ملتهای تحت سلطه فاشیزم فارس چه خود را بشناسند چه فارس را،به همان اندازه به رهایی شان از بند اسارت شونیزم فارس کمک کرده اند .
شناخت و تحلیل و تشریح ابزارهایی که شونیزم فارس برای حفظ سلطه خود استفاده میکند از اسلام فارسیزه گرفته تا ایرانیزم و آریایی و کمونیست و جهان میهنی، برای هرغیرفارس واستقلال طلبی که خواهان رهایی ازاستعمار فارس است لازم و ضروریست.
شونیزم فارس هر گاه به شیوه ای و تحت لوای مختلف سلطه فارس را حفظ میکند،برای نمونه در دوران پهلوی بزرگترین تحریفات تاریخی بنفع فارس انجام گرفت که همراه با تخریب و تحقیرتاریخ،فرهنگ،زبان و…. دیگر ملتهای کورد و تورک ،بلوچ ،عرب و…..بود،در آن زمان با وارونه نشان دادن سرگذشت گذشتگان وسلاطین ظالم فارس و ساختن کوروشی که تا قبل آن زمان برای مردم ایران ناشناخته بود و حتی در هیچ یک از کتب تاریخی ایران و شاعران فارسی نامی از او نبود ، حتی فردوسی که در شاهنامه اش به سرگذشت شاهان پرداخته . از جمله تحریفاتی که در دوره پهلوی انجام گرفت،معرفی شاهان ستمگر ایرانی به عنوان اسطوره اخلاق و حکومت داری، بزرگ جلوه دادن فردوسی فاشیست زن ستیز که با کمال وقاحت بر زنان و ملتهای غیر فارس خشمیده است و آنها را مورد شدیدترین توهین و تحقیر قرارداده واینها تنها نمونه ای از این تحریفات هستند که در واقع با واقعیت در تضاد کامل می باشند. شونیزم فارس چه رژیم آخوندی و چه اپوزسیونهای پان ایرانیست مخالف رژیم از سلطنت طلب گرفته تا کمونیست در حفظ این تاریخ جعلی که دوران پهلوی ساخته شد میکوشند چون بخوبی بر این امر واقفند که تحریفات انجام شده در دوران پهلوی برای حفظ تمامیت ارضی و سلطه فارس درهر زمان کاربرد دارد.
هدف از اشاره به این مختصر،بیان ویادآوری این نکته است که شونیزم فارس درهرمقطعی با استفاده از ابزارهای مختلف سلطه فارسیزم را حفظ میکند .
و اما در اینجا میپردازیم به نقش کومونیستهای شونیزم فارس، که هدف اصلی ما در این مطلب ترکیز و توجه به این ابزار حفظ سلطه فارسیزم و تمامیت ارضی ایران است.
دنیای تئوری وسیع تر و بزرگ تر از تصوراتی است که مخیله بشر توان گنجایش آنها را داشته باشد .
مذهب کمونیسم پان ایرانیست چون ازمکتبی شکست خورده پیروی می کند و بنا براصلش ماندگاری و قدرت اثر بخشی آن نیز مقطعی و غیر قابل ثبات می باشد و از آن نمی توان برای درمان جوامع در جهت ترفیع ناهنجاریهای حاکم با زوایای گوناگون استفاده کرد و در واقع پاسخگوی نیازهای به روز این اعصار نمی باشد و بنا براین همیشه درپوشش دادن ایده آلهای دوراز واقعیت با دستی باز و آغشته به سفسطه عمل کرده است وهمچنین برای رژیم ایران کاملا بی خطر میباشد و فقط در راستای منحرف کردن مبارزات هویت خواهانه ملتهای غیر فارس آن را بکار گرفته .
معمولا خط مشی هایی قابل قبول هستند که از مسیر آزمون و خطا گذشته و در فعلیتی موجود و عملی واقع شده باشند ، و تحت کنترل عقلیت متاثر از تجربیات گذشته ممالک درگیر این مکاتب قرار داشته باشند که کمونیسم با توجه به این عقبه تجربی و عملی هیچ گونه موفقیت و پیشرفتی نداشته است .
تمامیت خواهان یا همان پان ایرانیست های متاثر از عقلیت و مکتب فاشیزم به منظور بقا سلطه و استمرار دراستیصال فرهنگها و تمدنها و تاریخ های کاملا جداگانه ای که هر کدام خود ریشه در یک ملت واحد همچون ملت کورد ، ملت بلوچ ، ملت عرب و ملت آذری و …. دارند ، هر گاه به طریقی و با استعانت از شانتاژ جدیدی سعی بر محلول نمودن هویت تاریخی و ملی نموده و با بکارگیری قلم مزدوران، بخشی از اندیشه های خام و حتی گاها اکتیو جامعه را به سوی تئوریهای شیرین اعم از جهان وطنی بودن ، و واژه های مضحک ملت واحد ایران و از همه غیر واقعی تر ” آریایی ” بودن سوق داده و راه و مسیر واقعی این ملتها رااز هدف اصلی که همانا رهایی از بند اسارت و تحقق استقلال است دور کرده اند . که این مهم مستلزم بیداری و کنشی در خور و شایان را می طلبد .
اساسا شونیزم ایرانی پارسی چه از نوع پادشاهی و سلطنتی و چه از جنس ایدئولوژیهای اسلامی ، همه و همه یک فرضیه منسوخ و صدالبته مضحک به نام ” ملت واحد ایران ” را دنبال می کنند و تلاشی بی وقفه برا پایان بخشیدن به جنبشهای حق طلبانه و هویت خواهانه ملت های تحت ستم خود هستند . به عبارتی کومونیسم و پان ایرانیست دو روی یک سکه و سرپوشی برای توجیه خیانتها و ظلم و استبدادهای حاکم بر این ملتها هستند صرفا با حفظ شعار ملت واحد ایران و تمامیت ارضی که هردو بر گفته از جعلیات و توهم هستند .
بارها برای تطمیع افکار و اذهان عمومی این جوامع چند ملیتی ،از فضای حاکم بر کشورهای صنعتی و کشورهای اروپایی بدون مرز و بالخص واژه جهان وطنی بودن و مکاتب اومانیستی کمک گرفته که قیاسشان مع الفارق و غیر قابل تسری بر جوامع با حکومتهای دیکتاتوری و فاشیستی است و احساس را بر منطق غالب کرده و نرم افزارهای ذهنی و منعطف جامعه را منحرف کرده و به تداوم استبداد کمک جدی خواهند نمود ، چون هر بار که ملت های تحت سلطه خود را با جنبشی موازنه ای و سرنوشت ساز همراه و همصدا میکنند با تزهای جدید و واژهای دهن پرکن در میدان سرکوب از نوع تزریق سیاستهای خود از راه مطبوعات و رسانه های در اختیار وارد شده که اینها همگی ناشی از اندیشه و تفکر فاشیزم و عصاره عقیدتی کومونیسم پان ایرانیست است که ملت کورد در گذشته تجربه تلخی از انها دارد.
همیشه کمونیستها در مورد نابود کنندگان زبان و فرهنگ ،غارت و چپاول منابع ملتهای غیر فارس توسط حاکمیت شونیزم فارس سکوت کرده اند، و هیچ گاه معظلات و مشکلات اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی و……که ریشه آنها سیاست سطله شویزم فارس بوده را مورد بررسی قرار نداده وهمیشه مشکلات را بشیوه دیگر تیئوریزه کرده اند که مبادا تمامیت ارضی در خطر بی افتد!
کمونیستها از دیدن نژادپرستی فارس ها و برتری جویی آن ها بر دیگر انسانهایی که در ایران زندگی می کنند هیچ نقدی نکرده اند و در قاموس سیاسی آنها به هیچ شیوه به این مهم نپرداخته اند،
کمونیستها هیچ گاه از ملت های غیر فارس که قربانی سیاست های شونیزم فارس شده اند دفاع نکرده اند و همیشه مبارزات هویت خواهی کوردها با شدید ترین شیوه ممکن محکوم کرده اند و آنها را سم پاشی ناسیونالیستی و تجزیه طلبی نامیده اند که ادعا میکنن مشکلات و معظلات ایران با اتحاد طبقه پرولتار حل میشود.
سکوت کمونیستها در مورد پدیده شوم فاشیزم فارسی به معنای این است که باید ملتهای غیر فارس به بردگی برای فارس ها تن دهند،
کمونیستها باید جواب بدهند که این وضع حکومت و سیستم اداری، سیاسی، آموزشی، قضایی، نظامی، امنیتی، مالی، اقتصادی و … در ایران، منافع کدام جوامع و ملت ها را نادیده می گیرد؟ و منافع کدام مردم و ملت ها را تامین می کند؟
کمونیستها باید پاسخ گو باشند که چرا و به چه بهایی می خواهند مرزهای ایران دست نخورده بماند و ملتها استقلال خودشان را بدست نیاورندتا شونیزم سلطه گر فارس ملتهای دیگر را استثمار کندو همچنان به تبعیض و تحقیر و محروم و مغدور کردن ملت های کورد، تورک ، عرب و بلوچ….. ادامه دهد؟
برای کمونیستها که خود را انسانگرا و جهان وطنی می نامند و در ظاهر، مخالف مرزها هستند، خواست ملتهای غیر فارس مهم نیست مهم حفظ سلطه و منافع اقلیت نژادپرست آریایی و فارس و همبستگی و تمامیت مرزهای ایران است به قیمت پایمال شدن حق و حقوق بیش از ۷٥ درصد ساکنان این سرزمین که غیر فارس هستند.
هدف کمونیستهای ایران حفظ مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران است ،خواست ملتهای غیر فارس در قاموس سیاسی و افکار آنها جایگاهی ندارد.
وقتی ملتهای غیر فارس برای بدست آوردن حقوق ملی خود مبارزه میکنن از طرف کمونیستها به نژادپرستی و فاشیسم و راسیسم متهم می شوند اما ایرانگرایی و پان ایرانیسم فارس ها نزد کمونیستها نژادپرستی و فاشیسم و راسیسم نیست.
کمونیستهای پان ایرانیست مخالف مبارزات هویت خواهی ملتهای غیر فارس بوده همانگونه که حمید تقوای مرجع کمونیستها اعتراف کرد که حضور ما در زمان انقلاب در کوردستان جنگ با سم پاشی ناسیونالیست کوردی بود .
چرا کمونیستها از استعمار، استثمار، شوونیسم، آپارتاید، نژادپرستی، توهین و تحقیر در حق ملت های غیر فارس در ایران سخن نمی گویند و آن همه اعمال غیر انسانی، غیر حقوق بشری، غیر قانونی و غیر اخلاقی پان ایرانیست ها را محکوم نمی کنند؟
چرا از ما میخواهند در برابر شونیزم فارس استعمارگر و پان ایرانیست ها کوتاه بیایم و دست از مبارزات هویت طلبانه برداریم، چرا موضع آنها در بربر ترکیه با ایران متفاوت است چنان که در هردو کشور مشکل ملیتها وجود دارد چه بسا ای مشکل در ایران گسرده تر و عمیقتر است؟
خود این رفتار جهان وطنی ها و بی- مرز گرایان و سکوتشان در مقابل همه جنایت هایی که برای حفظ سلطه و استعمار ایرانی (فارس ها) انجام گرفته و می گیرد، به معنی مشارکت در جنایت های نژادپرستان ، حاکمان و تایید اعمال حاکمیت شاهی و ملایی برای ضایع کردن حقوق ملت های تحت ستم در ایران است هدف کمونیستها دفاع از استعمارگر ایرانی پارسی بر ضد ملتهای غیر فارس است ،واگر مخالف استعمار، سلطه و برتریطلبی نژادی هستند، چرا نامی از شونیزم فارس در پیرو پروگرام آنها نیست؟؟چرا تاکنون شونیزم فارس را محکوم نکرده اند و به بررسی و واکاوی این پدیده شونیزم عریان فارس نپرداخته اند؟
کمونیستها مدافع کدام منافع شخصی، گروهی، ملی، یا کشوری هستند؟
چرا در باره جبران این همه ظلم هایی که در تاریخ معاصر و در همه جهات زندگی اجتماعی بر میلیونها انسان تورک، عرب، بلوچ، ترکمن، کورد و …. در ایران کنونی شده و می شود، سکوت کرده اند و نمی نویسند مبارزه نمیکنند؟؟
چرا به جای آنکه در راستای حقوق ملتهای در بند مبارزه بکنند، به پیاده نظام دیکتاتوری شونیزم فارس، در برابر ملتهای تحت ستم بدل شده اند.اساسا اینگونه افکار تحت هر نامی که باشن در جهت حفظ سلطه ایرانیزم اهداف خود را پیش میبرند ،رژیم ایران چه کمونیست باشد چه اسلامی و یاهر نوع دیگری ماهیت شونیزم فارس همچنان باقیست و انسان ستیزی و سلطه فارس بر غیر فارس کماکان ادامه دارد.