"an independent online kurdish website

 سه دهه است که “ ایران دارای 7 هزار سال تاریخ مدون ” ،  زیرنعلین حاکمان منصوب و منسوب ولایت مطلقه ی فقیه ،  با  بکارگیری  اندیشه ها ی  پوسیده وواپسگرایانه، در بدترین شکل ممکن مدیریت؛  اداره  میشود .sirus_reufi

 دراین دوره ی  فترت مادی و معنوی آریابوم ، شماری از واژه ها هم ، مانند ارزشهای اخلاقی، از معنا و مفهوم واقعی خود ، 180 درجه، دورافتاده اند !

 یکی از این واژه ها ، که  واژه ی  ” انتخاب ”  است ؛ و فارسی آن، میتواند واژه  زیبای ” گزینش ” باشد؛ به غلط همواره ، بجای انتصاب ، بکار گرفته شده است ! 

          هدف از، جنجال وهیاهوئی که نظام ولایت فقیه، ازشش ماه پیش با   کوس وکرنای گوشخراش وآب و تاب تمام،  ، درگستره ی رسانه های فرمایشی  خود، پیرامون  ” انتخابات ریاست جمهوری ایران!  ”  راه انداخته؛     مانند همه ی دوره های پیشین ، اینست که :  اینجا و آنجا   به افکار عمومی  بباورانند که گویا: حاکمان ولایت فقیهی ایران؛  انتخابات ریاست    جمهوری ایران را به شیوه آزاد و دموکراسی مآبانه ،برگزار میکنند !! 

ودر این مسیر  نه تنها از ابر دموکراسیهای جهان امروز ، ذره ئی هم کم  ندارند  ؛ بلکه سر وگردنی هم  بالا تر از آنها  دارند  !

         چنین ادعاهائی را البته دست اندر کاران ولایت فقیه، بی پروا ازنواخته شدن کوس رسوائیشان در درون وبیرون مرزها ، ازرهبر خامنه ئی گرفته تاهمه رئیس وروئسای منصوب  وی ، در سفر و حضر، بسیار شنیده ایم؛  لذابهیچوجه جای شگفتی نیست  برای آنچه گفته اند و، هرروزنشخوار میکنند !   

 بامن همراه شوید تا  به واقعیتهای پیش رو، به همین بستر آماده شده ی به اصطلا ح ” انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه ” در دوره ی نهم،   گوشه ی چشمی داشته باشیم:     

نگاهی به واقعیتها ی مدون  

درقانون ولایت فقیهی :

           نظام ولایت فقیه ، برای ایرانیانی که میخواهند نامزد پست ” رئیس جمهوری ایران ” شوند ؛ 6 شرط فیلتری ، در مسیر ثبت نامشان  قرار داده است که از راه ” شورای نگهبان منصوب ولی فقیه ” ، کنترل میشود.  

  چون پرداختن به بررسی همه ی شرطها ازحوصله ی این مقاله خارج است ؛ تنها به بررسی  3  شرط ، بسنده میکنم.

         شرایط ، آنچنان محدود کننده و تحقیر آمیزو ضد ایرانی است،  که هیچ ایرانی نژاده و نیک پندار، نمیتواند بدون تامل ازآنها بگذرد بدون آنکه آهی درد آلوده ، از ژرفای دل ، بر نیاورد . نگاه میکنیم .

 

  قانون انتخابات ولی فقیه ، میگوید :

 1-   ” رجال سیاسی و مذهبی بودن ” ،

 2-  ” مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی بودن” ، 

  3- ” مومن و معتقد به مذهب رسمی کشور بودن ” [شیعه ی اثنا عشری ولایت فقیهی] !!   و….

اینهااز جمله شرایطی است که نامزدهای ریاست جمهوری ایران باید دارا باشند تا حق رسیدن به پای میز ثبت نام،  در ستاد انتخابات مستقر در وزارت کشور   ولایت فقیه  را داشته باشند!؟

    —   ایرانی نژاده ی اندیشه ور و نیک پندار، با نگاه به شرایط فیلتری داخل گیومه ، میگوید :  ”رجال” یعنی ”مردان ” !

 اینکه یعنی :   نخستین پیاله و بد مستی !

  در این گزینش، پس چرا از آن قسط و عدل ادعائی اوایل انقلاب؛ خبری نیست؟

 جای ” زنان ” ، نیمی از جمعیت 70 میلیونی ایران؛ کجاست ، که فقط  رجال، حق انتخاب شدن دارند ؟!  تازه رجال هم نه به معنی معمول ”مردان” ؛ بلکه

”رجاله” !                         

آیا” منشور حقوق بشر” و قوانین انتخاباتی کشورهای دموکراسی هم ، همین را میگویند ؟ و چنین عمل میکنند؟!

آیا زنان جهان وایران را نمی بینید که درگستره ی مدیریت ودانش ایران و  جهان –  هرکجا مجال یافته اند،-  همدوش مردان ، و نه” رجاله ها” ، هر روز میدرخشند ؟

 ودر بسیاری از زمینه ها گوی سبقت را ازمردان ربوده اند؟

       —  واژه ی ” مذهبی بودن ” هم دراین شرط ،از الزامات قانونی ،  سیراب میشود .

انسان آزادیخواه و، دموکرات  اما، میپرسد :

 چرا ؟

 چرامذهب ، بایدسرنوشت ملتی بزرگ ، مانندایران  ،  که از ملیتها و مذاهب گوناگونی تشکیل شده و 7 هزارسال تاریخ مدون دارد؛ به وسیله ی شمار اندکی از معتقدان و پیروان یک ایدیولوژی تنگ نظرانه ی تمامیت خواه ،ووپسگراو خرافه گستر ، تعیین شود؟! 

       شرط “مذهبی بودن ”، به معنی کنار زدن تمام توانمندیهای بالقوه ئیست که در عرصه ی سازندگی وبالندگی واعتلای دانش مدیریت ایران،میتوانند بدرخشند ؛ ولی به خاطربی مذهبی یا کم مذهبی ! ،

 یا اصولا  باورمند بودن به سیکولاریزم ،  عملا شانس برخورداری از یک حق مسلم شهروندی رااز همه ی آنها سلب مینماید!

آیا تمدن امروز جهان ، این حق کشی و ستم کلان را می پذیرد ؟

          مبینیم که  طیف نسبتا بزرگی هم از اینطریق ،از گردونه ی ولایت فقیه ، خارج میشوند.

 که این طیف میتواند دربر گیرنده ی چین بزرگی از  سرآمدان  ،  نخبگان و، مدیران و کارشناسان بالقوه ی شایسته ی کشور ، در همه ی  پستهای کلیدی مدیریتهای مملکت باشد.

البته همه  میدانیم که هدف آشکار و پنهان شریعت جمهوری ولایت فقیه ، از  بکارگیری واژه  ” مذهب ” ، همانا ” شیعه ی اثنا عشری ” است . ودر بطن آن ،این معنی مستتراست که تنها وتنها شیعیان دوازده امامی باورمند ومومن به ولایت فقیه ونظام جمهوری اسلامی هستند ،که میتوانند رئیس جمهور شوند  !

 آنهم البته  از نوع ریشدارو بدون کراوات،یا ملبس به عبا وردای آخوندی  و… .!

در این فقره هم ، پیروان تمام آئینها ومذاهب موجود در ایران ،بلا استثنا  از جمله مسلمانان  سنی مذهب ایرانی(شافعی ، حنفی، مالکی ،حنبلی)  متمرکز و پراکنده درگستره ی ایران وجهان ، یک قلم ، حذف میشوند !    

 این جمعیت با بد بینانه ترین سرشماری  ، که میتواند از سوی باورمندان ولایت فقیه باشد؛ کمتر از 25 میلیون نفر نیست .

این بخش ازمحروم شدگان و تحقیر شدگان ، عبارتند از کردها –  از نژاده ترین ایرانیان –  عربهای ایرانی سنی مذهب ، ساکن استانها ، جزایر و سواحل وبنادر جنوبی کشور ؛  اکثریت اهالی سیستان و بلوچستان ، بخش نسبتا زیادی از خراسان ،قزوین ، استان مرکزی ، فارس و بطور کلی سنی مذهبهای پراکنده ، درسراسر ایران و جهان .

 ونیزجمعیت های اصیل ایرانی دیگر ، مانند :

 زردشتیان ، ارمنیان وآسوریان و پیروان مذاهب دیگر که امروزه بیشتر ازهمیشه ، آزار واعدام وزندانی و شکنجه میشوند.

 کلیمی ها ، مسیحیها ، بهائیها، یارسانها ، دراویش گنابادی- نعمت الاهی ،  صوفیان و دیگر شیعیان  و… !!  که باید به این فهرست ،

      شش میلیون مغزهای رانده شده از کشورراهم که  مقیم مما لک دیگر جهان شده اند؛ و بطریق اولا از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ،محرومند ؛

 

 

 

به فهرست محروم شدگان از حق مسلم شهروندی” انتخاب شدن و انتخاب کردن ” ، اضافه کرد.  

 فهرست بلند بالای  محروم شدگان وتحقیر شد گان ایرانی نژاده  را بازهم میتوان درازتر کرد .

 تا آنجا که جز کاسه لیسانی چند ، وشماری خرافه پرست و پاسدار ولایت فقیه ، که تملق ولی فقیه  رابجان خریده اند؛ ولی هیچگونه تعلق و دلبستگیئی به سرنوشت ایران و ایرانی ندارند؛  باقی نماند .    

 

       بااین حساب سرانگشتی؛ به آسانی قابل درک است که چرا در ایران ولایت فقیهی، تا این اندازه قحط رجال است  که در مدت 30 سال حکومت ولایت فقیه، فقط چند نفر معلوم الحال، که  سیاهترین  کارنامه های سه دهه ی گذشته ی دوران زمامداریشان هنوز از حافظه ی تاریخی ملت بزرگ ایران،محو نشده؛ همچنان برروی صندلیهای صدارت ، ولایت فقیه، جابه جامیشوند و شوربختانه ملت ایرانرا نمایندگی میکنند !؟

        نامه ی سرگشاده ی دکترملکی ، رئیس پیشین دانشگاه تهران ، در رابطه با پیشینه ی سیاه نامزدهای دوره ی دهم (کنونی)،قابل توجه است . ولی آیا سیستم ولایت فقیه ، بهتر از آنهارا بر میتابد ؟

 پاسخ درست رابایدگرفته باشیم که بخش بزرگتر آن در فیلترهای شریعت شیعه ی  ولایت فقیه ، خلاصه  میشودو ،

 بخش دیگرس در دغلبازیهاوتقلبات ولایت فقیهی، درزمان شمارش آرا و دستبردها وصندوقسازیها  وصندوق دزدیها و…

 که میتوان چنین نتیجه گرفت:

 فقط کسی میتواند  در پست ریاست جمهوری” انتصاب ”  شود و نه ” انتخاب” ، که :

1-  پاسدارونگهدار نظام ولایت فقیه باشد .

2- مومن ومعتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران (شیعه ی ولایت فقیهی) باشد ولاغیر !

                                 *******************

{jcomments off}

 

 

 

 

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی