"an independent online kurdish website

گفتگوهای هسته‌ای گروه ٥+١ با ایران تقریبا یکی از مهمترین مسائل سیاست خارجی چند ماهه‌ اخیر محسوب می شود که‌ اکنون به‌ پایان خود نزدیک شده‌ است. ibrahim_qasmi_zad

به‌ گفته‌ کارشناسان و طرفین مذاکره‌ کننده‌ کارهای فنی مربوط به‌ مسئله‌ اتمی به‌ مرحله‌ پایانی خود رسیده‌ و تصمیم نهایی و قطعی برای رسیدن به‌ یک توافق جامع، به‌ اراده‌ سیاسی طرفین مذاکره‌ بستگی دارد. بیش از یک دهه‌ سیاست اتمی ایران آسیب جدی و جبران ناپذیری به‌ منافع ملی مملکت رسانده‌ است. با این حال هنوز دولتمردان ایران هنوز هم با اصرار شعار “چه‌ مذاکرات به‌ نتیجه‌ برسد و چه‌ نرسد، ما برنده‌ هستیم” را سر می دهند. یعنی ظاهرا برای آنها مهم نیست که‌ چی می دهند و چی میگیرند. تنها هدفی که‌ طرف ایرانی در این مذاکرات می خواهد به‌ دست بیاورد، یک قرارداد غنی سازی نمادین است که‌ به‌ رهبران ایران این امکان را بدهد تا بتوانند آن را در داخل کشور برای اذهان عمومی آشکار نمایند.

کاری که‌ با وجود تندروها داخلی چندان آسان نبوده‌ و هنوز هم میتواند با چالشهایی روبرو شود. بر اساس سیاست نسبتا آشکاری که‌ طرفین مذاکره در دور نهایی در پیش گرفته‌اند‌، مذاکرات کم کم دارد به‌ نتیجه‌ نهایی نزدیک میشود. آنچه‌ واضح است، این است که‌ هر یک از طرفین، مقاصد خاص خود را دنبال میکنند. ایران در صدد است تا قبل از به‌ پایان رسیدن دوره‌ ریاست جمهوری اوباما، از فرصت پیش آمده‌ بدلیل نرمش در سیاست خارجی او استفاده‌ کند و این مذاکرات را به نفع خود به‌ سرانجام برساند. ضمانت بین‌المللی قرارداد حاصله‌ هم از راه‌ ارجاع به‌ شورای امنیت و تصویب یک قطعنامه‌ در این نهاد میتواند برگ برنده‌ را در دست ایران نگه‌ دارد. از طرف دیگر گروه ٥+١ باید علاوه‌ بر مصالح خود، حساسیتهای بین‌المللی و منطقه‌ای را هم در نظر بگیرد. بنابر این خیلی واضح است که‌ این کشورها تلاش کنند تا مساله‌ مذاکرات را از جریان تحریمها جدا کرده‌ و به‌ نحوی توقف غنی سازی اورانیوم هم به‌ ایران تحمیل کنند. زیرا علاوه‌ بر جامعه‌ بین المللی و آمریکا، پای نامرئی دیگر این مذاکرات را کشورهای منطقه‌ از جمله‌ اسرائیل و کشورهای عربی منطقه‌ تشکیل میدهند.

هر یک از این کشورها هم‌ مخالف سرسخت برنامه‌ اتمی ایران می باشند، چرا که‌ آنها ایران اتمی را برای منافع و آسایش خود یک خطر جدی بحساب میاورند. با توجه‌ به‌ دخالت ایران در امور کشورهای همسایه و بلند پروازیهای تاریخی آن‌، بعید به‌ نظر میرسد که‌ همسایگان ایران متقاعد شوند که‌ برنامه‌ هسته‌ای این کشور صرفا جنبه‌ علمی و غیر نظامی داشته‌ باشد. سیاست ایران‌ در زمینه‌ ایجاد نا آرامی و اغتشاش در حداقل چهار پایتخت کشورهای همسایه‌، که‌ درگیر کشمکشهای مذهبی، سیاسی و ناآرامیهای داخلی می باشند، همچنین کمک ایران به‌ گروههای تندرو مذهبی، سبب نگرانی کشورهای منطقه‌ و جامعه‌ جهانی شده‌ است. سخنرانی بنیامین نتانیاهو در مجلس سنای آمریکا که‌ با استقبال گسترده‌ اکثر سناتورهای این کشور همراه بود، و تنها مدت کوتاهی در پی آن سخنرانی نامه‌ سناتورها به‌ دست اندرکاران جمهوری اسلامی، نشان از نارضایتی شدید قانونگذاران آمریکایی از برنامه‌ اتمی ایران دارد.

از طرف دیگر ائتلاف کشورهای عربی علیه‌ برنامه‌ هسته‌ای و برنامه‌ صدور انقلاب و امپراطوری شیعه‌ ایران در منطقه‌، راه را بر یک توافق پایدار و معتبر و حتی یک تعامل دراز مدت به‌ شدت سد مینماید. از اینرو ایران قصد دارد حساسیتهای منطقه‌ای را کاهش دهد. عملکرد نا مسئولانه‌ رهبران ایران و تحریم های بین المللی، آسیب جدی به‌ پایه‌ های اقتصادی مملکت وارد نموده‌ است. به‌ طوری که‌ اقتصاد کشور مصرف‌محور شده‌ و بیشتر امور آن از طریق قاچاق و واردت ناسالم تامین می شود. این تحریم ها و خالی شدن خزانه‌ دولت به‌ خاطر همکاری کردن به‌ گروههای تندرو اسلامی سبب شد که‌ ایران پای میز مذاکره‌ بنشیند. در این مذاکرات هم ایران و هم طرفین مذاکره‌ کننده‌ به‌ نحوی می خواهند پیروز میدان باشند. ادعای محمد جواد ظریف در زمینه‌ سیاست برد – برد در پیشبرد مذاکرات گواه‌ این مدعاست. ولی بسیار واضح است که‌ ایران با خزانه‌ خالی و فقر عمومی چاره‌ای جز تن دادن به‌ قبول پیشنهادات از سوی گروه ٥+١ ندارد.

با این وجود دو طرف مذاکره‌ پشتیبانی لازم برای پیشبرد بدون دردسر مذاکرات را ندارند. پشتیبانی اکثریت کنگره‌ امریکا از مواضع و سخنان نتانیاهو از یک سو و هیاهوی مافیای مالی و نظامی ایران از جمله‌ چالشهایی است که‌ طرفین با آن روبرو هستند. حدود سی و شش سال از عمر حکمرانی رژیم آخوندی در ایران میگذرد. در این مدت هر گونه‌ حقوق شهروندی اعم از سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، فردی و حقوق اقلیتهای ملی، مذهبی و حق آزادی بیان، کار روزنامه‌ نگاران و فعالان مدنی و محیط زیستی و… غیره‌ به‌ شدت پایمال و سرکوب شده‌ است. در این مدت سیاست خارجی ایران به‌ زیر مجموعه‌ای از سیاسی داخلی تبدیل شده‌ که‌ در جهت پرده‌پوشی بر رویدادهای داخلی مهندسی شده‌ است. جامعه‌ جهانی بر این سیاست اشراف کامل دارد.

بنا بر این اگر چنانچه‌ توافقی در این مذاکرات صورت پذیرد و تحریمی برداشته‌ شود، قطعا تحریمهایی خواهند بود که‌ در رابطه‌ با برنامه‌ هسته‌ای ایران اعمال شده‌اند، و آن نیز به‌ شکلی متقابل خواهد بود. یعنی تعلیق بخشی از تحریمها در برابر تعلیق غنی سازی اورانیوم حداقل به‌ مدت ده‌ سال و خارج کردن سانتریفیوژهای از نوع “آر ١” اضافه‌ بر نیاز به‌ خارج از کشور.ولی تحریمهایی که‌ به‌ خاطر نقض حقوق بشر در داخل ایران وسیاست خارجی ایران از جمله‌ دخالت در کشورهای منطقه‌ و سوریه‌ اعمال شده‌اند همچنان با تمام قدرت پا بر جا خواهند بود. توافقی که‌ امروز مد نظر است، نزدیک به‌ ٦ سال پیش نیز می توانست صورت بگیرد. ولی در آن زمان رهبر ایران با “ورق پاره”‌ خواندن این تحریمها و با اظهار اینکه‌ می توان با اقتصاد بومی و داخلی این تحریمها را دور زد، از توافق در این مذاکرات جلوگیری کرد. ولی با گذشت 6 سال از این مذاکرات و در حالی که‌ تیم رهبری خود را در گوشه‌ رینک گیر افتاده‌ یافته‌ است، این خطر را احساس نموده‌ و ‌به‌ توافق مذاکره‌ تن میدهد. از همان ابتدای انقلاب رهبران جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را بعنوان شیطان بزرگ معرفی کردند. فکری که‌ تاکنون در ایران بطور جدی مطرح است. همچنین حکومت اسلامی، ایران را حامی همه‌ “مسلمانان” جهان، که‌ منظورشان قشر شیعه‌ مذهب وفادار به‌ ولایت فقیه‌ است قلمداد کرده‌ و بر دفاع از آنان در برابر کفار! اصرار و پافشاری میکنند.

با این شعارها و با شعار از بین بردن اسرائیل از روی کره‌ خاکی،ماهیت این رژیم بر همه‌ جهان آشکار شد، بنحوی که‌ کشور در جامعه‌ جهانی بکلی منزوی شد. با این وجود حاکمان رژیم برای عملی کردن شعارهایشان نیاز به‌ سلاح اتمی را واجبتر از آسایش و عزت مردم ایران دانستند. در یک دهه‌ اخیر همه‌ ثروت و سامان این مملکت در راه قدرت طلبی و تندروی حاکمان بی تدبیر به‌ باد فنا رفت. از سویی هم تحریمهای اقتصادی باز دارنده‌ از سوی سازمان ملل و آمریکا و افت قیمت نفت در بازارهای جهانی چنان فلج کننده‌ بود که‌ دولت روحانی برای تنظیم بودجه‌ سال ٩٤ از مردمی که‌ یارانه‌ بگیر مملکت هستند درخواست یاری و مساعدت نمود.

بیش از سه‌ دهه‌ زمامداری این رژیم در ایران همه‌ راههای معاشرت و سازندگی با جهان علم، صنعت، فرهنگ و پیشرفت به‌ حدی تنگ و مسدود شد که‌ کشور را دچار فقر و گرسنگی نموده‌، زندگی را بر مردم این سر زمین سخت و طاقت فرسا کرده‌ است. این رژیم تا جایی پیشرفته‌ است که‌ تمام جهان را بر علیه‌ این مرزبوم شورانده‌ و در نهایت چون منافع و موقعیت خود را در خطر دید با تمام ذلت شکست را پذیرفت و با آمریکا، این “شیطان بزرگ!” به‌ پای میز مذاکره‌ نشست. ولی این مذاکره‌ خود نوعی شیطنت برای طفره‌ رفتن از بار مسولیتی است که‌ آخوندها در برابر مردم و جامعه جهانی بر عهده‌ نمیگیرند.

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی