانم الهە بقراط عزیز خطاب مستقیم من بە شماست کە میفرمائید “طبیعی است کە تاکتیک تجزیە را باید در پس شعار دمکراسی و از میان برداشتن تبعیض پنهان کرد” هیچ بە معانی و زوایای گفتە خود اندیشیدەاید؟ اگر در پس هر دمکراسی خواهی و رفع تبعیضی احتمال پنهان بودن “تجزیە” باشد، کە بدا بە حال تمامی دمکراسی­خواهان، چرا کە شما همگان را متهم مکنید و اگر مشارالیە شما تنها کرد است و گمان می­کنید دمکراسی ملک مشاع نیروهای فارس زبان است و هر کردی دم از دمکراسی زند لابد در فکر تجزیە است، بدا فردایی کە قرار است شما و همفکرانتان از ملت من رفع تبعیض کنید! با چنین پیش زمینە ذهنی چگونە میتوان داد گفتگو و تفاهم سرداد؟

هیاهویی کە بر سر این توافقنامە بە راە افتادە نە برخاستە از متن آن بلکە برخاستە از خواست قبلی اپوزسیون (اعم از جعلی و اصیل) برای زیر پا نهادن حقوق ملت کرد و حمایت تمام قد از دیکتاتوری است.

جای تأسف است کە رژیم جمهوتی اسلامی میتواند بە این سادگی اپوزسیون خود را بازی دهد و آنها را بە جهتی کە خود میخواهد براند و توجە آنها را بە جای براندازی معطوف بە خیالی کند کە گمان میکنند بە حقیقت پیوستە. اندیشە تجزیە ایران (فارغ از بحثهای ارزشی درستی یا نادرستی) چیزی است کە جمهوری اسلامی بە اپوزسیون فارس زبان خود تزریق کردە و بە تبع آن ملتهای ساکن ایران و در راأس آن کردها را بە دشمنی فراتر از جمهوری اسلامی در نزد آنان تبدیل کردە است.

هم جای شرم است هم تأسف برای مبارز و روشنفکری کە چنین بە سادگی بازیچە دست روحانیون حوزوی شود، داستان فریب اپوزسیون فارس از جمهوری اسلامی را در ماجرای سردار مدحی از یاد نبردەایم، بازی “تجزیە” هم نانی است کە جمهوری اسلامی از طریق مهرەهای خود در سفرە اپوزسیون فارس زبان خود گذاشتە و از این طریق، هم امکان همگرایی را در میان نیروهای اپوزسیون اعم از فارس و غیر فارس منتفی میکند و هم انرژی و توان آنان را بە جای امر واقع کە فاجعەای است بە نام جمهوری اسلامی معطوف بە احتمالی میکند کە ساختە خود این دوستان یا تزریق شدە بە آنان است.{jcomments off}

رژیم اسلامی متأسفانە توانستە از طریق مکانیزم جابەجایی خود را از دشمن درجە اول بە دشمن درجە چندم برای مخالفانش تبدیل کند. و این یعنی حاشیەی امنیتی برای این رژیم و بقای آن.

در این میان روشنفکر ایرانی ماندە و اشتباهات پایان ناپذیر تاریخی کە گویی در تکرار آنها همیشە مصر است، اشتباهات فاجعەباری کە هرگز امکان جبران نداشتە و ندارند و با چنین اصرای طبیعی است اگر دیگر ملتهای ساکن ایران نخواهند با این عزیزان هم سرنوشت باشند. 

لینک سخنان فروزندە در تلوزیون اندیشە

وییدۆ

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی