عفو بینالملل در اطلاعیه ای به مناسبت روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه، مقامهای جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که در 30 سال گذشته، در برخورد با اعضای خانواده هزاران زندانی سیاسی که در سال 1367 اعدام شدند،
به شکل سازمانیافتهای “ممنوعیت مطلق شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه و غیرانسانی” را نقض کرده است.
عفو بینالملل در این اطلاعیه آورده است: “با گذشت سه دهه از زمانی که حکومت ایران چندین هزار مخالف و دگراندیش سیاسی را قهرا ناپدید کرده، مخفیانه کشته و اجسادشان را در گورهای جمعیِ بینشان انداخت، مقامها و مسئولان ایرانی همچنان به زجر و عذاب دادن بستگان قربانیان ادامه میدهند”.
این سازمان نوشته: “مقامها و مسئولان ایرانی از افشای این حقایق امتناع میکنند که عزیزان آنها را چه زمانی، چگونه و چرا کشتند و اجسادشان را کجا دفن کردهاند. آن دسته از اعضای خانوادههای قربانیان که خواهان روشن شدن حقیقت و اجرای عدالت شدهاند مورد تهدید، آزار، ارعاب و حمله قرار گرفتهاند”.
عفو بینالملل میگوید موضعش در این مورد متکی به نظرات کارشناسی نهادهای حقوق بشری سازمان ملل است.
هزاران نفر از زندانیان سیاسی در ایران در تابستان ۱۳۶۷ در حالی که مشغول گذراندن دوران محکومیت خود بودند، با رای یک “هیات ۳ نفره” و با تایید آیتالله خمینی دوباره محاکمه و اعدام شدند.
طبق گزارش نهادهای حقوق بشری، جمهوری اسلامی در سکوت خبری دست به این اعدامها زد و اجساد اعدامیان را در شهرهای مختلف از جمله تهران، اهواز و رشت در “گورهای دسته جمعی مخفی کرد”.
شش ماه پیش نیز سازمان عفو بینالملل در گزارشی مفصل به مناسبت ۳۰ سالگی کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، مقامات جمهوری اسلامی را متهم کرد که “در حال ارتکاب جنایت علیه بشریت هستند.”
این سازمان حقوق بشری در اطلاعیه تازه خود آورده است که در سه دهه گذشته “آن دسته از اعضای خانوادههای قربانیان که خواهان روشن شدن حقیقت و اجرای عدالت شدهاند مورد تهدید، آزار، ارعاب و حمله قرار گرفتهاند”.
پس از کشتار چند هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ ، اعضای خانواده آنها که بعدتر به “خانوادهها و مادران خاوران” مشهور شدند، برای روشن شدن علت اعدامها و محل دفن اعدامیان تلاشهای گستردهای را آغاز کردند که با فشار و سرکوب دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی مواجه شد.
“خانوادهها و مادران خاوران” در سال ۱۳۹۳، برای “پیگیری مستمر حقیقت اعدام زندانیان سیاسی سال ۶۷” جایزه “گوانگجو برای حقوق بشر” را بردند.
منبع: بی بی سی
………..
موضع گیری مقامات وقت ایران درباره اعدامهای دهه 60
آنچه در زیر می خوانید، بخش هایی از اظهار نظر مقامات وقت ایران است، که عینا بدون ویرایش نقل میشود:
آیت الله خمینی در مردادماه ۱۳۵۸
“اگر بنا بود مانند سایر انقلاب ها در دنیا انقلاباتی که واقع شد، پشت سر انقلاب چند هزار فاسد را دار می زنند و آتش می زنند قضیه تمام می شود. می گویند شده رستاخیز، ما می خواهیم رستاخیز شود، یک حزب را چند حزب را که صحیح عمل می کنند می گذاریم و باقی همه ممنوع اعلام می کنیم، هر نوشته جاتی که اینها کردند و برخلاف مسیر اسلام است همه را از بین می بریم. بعد از آنکه به آنها فهماندیم که شما دیکتاتور هستید ما آزادی خواه بودیم، شما نگذاشتید، ما آزادی دادیم، حالا که اینطور شد ما انقلابی برخورد می کنیم، هر چه می خواهند، روزنامه های خارج بنویسند، اینها هم در خانه فریاد بزنند لاکن بیرون نمی توانند باید منزوی شوند، ما نمی توانیم مهلت دهیم، شرع جایز نیست، مهلت دهیم، ما خطا کردیم، دولت خطا کرد، همه ما خطا کردیم فکر کردیم با انسان سر و کار داریم، انسانی رفتار کردیم، اما با انسان سر و کار نداریم با حیوان درنده سر و کار داریم، نمی شود با حیوان درنده به ملایمت برخورد کرد، نمی کنیم دیگر.”
محمد موسوی بجنوردی که پس از انقلاب عضو شورای عالی قضایی بوده در دهه ۶۰ در یادداشتی که در سایت آفتاب چاپ شده می گوید:
“بازرس میفرستادیم مثل آقای مجید انصاری، این بازرسها را به زندانها برای سرکشی میفرستادیم تا ببینیم شرایط زندانها چگونه است. چرا که من به جز عضویت در شورای عالی قضایی، عضو هیات چهار نفره عفو امام (بنده، آیتالله محمدی گیلانی، آیتالله ابطحی کاشانی و قاضی خرمآبادی) هم بودم. یکی از کارهای این هیات فرستادن بازرس به تمام زندانهای کشور بود. تا بفهمیم که چه کسی اصلاح شده و کی اصلاح نشده است. مسجل میشد که کسی اصلاح شده او را عفو میکردیم.”
محمد محمدی گیلانی، حاکم شرع دادگاه های انقلاب در اوایل دهه ۶۰
“شورای عالی قضایی راجع به اعدام گروهک ها تصمیم گرفته است. قاضی نظر می دهد، یکی از مجتهدین دینی که شرایط اجتهاد در آنها است،به رویت می رساند. هوادار و سمپات ملغی است، آنچه معیار و میزان در محاکمه دادگاه شرع است، عبارت از عملی که این فرد به منصه ظهور رسانده عمل ملاک نقادی و محاکمه است، بهایی گروه جاسوس، فرقه جاسوس که برای سازمانهای استعماری جاسوسی می کنند و خسارتی که این فرقه ضاله بهایی از لحاظ اقتصاد وارد آورده است، الله اکبر؛ آنهایی که برای دادگاه محرز شده جاسوس اسرائیل هستند بر دادگاه، حاکم شرع واجب است به حکم قرآن این محاربین به سزای عمل خود برسند.”
صادق خلخالی، حاکم شرع انقلاب اسلامی، شهریورماه ۱۳۶۳ صبح آزادگان
“من با قاطعیت در گنبد وارد شدم، و یکی از کارهای برجسته و انقلابی در گنبد. ۹۴ نفر منجمله توماج، مختوم، واحدی و جرجانی را بنده اعدام کردم. ۹۴ نفر را اعدام کردم نه یک نفر را. میگویند قتل رهبران ترکمن عمدی بود، من توماج، مختوم، واحدی و جرجانی را بگذارم زنده بمانند که چه؟”
یوسف صانعی، دادستان، تیرماه ۱۳۶۲، روزنامه جمهوری اسلامی
“نکند امروز که آرامش داریم و مسئولین که امروز امنیت دارند، آن پدر و مادرهای ضد انقلاب از مسئولین سراغ آزادی فرزندانشان را بگیرند که هرگاه سراغ این مسائل رفتیم، سراغ قتلگاه حزب برویم [و با دیدن نمونه جنایات آنها، تصمیم به آزادی آنها نگیریم]. اینها توبه کنندگان نیستند، می آیند بیرون افعی می شوند. مسئولین مملکت و ملت یک وقت تحت تأثیر قرار نگیرند. هرگاه تحت تأثیر قرار گرفتید سراغ جنایت هایشان بروید.
زندانی بودن آنها مرضیّ خدایی [مورد رضایت خدا] است. حرکتی نشود که ما خدای نکرده علیه دادگاه انقلاب حرف بزنیم. امروز با تلاش برادران سپاه و کمیته ها و شهربانی و دادگاه های انقلاب بوده که ما هستیم و الّا آنها رحم ندارند.
[آنها] خائنین به مملکت هستند و به پدر و مادر خودشان هم رحم نمی کنند و باید به مجازاتشان برسند. من اینجا به عنوان یک مسئول قوه قضائیه دست آن عزیزانی را می بوسم و حاضرم کفش هایشان را جفت کنم که با دست های پرتوانشان ضد انقلاب را گرفتند و به دادگاه بردند و به مجازات رساندند. آفرین بر آنها. نکند ما به دادگاه های انقلاب بدبین شویم.”
یوسف صانعی در سخنرانی سال ۱۳۶۴ خطاب به گروههای مخالف جمهوری اسلامی و هوادارانشان:
برگرفته از کتاب “بازخوانی دیدگاه های سیاسی و فقهی آیت الله صانعی”، امید حسینی
“آن روزی که علیه آنان به عنوان مفسد کیفرخواست صادر می شود، قوم و خویشها به التماس نیفتند و فلان روحانی را نبینند”
“امید ضد انقلاب از اوین باید قطع باشد. اوین باید محیط ترس باشد. اوین باید محیط رعب باشد. این اشتباه است که بگوییم آقا هیچ کس نترسد، نه آقا! ضدانقلاب باید از اینکه می گویند می بریمت اوین لرزه بر تنش بیفتد.”
آیت الله خمینی، حکم اعدام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷
“از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجهالاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظاماسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد.”
نامه احمد خمینی به آیت الله خمینی در مورد وضعیت زندانیان سیاسی که احکامشان در حال پایان است و پاسخ رهبر جمهوری اسلامی ایران:
“بسمه تعالی، در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.”
نامه آیت الله منتظری به آیت الله خمینی پس از اطلاع از اعدامها (کتاب خاطرات آیت الله منتظری که در آلمان منتشر شده است)
“آیا میدانید که جنایاتى در زندانهاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوعند که شبیه آن در رژیم منحوس شاه هرگز دیده نشد؟ آیا میدانید که تعداد زیادى از زندانیها تحت شکنجه توسط بازجویانشان کشته شده اند؟ آیا میدانید که در زندان (شهر) مشهد، حدود ۲۵ دختر بخاطر آنچه بر آنها رفته بود … مجبور به درآوردن تخمدان یا رحم شدند؟ آیا می دانید که در برخى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار میگیرند؟”
نامه آیت الله منتظری به عبدالکریم موسوی اردبیلی، رئیس شورای عالی قضایی:
“مگر قاضی های شما اینها را به ۵ یا ۱۰ سال زندان محکوم نکرده اند، مگر شما مسئول نبوده اید، آن وقت تلفنی به احمد آقا میگویید که اینها را مثلا در کاشان اعدام کنند یا در اصفهان. شما خودت میرفتی با آنها صحبت میکردی که کسی که مثلا مدتی در زندان است و به ۵ سال زندان محکوم شده و روحش هم از فعالیتهای منافقین خبر دار نبوده چطور ما او را اعدام کنیم.”
متن نامه حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی خوزستان به آیت الله خمینی در مورد چگونگی اجرای احکام، ۲۳/۵/۱۳۶۷
“بسمه تعالی
حضرت آیت الله العظمی امام خمینی دامت برکاته
با عرض سلام، در رابطه با حکم اخیر حضرتعالی راجع به منافقین گرچه اینجانب کوچکتر از آنم که در این باره صحبتی بکنم ولی از جهت کسب رهنمود و من باب وظیفه شرعی و مسئولیت خطیری که در تشخیص موضوع به عهده میباشد معروض میدارد که بر سر نفاق بودن یا پافشاری بر موضع منافقین، تفسیرها و تحلیلهای گوناگونی میشود و نظرها و سلیقه ها بین افراط و تفریط قرار دارد که به تفصیل خدمت حاج احمد آقا عرض کردم و از تکرار آن خودداری میشود. من باب مثال در دزفول تعدادی از زندانیان به نامهای طاهر رنجبر – مصطفی بهزادی – احمد آسخ و محمدرضا آشوع با اینکه منافقین را محکوم میکردند و حاضر به هر نوع مصاحبه و افشاگری در رادیو و تلویزیون و ویدئو و یا اعلام موضع در جمع زندانیان بودند، نماینده اطلاعات از آنها سئوال کرد شما که جمهوری اسلامی را بر حق و منافقین را بر باطل میدانید حاضرید همین الان به نفع جمهوری اسلامی در جبهه و جنگ و گلوگاهها و غیره شرکت کنید، بعضی اظهار تردید و بعضی نفی کردند، نماینده اطلاعات گفت اینها سر موضع هستند چون حاضر نیستند که در راه نظام حق بجنگند. به ایشان گفتم پس اکثریت مردم ایران که حاضر نیستند به جبهه بروند منافقند؟ جواب داد حساب اینها با مردم عادی فرق میکند و در هر صورت با رای اکثریت نامبردگان محکوم شدند فقط فرد اخیر در مسیر اجرای حکم فرار کرد. لذا خواهشمند است در صورت مصلحت ملاک و معیاری برای این امر مشخص فرمایید تا مسئولین اجرا دچار اشتباه و افراط و تفریط نشوند.
حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی خوزستان – محمد حسین احمدی
رونوشت : حضرت آیت الله العظمی آقای منتظری مدظله”
نامه دیگر آیت الله منتظری به آیت الله خمینی
” سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور که مرد مورد اعتمادی میباشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان حضرت عالی به قم آمده بود. میگفت مسئول اطلاعات یا دادستان (تردید از من است) از یکی از زندانیان برای تشخیص این که سر موضع است یا نه پرسید، تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟، گفت آری، پرسید حاضری مصاحبه کنی؟، گفت آری، پرسید حاضری برای جنگ عراق به جبهه بروی؟، گفت آری، پرسید حاضری روی مین بروی؟، گفت مگر همه مردان حاضرند روی مین بروند، وانگهی از من تازه مسلمان نباید این همه انتظار داشت. گفت معلوم میشود تو هنوز سر موضعی، و با او معامله سر موضع انجام داد، و این قاضی شرع میگفت من هر چه اصرار کردم تصمیمات به اتفاق آرا باشد و اکثریت پذیرفته نشد، و نقش اساسی را همه جا مسئول اطلاعات دارد و دیگران عملا تحت تاثیر میباشند”
بنابر مندرجات کتاب خاطرات آیت الله منتظری، وی با حسینعلی نیری، قاضی شرع اوین، مرتضی اشراقی، دادستان و مصطفی پور محمدی، نماینده وزارت اطلاعات صحبت میکند و به آنها میگوید:
” گفتم الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید. آقای نیری گفت ما تا الان ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کرده ایم ، ۲۰۰ نفر را هم به عنوان سر موضع از بقیه جدا کرده ایم کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمائید.”
عبدالکریم موسوی اردبیلی، ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ در نماز جمعه تهران
“جمع کثیری از ایران رفته اند آنجا (عراق) برای خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست کرده اند، یک جمعی هم در ایران در زندان هستند. مردم بر علیه اینها چنان آتشی هستند، قوه قضایی در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا اینها را محاکمه می کنید، اینها که محاکمه ندارند. حکمشان معلوم، موضوعش معلوم و جزایش نیز معلوم می باشد، قوه قضایی در فشار است که اینها چرا محاکمه می شوند، قوه قضایی در فشار است که چرا تمام اینها اعدام نمی شوند و یک دسته شان زندانی می شوند.”
علی خامنه ای، رئیس جمهور؛ روزنامه رسالت ۱۶ آذرماه ۶۷
“مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم؟ نه! ما در جمهوری اسلامی مجازات اعدام را داریم برای کسانی که مستحق اعدامند… این آدمی که توی زندان، از داخل زندان با حرکات منافقین که حملهٔ مسلحانه کردند به داخل مرزهای جمهوری اسلامی … ارتباط دارد، او را به نظر شما باید برایش نقل و نبات ببرند؟ اگر ارتباطش با آن دستگاه مشخص شده، باید چه کارش کرد؟ او محکوم به اعدام است و اعدامش هم میکنیم. با این مسئله شوخی که نمیکنیم.”
محمد موسوی خوئینیها، دادستان کل کشور، ۳۰ دی ۶۷
“ما از بالا رفتن آمار اعدامها واهمهای نداریم.”
علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه، بهمن ۶۷
“در این کشور کسانی که (اقدام به مبارزهٔ مسلحانه میکنند) باید کشته شوند و این قانون است. زندانیانی که در این ماههای اخیر اعدام شدهاند مجاهدین خلق بودهاند که سعی داشتند به داخل ایران پیشروی کنند. سایر اعدام شدگان نیز به قتل شخصیتهای سیاسی اعتراف کرده بودند”
مجید انصاری رئیس سازمان زندانها، روزنامه کیهان اردیبهشت ۶۸
“عدهای از زندانیان در زندان تشکیلات داشتند که پس از عملیات مرصاد کشف شد. لذا اینان که تعداد بسیار کمی بودند پس از عملیات اعدام شدند.”
علیمحمد دستغیب پس از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری۱۳۸۸ در گفت و گو با جرس
“پس از پایان عملیات مرصاد تعداد زیادی از زندانیان اعدام شدند، بنده با آنکه چند مرتبه آن را مطالعه کردم، اما ابهامات این کار برایم رفع نشد، و به درستی متوجه علت این اعدام های گسترده نشدم.”
رحیم پورازغدی، از سخنرانان محافل مذهبی ایران (سخنرانی در میان دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی)
“۱۵ هزار نفر را بین سالهای ۶۰ تا ۶۷ قصابی کردند. گروه تروریست از سال ۵۹ آدمکشی کردند. اعلام جنگ مسلحانه کردند. کسانیکه در سال ۶۰ تا آخر جنگ در خیابان ها می گشتند، هر دختری که حجاب داشت، یا پسری که ریش و محاسن داشت را بدون اینکه بپرسند مسلسل در می آورند و می کشتند، کسانی که در سبزی فروشی، مغازه می رفتند و عکس امام در آن بود ،نارنجک می انداختند، هر قانونی در دنیا می گه حکم اینها اعدام است. خونشان به جنایت آلوده بوده. گروههای مسلحی که ارتباط با سازمان جاسوسی داشتند را چی کارش می کردند، اگر اعدام نمی کردند، خائن بودند.”
ربیع الله کمری، عضو شورای مرکزی اعتماد ملی ۲۹ مهر ۱۳۸۸
“منافقانی که در سال ۶۷ اعدام شدند، در واقع به سزای عمل خود رسیدند، چون با دست زدن به عمل مسلحانه در مقابل نظام اسلامی ایستادند و پاسخشان همین بود که اعدام شوند.”
میرحسین موسوی، نامزد ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸
“بنده به هیچ وجه نه نقشی داشتم نه اطلاعی، حتی با اینکه یکی از اعضای هیات سه نفره منصوب به نماینده وزارت اطلاعات بود و قاعدتا وزیر اطلاعات می بایست من و دولت را در جریان می گذاشت، آقای ری شهری حتی کلمه ای را هم راجع به این موضوع نگفت، نه در هیات دولت، نه به طور خصوصی به شخص بنده، ما در بی اطلاعی محض بودیم و وقتی هم خبر دار شدیم، سعی در جلوگیری داشتیم. اینکه بنده نقش داشتم خلاف واقع است و اصلا به ما اجازه ورود به این موضوع را نمی دادند. با این حال این جنایتی است که رخ داد و واقعیت این است که هنوز هیچ کسی از ابعاد واقعی آن خبر ندارد و شاید در آینده بتوان بیشتر و جامع تر به این واقعه و ابعاد آن پرداخت.”
مصطفی پور محمدی وزیر دادگستری دولت یازدهم در سال ۱۳۹۲
“اینکه من در دهه ۶۰ لیستی از اعدامی ها را نزد آیت الله منتظری برده ام و ایشان مخالفت کرده اند قطعا دروغ است، من در وزارت اطلاعات یک روز پست امنیتی نداشتم. در دوسال اول چون می خواستم در جبهه باشم با اصرار آقای ری شهری وارد وزارت اطلاعات شدم و مسئول ضد جاسوسی شدم بنده در آن حوزه که تازه نیمه امنیتی است تنها دو سال حضور داشتم. بنابراین درگیر اعدامها نبودم.”
اعدام شدگان یک دهه: بیش از ‘۱۵هزار نفر’
دهه ۶۰ در تاریخ ایران فراموش نشدنی است. طی این سال ها و تا همین امروز و فرداهای دیگر هزاران خانواده با یاد بستگان اعدام شدهشان روزگار میگذرانند. سال های ۶۰ در دو مقطع قابل بررسی است از ۱۳۶۰ تا ۶۴ که نزدیک به ۱۱هزار نفر براساس آمارهای موجود در زندان های مختلف تیرباران یا اعدام و یا زیرشکنجه کشته شدند و مقطع ۶۷ که با فرمان آیت الله خمینی، رهبر وقت ایران گروهی از زندانیان که دوران محکومیتشان را سپری می کردند طی سه ماه به جوخه های اعدام سپرده شدند و از مردادماه تا اواسط آذر همان سال براساس آمارهای موجود بیش از ۴ هزار نفر کشته شدند.
آمارهای این گزارش برگرفته از آمارهای کمیسیون حقوق بشر ایران در سوئد، گفت و گوهای زندان، و ایران تریبیونال است.
تفاوتی که در اعدام های این دو مقطع وجود دارد نخست سن جوانان است. براساس این آمار در سال ۶۰ نام های دختر و پسر ده ساله در میان تیرباران شدگان دیده می شود و نزدیک به ۳۰ نفر از کشته شدگان زیر ۱۵سال داشتند. اما در مقطع ۶۷ تعداد زیر ۱۵ ساله ها انگشتشمار است. آماری که از شهرهای مختلف در ادامه می آید شامل همه کشته شدگان این دو مقطع نیست و تنها کسانی که جلوی نامشان محل اعدام نوشته شده بود، منظور شده است و اگر نام استان جلوی اسمی درج شده بود در فهرست مرکز استان قرار گرفته است.
در مورد کشته شدگان در زندان های اوین و گوهردشت در سال ۶۷باید اشاره کرد که نام کشته شدگان در فهرست تهران و کرج نوشته شده است ضمن اینکه این زندانیان از شهرهای دیگر کشور نیز در تهران و کرج به سر میبردند و از این رو تعداد کشته شدگان این دو زندان رقم بالایی را به خود اختصاص داده است.
سازمانهای فعال در زمینه زندانیان و اعدامیان دهه شصت
گفت و گوهای زندان:
گروهی از زندانیان سیاسی سابق با انتشار نشریه یاد زندانیان جان باخته را زنده نگه می داشتند. در سال ۱۳۸۴ یک گروه از این زندانیان سابق که خاطرات همبندان خود را با نام گفتگوهای زندان منتشر می کردند با فراخوانی نخستین سمینار با نام “کشتار زندانیان سیاسی درایران” را در شهر کلن آلمان برپا داشتند. از آن تاریخ به بعد هر دو سال یک بار این گروه گردهمایی برگزار می کند. در کنار سمینار برای نخستین بار نمایشگاهى از نام و مشخصات و عکس حدود ۳۰۰۰ تن از اعدامشدگان سال ۱۳۶۷و نمونههایى از نامههاى اعدامشدگان و کارهاى دستىشان به نمایش گذاشته شد. این گروه از زندانیان سیاسی سابق دریافت هرگونه کمک از نهادهای حقوق بشری و یا دیگر سازمان های بین المللی را رد می کنند و هزینه های برگزاری گردهمایی ها و نشریه و کتاب را تنها از کمک های اعضا تامین می کنند.
بنیاد عبدالرحمن برومند:
بنیاد عبدالرحمن برومند در تارنمای رسمی خود را نهادی برای پیشبرد حقوق بشر و دموکراسی (مردم سالاری) در ایران معرفی می کند که غیر انتفاعی و غیر دولتی است و به یاد دکتر عبدالرحمان برومند، وکیل دادگستری پایه گذاری شده است. این بنیاد یادبودی مجازی ایجاد کرده به نام امید که در آن سرگذشت قربانیان اعدام های سیاسی در ایران به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود. تا کنون سرگذشت ۱۶۲۹۸ قربانی در این یادبود مجازی مستند شده است. به تقاضای بنیاد و با مصاحبه با شهود و مطالعه اسناد و مدارک جمع آوری شده در آرشیو بنیاد، قاضی جفری رابرتسون، کارشناس عالیرتبه حقوق بشر، در یک گزارش ۱۴۵ صفحه ای اعدام های سال ۱۳۶۷ را از منظر حقوق بین الملل تعریف کرده است. بنیاد این گزارش را به دو زبان انگلیسی و فارسی منتشر و سازمان ملل را به پیگرد قضایی دعوت کرده است.
عدالت برای ایران:
این سازمان پس از انتخابات بحث برانگیز سال ۱۳۸۸ ایران آغاز به کار کرد. و فعالیتش را “ثبت و مستند سازی موارد نقض حقوق بشر با رعایت استانداردهای حقوقی بین المللی از سویی و تلاش برای پاسخگو کردن ناقضان حقوق بشر در عرصه بین المللی ” عنوان می کند. این سازمان از دو پروژه نام می برد که هم زمان در دست دارد پروژه “جنایت بی عقوبت” با هدف مستند سازی موارد شکنجه جنسی علیه زندانیان سیاسی زن پس از انقلاب ۵۷ و دومین پروژه “پرونده سازی برای ناقضان حقوق بشر” است. در تارنمای این تشکل از کمک های شبکه زنان تحت قوانین مسلمانی (WLUML)، بنیاد هیوس و نیز مبتکران و مجریان جایزه لاله مدافعان حقوق بشر هلند قدردانی شده است.
ایران تریبیونال:
این تشکیلات در معرفی خود هسته نخست شکل گیریاش را از اردوی تابستانی تشکیل شده در یکی از جزایر اطراف استکهلم سوئد در اواخر شهریور ۸۶ اعلام کرده است که “با حضور جمعی از اعضای خانواده های جان سپردگان دهه شصت و زندانیان سیاسی جان بهدربرده از کشتار زندانیان سیاسی در این دهه،” تشکیل شده و این گروه “کارزاری را برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، با یاری و همراهی فعالان عرصه های سیاسی و اجتماعی آغاز کردند. دست اندرکاران ایران تریبونال می گویند که “همگامان” این گروه در تورنتو و کالیفرنیا “به صورت خودجوش با تشکیل دو شبکه اجتماعی، اقدام به جمع آوری کمک مالی مردمی برای برگزاری مرحله دوم دادگاه کردند.
سایت بیداران:
این تشکیلات نیز از جمله قدیمیترین سایتهایی است که در حوزه مستندسازی وقایع دهه ۶۰ فعالیت دارد. از جمله اقدامات این سایت راه اندازی خاوران مجازی و همچنین مصاحبه با بازماندگان اعدامهای تابستان ۶۷ است.براساس آنچه در این سایت نوشته شده “بیداران بیش و پیش از هر چیز می خواست و می خواهد، تلاشگر جنبش دادخواهی و پژواک صدای خانواده های قربانیان اعدام ها و ترورهای سیاسی باشد.”
منبع: بی بی سی