جوامع افسرده ، درمانده ، بی برنامه ، اتمیزه و پراکنده ، انباشته از مطالبات به پر و بال همدیگر میپیچند و با طرح افسانهها و اساطیر ناخواسته مسیر دیکتاتوری و تیرانی را هموار و برقرار میکنند .
قرن بیستم پر از درس و عبرت برای مردم کشور ماست . سرانجام جنگهای خونین و ویرانگر، ساختن کشورهایی بود که فهمیدند به تنهایی نمیتوانند شکوفا و بالنده شوند . آنها همه¬ی آنچه را با جنگ و برادر کشی به دست آورده بودند، امروز به کنار نهادند و در ائتلافی بزرگتر ، به نام اتحادیه اروپا جمع شدند . ترکیه امروز، که جنگهای خونین و ایدئولوژیکی با اروپائیان داشته است امروز میخواهد به آنها بپیوندد تا با معیار آنها، که مبتنی بر عقلانیت و پیشرفت است گام بردارد و از کاروان توسعه عقب نیفتد .
اگر از آموزههای دینی و مذهبی صرف نظر کنیم و از آنها وام نگیریم و صرفاً عقل و وجدان را ملاک ارزیابیهایمان قرار دهیم ، باید اعتراف کنیم که ترک ، آذری ، کرد و … در استان آذربایجان غربی و حتی در ایران منشأ خدمات قابل ستایشی بوده و هستند . استاد شهریار ، پروین اعتصامی ، محمد علی تربیت ، میرزا حسن رشدیه نمونه های مثال زدنی و ستودنی ترکهای میهن مان هستند .
کدام یک از ماها وقتی اشعار شهریار را میشنویم پراز احساس انسانی و عواطف و مهربانی نمیشویم ؟ اگر میرزا حسن رشدیه اولین مدرسه ابتدایی به شیوه نوین را در ایران تأسیس نمیکرد شاید هنوز هم تحجر و استبداد سیاه گریبان اکثریت این ملت را گرفته بود . در کنار آنها و در همان جغرافیا، مشاهیر بزرگ کرد مانند استاد شرفکندی (هه ژار) ، هیمن ، قانع و … را داریم که هم صدا با آنها بر علیه ظلم و بی عدالتی و تحقیر میشورند و نهال عزت و افتخار میکارند .
در بین نسل امروز شاهد صد ها ازدواج پر از عشق و احساس جوانان کرد و ترک با هم هستیم که مرزهای تعصب و جهالت را دریدهاند و ساختمان زندگی را با هم و در کنار هم بنا نهادهاند . در دنیای متمدن امروز کسی دیگری را حذف نمیکند ، بلکه در پی حفظ همهی هویتهای فرهنگی و زبانی و نژادی هستند . امروز ملیون ها دلار برای حفظ گونههای گیاهی هزینه میشود تا تنوع زیستی محفوظ بماند . تنوع و تکثر از رازهای زیبای طبیعت و این جهان است و هر گونه تلاش برای از میان برداشتن آنها ظلمی نابخشودنی و عملی غیر اخلاقی و غیر انسانی است .
چند روز گذشته شاهد بروز احساسات و واکنشهایی در خصوص نطق پیش از دستور نماینده مهاباد بودم که بعضی از آنها نامهربانانه و خارج از زبان علم و ادب بود . اگر به کنه و بنه ی این درخواست برگردیم بسیاری از مسائل بدون چنگ و دندان نشان دادن ، بلکه در محیطی کاملاً متمدنانه ، توأم با احترام و مدنیت قابل بررسی و جواب است . چرا هیچ کدام از آنهایی که تریبون را در دست دارند و خود را نماینده و وکیل مردم میدانند از خود نپرسیدند که چرا نماینده مهاباد این مسئله را مطرح کرد ؟ من فرض میکنم حرف مخالفان صحیح است و این نماینده برای خود نمایی و تبلیغات این حرف را زده است .
پس چرا بخش زیادی از مردم آن منطقه خواهان آن اند ؟ اگرچه تقسیمات کشوری در ایران پروسه ای طولانی و مبتنی بر سبک سنگین کردن همه جوانب و هزینه و فاید ه¬هاست و علاوه بر وزارت کشور و شورای عالی امنیت ملی باید به تصویب مجلس برسد و صرفاً نطق یک نماینده نمیتواند در ایجاد و یا رد آن موثر باشد ، اما بیان این مسأله در شرایط امروز که نسل پر انرژی و بی آینده و با سواد فعلی که علاوه بر تورم اقتصادی ، با تورم سیاسی و اجتماعی روبروست ، میتواند مثل بمب ساعتی عمل کند .
اینجاست که عقلا ، اندیشمندان و باورمندان به دموکراسی و حقوق برابر مسئولیت سنگین تری به دوش دارند و باید مثل مشعل به دستان به کمک این نسل بیایند تا آنها را از پیچ تاریک امروز برهانند . خوشبختانه بر کسی پوشیده نیست که در میان آذری های عزیزمان در استان آذربایجان غربی شخصیت های با وجدان و شرافتمندی وجود دارند که هرگز راضی به زیر پا نهادن آزادی های اساسی و تبعیض نیستند و پیمان نانوشته ای بین روشنفکران آذری و کرد همواره وجود داشته است .
جناب آقای نماینده ای که صحبت از خون شهیدان را به میان میآورید ! شهید اگر جان و جسم داده است برای گسترش عدالت ، اخلاق ، همبستگی و رفع تبعیض بوده است . اینکه بگوییم استمرار ظلم و نابرابری آرمان آنها بوده است، توهین به شهیدان است و قابل بخشش نیست . کمی علمی ، منطقی به دور از روش پوپولیستی و عوام فریبی به یک سوال ابتدایی و اجتماعی پاسخ دهید : فرض کنید یک جانباز شیمیایی اهل سردشت یا یک بیمار یا هر کس دیگری از سر ناچاری برای علاج دردش به ارومیه مراجعه مینمایند .
آیا ، میدانید فاصله سردشت تا ارومیه با اتوبوس 5 ساعت است ؟ و چه هزینههایی به این مردم تحمیل میشود ؟ و وقتی به ارومیه میرسند ادارات تعطیل و مجبورند یک شب را آنجا بمانند ؟ جناب نماینده : آیا میدانید ترکیب استان آذربایجان غربی در بدبینانهترین حالت 50 به 50 است ؟ آیا میدانید احترام به غرور و عزت مردم از ابتداییترین حقوق مردم است ؟ کدام وجدان ، آیین ، کتاب ، دین و مذهب پرده بر چشمانتان کشیده است که از پذیرش کردها در مناصب مدیریت استان نه تنها سرباز میزنید بلکه از به حاشیه راندن آنها افتخار میکنید ؟
وقتی صحبت از به کار گیری آنها که حق مسلم آنهاست میشود تا مثل شماها برای شکوفایی و آبادانی این استان بکوشند بدون استثناء آنها را دموکرات – کومله – پژاک – سلفی و سنی و … مینامید. من با اطمینان میگویم که علت العلل این عداوت افکنی ، نه این نطق نماینده مهاباد، بلکه همه آنچه را ضد انقلاب و … مینامند، ناشی از به حاشیه راندنهای دیروز و امروز و این تفکرات تمامیت خواه و انحصار طلب بوده است . مبارزه با ظلم و بی عدالتی و تبعیض و تحقیر از ارکان لایتجزای دموکراسی و عدالت طلبی است . با چسب قدرت ، زور و شعبان بی مخ بازی نمیتوان عده ای را در کنار عده ای دیگر نگه داشت .
راه درست ، اخلاقی و پر از سربلندی آن است که از خود بپرسید : چرا ما انگیزههای با هم بودن و فرصتهای برابر را ایجاد نکردهایم ؟ آیا از خود پرسیدهاید ایجاد دستگاههای بی نام و نشان، اما تأثیر گذار انگیزاسیون در همین استان چه ضربه مهلکی بر وحدت و توسعه زده است ؟ کلام آخر اینکه ضمن دعوت از همه دلسوزان، متفکران و آزاداندیشان، برای بررسی علمی مسئله با شیوههای نوین، اعلام می دارم که پاسخ به مطالبات و خواستههای مردم و سهیم کردن آنان در قدرت و ثروت استان متناسب با جمعیت و اجرای آن به دست دولت ، نیاز امروز و فردای ماست .
حاصل داسه نماینده دوره ششم سردشت و پیرانشهر
برگرفتە از دیوار فیسبوک شخصی آقای داسە