"an independent online kurdish website

در بحث قبلی تحت عنوان”کنفرانس پراگ، انتخابات آزاد و پارادوکس احزاب کوردی” در باب دمکراسی لیبرالی و کومونیتاریستی سخن راندە و از شرکت احزاب کورد در چنین کنفرانسهایی انتقاد شد. ali_monnezemi12

برگزار کنندگان کنفرانس پراگ و شوینیستهای عظمت طلبانە بطور اعم، از اصطلاح مضحک، ناپسند و نامعقول “ملت ایران” زیاد داد سخن سر میدهند. همە نیک میدانیم کە پشت سر این اصطلاح تنها و تنها منافع ملت حاکم وجود دارد. در این مقالە سعی خواهم کرد کە با بحث کوتاهی پیرامون اصطلاح ملت، اصطلاح ملت ایران را بە نقد بکشم.

ملت چیست؟

ارنست رنان در مقالەای تحت عنوان “ملت چیست؟” معیار و ضوابطی کە اساس و پایەء اصطلاح ملت قرار میگیرند را تشریح و بە بررسی نژاد، زبان، دین و منافع عمومی میپردازد. برای رنان ملت همچون یک روح است کە از ارث مشترک، خاطرات مشترک تاریخی و اتفاق نظر کامل در بین مردم در مورد اینکە تعلق بە یک ملت خاص دارند و خواهان زندگی بە یکدیگر میباشند، تشکیل شدە است. یک چنین چیزی مربوط است بە اینکە چنین مردمی گذشتەء تقوایی درخشانی با همدیگر تقسیم میکنند و خواست مشترکی دارند تا در آیندە نیز چنین چیزهایی را تکرار کنند. این تعریف یک درک سابژکتیو از اصطلاح ملت است کە طبق آن جمعی خود را ملت میداند. یک چنین درکی در واقع منوط است بە یک خاطرەء عمومی از گذشتە و یک آگاهی مشترک در بین مردم کە عضو یک ملت هستند.

 ارنست گلنر با استفادە از تعاریف بالا، ملت را اینگونە تعریف میکند: ” دو کس بە یک ملیت تعلق دارند اگر و فقط اگر فرهنگ مشترکی داشتە باشند و آن فرهنگ در بر گیرندەء عقاید، سمبلها و نحوەء ارتباطات آنان باشد. … و اگر هر دو آنان یکدیگر را عضو یک ملت بدانند.”

تعریف دیگری از ملت توسط آنتونی د. اسمیت ارائە شدە است کە میگوید: ” ملت نام یک جمع از انسانها است کە یک قلمرو تاریخی مشترک، افسانەهای مشترک و خاطرات تاریخی مشترک، فرهنگ مشترک، اقتصاد مشترک و حقوق و وظایف قانونی مشترکی داشتە باشند.”

فردریک مینک ملتها را در دو دستە یا کاتاگوری مختلف طبقە بندی میکند و آنها را ملت-فرهنگ و یا ملت-دولت مینامد. بە ترتیب یک تودەء منفعل فرهنگی کە کسی در آن متولد میشود و یک تودەء سیاسی فعال و خود تصمیم گیرندە. دستەء آخر در ادامە یک کاراکتر شهروندی بە خود میگیرد. یعنی تعلق داشتن بە یک حکومت کە در آن شهروند از حقوق سیاسی بر اساس کوچکترین هدف ارزشها و عادتهای عمومی، یک قلمرو مشترک ملی، یک سرزمین پدری کە مردم نسبت بە آن احساس مالکیت و تعلق عمومی داشتە باشند، برخوردار است. بە نظر اسمیت این مدل بیشتر با مدل ملت در کشورهای اروپای غربی جور در میاید و مدل اولی بیشتر با ملت در کشورهای اروپای شرقی و آسیایی نزدیک است.

با تعاریفی کە در بالا ارائە شد، آیا ایران یک ملت است؟

تا انجایی کە همە نیک میدانیم، کسانی کە امروز در چارچوب کشور بە رسمیت شناختە شدەء ایران زندگی میکنند و یا خود را متعلق بە یکی از نقاط جغرافیایی کشور نامبردە میدانند، نتنها خاطرات تاریخی مشترکی را با همدیگر تقسیم نمیکنند، بلکە در بیشتر اوقات خاطرات آنان در تضاد با یکدیگر قرار دارند. بە عنوان مثال فارسها اکثر قریب بە اتفاق رهبران کوردها را یا یاغیگر میدانند و یا غارتگر.  جنگ و سرگوب علیە جنبش این رهبران و کشتن کوردها را چنان با آب و تاب تعریف و از سربازان و آمران ارتش مرکزی تمجید میکنند کە بر خلاف دید و خاطرات کوردها بە همان رویدادها است بە طوری کە برای کوردها چنین رهبرانی، انقلابی و آزادیخواهند و لشکر دولت مرکزی را غارتگر و استثمار کنندە و جانی میپندارند.

کوردها خود را متعلق بە ملت ایران نمیدانند و بر این باور نیستند کە چنین ملتی اصلا” وجود داشتە باشد. یعنی فارسها و کوردها و شاید دیگر ملتهای تحت ستم ایران نیز، اتفاق نظر کامل در مورد تعلق  بە یک ملت واحد بە نام ملت ایران ندارند. ما کوردها را یک ملت میدانیم کە بە خاطر اتفاقاتی کە در طول تاریخ بر سرشان آمدە، بدون رضایت خودشان در بین پنج کشور تقسیم شدەاند.

کوردها با فارسها هیچ خاطرەء خوش تاریخی ندارند تا آنرا مبنای همزیستی آیندە قرار دهند. و اتفاقا” ترس فارسها هم از همین چیز است و بە همین دلیل سعی در نشان دادن ایران همچون دولت-ملت را دارند و بدینوسیلە میخواهند ملتهای  دیگر تحت ستم را همچنان دربند خویش نگەدارند.

کوردها فرهنگ مختص بە خودشان را دارند و علیرغم گذشت چندین قرن از تقسیم سرزمینشان و دور افتادن از همدیگر بە خاطر موانع ناشی از تقسیم سرزمینشان، از فرهنگی نسبتا” مشترک برخوردارند. اشتراک فرهنگی مردم قسمتهای مختلف کردستان بسی فراتر از اشتراک فرهنگی کوردهای تحت ستم ایران و فارسها است.

قلمرو تاریخی و سرزمین ابا و اجداد کوردها نیز مشخص است و ما آنرا با فارسها مشترک نمیدانیم. ما تمامی قسمتهای مختلف کوردستان را تنها و تنها سرزمین کوردها و دیگر ساکنین تاریخی کوردستان میدانیم. فارسها کە زیاد از ملک مشاع دم میزنند، کوردها هرگز چنین ادعایی را ندارند و بیشتر با کوردهای قسمتهای مختلف کوردستان خود را شریک و مالک کوردستان میدانند.

افسانەهای مشترک با فارسها نیز نداریم. من کورد از داستان مم و زین لذت میبرم تا از رستم و سهراب و یا دیگر افسانەهای فارسی. مم و زین احمد خانی برای من بسی ارزشمندتر است تا شاهنامەء فردوسی.

اقتصاد کوردها نیز با فارسها مشترک نیست. فارسها بیشتر منابع کوردستان را غارت میکنند، نیروی انسانی کوردستان برای کار در کارخانجاتشان را مورد سو استفادە قرار میدهند و حتا  قلمرو نقل و انتقالات کالای فارسها و کوردها نیز مشترک نیست.

طبق قانون اساسی امروزی و دیروزی ایران، هرگز و هرگز کوردها و فارسها از حقوق و وظایف قانونی برابر و مشترک  برخوردار نبودە و نیستند.

حال طبق کدامین منطق من کورد با فارسها عضو ملت ایران هستم؟ آیا ملتی بە عنوان ملت ایران میتوند واقعیت داشتە باشد زمانی کە یکی از طرفین خود را عضو آن نداند؟

 ٠٩.١٢.٢٠١٢

علی منظمی نروژ

{jcomments off}

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی