"an independent online kurdish website


پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی با انقلاب بە سرقت رفتە ایران در سال ١٣٥٧، فرهنگ جدیدی در قالب ولایت فقیە بە این سرزمین وارد شد. فرهنگی کە از ترکیب دو سنت بە اصطلاح ناب اسلامی و سنت موروثی آخوندی نشات میگرفت و جامعە را بە دو بخش خودی و ناخودی تقسیم میکرد. ebrahim_urmiye_nwe

از آنجا کە در هیچ یک از رسالەهای اسلامی و یا مذاهب اسلامی اعم از سنی و شیعە نامی از ولایت فقیە بردە نشدە است و این شیوە دولتداری تنها از زبان آخوندهای جمهوری اسلامی جهت مبارزە با فرهنگ دمکراسی و ارزشهای اصیل و دیرین ملیتهای ساکن فلات ایران بەکار گرفتە شدە، میتوان آنرا فرهنگ ناب آخوندی نام برد. فرهنگی کە در طول حیات خود چیزی جز نفاق، دودستگی، تبعیض و برتری قشر یا گروهی بر قشر یا گروە دیگر بە ارمغان نیاوردە است.

آخوندها این فرهنگ را اساس حکومت قرار دادە و از این راە بە ستم و تبعیض یک جنبە نوین دینی ‌بخشیدەاند. با این فرهنگ، اصطلاحاتی چون کفر، تکفیر، قصاص، سنگسار و سوگواری و مرگ جایگزین فرهنگ زندگی بخش و طرفدار نشاط، زندگی آسودە و ایدە برابری اجتماعی در جامعە ایران شد. بر مبنای این فرهنگ، کسانی کە طرفدار بی قید و شرط نظام و مطیع مطلق ولی فقیەاند، زاهد، پاکدامن، و نیکو کار محسوب میشوند و تمام امکانات رفاهی زندگی در این دنیا در اختیار آنان قرار میگیرد. کسانی هم کە این فرهنگ را نپذیرفتە و یا منتقد این فرهنگ بودە و هستند کافر، مرتد و ضد انقلاب خواندە شدە و میشوند و سهم آنها از زندگی تنها سنگسار، سوگواری و مرگ می باشد.

فرهنگ آخوندی یا همان ولایت فقیە با استفادە از دین بعنوان یک ابزارسیاسی، مذهب تشیع، زبان فارسی و ناسیونالیزم افراطی شکل گرفتە در بطن جامعە سنتی مرکزنشین ایران کە دارای یک روحیە خود خواهی، خود پرستی، دیگر ستیزی و دیگر کشی است، از رشد دیگر فرهنگها در این سرزمین جلوگیری کردە و نە تنها مانع پیشرفت آنها شدە است، بلکە در هزم و آسمیلاسیون آنها از هیچ وسیلەای دریغ ننمودە است. این فرهنگ تا جایی کە توانستە سعی در تزریق یک نوع خاص و خودساختە فرهنگ فارسی، مذهب شیعە و فرهنگ آخوندی در سراسر کشور نمودە است کە جز خود هیچ کس و گروه دیگری را قبول ندارد. در جاهایی هم کە این فرهنگ نتوانستە بە اهدافش برسد، آخوندها سعی درسرکوب و ممانعت فیزیکی نمودە و از این راە از اشاعە و شکوفایی سایر فرهنگ های با ارزش و کهن این سرزمین جلوگیری کردەاند.

جمهوری اسلامی برای اجرای برنامەهای شوم خود در عرصە سیاست فرهنگی، یک نوع فرهنگ سیاسی آخوندی مختص بە خود ایجاد کردە کە ذکر نمونەهایی از این فرهنگ بە درک بیشتر مطلب یاری میرساند: برای نمونە تن فروشی زنان در اسلام حرام است، ولی آخوندها راە حلی بە نام صیغە پیدا کردەاند و از این راە تن فروشی زنان را در مکتب فقهی خود آزاد و حلال قلمداد می کنند. یک نمونە دیگر دورویی فرهنگی در مکتب آخوندی، برخورد آنها با فرهنگ رباخواری است. رباخوری در اسلام حرام است، ولی آخوندهای ایران با تغییر نام رباخواری بە کارمزد، برای بانک های باصطلاح اسلامی، ولی در واقع وابستە بە خودشان ربا را حلال کردەاند. شکنجە نیز بر مبنای مبانی بنیادین دین اسلام باید در جامعە حرام باشد، ولی مقامات ایرانی با حیلەهای شرعی و با مشروع جلوە دادن شکنجە، می توانند زندانیان را تا سر حد مرگ تعذیر کنند.

ولی از بارز ترین نمونەهای فرهنگ آخوندی، شیوە برخورد آنها با مخالفین و پر کردن زندانها از مخالفین سیاسی است. در اصل در حاکمیت اسلامی پدیدەای بنام زندانی سیاسی وجود ندارد، ولی زندانهای جمهوری اسلامی مملو از زندانیان سیاسی است کە رژیم آنها را “مفسدفی الارض”، “محارب با خدا” و “توهین کنندە بە مقدسات و مقدسان” مینامد و یا آنها را بە اقدام علیە نظام و امنیت کشور متهم میکند تا با این عناوین بتواند بە سرکوب، شکنجە و آزار هموطنان دگر اندیش، مسیحیان، بهائیان، سنی مذهبها و دارندگان دیگر باورهای مذهبی و سیاسی جنبە شرعی بدهد. دستگیری و بازداشت گاە و بیگاە دراویش گنابادی و سرکوب آنها نیز از همین فرهنگ دیگر ستیزی و دیگرکشی آخوندی سرچشمە میگیرد.

یکی از پر طمطراق‌ترین شعارهای آخوندهای ایران، مبارزە با تهاجم فرهنگی بیگانە است کە بقول آخوندها خطرناکترین ابزار غرب و بیگانگان برای مبارزە با هویت” ایرانی” و سرزمین و مردم ایران میباشد. ولی در واقع این شعار تنها برای جایگزین کردن فرهنگ رایج کشور با فرهنگ آخوندی یا همان فرهنگ ولایت فقیهی کە هیچ ریشە تاریخی و پایە علمی ندارد علم شدە است. آخوندها با شعار “بدعت در اسلام حرام است” از پیشرفت مردم و مملکت و سازندگی کشور جلوگیری نمودند. در حالیکە گمانی در آن نیست کە در اسلام بدعت در اصول بنیادین دین حرام است، نە در پیشرفت فرهنگی و استفادە از فن و تکنولوژی.

بااین فریبکاریها، حاکمان ایران مردم را از فرهنگ و هویتشان دور کردە وهویتی مجعول با فرهنگی تمدن ستیز و خشونتزا بر ایران حاکم کردەاند. در واقع آخوندها با این فرهنگ بود کە توانستند مردم را مجبور بە تن دادن بە یک نوع زندگی قرون وسطایی بکنند و آن را فرهنگ انقلابی و دینی بنامند.

سرزمینی کە دارای یکی از قدیمیترین فرهنگها و تمدنهای جهان است امروزە نە تنها با یک چالش جدی سیاسی، بلکە حتی با چندین مشکل جدی فرهنگی روبرو شدە است و مسئول این آسیبها نە فرهنگ خارجی و یا بە قول آخوندها تهاجم فرهنگی غربی، کە خود جمهوری اسلامی است. چرا کە مسبب آسیب های فرهنگی در این سرزمین برخورد ناسالم با فرهنگهای گوناگون در خود ایران از یکسو و وارد کردن فرهنگ آخوندی بە کشور از سوی دیگر است کە در اصل باعث دور شدن مردم از فرهنگ اصیل خود و تحمل فرهنگ آخوندی شدە اند. این فرهنگ تزریقی و تحمیلی سبب بیگانگی فرهنگی و دور شدن ناخواستە مردم از فرهنگ اصیل خود شدە و مملکت را دچار دوگانگی فرهنگی کردە است. بنابر این سر چشمە اصلی ناهنجاریهای اجتماعی در ایران، هتک حرمت زنان در خیابانها توسط بسیجیان و حتی بخشی از خود مردم، سیستم حاکم و ارزشهای من در آوردی این سیستم است. از اینرو جامعە از لحاظ فرهنگی آسیب جدی و جبران ناپذیری دیدە است.

ترس حاکمان از آگاهی مردم و هراس آنها از اعتراضات مردم بە تنگ آمدە از این جو پلیسی در جامعە، آنها را مصمم بە ترویج هر چە بیشتر فرهنگ آخوندی و تشدید سرکوب و خفقان کردە است. از نظر رژیم باز گشت مردم بە فرهنگ اصیل و دیرینە و بهرە گرفتن از آداب و رسوم نیاکان در رفتار اجتماعی،یا رویکرد جامعە بە ارزشهای انسانی و اخلاقی ریشە دواندە در میثاقهای جهانی حقوق بشر بە منزلە مبارزە با فرهنگ اسلامی و آخوندی آنها محسوب میشود. کاری کە آخوندها آن را آسیب فرهنگی مینامند، ولی در واقع چیزی جز تلاش برای محدود کردن آسیبهای فرهنگ آخوندی در جامعە ایران نیست.

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی