سرانجام روز پنجشنبه سیزدهم فروردینماه ١٣٩٤ شمسی برابر با دوم آوریل ٢٠١٥ میلادی، بعد از ١٨ ماه مذاکره میان جمهوری اسلامی ایران و شش قدرت جهانی پیرامون غنیسازی اورانیوم از سوی ایران،
بیانیه کوتاهی که قسمتی از کلیات آن موارد را دربرگرفته بود، و هر دو طرف به تفاهم رسیده بودند از سوی جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در لوزان سوئیس قرائت شد که قرار شد در ادامه مذاکرات، طرفین تا تیرماه به توافق نهایی برسند.
در مهرماه ١٣٩٢ شمسی و قبل از آغاز دوباره گفتگوها در ژنو سوئیس درباره مسأله غنیسازی اورانیوم از سوی ایران به منظور دستیابی به تسلیحات اتمی، در مقالهای تحت عنوان ” آیا جمهوری اسلامی به سوی تغییر گام برمیدارد؟” با تحلیل اوضاع نابسامان اقتصادی ایران و احساس خطر زمامداران این کشور و در رأس همه آنها آیتالله علی خامنهای رهبر رژیم، از فروپاشی قطعی اقتصاد کشور ـ که بخشی از آن به دلیل اعمال تحریمهایی است که از سوی سازمان ملل متحد و کشورهای غربی علیه ایران وضع گردید ـ و به منظور نجات رژیم از این تحریمها، پیشبینی نمودم که سرانجام رژیم به شرایط غرب گردن نهاده و تا فرصت مناسب دیگری از بلندپروازیهایش دست برمیدارد، در واقع بیانیه ٢ آوریل لوزان درستی این پیشبینیها را اثبات نمود.
علیرغم اینکه این بیانیه رسمی خیلی کوتاه بود و به گفته طرفین مذاکره، تمام مواردی که در این چهارچوب بر سر آن به توافق رسیده بودند، اعلام نشده و بخشی از آن از مردم مخفی شده است، آنچه که در این بیانیه مورد بحث قرار گرفته و بخصوص سخنان طرفین برای رسانهها پس از قرائت بیانیه، ما را به این نتیجه میرساند که:
١ـ ایران پذیرفته است که از میان تمامی مراکز غنیسازی اورانیوم، مرکز هستهای نطنز تنها مرکزی باشد که غنیسازی اورانیوم در آن انجام میگیرد، میزان غنیسازی اورانیوم هم نباید از ٣.٦٧ درصد بیشتر باشد، مقدار اورانیوم غنیشدهاش را نیز که در حال حاضر ده هزار کیلو میباشد، باید به کمتر از ٣٠٠ کیلو کاهش دهد، تا پانزده سال در مرکز فردو غنیسازی انجام نشود، تا پانزده سال هیچ مرکز غنیسازی دیگری تأسیس نکند، و دو سوم از سانتریفیوژهایش را کاهش دهد.
٢ـ ایران پذیرفته است که تحت نظارت دائم آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد و آنان در هر زمانی که اراده کنند، از هر مکان مشکوکی بازدید نمایند، علاوه بر این،از طریق دستگاههای مجهز و پیشرفته تحت نظارت باشد، به این ترتیب تمامی راههای غنیسازی اورانیوم به منظور دسترسی به تسلیحات اتمی از سوی ایران مسدود خواهد شد.
٣ـ در مقابل این تسلیم شدن ایران در مقابل شرایط کشورهای غرب، تحریمهای اعمال شده بر ایران مرحله به مرحله برداشته میشوند به شرطی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأیید نماید که ایران به تعهدات خویش پایبند بوده و آنها را به درستی به انجام رسانده است.
به این ترتیب، جمهوری اسلامی ایران پس از دوازده سال لجاجت و اصرار و سرباز زدن از خواستهای غرب درباره موضوع غنیسازی اورانیوم جهت دستیابی به سلاح اتمی، با تحمل صدها میلیاد دلار ضرر و انزوا در جامعه جهانی و به بهای فقر و بیکاری مردم ایران و بسیاری از مسائل دیگر، بیش از این فرصتی برای بلندپروازیهایش نخواهد داشت و به نقطه صفر بازمیگردد.
دستاورد مردم ایران از این مذاکرات
بدون شک اگر طرفین تا موعد مقرر (ژوئن ماه) به توافق نهایی برسند، پس از برداشتن (یا تعلیق) تحریمها اقتصاد بیمار مردم نفسی تازه خواهد کرد و کار و تجارت به جریان خواهد افتاد که این خواست اصلی مردم است. خوشحالی و شادی مردم در شهرهای ایران پس از اعلام بیانیه نشان از امیدواری به این تغییرات مثبت بر زندگیشان است. این ابراز خوشحالی از طرف مردم پیام سیاسی مهم دیگری با خود دارد و آن اینکه اگر تا حالا رژیم گاهگاهی از طریق عوامل خود راهپیماییهای نمایشی به راه میانداخت و شعار “انرژی هستهای حق مسلم ماست” سر میدادند، اینها تنها شعارهای تبلیغاتی بودند، مگر نه اینکه طبق این بیانیه توانایی تولید سلاح اتمی از رژیم سلب خواهد شد، لیکن مردم خوشحال هستند و برای ابراز شادی و شعف خود به خیابانها میریزند؟
اما بر اساس شناخت تجربهای که تاکنون از این رژیم داریم، حداقل در کوتاهمدت فضای امنیتی همچون سابق پابرجا خواهد ماند، البته اگر بدتر از این هم نشود.
انتظار میرود که مردم پس از بهبود اوضاع اقتصادی، به طور جدیتر و گستردهتر خواستهای دیگر خود را که همانا آزادی و برداشتن فضای امنیتی خشونتباری است که بر آنها اعمال میشود، مطرح نمایند، خواستههایی که خواست اکثریت مردم ایران است، اما فقر و تلاش برای پیدا کردن لقمهای نان آن را در درجه دوم اهمیت قرار داده است.
دستاورد رژیم از این مذاکرات
در صورت حصول توافق نهایی، به تدریج که تحریمها برداشته میشود، وضع اقتصادی رژیم نیز بهتر شده و فرصت بهتری برای “صادر کردن انقلاب” خواهد داشت، یعنی همان کاری که تا حالا هم انجام داده و در آینده نیز انجام خواهد داد، همچون دخالت در مسائل کشورهای منطقه، کمک به دوستان و همپیمانانش در منطقه از جمله سوریه، حزبالله لبنان، حوثیهای یمن و سایر گروههای تروریستی در بسیاری از مناطق جهان. لیکن این رونق اقتصادی آن گونه نخواهد بود که بعضی از ناظران از آن سخن میگویند، که این هم دو علت اساسی دارد:
الف ـ قیمت نفت هماکنون نیز بسیار پایین بوده و با صدور نفت از سوی ایران به بازارهای جهانی احتمال میرود که از این هم پایینتر بیاید، از سوی دیگر رژیم برای استخراج و صدور نفت بیشتر به مدت زمان بیشتری برای تعمیر و بازسازی چاههای نفت نیاز دارد.
ب ـ سیستم مدیریتی اقتصاد تحت حاکمیت جمهوری اسلامی همچون سیستمهای دیگر عقبافتاده و ناکارآمد است و این سیستم فاقد توان لازم برای توسعه و رشد اقتصادی میباشد.
لیکن پس از آن باید منتظر تغییرات دیگری در منطقه باشیم و این نیز به موارد پنهانی بستگی دارد که در بیانیه نوشته نشده و شاید پس از توافق نهایی نیز مردم را از آنها مطلع نکنند.