اکنون کە شبح تجزیەی کشورهای جعلی خاورمیانە را بە وحشت انداختە، تلاشها برای حفظ این کشورهای جعلی بیشتر شدە و گاهأ سر بە جنون میکشد.
تهاجم بە ملیتهایی کە تا مدتی پیش هویت آنها بە عنوان یک اصل لایتغیر هویت ایرانی مطرح بود بە ناگاە رخت بر بستە و باب سخن بە سوی نفی هویت آنها تغییر مسیر دادە است. در این میان تهاجم علیە ملت کورد بە دلیل عدم پذیرش سلطەی فارسها و دستاوردهای اخیر چهرەای عریان تر یافتە و نە فقط مبحث تاریخ، بلکە زیست شناسی و علم ژنتیک را هم در برگرفتە است. بە وضوح پیداست کە طوفان تحولات خاورمیانە ساحل امن قوم سلطە را در نوردیدە و جنون رهایی از این طوفان، چنگ اندازی بە سوی هر خس و خاشاکی را جهت ادامەی بقا میسور ساختە است. در این تهاجم وقاحت چنان سر بە فلک کشیدە کە دست بە دامان یک مورخ دست هزارمی، آن هم از نوع ارمنی- ایرانی آن کە در دانشگاە کشوری کە علم بە مراتب نسبت بە دانشگاههای ایران در سطحی نازل تر قرار دارد، شوند. جالب آنکە این مورخ بە اصطلاح کورد شناس بە جز یک مقالە صاحب اثر دیگری نیست.
مقالەای کە برای تحمیق مردم در این گفتگو بدان ارجاع میدهد. نویسندەی این سطور مدتها پیش و در ادامەی مطالعاتی کە تقریبأ از شش سال پیش در زمینەی تاریخ ایران آغاز شدە، مقالە ارجاعی را خواندە است؛ این مقالە حتی یک حرف تازە هم ندارد. بە جرأت برای خوانندە میگویم آنچە در روزنامەی شرق خواندەاید، محتوای همان مقالە بود. اما چند نکتە دربارەی این گفتگو:
١– آساطوریان خود میگوید باید از ایدئولوژی سازی تاریخ دوری جست؛ اما همانگونە کە یک ضرب المثل کوردی میگوید: دروغگو کم حافظە است، چند سطر پاییتر از دغدغەی خویش برای حفظ تمامیت ارضی ایران سخن میگوند و بر این نکتە تأکید دارد کە باید مانع این تجزیە شد و حتی باید قوم را کنار گذاشت و همگان بر ایرانی بودن خود تأکید کنند.
٢– آساطوریان در ادامەی دغدغەی خویش جهت حفظ تمامیت ارضی ایران، بە نقش ارمنستان و منافعی کە حفظ تمامیت ارضی ایران برای آنها دارد سخن میگوید! همین دو نکتە کافی است تا بدانیم تحقیقات آغای آساطوریان چیزی فراتر از سخنان آقایان حمید احمدی و جواد طباطبایی نیست.
٣–آساطوریان میگوید کوردها همان مادی ها نیستند. در واقع سخن گفتن از اینکە آیا کوردها همان مادی ها هستند، بە همان اندازە صحیح است کە بگوییم فارسهای امروزی همان پارسی ها هستند. و یا ایتالیایی های امروزی همان رمی های باستان هستند. بدیهی است کە کوردها همان مادی ها نیستند و هستند و فارسها همان پارسیها نیستند و هستند و ایتالیاییها همان رمیها هستند و نیستند. سخن از هزاران سال تحول تاریخی است.
٤– آساطوریان میگوید اصطلاح کورد برای شبانان بودە است و همگی آنهایی کە اکنون در کوردستان زندگی میکنند از مناطق پارس بە مکانی کە کوردستان نامیدە میشود مهاجرت کردەاند!!! اجازە دهید در اینجا اندکی درنگ کنیم و بیشتر با طرح سؤال پیش برویم چرا کە روشن کردن این نکتە در این مقال ممکن نیست.
تاریخ کورد همانگونە کە مورخان میگویند یکی از پیچیدەترین نمونەهای مطالعاتی است. هر مورخی کە پا بە این عرصە بگذارد یا دست آخر نا امید از آن خارج میشود و یا اینکە با سرهم بندی از شر آن خلاص میشود. آساطوریان یاسین را بر پیکر چنین تاریخ پیچیدەای تنها با یک مقالە میخواند! اینکە اصطلاح کورد برای در مقطعی تاریخی برای شبانان بە کار رفتە نە موضوع تازەای است کە آساطوریان کشف کردە باشد و نە ما هم آن را انکار میکنیم. اما مباحث علمی با مباحث عامیانە و نسخە پیچی های در پیتی متفاوت است. محقق باید با طرح سؤالهای بسیار بە استقبال موضوعات برود. سؤالهایی کە یافتن پاسخهایش مساوی است با عزلت گزینی و خداحافظی با لذتهای زندگی اجتماعی روزانە؛ محقق بودن آسان نیست. فقط با طرح چند سؤال نە برای آساطوریان ها، بلکە برای خوانندە بە استقبال مقولەی کورد میرویم: آیا اصطلاح کورد پیش از آنکە معادل شبانی باشد وجود داشتە یا نە؟ اگر وجود نداشتە چگونە و چرا بە هویت عام مردمی کە در جغرافیای فعلی کوردستان زندگی میکنند و این جغرافیا دقیقأ همان جغرافیای مادی ها بودە است تبدیل شدە است؟ آیا همەی این مردمی کە کورد نامیدە میشوند از قرن دهم میلادی بە بعد بە این جغرافیا مهاجرت کردەاند؟ اگر چنین است، آیا زاگروس تا پیش از این مهاجرت خالی از سکنە بودە و بعد از آمدن کوردهای شبان، کوردستان نامیدە شد؟ اگر خالی از سکنە بودە، پس تاریخ را چگونە توجیە میکنند؟ اگر ساکنان بومی داشتە، آنها چە کسانی بودەاند؟ با چە زبانی سخن گفتەاند؟ چرا اثری از آنها باقی نماندە است؟ آیا فرهنگ این شبانها آنقدرغنی بودە کە بومیان را در خود ذوب کردە است؟ اگر اصطلاح کورد قدیمیتر از معادل شبانی است معنای آن چە بودە؟ آیا هویت بودە یا خیر؟ آیا هویت عام بودە یا خاص؟ اگر هویت خاص بودە چگونە بە هویت عام تبدیل شدە؟ این سؤلات تنها بخش بسیار اندکی از صدها سؤالی است کە نیازمند پاسخ است و ورود بە آنها برای هر محققی درد سر ساز. سؤالهایی کە یافتن پاسخ آنها نیازمند ذهنی پیچیدە است و از عهدەی امثال آساطوریان ها خارج.
٥– آساطوریان میگوید مادی ها همان کوردها نیستند و گیلان و مازندران و غیرە نیز میتوانند ادعای مادی بودن داشتە باشند. بخش اول برای نفی هویت مادی بودن کوردهاست، اما با بخش دوم سخنان موافق هستم. هویت و فرهنگ مادی علاوە بر کوردستان بزرگ، شامل این مناطق هم میشود. پس ما میتوانیم ادعای بازگرداندن این مناتق بە آغوش مام میهن هم داشتە باشیم. اگر فارسها میتوانند مدعی کوردستان باشند، چرا ما نتوانیم مدعی گیلان و مازندران و آذربایجان باشیم.
٦– کوردستان همان ماد است و ماد و پارس دشمنان تاریخی یکدیگر بودەاند. بدیهی است طرفی کە قدرت را در قبضەی خویش داشتە دیگری را بە عناوین مختلف مزین ساختە است. کم نیستند عناوینی کە مادیها برای پارسیها بە کار بردەاند کە در اینجا امکان طرح آنها ممکن نیست. برای پرهیز از طولانی شدن موضوع و مختصرأ: الف) چرا داریوش پس از کشتار مردم ماد کتیبەی خود را در کرمانشاە مینویسد. این کتیبە در جایی نوشتە شدە کە بە دروازەی ماد معروف بودە است. کتیبەای کە امروزە بسیاری از مردم کرمانشاە از واقعیت آن مطلع نیستند و نمیدانند سند سرکوب و کشتار مردم ماد در همین خطە بودە است. ب) انسان محصول جغرافیا است. زیست شبانی کوردها در زاگروس کاملأ وابستە بە جغرافیای آن است. مادیها بە دلیل فراوانی آب و چراگاهای سر سبز و تنوع جغرافیایی زاگروس یکجا نشین نبودند و علاوە بر کشاورزی مشغول پرورش اسب و دام بودند. این موضوع از همان زمان آشوریان کە برای غارت اسب و دام بە این سرزمین میتاختند مشهود است. در زاگروس در دامنەی هر کوە و درەای چشمەای و رودی در جریان است. هوای گرم مردم و دامهایشان را بە سوی ارتفاعات میکشید و هوای سرد آنها را بە کوهپایەها. در مقابل این فارسها بە دلیل کمبود آب و تنوع آب و هوایی، یکجا نشین بودند. آنها با گرم شدن هوا کجا را داشتند کە بروند. مثلأ از شیراز و اصفهان بە یزد و کرمان میرفتند؟ کمبود آب نقش مهمی در یکجا نشینی فارسها داشتە است. آنها با ساختن قنات آب را بە سمت مشخصی هدایت میکردند و حول آن زندگی یکجا نشینی شکل گرفت. بە دلیل کمبود آب زندگی شبانی در مناطق فارس نشین رونق زیادی نداشت و فقط تعداد کمی بە این سبک زیست روی می آوردند. مورخان معتقدند حملەی کورش بە ماد تنها علت اقتصادی داشتە است. این موضوع پس از گذشت دو هزار و پانصد سال همچنان اهمیت خود را حفظ کردە است. تمام وحشت فارسها از دست دادن این ثروت بیکران است. بە همین دلیل از بازگشت ماد وحشت دارند و مدام بە دنبال تاریخ سازی هستند. اما از این نکتە غافل هستند کە ماد بیدار شدە و خواهان ایفای نقش تاریخی خویش است و معنای این چیزی جز” بازگشت ماد” نی.