"an independent online kurdish website

مساله‌ بسیار جنجال بر انگیزی که‌ در صدر یکی از مسايل بسیار مهم سياست خارجی کشورهای بزرگ دنيا يعنی آمريکا، روسیه‌، انگليس، فرانسه، چین و آلمان قرار گرفته ، مساله‌ برنامه انرژی هسته ای ايران است. ibrahim_qasmi_zad
مقام های کشورهای مزبور در بالا ترين سطح سياسی، برای هر موضوع ديگری که با يکديگر ديدارمی کنند، به موضوع پرونده هسته ای ايران هم می پردازند. اهميت اين موضوع تنها محدود به ايران نمی شود بلکه‌ اکثر کشورهای جهان سوم که‌ درمسیر تولید انرژی هسته‌ای گام بر میدارند به‌ نحوی با مخالفت جامعه‌ جهانی روبرو شده‌ و یا با سیاست استراتژیک این کشورها در چالش هستند.

ایران در چندین عرصه‌ سیاسی مختلف با کشورهای بزرگ جهان در چالش است، اما هيچ موضوعی مربوط به ايران تا کنون اين چنين در سطح بين المللی اهميت پيدا نکرده است. علت و اساس روبررویی جهان تا این حد با برنامه‌ اتمی ایران، و بعضی از کشورهای هم پیمان این کشور در جهان سوم، غیر شفاف بودن برنامه‌ هسته‌ای آنها و بیم از دسترسی این کشورها به‌ سلاح کشتار جمعی ذکر میشود. اصل این مشکل به سال ١٩٦٨ بر می گردد. در اين سال با ابتکار کشورهای غربی دارای فناوری هسته ای پيمانی منعقد شد که به پيمان منع توليد و تکثير سلاح های هسته ای یا “ان پی تی” معروف است.

ایران، برای اولین بار در سال ١٣٢٩شروع به‌ برنامه‌ریزی برای ساخت نیروگاه‌ اتمی کرد. ولی فعالیت هسته‌ای کشور‌ تا سال ۱۳۵۳ بصورت جسته‌ گریخته‌ و بدون استراتژی مشخص پیش رفت. در این سال با تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران و امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر برنامه‌ اتمی رژیم سلتنطی شکل جدی و برنامه‌ریزی شده‌تری به خود گرفت. هدف اعلام شده‌ برنامه‌ اتمی شاه‌، استفاده‌ غیر نظامی از این تکنولوژی بود. از اینرو ایران در سال ۱۹۵۸ به عضویت آژانس بین المللی انرژی اتمی (آی،ای،ی،آ ) در آمد. و در سال ١٩٦٨ پیمان عدم تکثیر سلاحهای هسته‌ای (ان، پی، تی) را امضا کرد. شاه‌ برای ظاهرنمایی و نشان دادن قدرت، در سال ١٩٧٠ این برنامه‌ بلند پروازانه‌اش را به‌ مجلس شورای ملی برد تا به‌ اصطلاح مشروعیت آنرا قانونی کند.

از آن تاریخ تا زمان انقلاب مردم ایران علیه‌ حکومت شاهنشاهی خبر آنچنانی از فعالیتهای این سازمان پخش نمی شد ولی در اوایل انقلاب مخالفت شدیدی از طرف هواداران انقلاب با برنامه‌ هسته‌ای و سازمان انرژی اتمی شد.‌ بهانه‌ دست اندرکاران جدید این بود که‌ ایران اورانیوم لازم جهت سوخت راکتورهای هسته‌ای را ندارد و این باعث وابسته‌ شدن انقلاب به‌ غرب و امریکا خواهد شد. ولی دیری نپایید که‌ افکار بلندپروازانه‌ حاکمان جدید، اینبار به‌ بهانه‌ ترویج انقلاب اسلامی، دوباره‌ در صدر جدول برنامه‌ استراتژیک ایران قرار گرفت. صدور انقلاب هم تنها از راه‌ سلطه‌ نظامی، اقتصادی، ایدئولوژیک و مالی ممکن است. و موثرترین تجهیزات برای تثبیت سلطه‌ نظامی، شاید دستیابی به‌ سلاح اتمی باشد. نقطه‌ای که‌ محسن رضایی فرمانده‌ وقت سپاه‌ پاسداران، در جریان جنگ با عراق در اوایل دهه‌ ٦٠ شمسی به‌ علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی به‌ عنوان رئیس جمهور و رئیس مجلس و خمینی در مقام فرمانده‌ کل قوا پیشنهاد کرده‌ بود.

اینبار دیگر ایران تحت حاکمیت خمینی بطور جدی در مسیر تکنولوژی هسته‌ای گام بر داشت. علاوه‌ بر نیروگاه‌ بوشهر، دهها طرح و برنامه‌ مخفی دیگر به‌ راه‌ انداخته‌ شدند. میلیاردها دلار از راههای مخفی به‌ جیب مافیای قدرت در روسیه‌ و دیگر کشورهای بلوک شرق سرازیر شد و در عوض، برنامه‌ وسیع اتمی ایران در چندین مسیر، و گاه‌ جدای از هم به‌ راه‌ افتاد. برای اولین بار در تاریخ ٢٠ بهمن سال ١٣٨١ محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران، خبر از تهیهٔ سوخت هسته‌ای توسط متخصصین ایرانی برای نیروگاه‌های هسته‌ای ایران داد. فروردینماه‌ سال ١٣٨٥، محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور وقت، اعلام کرد که ایران موفق به غنی‌سازی اورانیوم به میزان ۳٫۵ درصد شده‌است. این خبر، جهان را بصورت جدیدتری متوجه‌ برنامه‌ اتمی ایران نمود.

در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ( ۱۵ فوریه ۲۰۱۲ ) ایران از ساخت میله سوخت هسته‌ای ۲۰ درصد غنی شده و بارگذاری آن در رآکتور تحقیقاتی ۵ مگا واتی تهران خبر داد. با انتشار اخبار پیاپی‌ از فعالیتهای هسته ای ایران که‌ بیشتر شبیه‌ به‌ تبلیغات جنگ طلبانه بود، نگرانیهای جامعه‌ جهانی از این موضوع افزایش یافت. دامنه دار شدن اختلافات میان ایران و نهادهای بین المللی نظیر شورای امنیت سازمان ملل متحد، سر انجام منجر به صدور چندین قطعنامه بر علیه برنامه هسته ای ایران و غنی سازی اورانیوم گردید. با‌ استناد به‌ این قطعنامه‌ها، تحریم های وسیعی از طرف امریکا و سایر کشورهای جهان علیه ایران وضع شد. با شروع تحریم ها و بلوکه‌ شدن بخش عظیمی از داراییها و سرمایه‌ بخشهای دولتی ایران دربانک های جهانی و کشورهای غربی،کشور از لحاظ اقتصادی با بحران جدی روبرو شد. این بحران بر بازارهای داخلی کشور تاثیر مستقیم گذاشت، به‌ طوری که‌ معیشت مردم به‌ طور اسفناکی سخت و طاقت فرسا شد.

رهبر جمهوری اسلامی ایران روز سه‌شنبه ۴ آذر امسال، تمدید هفت‌ ماهه مذاکرات اتمی را نشانه “ضعف دشمن” و ناکامی غرب در “به زانو در آوردن جمهوری اسلامی” خواند. هم‌زمان، کنگره آمریکا خواستار تشدید تحریم ها علیه‌ ایران شد. اگر کمی با دقت و تیز اندیشی بیشتری به‌ روند مذاکرات ایران با کشورهای پنج بعلاوە یک بنگریم، می بنیم که‌ روند مذاکرات از همان ابتدای کار بر همین منوال پیش رفته‌ است. طرفین مذاکره‌ کننده‌ بعد از تلاشهای فراوان به‌ جایی نمی‌رسند و نشست‌ها دوباره‌ برای‌ مدت مشخصی تمدید می‌شوند‌. آخرین دور مذاکره‌ هم بیانگر همین واقعیت است.

با این روند، علاوه‌ بر اینکه‌ افکار عمومی جهان برای یک دوره‌ دیگر در گیر احتمالات و شایدهای دیگر شود، پیشرفتی حاصل نمی شود و جامعه‌ ایران کماکان در نومیدی، انزوا و اضطراب به‌ سر میبرد. اما اینبار با شرایطی که‌ در منطقه‌ و جهان بوجود آمده، احتمالات و پیشگوییهای گذشته‌، به‌ شکلی واضحتر و آشکارا نمایان می شوند. برنامه‌ اتمی ایران، در زیر پرده‌ مذاکرات به‌ سرعت دارد پیش می‌رود و دلایلی واضحی دال بر این واقعیت‌اند که‌:

الف: ایران با دادن امتیاز و تمدید مذاکرات سعی در خرید وقت می نماید.

ب: ایران با سعی در اتلاف وقت، در مسیر دستیابی به‌ سلاح هسته‌ای گام بر میدارد.

حال سوال این است که‌ آیا امریکا و گروه پنج بعلاوە یک واقعا بر این امر واقف نیستند، یا اینکه‌ آنها تردیدی در نظامی بودن برنامه‌ اتمی ایران ندارند ولی آگاهانه‌ از این عمل ایران چشم پوشی میکنند تا ایران به‌ سلاح اتمی دست یابد؟

برای ایران، دستیابی به‌ سلاح هسته‌ای جنبه‌ حیاتی دارد، چرا که‌:

١. اگر ایران به‌ سلاح هسته‌ای دست یابد موجودیت خویش را حداقل تا ٣٠ سال دیگر، یعنی بیش از یک نسل دیگر تضمین خواهد کرد. ٢. امریکا و کشورهای هم پیمان به‌ راحتی به‌ کشورهای منطقه‌ سلاح و خدمات و قراردادهای امنیتی خواهند فروخت. این اقدام باعث تشنج بیشتر خاورمیانه‌ خواهد شد. ٣.با به‌ هم ریختن هر چه‌ بیشتر امنیت منطقه،‌ قیمت نفت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و نفت مورد بهره‌ برداری در امریکا با قیمت و امنیت بالایی حمل و نقل خواهد شد. و سرانجام ناآرامی در خاورمیانه‌ بهانه‌ خوبی هم برای حضور نیروهای آمریکا و شاید ناتو در منطقه‌ خواهد بود تا شاید طرح حملات آتی در منطقه‌ به‌ راحتی انجام پذیر باشد.

تردیدی نیست که‌ برنامه‌ اتمی ایران میتواند مساله‌ حمله‌ نظامی به‌ کشور را همیشه‌ در دستور کار قدرتهای بزرگ نگه‌ دارد. در عوض‌ دستیابی به توافق نهایی هسته‌ای خطر رویارویی نظامی و شاید حمله به ایران، که‌ میتواند نتایج غیر قابل پیش بینی برای مردم کشور در بر داشته‌ باشد، را به شدت کاهش خواهد داد. البته، مذاکرات بده – بستان است. در برابر توافق نهایی، ایران علاوه‌ بر عقب‌نشینی‌ از خواستهای جنگ طلبانه‌ خود باید وضعیت حقوق بشر را هم رعایت کند و شاید تحت فشار قرار گیرد که‌ در مسیر تغییرات سیاسی گام بردارد. بخشی از این روند میتواند رژیم را ناچار کند که‌ در برابر خواست حقوق اقلیتها، ملیتها و مذاهب گوناگون کشور نیز عقب نشینی بکند. چرا که‌ جهت رسیدن به‌ توافق نهایی، گروههایی هستند که‌ علاوه‌ بر موضوع هسته‌ای، مساله تنظیم رابطه‌ با جهان و‌ حقوق بشر را نیز مطرح می‌کنند و بر سر این مسائل ازسیاست های ایران انتقاد جدی دارند. حقوقی که مطابق قوانین بین‌المللی به رسمیت شناخته شده‌ است. ولی متاسفانه‌ با سیاستی که‌ حاکمان ایران در پیش گرفته‌اند، این احتمال محال و تصور آن نیز امکان ناپذیراست. بارزترین نشانه‌ آن را هم میتوان در سخنان حسن روحانی رییس جمهور ایران یافت که‌ در پی توافق بر سر تمدید زمان مذاکرات، بر مواضع رهبر رژیم پافشاری نموده، در گزارش خبری که‌ پخش شد مانند همیشه‌ با وعده‌های توخالی ابراز نمود که:‌ “من به‌ مردم ایران قول می دهم که‌ ساخت سانتیفیوژ ها توقف نخواهد شد. و اوضاع معیشتی مردم بهبود خواهد یافت”.

سوال این است که‌ سانتیفیوژها چگونه‌ خواهند چرخید وقتی که‌ از یک طرف ادعای صلح و مذاکره‌ با آمریکا را دارید و از طرف دیگر در همه‌ نماز جمعه‌ ها و مراسم آیینی و دینی شعارجنگ طلبانه‌ مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل سر میدهید و هر روز بر شدت سرکوب و خفقان در کشور می افزایید. آمار اعدامها، دستگیری روزنامه‌نگاران و دیگراندیشان به‌ شکل نموداری افزایشی بالا می رود، با این توصیف با اطمینان میتوان گفت که‌ نه‌ تنها چرخ هسته‌ای برای مدت طولانی نخواهد چرخید، بلکه‌ چرخ زنگ خورده‌ زندگی مردم هم به‌ کلی از کار خواهد افتاد. آزاد کردن ماهانه‌ ٧٠٠ میلیون دولار سرمایه‌ بلوکه‌ شده در بانکهای جهانی هم تاثیری در بهبود اوضاع مردم نخواهد داشت. چون که‌ قبل از رسیدن به‌ ایران و سفره‌های مردم ، صرف دست اندازی در امور کشورهای همسایه‌،از جمله‌ لبنان، عراق، غزه‌ و کمک به‌ ادامه‌ بقای دیکتاتور سوریه‌ و گروههای تندروی اسلامی خواهد شد.

 

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی