"an independent online kurdish website

بعد از سقوط نظام پادشاهی در سال ١٣٥٧.خ، کرماشان همراه با ایلام به جهت دارا بودن شرایط و اهمیت ویژه ی خود بسیاری از جریان های سیاسی، ملی و مذهبی مرکزگرا و منطقه ای


 هر کدام با در دست داشتن ابزار تبلیغاتی و مرامنامه ای تلاش کردند که نفوذ سیاسی و اجتماعی خود را در میان بافت مردمان کرماشان و حتا ایلام راه اندازی و وسعت بخشند، در این واسطه پیشینه ی گرایشات پایگاه نیروهای چپ و ملی گرا نه تنها از بین نرفته بود، بلکه در دنیای آنروزی رنگ و لعاب سیاسی تری را در راستای جذب هواداران بیشتری از خود ارائه می دادند، جریان های چپی که بار ایدئولوژی آنها به بند ناف اردوگاه شوروی سابق وصل بود همراه حاملان خط مشی مائوئیست های چینی و …بخشی از بازار سیاسی کرمانشاه را به خود اختصاص داده بودند و با راه انداختن متینگ و شعارهای پرطمطراق روزانه توانستند از حامیان چشمگیری برخوردار شوند و اشخاص با نفوذ و مهره ای را به عضویت جریان خود درآورند، اگر چه از سویی هر کدام از این طیف ها آنقدر به مبدإ صدور خط مش سیاستشان وابسته بودند که در هنگام باران آمدن در ” مسکو، پکن و کوبا ” آنها به نشانه ی حلالیت چترشان را در گرمترین نقطه ی کرماشان که همان قصرشیرین باشد بلند می کردند! جریان دیگری که همان ملی گراها (جبهه ی ملی) در زمان دولت مصدق بیشتر سازماندهی و رسمیت یافته بود در طول عمر خود توانسته بود که به گونه ای خاص و پراکنده هواداران خود را سازماندهی کند که در این پیرامون به نسبت کرماشان به لحاظ عضویت بودن شخصیت نامدار یعنی دکتر کریم خان سنجابی از سران ایل تاریخی و پهناور سنجابی در جبهه ی ملی و داشتن مقام وزارتی و … باعث شده بود که جمعیت قابل توجهی را به گرد خویش درآورد اگر چه جوهر تفکر اینها در اساس حفظ کردن ایرانی قدرتمند با محور مرکزگرایی و تحت لوای ملت ایران ترشحات دیگری را به نسبت برآورد حقوق ملیت ها بویژه ملت کورد در استان کرماشان-ایلام نه تنها از خود ارائه نداد، بلکه در لاک پوشانی و مسدویت کردن این امر مهم و حقوقی چنان هم بی تقصیر نبودند! در نتیجه دوران نفوذ طیف های نامبرده کم کم در پایانی دهه ی پنجاه از سوی رژیم تازه پا گرفته ی مذهبی ایران افول و مورد تعرض قرار گرفتند و بسیاری از اعضاء و مقام های رده بالای آنها را گرفتار توبه، شکنجه، اعدام و مجبور به خروج از ایران کردند که سرانجام در طول دهه ی شصت اعلام پایان سیر صعودی آنها رسما به وقوع پیوست و تنها میراث آنها برای ناسیونالیسم کوردی در کرماشان-ایلام …همان سرگردانی در یافتن مسیری واقعی و انتخاب هویتی کوردایتی بود.

 

  آغاز اوایل دهه ی شصت همراه بود با تعقیب و بگیر و ببند اعضاء و هواداران سازمان مجاهیدین خلق در شهرهای بزرگ ایران ، که کرماشان هم از این واقعه خارج نبود، ماهیت ریشه ای مجاهدین خلق در حقیقت ناشی از محوری مذهبی آنهم بر پایه ی لعاب اسلام شاخه ی شیعه گری را از خود ظاهر و معرفی می کرد که در این وابستگی بایستی گفت که بیش از نیمی از جمعیت کرماشان همانا پیروان مذهب شیعه را به شمار می آمدند و تکیه کردن به بخشی از همین انگیزه باعث شد که مجاهدین خلق تجددی نو در سازماندهی خود در کرماشان-ایلام را در تنور سیاسی خویش به وجود بیاورد و به سرعت توانستند از خلاء موجودی که خالی از جریاناتی هویت طلب و یا از جنس کوردایتی باشد نهایت استفاده را ببرند و نیروهای مخفی و تشکیلاتی خود را به آنجا سرازیر و دست به کار شوند و به همین مناسبت هنگامی که در سال های ١٣٦١.خ  نیروهای مخفی و آشکارای مجاهدین خلق از خارج و داخل ایران رسما وارد عراق شدند و توانستند با پشتیبانی حکومت صدام حسین جبهه ای محکم و مجهز به سلاح های ویژه قرارگاههای را بر علیه ایران بر پا کنند که در این میان استان های کوردنشین کرماشان-ایلام بنا به دارا بودن ویژگیهای خاص و هم مرز بودن با کشور عراق، مجاهدین توانست از این مزایا به نفع خویش بهره برداری کند و تشکیلاتی چشم گیر برای سازمان خود دست و پا کند و حتا به عنوان گذرگاهی جهت خروج و ورود تشکیلات خود به نیت انجام کارهای سیاسی- نظامی به داخل ایران از این محورها استفاده کند، اما مجاهدین برای اینکه بهتر بتواند از کانالی امن تر اهدافش را پیش ببرد به شیوه ای تاکتیکی خود را به سوی ” حزب دموکرات کوردستان ایران” نزدیک کرد و همین تمایلات نقطه آغازی بود که منجر به ورود حزب دموکرات کوردستان ایران به شورای ملی مقاومت شد، و حاصل آن به رسمیت شناختن حق “خود مختاری” برای کوردستان به توافق درآمد، بار سایکولوژی این همراهی و توافقات بین حزب دموکرات کوردستان و مجاهدین خلق باعث شد که اعضاء و هواداران کورد مجاهدین خلق بهتر قادر شوند که سیاست تبلیغاتی و عضوگیری را در مناطق کرماشان-ایلام برای این سازمان راه اندازی کنند و برنامه های خودشان را از سوی تلویزونی که در عراق برای آنها تأسیس شده بود بیشتر توانستند بر افکار عمومی مردمان کرماشان-ایلام تأثیرگذار باشند در این مدت توانستند عملیات پراکنده و آرزومندانه ای را در داخل و مرزهای ایلام و کرماشان انجام دهند، مهمترین و به عبارتی بهتر خود کشی ترین عملیات این سازمان همان ” فروغ جاویدان”ی بود که در اوایل مرداد ١٣٦٧.خ با مقاومت جانانه ای به سوی تهران به حرکت درآمد و در نهایت در ٣٥ کیلومتری کرماشان با فدا کردن جان هزاران نفر از بهترین کادر و فرماندهان سازمان نامبرده منجر به شکست و عقب نشینی نامنظمی به پایگاهای خود در عراق باز گشتند، نافرجامی این پروسه منجر به دلسردی و حتا به هم خوردن شیرازه ی تشکیلات مجاهدین در میان محافل مردمی کرماشان – ایلام گردید هر چند از سوی دیگر، بخشی از به هم خوردن این معادلات در واقع به سود انگیزه ی خون گرفتن ناسیونالیسم کوردایتی گره خورد ، اما متاسفانه سیاست تبلیغاتی و فلسفه ی باوری مجاهدین در دین در طول دهه های شصت خورشیدی بخشی از مردم عادی و ظاهر اندیشان را در قفس سیاسی خود به دام انداخته بود و گریزی از زمان را برای فکر کردن در بابت حقوق ملی، فرهنگی، زبانی و حتا آیینی را از آنها سلب کرده بود و این هم ثمری بود از این باغهای متنوع که تنها بری که از آنها به عمل نیامد همانا بر هویت خواهی کوردایتی بود!؟

 

    تاثیر جریان های محلی بر ناسیونالیم کوردی درمناطق کرماشان-ایلام؛ بعد از انقلاب ٥٧.خ توسط تمامی ملیت های ایرانی، اکثریت نیروهای سیاسی و اجتماعی مناطق کوردستان علنا وارد میدان مبارزاتی و حق طلبانه ی خود شدند که دراین راستا قدیمیترین و اساسی ترین جریان سیاسی ملی یعنی حزب دموکرات کوردستان ایران به رهبری زنده یاد “دکتر قاسملو” بود که در مدت کوتاهی توانست علاوه بر اعضاء و هوادارن پیشین خود جمعیت عظیمی را به سوی خود جلب و هماهنگ کند و سیاست حزب دموکرات کوردستان را همراه با تبلیغات، عضوگیری و استقرار دفاتر و پایگاهها به سوی جنوب کوردستان آغاز کند، اگر چه در عمل این حرکت تا حد نسبی شهرهای کامیاران-پاوه را در بر گرفت، اما شوربختانه بنابه دلایل نفوذ احزاب و نیروهای سراسری و تمامیت خواه و فاکتورهای دیگر، حزب دموکرات کوردستان قادر نبود حتا یک متینگ را در بزرگترین استان کوردنشین (کرماشان) به راه اندازد! ولی تحرکات نظامی-سیاسی ،اخبارات روزانه،نشست های نمایندگان کورد با دولت وقت و ابتکارات خود زنده یاد دکتر قاسملو بر افکار عمومی ساکنان کرماشان بی تاثیر نبود، بعد از سال ٥٩.خ حزب دموکرات همراه جریان های کوردی دیگر که به دلیل جنگ طلبی رژیم نوپای اسلامی، به اجبار و برای دفاع از خود در مرزها استقرار یافتند و کم کم در کوردستان عراق سر در آوردند، در این بحبوبه بود که بر اثر شروع جنگ ایران و عراق و دست های دیگر که از سوی رژیم صدام حسین حمایت شده بود به همین دلایل جمعیت خاصی از مناطق مرزی استان کرماشان به سوی کوردستان عراق سرازیر شدند و در این راستا جذب و هماهنگی جزئی از این مهاجران با سیاست های حزب دموکرات کوردستان پیوند خورد که در این پیرامون یکی از آنها جمعیتی بود تحت نام ” جنبش مقاومت اهل حق ” به رهبری سید فرهاد حیدری که در پای توافقی که با حزب دموکرات کوردستان بسته بودند عملیات نظامی و سیاسی خود را در استان کرماشان بویژه در حوالی مناطق دالاهو آغاز کردند و اخبارات آنرا از رادیو حزب دموکرات کوردستان  پخش می شد و این به گونه ای عملی و سیاسی انعکاس خاصی را بر افکار اقشار هویت طلب و آزادیخواه از خود انتشار داد و در این پیرامون لازم است یادآور شد که یکی از امتیازهای همراهی این جنبش با حزب دموکرات کوردستان ایران در این نهفته بود که جمعیت نامبرده از حاملین و پل ارتباطی اکثریت لهجه ی گویشوران استان کرماشان-ایلام به شمار می آمدند و این خود همچون غلتکی بود که جاده ی نفوذ و ردپای جنبش ملی را هموارتر و تاثیر گذارتر از خود به ارث بگذارد اگر چه عمر این روند کوتاه بود ولی بقای همین جمعیت و خلاقیت های دکتر قاسملو و رهبریت حزب دموکرات کوردستان آن وقت در کنار هم موجب شد که نیروهای از داخل و خارج جذب تشکیلات حزب دموکرات کوردساتن شوند و از هر راهی که برایشان ممکن بود کارهای تشکیلاتی، نظامی و روشنگری در این مناطق اجرا و سروسامان دهند و طبیعتا در این مسیر هم از بهترین فرزندان دیار کرماشان…جان خود را هزینه و فدای راه آزادی ملیت کورد کرده اند و در مجموع بایستی ذکر کرد که از چهل سال پیش تا کنون حزب دموکرات کوردستان ایران تنها حزبی بوده است که چراغ بیداری ناسیونالیسم کوردی را در این استان ها  روشن و در حد توانایی تشکیلات خود به شیوه ای نسبی و معمولی به پیش می برد ، اگر چه لازم است که بسیار بیشتر و بهتر از این سرمایه های مالی، تشکیلاتی،تبلیغاتی …خود را متمرکز و صرف اشاعه و گسترش افکار حزب دموکرات کوردستان در میان توده های جنوبی ترین نقاط کوردستان شود که در نتیجه بایست بیان کرد که بدون هیچ شک و گمانی می توان از این راه انتظار داشت که پیوند مردم به جنبش ملت کورد و تاسیس پایگاهی سیاسی و قدرتمند را در این مناطق مهم و پر جمعیت کوردستان از آن خود کرد.

 

  از سوی دیگرپس از انقلاب ٥٧.خ سازمان انقلابی زحمتکشان کوردستان ایران در عرصه ی سیاسی کوردستان ظاهر شد و در معادلات سیاسی کوردستان نقش ویژه ای را بازی کرد و همراه حزب دموکرات کوردستان ایران و شخصیت های کوردستانی در بیشتر نشست ها با رژیم نو پای اسلامی جهت حل و احقاق حقوق ملت کورد شرکت داشته است، اما از لحاظ باور ایدئولوژی به مکاتب مائوئیستی و جزئیاتی از مارکسیسم تکیه و مخرج مشترک ویژه ای داشته است، به همین سبب در دو دهه ی اول بعد از انقلاب نه تنها بهایی صرف روشنگری کوره ی ناسیونالیسم کوردی نکرد، بلکه همراه با جریان های چپ سراسری نقاط مشترک و هم آهنگی بیشتری را نمایان ساخت و به نسبت ملی گرایی در کوردستان هم، آنها به دنبال مدافع گرایشات طبقات کارگری و پیاده کردن حکومتی از این گونه فرمها بودند و سیاست و نفوذ مردمی و پایگاههای خود را تا مناطق کامیاران قبل از کرماشان وسعت بخشیدند، اما یکی از دلایلی که نتوانستند در بطن عامه ی ساکنان کرماشان …نفوذ و جایگاهی پیدا کنند این بود که در مرحله ی نخست تا انقلاب ٥٧.خ  نقشی علنی در سطح مبارزات سراسری و حتا جغرافیایی کوردستان از آنها دیده نشده بود و در سوی دیگر سران و بنیانگزاران آن بیشتر تازه چهره و متعلق به  فاصله ی دورتر از کرماشان بودند و همین پارامترها مهری بود بر تایید واقعیتها که در چند مرحله  تیمهای تشکیلاتی-نظامی آنها به مناطق کرماشان بویژه دالاهو رفت و آمد داشته بودند که متاسفانه تنها انگیزه ای که نتوانستند در میان مردم به  سیاست و تبلیغات خود رنگ و رخسار بدهند همان انگیزه ی ملی گرایی و کوردایتی بود و همین باورها دخیل بود که مردم بیش از آن پذیرای آنها نباشند و در واقع نه تنها نتوانستند در این گذر هیچ گونه دینامیسم ملی گرایی را در این مناطق تقویت کنند، بلکه دستاوردی هم از پایگاههای طبقاتی که به دنبال آن بودند نسیبشان نگردید، اما خوشبختانه در دو دهه ی اخیر در سیما و افکار پایه ای کومله ی زحمتکشان کوردستان ایران تغییرات قابل توجهی رخ داده است و بر باور آنها لعاب کوردایتی، رنگ شفافتری را به لایه های فکری خود افزوده است و این هم به نوبه ی خود مژده و مایه ی شادمانی برای کل کوردستان ایران خواهد بود.

 

  سخن آخر: امروزه از یک سو با تغییر و تحولاتی که در دنیا و زیاتر در خاورمیانه و کوردستان رخ داده است و همچنین پیشرفت تکنولوژی و قرار گرفتن در دنیای دیجیتال و ثمر گرفتن رسانه ها، سوشیال میدیاها فردی، گروهی، حزبی و دولتی…باعث هوشیاری ملت کورد گردیده است و در این وابستگی مردمان اساسی جنوب کوردستان ( ایلام -کرماشان) از این قاعده ی جهانی و منطقه ای خارج نیستند و در دهه ی اخیر ناسیونالیسم کوردی به گونه ای در میان بافت اجتماعی و سیاسی آنها رشد و سر درآورده است که در واقع در تغییر و تحولات آتی در ایران و کوردستان می تواند پایگاه و تکیه گاه اساسی کوردستان ایران را رقم بزند به شرطی که احزاب و سازمان های کوردی با نیتی کوردانه و به دور از هرنوع تبعیض زبانی-آیینی قادر شوند که بخشی اساسی از افراد ساکن این نقاط همراه با رسانه های تبلیغی مترادف با لهجه ی گفتاری و فرهنگی آنها هزینه کنند و کلید دروازه های سیاسی ، تشکیلاتی و رسانه ای را به دست آنها و به جنس خود آنها بسپارد که حاصل اینها غیر از همراه شدن و گره خوردن  مردمان این استانها به جنبش ملی-دموکراتیک کورد چیز دیگری نخواهد بود.

 اردلان بهروزی امریکا

2019/03/11

 

 

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی