"an independent online kurdish website

در چند روز گذشتە و از سایت رسمی آقای محمد نوریزاد نامەای از یک پاسدار، درج شد در سایت مذکور اشارە شدە است کە ،ali_esmailzade_thumb

این پاسدار بر اساس درجە نظامی در سپاە درجە سردار را کسب کردە است اینکە این درجە از  لحاظ نظامی داری چە ارزشی است در چهارچوب این بحث گنجاندە نمیشود اما درجە وی از این لحاظ کە آیا این پاسدار آنقدر قدرت دارد کە از مسائل پشت پردە سپاە پاسداران مطلع باشد یا نە دارای اهمیت است و در اینجا چون بر اساس تقسیمات داخلی سپاە این فرد از درجە سرداری برخودار است باید اظهار نمود کە این فرد پتانسیل این را داشتە کە از مسائل پشت پردە در سپاە پاسداران مطلع باشد اما پرسش اصلی در این نوشتە بحث از محتوای نامە است محتوای کە بسیاری را بر این عقیدە داشتە  کە در آن افشاگری شدە است  و جمعی نیز از تفرقەافکنی خبر میدهند.

در نامە مذبور چند نکتە جای تامل است.

 ١: بحث از تغییر استراتژی در سالهای  پایانی جنگ عراق و ایران

 ٢: دیپلماسی ترور

٣: قدرت طلبی سپاە پاسداران

پاسدار نادم در پاراگراف دوم نامە دوم خود بە محمد نوریزاد  نوشتە است کە در سالهای آخر جنگ ایران و عراق  استراتژی این جنگ تغییر کردە و استراتژی جدید، سرنگونی صدام حسین و حکومت وی در عراق بودە است پرسش اساسی را در اینجا باید طرح نمود آیا این تغییر استراتژی یک اتفاق بودە یا طرحی کە بر اساس دادەهای درست طراحی شدە است؟!

این پرسش از آن لحاظ اساسی است کە هر مطلعی سیاسی میداند کە در عصر کنونی و حتی در دوران جنگ ایران و عراق آنچە از سرنگونی یک رژیم توتالیتر و تمامیتخواە مشکلتر است و در هر جنگی کە استراتژی سرنگونی را در بر داشتە باشد اهمیت دارد، مسئلە ادارە کشوری است کە بعد از جنگ حکومت در آن سرنگون میشود.

در نگاە اول شاید اظهار شود کە غیر از این است کە در متن نامە نیز اشارە شدە است کە دو حزب کوردستانی همراە سپاە بدر کە یک جریان شیعی بود با جمهوری اسلامی ایران توافق کردە بودند کە عراق بعد از صدام حسین را ادارە نمایند.

اما این تمام صورت مسئلە نیست ایران در شرایطی با دو حزب کوردستانی توافق کردە کە در آن دوران این دو حزب از رابطە خوبی با هم برخودار نبودند و در عین حال یکی از آنها نیز رابطە خوبی با یکی از بزرگترین حزب اپوزیسیون آن دوران  جمهوری اسلامی داشتە است.

در توافقات سیاسی حصول اطمینان بین طرفین از امضاء توافقنامە بسیار با ارزشتر است اهرم و یا ضمانتی کە توانستە است این استراتژی را تغییر دهد چە بودە است آیا تنها قدرت طلبی صدام حسین است کە اهرمی برای امضاء این استراتژی شدە است؟!

 شاید کسانی این موضوع را مطرح نماید کە از کجا معلوم کە این تغییر استراتژی مطرح بودە است؟!{jcomments off}

برای جواب این پرسش همین کافی است کە جبهە جنگ در آن زمان از جنوب بە غرب و شمال غربی ایران تغییر کرد بە مناطقی کە برای دو  طرف اصلی درگیر در جنگ مناطق غیرە قابل اعتماد تلقی میشود هر دو طرف در حالی کە در جنوب با هم در جنگ بودن در این منطقە نیز از پایگاە مردمی برخودار نبودند و هیچکدام قبلا تلاش نکردە بودند کە در این مرزها جبهە جنگ را گسترش دهند پس باید تغییر رویدادە باشد کە جبهە بە آن مرزها گسترش پیدا کرد.

آنچە در شرایط کنونی برای همگان نمایان است این است کە جمهوری اسلامی در حالی کە ٩ سال از سرنگونی صدام میگذرد در عراق نفوز دارد و در ایجاد اغتشاش در این کشور دست بسیار بالای دارد.

در این شرایط و بعد از سقوط صدام بە دست نیروهای همپیمان با محوریت ایالات متحدە پرسش اساسی این است کە در میزان  نفوذ و اغتشاشی کە جمهوری اسلامی در عراق دارد و ایجاد میکند نیروهای همپیمان قبلی این حکومت در نقشی دارند؟!

 آیا همپیمانی گذشتە و اهرمی کە این همپیمانی را شکل دادە بود هنوز بە قدرت خود باقی است؟! اگر نە چە تغییر کردە است؟ این پرسش را باید سران سیاسی احزابی پاسخ دهند کە در همپیمانی گذشتە دست داشتەاند اما آنچە نمایان است این مسئلە است کە اهرم قدرت طلبی صدام حسین در دواران جنگ ایران و عراق تنها اهرم زمینە ساز تغییر استراتژی نبودە است.

مسئلە بعد در نامە مندرج در سایت آقای نوریزاد بحث دیپلماسی ترور است دیپلماسی کە در تمام دوران حیات جمهوری اسلامی باری بکار گرفتە  شدە است

 در این نامە باری دیگر یکی از مهرهای نادم رژیم خود بە آن اذهان میکند کە حکومت جمهوری اسلامی تلاش کردە است کە دیپلماسی ترور را در راستا حذف مخالفین داخلی بکارگیرد، نویسندە در نامە بە لیست ترور  ١٠٠ نفر از مخالفین داخلی نظام در داخل و خارج اشارە می نماید

کاری کە رژیم در راستا احقاق آن از هیچ هزینە اباء نداشت و در مدت حیات رژیم بارها دیدەایم کە آنها هر هزینەای را تقبل کردە تا یکی از سران مخالف خود را از بین ببرند.

نویسندە در متن نامە بە این مسئلە اشارە دارد کە زندەیاد دکتر قاسملو و دستیارش حاضر نبودەاند کە با سپاهیها نشست داشتە باشند و کسانی کە وی را ترور کردند در ظاهر یک عدە دیپلمات بودە کە از طرف وزارت خارجە ایران و اتریش دیپلمات بودن آنها تایید شدە است.

مسئلە اصلی در این قسمت از همین موضوع آغاز میشود کە یک عدە سپاهی خود را در قالب دیپلمات جا میزنند و یک ترور را با موفقیت انجام میدهند  بس باید اظهار کرد کە در واقع آنچە دیپلماسی ترور را طراحی کردە و از آن حمایت نمودە است سران نظام جمهوری اسلامی است و نقش سپاە در این دیپلماسی بیشتر نقشی اجرائی است نە فکری.

موضوع دیگر کە در این قسمت باید بە آن اشارە نمود موضوع همکاری سران اتحاد میهنی کوردستان در موضوع ترور زندەیاد دکتر قاسملو است کسانی این موضوع را دلیل اصلی نوشتن این نامە میداند و بر این باورند کە نگارندە در نیت ایجاد تفرقە داشتە است در اینجا باید بە این موضوع اشارە نمود کە بحث همکاری یا عدم همکاری آقایان جلال طالبانی و کاک نوشیروان مصطفی امین در ترور گرانقدر دکتر قاسملو و دستیارش موضوعی نیست کە پس از  نگاشتن این نامە مطرح شدە باشد این موضوع قبلا هم بارها مطرح بودە و تا اکنون هیچکدام از طرفین کوردستانی یعنی اتحاد میهنی و حزب دمکرات کوردستان ایران این موضوع را رسما تایید و یا رد نکردەاند و حتی اتحاد میهنی  بطور رسمی در تمام این مدت بعد از ترور دکتر قاسملو این ترور را محکوم نکردە است. این در حالی است کە طالبانی ترور سران امنیتی رژیم اسد در سوریە را یک روز بعد با عنوان دبیر کلی اتحاد میهنی و ریاست جمهوری عراق  ترور محکوم نمود

  نکتە دیگر کە در این قسمت باید بە آن اشارە داشت موضوع بکارگیری دیپلماسی ترور توسط جمهوری اسلامی در شرایط کنونی در روابط خارجی خود است آنچە نمایان است این است کە این رژیم از حامیان اصلی ترور و تروریسم  جهانی محسوب میشود و در شرایط کنونی تلاش کردە است کە سوریە را بە میدان جنگ نیابتی با غرب تبدیل نماید آیا در حال کە جمهوری اسلامی در حلقەهای تحریم دست و پا میزند این احتمال وجود ندارد کە رژیم باری دیگر دیپلماسی ترور را هم بر ضد نیروهای مخالف داخلی و هم بر ضد منافع کشورهای درگیر با پروندە اتمی ایران بکارگیرد؟

این پرسش از آن لحاظ دارای اهمیت است کە گمانەزنی در مورد تغییر رژیم در ایران در شرایطی بالا میگیرد کە یک نیروی اپوزیسیون قدرتمند بتواند در این زمینە قدرتهای جهانی خواهان  تغییر رژیم را همراهی نماید.

در شرایط کنونی  نمایان است کە سرکوب  مخالفین و حتی ناراضیها داخلی در ایران گسترش یافتە است.

بحث سوم در مورد نامە یک پاسدار نادم مسئلە قدرت طلبی جریانات مختلف موجود در سپاە پاسداران است موضوعی کە در شرایط کنونی برای موجودیت یا عدم موجودیت رژیم بسیار حائز اهمیت است.

 در شرایط کنونی بسیاری بر این عقیدەاند کە خامنەای و طرفداران وی با محوریت مجتبی خامنەای ادارە کشور را در دست دارند و سپاە آلت دست این عدە است و عدە دیگری نیز بر این باورند کە سپاە افسار این گروە را در دست دارد.

اما در نامە مندرج در سایت آقای نوریزاد بە آن اشارە شدە کە یکی از اهداف تغییر استراتژی جنگ ایران و عراق امیال تجاری و  اقتصادی بودە است این مسئلە از آن لحاظ اهمیت دارد کە در شرایط کنونی سپاە همزمان هم بزرگترین مافی اقتصادی ایران است و هم بزرگترین شرکت تجاری ایران این گروە یک سر آن در تجارت نفت و گاز و صادرات فرو رفتە و سر دیگرش در صنعت ارتباطات و سد سازی و پوشاک و مواد غذایی…

آیا اصولامیتوان با این گروە هم در سطح سیاست خارجی و هم در سطح سیاست داخلی از در دیالوگ وارد شد؟!

 گروهی کە در دورانی بازوری  اجرائی دیپلماسی ترور بودە و  هزاران آمال اقتصادی برای خود تعریف کردەاند.

در پایان باید اظهار نمود کە طراحان دیپلماسی ترور یعنی خامنەای و باند وی همراە بازوان اجرای این دیپلماسی در شرایط کنونی تنها منافع مشترک و مخالف مشترک دارند و تقسیم جمهوری اسلامی در حال بر اساس این دوباند کار عبثی نیست.


نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی