خود برتر پنداری در بین مردان ایرانی اگرچه شاید موضوع چندان تازه ای نباشد اما قطعا این را می توان مقایسه کرد که این حس برتر بودن بین مردان ایرانی نسبت به زنان،
آنگونه که پس از انقلاب اسلامی و در دوران 37 ساله حکومت جمهوری اسلامی ایران بصورت بیسابقه ای رواج پیدا کرده، نبوده است. آنچه به نظر می رسد در لوای اسلام و دستورات اسلامی و افکار پوسیده و متحجر مردان مسلمان ایران و حاکمان معمم تبدیل به ارزش اجتماعی شده است چیزی است که نیمی از جمعیت این کشور را به جرم زن بودن به بند مردان کشیده است.
تمامی قوانین جمهوری اسلامی ایران حول محور تبعیض جنسیتی و برتر دانستن مرد و خوار و بی ارزش انگاشتن زنان جامعه تبیین شده است. نگاهی به گزارشات بین المللی که حاکی از نامناسب بودن شرایط زندگی، رنج و محرومیت زیاد، مورد انواع خشونت واقع شدن و محدودیت آزادیهای فردی برای زنان است و ایران را جزو 6 کشور بد جهان برای زندگی زنان معرفی می کند دلیلی است بر این که؛ زن در ایران جایگاهی بسیار پایین تر از آنچه باید داشته باشد دارد.
قوانینی مانند اینها که؛ سن ازدواج طبق قوانین رسمی برای دختر 13 سال و طبق قانون شرع 9 سال است یعنی ازدواج دختر 9 ساله از نظر قوانین شرع اسلام هیچ منعی ندارد و قوانین جمهوری اسلامی نیز آن را رد نمی کنند و ممنوع نیست لیکن در دفاتر ازدواج ثبت نمی شود و قانون این اجازه را می دهد که یک دختر 13 ساله به اجبار و بدون خواست قلبی به عقد ازدواج پیرمرد 80-90 ساله و حتی مسن تر درآید!
طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران متأثر از قوانین اسلامی، زن مایملک مرد محسوب میشود و حتی در روابط جنسی باید از مرد تمکین کند. ارتباط جنسی با زور بوسیله شوهر تجاوز محسوب نمیشود. و طبق همین قوانین مرد می تواند 4 زن عقدی و بینهایت زن صیغه داشته باشد.
مرد حق طلاق دارد و زن حتی با ارایه دلایل محکمه پسند و تلاش پیگیر ممکن است که نتواند از مرد طلاق بگیرد و درصورت طلاق، حضانت بچه حق پدر است نه مادر. ارث مرد دو برابر زن و شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد است . زنان برای کار کردن خارج از خانه احتیاج به اجازه شوهر دارند و مردان حق انتخاب محل سکونت و کنترل رفتار زن را دارند. آزادی پوشش برای زنان وجود ندارد وحجاب برای زنان اجباری است.
علاوه بر اینها وجود یک سری محرومیتهای مضاعف در ادارات دولتی و دستگاه امنیتی نظام برای زنان در ایران، دخالت در نوع لباس، اهانتهای مکرر، خشونت، ظلم، نابرابری بین زنان و مردان، محرومیت زنان از حقوق مدنی، معامله بد گشت ارشاد که از نظر مسؤولان آن از زنان به عنوان یک کالا تعبیر میشود همه و همه زندگی زنان ایران را تبدیل به زندانی کرده است که میله هایش را قوانین محدودکننده رسمی و عرف و نگاه شرع و دین تشکیل میدهد و زندانبانان و شکنجه گرانش هم مردان ایران هستند.
نگاه شیء وارگی از سوی مردان که در تمامی شئونات زندگی زنان و دختران جوان اعمال میشود کرامت انسانی زن را از بین برده و به عموم آنان این باور را داده است که حق اعتراض ندارند و باید راضی باشند به سرنوشتی که حکومت و جامعه مردسالار ایران برایشان رقم زده است. و بدتر از آن اینکه این اعمال انجام شده از سوی دستگاههای نظام منجر به حاشیه راندن زنان جامعه و روی آوردن آنها به انواع کارهای خلاف از قبیل اعتیاد به مواد مخدر، قاچاق، سرقت، فروش اعضای بدن و خیلی دیگر از کاریهای خلاف همانند روسپیگری زنان به خصوص بین زنان بیسرپرست تا بتوانند از این کار نانی را برای فرزندان خود تهیه کنند.
زنانی هم که به این شرایط معترض باشند یا در زندانهای جمهوری اسلامی زندانی می شوند و مورد تجاوز قرار می گیرند و یا توسط شوهر، برادر و یا پدر خود کشته می شوند و خونشان مطابق قوانین اسلامی مباح است و فرد قاتل هم مجازاتی نمی بیند.
این بدبختیها که پیروان نظام آخوندی تلاش دارند آنها را با شعارهای انقلابی پوشش دهند در واقع این شعارها که از قبیل «مرگ بر امریکا» و «مرگ بر اسرائیل» و برخی از شعارهای دیگر که بیشتر مصرف داخلی دارند در حد یک سخن بیش نیستند. کما اینکه این شعارها پوششی برای بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه و به خصوص مشکلات مربوط به زنان و کودکان ایران میباشد.