علی خامنهای، در دیدار با معلمان و فرهنگیان که بە مناسبت روز معلم برگزار شد، ضمن تکرار برخی گفتە های قبلی خود و سایر تندروهای حامی بیت ولایت
در مورد فرهنگ غرب و سیاستهای امریکا، سخنانی هم در مورد پولدار شدن قشر خاصی از مردم ایران بە میان آورد.
در گفتە های رهبر رژیم انتقادات تندی در مورد استفادە تنها از زبان انگلیسی و عدم بکارگیری زبانهای دیگر ، دور زدن بچه پولدارهای نوکیسه با خودروهای گران قیمت درسطح شهرها و سخن از لزوم تغییر در بخش آموزش ایران بە میان آمد.
اما آیا افراد نوکیسە بە تعبیر خامنە ای همان قشری نیستند کە پس از انقلاب 1357 و بە ویژە در دوران هشت سالە ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی مانند قارچ از میان جامعە بیرون آمدە و رشد نمودند و بە ثروتهای هنگفت و سرمایە های خیالی دست یافتند؟ بلە، آقازادە یعنی فرزند و نوە و نبیرە آخوندهای حکومتی در قدرت سیاسی ملایان حاکم بر ایران.
در ایران و از زمانهای قدیم و مخصوصا بعد از روی کار آمدن سلسلە صفویە با بە بکار بردن عناوین و القاب مخصوصی قشر روحانی و اسم افراد مذهبی را بە میان می آوردند. بە طور مداوم ملایان و شاگردان آنها در پی فرصتی بودند تا بتوانند بر اریکە قدرت سیاسی کشور نیز بنشینند و این درحالی بود کە مطابق عقاید مذهبی آنها و متعاقبا باور طبقات مختلف مردم، توانستە بودند حتی در حرمسراهای شاهان قاجار هم نفوذ کنند و تاثیر فتاوای آنها در قضیە تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و شکستن قلیانها از سوی زنان حرمسرای قاجاریە بە روشنی برایمان معلوم می گردد.
بودن عقدە و تنفر بیشتر ملایان از نظامهای پادشاهی ایران بعد از برچیدە شدن شاهان بە ظاهر اهل دین صفویە و بە دلیل اینکە حکومت بیشتر آنها با قوانین مذهبی حوزە و فتوای مستقیم آخوند در یک مدار مشترک قرار نمی گرفت، روز بە روز بیشتر می شد. اما ملایان شیعە در هم شکل کردن خود و گرتە برداری از اسم و رسم پادشاهان و فرزاندان آنها و اینکە مقام خود را کمتر از شان آنان فرض نکنند، هیچ فرصتی را از دست نمی دادند. در مقابل الفاظی مانند اعلی حضرت و شاە والا مقام، آیت اللە و حجت الاسلام و حاج آقا و غیرە و در مقابل شاهزادە بە بچە های آقایان ملا، آقازادە گفتە می شد.
بعد از انقلاب و روی کار آمدن خمینی و پی ریزی حکومت ولایت فقیە، در واقع اوج شک گیری واژە های پر آب و تاب تر و عناوین مهمتری برای نام آوردن از روحانیون بە قدرت رسیدە در ادبیات سیاسی – مذهبی ایران بود.
بنابراین پیدا کردن قداست معنوی و آمیزش آن با سیاست بە نحو خطرناکی بال بر همە عرصە های سیاسی – اجتماعی کشورگشود و تا جایی پیشرفت کە مردم عادی همانهایی را کە تا چند سال قبل در کنج حوزە ها و کنار خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ در انتظار فرج و بە امید رسیدن تکە نانی در قالب خمس و فطریە بودند را چنان بزرگ کردند کە دیگر نمی شد با آنها بر سر یک سفرە بنشینند.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی در مطلبی عنوان کردە بود کە از اوایل روی كار آمدن دولت سازندگی در سال 1368 شاهد ظهور طبقهای خاص در كشور بودیم؛ طبقهای كه با توجه به نفوذ در بدنه قدرت، و بە ویژە توانستهاند شریك ثروت اشراف شدە و حتی از آنها نیز پیشی بگیرند.
از این نظر با جمع دو پدیده ثروتمندی و نسبمندی سیاسی- مذهبی، فرد آقازاده نامیدە میشود. البتە صرف داشتن یك رابطه نزدیك با مدیران و مقامات كه منجر به متمایز شدن فرد در امور از سایر اجتماع شود نیز میتواند افراد را در دایره آقازادگی قرار دهد.
با این تعریف آقازادههای ایران پیش از این با استفاده از رانتی که در امور نفت و گاز داشته اند تنها در عرصه اقتصادی فعال بودند و میل چندانی به حضور در عرصه سیاست نداشتند، اما پس از مدتی ، آنان منافع خویش را در خطر دیدند و از این رو وارد عرصه سیاست، ورزش و سایر جنبە های اجتماعی بە طور مثل ایجاد امامزادە های دروغین برای کسب درآمد و منفعت بیشتر نیز شدند.
کسانی که بر دیگران آقایی میکنند و دیگران برایشان بندگی، چنین افرادی آقا میشوند و فرزندانشان آقازاده. آقازادگی همچنانکە متذکر شدم، به گونهای یادآور مناسبات مذهبی حاکم بر ایران پیش از انقلاب 57 نیز هست.
باید نگاهی به گذشته نه چندان دور بیندازیم ، زمانی که بیشتر مردم قبل از انقلاب با هم برابر و برادر بودند و رانت آنچنانی وجود نداشت، ولی چه زود زمان تغییر کرد، با آمدن رژیم مذهبی توسط خمینی و بویژە با شروع جنگ ایران و عراق، کم کم رانتها آغاز شد. کسانی که بعدها آقازاده و اینک رهبر رژیم آنها را نوکیسە می نامد، با توجه به این فرصت ها ، ثروت خیالی برای خود جمع کردند و برخیها بار خود را بستند و در رفتند و آخر عاقبت کار هم رژیم ولایت فقیە برای فریب افکار عمومی مردم و پیشگیری از اعتراض سراسری کاری نکرد مگر اینکە گنه كرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری !
در شرایطی که ایران با سیاست مالایان حاکم در حال جنگ و تحریم بود، نوکیسە های آقازدە با استفاده از رانت دولتی در بازار اقتصادی وارد شدند و در شرایط خاصی که دلار چند نرخی بود، نو کیسە ها با آن رانت ها میلیاردها دولار پول مردم را به حسابهای شخصی خود روانه کردند. رفسنجانی و بخش بزرگی از آخوندهای نوکیسە که بدون شک در پذیرش قطعنامه 597 نیز تاثیر گذار بودند با ایجاد شوک های عظیم در بازار برای رسیدن به سود بیشتر اقدامات گسترده ای انجام دادند.
نوکیسە ها بعد از پایان جنگ به صورت اشکار وارد بازار اقتصادی کشور شدند و تمام راهها را برای رقابت بر روی اکثریت بستند و یک اقلیت کوچک کل کارها را در دست گرفتند و تا جایی که توانستند از بازار سود بردند و تا سالها از اجرایی شدن بعضی موارد قانون اساسی هم جلوگیری و خودداری می کردند منجملە اصل 44 که مربوط به خصوصی سازی بود و بعضی موقعیت ها را هم که خصوصی کردند در اصل به خودشان فروختند و باز از بودجە مردم وام گرفتند و کارخانه ها و پتروشیمی ها را خریدند.
بسیاری از بخشهای خصوصی و دولتی رشد نامتوازن کرد و حتی بعضی نهادها که وظیفه اصلی آنها برخورد با فساد بود خواسته یا نا خواسته چشم خود را بر روی بعضی واقعیتهای موجود بسته بودند و خود هم شریک دزد و رفیق قافلە گشتند.
زمانیکە خامنە ای دستور برخورد با فساد را صادر کرد، بعضی افراد برای اینکه خود را از زیر فشار افکار عمومی خارج نمایند و ظاهرا به گفته رهبر ولایت فقیە نیز عمل کرده باشند، بعضی از افراد را که تخلفات بسیار کوچک انجام داده بودند را به دادگاه کشاندند مانند شهرام جزایری و غیرە اما دانە درشتها و آقازادە ها اینک نیز با یکدیگر در چپاول و دزدی سرمایە های مملکت و اموال مردم رقابت می کنند. .
بعضی آقا زاده ها به پشتوانه نام پدرشان مانند فرزندان خامنە ای و طبسی و رفسنجانی، میلیاردها دلار کالا را بدون گمرک وارد کشور کردند، قضیە روشدن فساد در گمرک فرودگاهها و بنادر ایران شاید تنها مورد کوچکی ازموارد متعدد باشند.
در دوران اصلاحات خاتمی هم بعضی آقازاده ها همه کاره بودند در هر وزارت خانه آقازاده ها حضور مشاوران اصلی کسانی نبودند جزء همین آقازاده ها و نوکیسە های تولد یافتە در دامن رژیم ولایت فقیە.
بنابراین باید در خاتمە از خامنە ای پرسید در این کشور فقرزدە در سایە حکومت ناعادلانە شما، صفت و مفهوم نوکیسە بە کسی جز شما ملایان و آقازادە هایتان اطلاق می گردد؟!