"an independent online kurdish website

هنگامی که به بررسی آزادیخواهی ملت های در بند و ستم دیده می پردازیم. می بینیم آنها همواره فرزندان ارزشمند و غیور خود را فدای آزادی و رهایی از بند اسارت کرده اند.amanj_kurdistani

که ملت کُرد نیز از این واقعیت مبرا نبوده و نیست و برای رهایی از اسارت و رسیدن به حق و حقوق مسلم خود شجاع ترین و بهترین  فرزندان، آزادی خواه خود را قربانی رهای از ستم و آزادی کرده است .ا
وقتی که انسان ،آزادیخواه و مبارز از همه ی لذتهای زندگی دست شسته و برای رسیدن به آزادی مهمترین سرمایه ی زندگی که همان جان خود است فدای رهایی و آزادگی می کند به راستی قابل احترام و ستایش هستند وباید از آنها تندیسی ساخت به عظمت اهدافشان تا فرزندان این مرز و بوم از این شهیدان در راه آزادی درس عشق وآزادی بیاموزند و همواره سنگردار آرمانهای آنها باشند و وظیفه ی خود بدانند که از افتخارات خود و کسانی که در این راه جان فدا کرده اند قدردانی کنند وحافظ  افکار واندیشه های آنها باشند و این افکار و اندیشه ها را به شکلی مستند تر برای فرزندان خود به یادگار بگذارند تا آنها بدانند که چه کسانی برای آزادی و خوشبختی آنها و ملتشان جان فشانی کرده اند و آنها هم پرچم دار این راه باشند.                                                                                                                                    
دکتر محمد صادق شرفكندی‌، دبیركل حزب دمكرات كردستان ایران، روز 21 دیماه‌ سال 1316 خورشیدی ( 11ژانویه‌ سال 1938 میلادی‌) در خانواده‌ای‌ وطن پرست و میهن دوست در روستای‌ “ته‌ره‌غه‌” از توابع بوكان دیده‌ به‌ جهان گشود.
از همان دوران كودكی‌ ازداشتن پدرمحروم گردید و تحت سرپرستی‌ و مراقبت برادر بزرگترش، یعنی‌ شاعر بزرگ و میهن پرست كُرد مرحوم استاد عبدالرحمان شرفکندی “هه‌ژار” قرار گرفت. دوران كودكی‌ دكتر محمد صادق شرفكندی‌ مصادف بود با گسترش مبارزات آ‌زادیخوانه‌ مردم كردستان و تأسیس جمهوری‌ كردستان در شهر قهرمان پرور مهاباد .
 از این رو توصیه‌ها‌ و رهنمودهای‌ برادرآ‌گاه‌ و انقلابیش به همراه‌ بسیاری‌ از تصاویر و رخدادهای‌ آ‌ن مرحله‌ از تاریخ ،در فكر و اندیشه‌ او نقش بست.
تحصیلات دوره‌ ابتدایی‌ ومتوسطه تا سال سوم دبیرستان را درشهرمهاباد به پایان رساند و در شهر تبریز به اخذ مدرک دیپلم نائل گردید.
  سپس  دردانشسرای عالی تهران دررشته ی شیمی پذیرفته شد و در آن دانشسرامشغول به تحصیل شد و درسال 1338شمسی (1959میلادی) موفق به‌ اخذ لیسانس دررشته‌ شیمی‌ ازدانشسرای‌ عالی‌ تهران گردید.
و سپس به عنوان دبیرشیمی‌ در شهرهای‌ مهاباد وارومیه‌ بكار مشغول گردید و در تمامی‌ سال های تدریس به عنوان یک دبیر موفق همواره می درخشید و به‌ منظور پرورش و بالابردن سطح معلومات دانش آ‌موزان كردستان جدیت و فعالیت ویژه‌ای‌ از خود نشان می داد. به طوری  كه‌ دانش آ‌موزان و فارغ التحصیلان تحت تعلیم او در مراحل تحصیل موفق بودند وبه مدارج عالی تحصیلی می رسیدند.
 سرانجام ساواك دستگاه جاسوسی رژیم پهلوی‌ به دلیل ترس ازافکار روشنفکرانه ی زنده یاد، او را همراه‌ تعدادی ازدبیران همفكر وهمكارش به شهرهای مرکزی کشوراز جمله اراک و کرج تبعید کردند.
دکترمحمد صادق شرفكندی‌ در سال 1349 شمسی‌ ( 1970 میلادی‌) به‌ دانشگاه‌ تربیت معلم منتقل شد و به عنوان آسیستار بخش شیمی‌ این دانشگاه‌ مشغول به كار شد وبه دلیل توانای و مهارت او دراین رشته موفق به دریافت بورس تحصیلی از وزارت علوم گردید .
و در سال 1351شمسی‌ ( 1972 میلادی‌) با استفاده از بورس تحصیلی راهی‌ كشور فرانسه‌ گردید و پس از 4 سال تحصیل در دانشگاه‌ شماره‌ شش پاریس موفق به‌ اخذ درجه‌ی‌ دكترا در رشته‌ی‌شیمی (شیمی‌تجزیه‌) گردید.
دكتر صادق شرفكندی‌ سال 1355شمسی‌  برابر با (1976 میلادی‌ ) به‌ كشور بازگشت و عنوان استادیار درس شیمی‌ در دانشگاه‌ تربیت معلم به‌ كار تدریس ادامه‌ داد.
و به دلیل موفقیتهای‌ چشمگیری‌ که در حوزه ی فرهنگی کسب کرد او را نزد اساتید و دانشجویان این دانشگاه‌  محبوب گردانید. که همگی او را به عنوان استاد دلسوز و انقلابی می شناختند وبرایش احترام ویژه ای قائل بودند.
 زمانی كه‌ دوره‌ی‌ دكترا را در پاریس در سال 1352شمسی (1973 میلادی ) می گـذرانید به وسیله ی رهبرفرزانه ی ملت كُرد، دكتر عبدالرحمان قاسملوو با برنامه‌ و اساسنامه‌ی‌ حزب دمكرات كردستان ایران آ‌شنا گردید وبه عضویت در حزب دمكرات كردستان در آمد.
 که پس از مدتی به ایران باز گشت و به ‌عنوان رابط بین دكتر قاسملو و اعضا قدیمی‌ حزب در داخل كشور وظیفه حزبی‌ خود را بطور شایسته‌ای‌ به انجام می رساند. که در این راستا بارها جان خود را به خطر انداخت که پس از سقوط رژیم پهلوی‌ و شروع  فعالیت علنی‌ حزب در سال 1358 شمسی (1979 میلادی‌) به عنوان مشاور كمیته‌ی‌ مركزی‌ و در اسفندماه‌ 1358 شمسی‌ (فوریه‌1980 میلادی‌) در كنگره‌ی‌ چهارم حزب به عنوان عضو كمیته‌ مركزی‌ انتخاب شد و مسئولیت كمیته‌ی‌ حزب در تهران به‌ ایشان واگذار شد . او در مسیر آزادگی و وارستگی از هیچ گونه فعالیتی کوتاهی نکرد ودر این راه لیاقت و شایستگی خود را نشان داد.
دراوایل تابستان  1359 شمسی‌ ( 1980 میلادی‌ ) به تقاضای  دکترعبدالرحمان قاسملو به‌ كردستان فرا خوانده شد و در جریان نشست كمیته‌ مركزی‌ حزب در تابستان همان سال به‌ عضویت دفتر سیاسی‌ حزب دمکرات انتخاب گردید و از کنگره ی پنجم تا نهم عضو فعال دفتر سیاسی بود .
 ومسئولیت  تبلیغات و پخش انتشارات را برعهده‌ داشت و از سال 1365  به معاونت دبیر کل حزب برگزیده شد و این مسئولیت خطیررا تا زمان شهادت دکتر قاسملو بر عهده داشت .
پس از شهادت دكتر قاسملودر نخستین جلسه ی کمیته ی مرکزی به اتفاق آ‌راء اعضای‌ كمیته‌ مركزی‌ به‌ دبیركلی‌ حزب انتخاب و در كنگره‌ نهم نیز مجدداً به‌ این سمت انتخاب گردید و تا زمان شهادتش 26 شهریور 1371 (17ـ سپتامبر 1992) وظیفه خطیردبیركلی‌ حزب را بر عهده‌ داشت.
 دكتر محمد صادق شرفكندی‌ فرزند مبارز و انقلابی ملت کرد طی‌ دوران فعالیت علنی‌اش در صفوف حزب همواره‌ دارای‌ نقش اساسی‌ و موثر در رهبری‌ حزب و جنبش آزادیخواهانه و یكی‌ از چهره‌های‌ آ‌گاه‌ و سرشناس جنبش ملی‌ ـ دمكراتیك ملت كُرد بود.  یاری فاداری‌ به آرمانهای زنده‌یاد دكتر قاسملو بود .هرچند دشمنان ملت کُرد با به شهادت رساندن دکتر قاسملو ضربه ی مهلکی برپیکر حزب دمکرات وارد کردند. اما  دکتر صادق شرفکندی با کاردانی  و لیاقت در آن اوضاع حساس توانست وظایف آن رهبر شهید را به نحو احسن به انجام رساند و ادامه دهنده ی راه آن بزرگوارباشد . به طوری که تداوم و پویایی حزب ما تا به امروزمدیون آن شیوه ی مدیریتی است .
مدیریتی جمعی ، اصولی و دمکراتیک  که حزب دمکرات ایران بر اساس آن شکل گرفته است ونیاز مبرمی به هماهنگی تمام سطوح مدیریتی آن دارد.
    و دکتر شرفکندی به دشمنان ملت کُرد اجازه‌ نداد به اهداف پلید خود که همانا از بین بردن این جنبش مردمی بود نائل آیند .
و به آنها ثابت کرد که با ترور دکتر قاسملو هزاران قاسملو به پا می خیزند تا درخت آزادی را به ثمر برسانند و راه او را تا رسیدن به پیروزی نهایی ادامه خواهند داد ویاد او همواره در فکرها زنده است و به عنوان رهبری بزرگ و بی نظیر همواره در دلها و افکار فرزندان ملت کُرد باقی خواهد ماند .
دكترصادق شرفكندی‌ به راستی مبارزی‌ شجاع، تلاشگر، بااخلاق، راستگو، درستكار،ودارای ایمانی شورشگرانه بود، او طرفدارحق وعدالت بود .و در گفتار و عمل الگویی از یک انسان مبارز و واقعی بود.
‌او معتقد به  دمكراسی‌ وکسب حقوق ملیتهای‌ ایران بود.و به شیوه ی خستگی ناپذیر بمنظور استقرار دمكراسی‌ و تحقق حقوق ملی‌ ملت كُرد و همه‌ ملل ایران می کوشید.
دكترشرفكندی‌ به دلیل به کار بردن و اعتقاد به اصول دمکراتیک و بی‌آ‌لایش ومتواضع بودن ،سیمایی دمکراتیک به حزب دمکرات ایران بخشیده بود وعاملی بود جهت تحکیم رابطه رهبری با بدنه ی حزب و احساس مسئولیت رهبری در مقابل خواسته های به حق ملی  ملت کُرد.
ومحمد صادق شرفکندی عملاً چنان پیوندی ناگسستنی و عمیق  با توده های مردم در کردستان برقرار کرد .که هیچ مانعی نتوانست حزب دمکرات را از دریای خروشان مردم  و حمایت های بی وقفه ی آنها جدا کند .
اوهیچ  تفاوتی میان رهبری حزب وکادر و پیشمرگان قائل نبود و پیوندی محکم ودو جانبه درون حزب و ملت محروم و ستم دیده ی کُرد برقرار کرد.درعین حال که با دوستان بسیار صمیمی و با گذشت بود اما درمقابل دشمنان ملت کُرد بسیار قاطع و جدی بود و حاضر نمی شد که یک قدم ازاهداف اصلی حزب عقب نشینی کند.
او با عشق راه مبارزه را بر گزیده بود و با جان و دل درراه رسیدن به اهداف ملت کُرد می کوشید.
او در واقع مبارزه خستگی ناپذیر بود که برای کسب آزادی و برقراری دمکراسی و کسب حقوق ملی  ملت کُرد همواره با جان و دل می کوشید و در این راه با ارزشترین و گرانبهاترین چیزهرانسان که جان اوست را فدای خاک و میهن خود کرد.
در تاریخ 23 تا 26 شهریور ماه 1371 کنگره ی جهانی احزاب سوسیالیست و سوسیال دمکرات در برلین درحال برگزار بود .که دکتر صادق شرفکندی و تعدادی از فعالین سیوسیال ایران که عموماً از فعالین سیاسی ایرانی و مخالف رژیم جمهوری اسلامی بودند برای شرکت در این کنگره به آلمان رفته بودند . در این میان در روز 17 سپتامبر 1992 ازپانزده تا بیست نفر از ایرانیان جهت بحث و تبادل نظر پیرامون همکاری میان طیف های اپوزیسیون ایرانی و چند نفر از شخصیتها و فعالان سیاسی دررستوران بنام میکونوس دعوت به می آید.

که در روز جلسه ازتعداد دعوت شدگان تنها شش نفرحاضر می شوند ازجمله دکترصادق شرفکندی: دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران  فتاح عبدلی :عضوکمیته ی مرکزی و نماینده ی حزب در خارج از کشور ، همایون اردلان :ازکادرهای برجسته ی حزب ،  نوری دهکردی : کارمند صلیب سرخ و فعال در امور پناهندگان ایرانی مقیم آلمان  ،  پرویز دستمالچی ، فرزاد فرجاد.
که علاوه برآن شش نفر، عزیزغفوری صاحب رستوران و دو نفرهم که در آن شب  به طور اتفاقی وارد رستوران شده بودند. در رستوران حضور داشتند .
که به طور غیرمنتظره ای در ساعت  22:50  دقیقه سه مرد مسلح وارد رستوران می شوند .که یکی از آنها نزدیک در ورودی و دومی در قسمت جلو رستوران می ایستد و نفرسوم مسلسل به دست وارد قسمت پشتی رستوران می شود که دکتر شرفکندی و دوستانش دو یک میز نشسته بودند وبدون هیچ درنگی آنها را به رگبار گلوله می بندد . که در این میان دکتر شرفکندی و فتاح عبدلی و همایون اردلان و نوری دهکردی به شهادت می رسند و پرویز دستمالچی و فرهاد فرجاد و صاحب رستوران می توانند از آن حادثه دلخراش تروردولتی جان سالم به دربرند .
که در جریان ترورمیکونوس با تلاشهای بی وقفه فعالان سیاسی وپیگیری دقیق پلیس آلمان ، استقلال و قاطعیت دادگاه فدرال و شجاعت رونالد جورج دادستان کل آلمان  و شهادت ابوالحسن بنی صدردردادگاه رهبران جمهوری اسلامی از جمله سیدعلی خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی ،علی اکبرهاشمی رفسنجانی رأس جمهور ، علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وعلی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت را به دست داشتن و سازماندهی این ترور محکوم گردانند.
دادگاه میکونوس یکی ازپراهمیت ترین دادگاه هایی بود که با وجود فشارهای ایران در به انحراف کشاندن رأی دادگاه توانست مقامات نظام جمهوری اسلامی را به دست داشتن در قتل و ترور اپوزیسیون مخالف خود در خارج از مرزهای ایران محکوم کند و برای اولین باررهبران جمهوری اسلامی ایران رابه عنوان تروریسم دولتی به افکار عمومی جهان معرفی کند وآنها را رسوا گرداند .
در حقیقت جمهوری اسلامی در مقابل حسن نیت وخط مشی صلح طلبانه دکترعبدالرحمان قاسملوو دکتر محمد صادق شرفکندی مبنی بر حل مسالمت آمیز مسأله کُرد مکانیزم تروررا برگزید وبا اقداماتی از این قبیل در رابطه با دگراندیشان و مخالفان خود در داخل و خارج کشور تروریسم را به هویت وسیاست رسمی خویش تبدیل کرد .سیاستی که سرکوب بی وقفه ی و قلع و قمع دگراندیشان ،فعالان سیاسی و آزادی خواهان کشورمان را در پی داشت .
آنها  از حماسه ی شورشگرانه ی دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی می ترسیدند. با ترورآن بزرگ مردان فکر می کردند که می توانند شعله های مبارزات ملی و آزادیخواهی را در میان ملت کُرد خاموش کنند . هرچند زخم ناشی از شهادت این قربانیان چنان عمیق بود که همچنان بر پیکر ملت کُرد باقی مانده و التیام نمی یابد اما دشمنان ملت کُرد در دستیابی به اهدافشان ناکام ماندند .
آنها می دانستند رهبران ملت کُرد بوته های هستند که می توانند آنها را از ریشه بکنند و خشک کنند.غافل از آن که آن بزرگ مردان درختانی تنومند و کهنسالند که ریشه های آنها در میان صخره ها ریشه دوانده  است و آنها تنها  درخت را قطع کرده اند و با قطع تنه ی درخت هزاران قلم از آن ساخته اند. که درراه مبارزات آزادیخواهانه آن بزرگواران فریاد آزادی سر می دهند و مانند جویبارخروشان هیچگاه از مبارزه دست بر نمی دارند و با به هم پیوستن به دریایی خروشان تبدیل می گردند که تمام ظلمها و بی عدالتی ها را در خود غرق کرده و آواز آزادی و رهایی را می خواند.
و ما به عنوان یکی از رهروان این راه وخط مش پررهرو وظیفه ی خود می دانیم که متعهد و ادامه دهنده ی این راه باشیم و با تمام توان برای آزادی و رهایی ملت کُرد بکوشیم.


نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی