در این نقد مختصر که خواهد آمد قرار براین نیست که به هیچگونه از اهمیت دست آوردهای گرانقدر چند سالەی کاک ئاکو نه تنها زره ای از اهمیت آن چشم پوشی شود،
بلکه در این پیرامون لازم است که نهایت سپاسگزاری و افتخار سختیهای شبانه روزی وی را در طول این مدت های مدید که به نسبت ایده و اهداف دلسوزیش به فرهنگ و زبان و ادبیات مردمان زاگرس نشین (کورد ولور) صرف نموده است ارج نهاد و در همانحال شایسته دیدم که از زاویه ای دیگر تنها نقدی دوستانه و باز کردن گوشه ای از پیام روشنگری را به نسبت نوشته ی مذکور به تحریر درآورم:
در همان ابتدای این نوشته که لغت “خوارین” آورده شده است به روشنی معلوم است که در حوزه ی زبانی استان های کرماشان-ایلام بخش قابل توجهی از گویشوران کوردی لغت خوارین را به شیوه ی “خوارنگ” نوشته و با صدای خاصی حروف نگ را تلفظ می کنند که در واقع معناهای همچون؛ پایین و حتا جنوب را تداعی می کند و همچنان محتمل است که ارزیابی چنان لغاتی در فرهنگ گفتمان ادبیاتی، اندکی در مقیاس ارزش و احترام تفاوت داشته باشد، اما اگر اصطلاح سمت و سوی جغرافیایی “کوردستان ایران” را به هرکدام از آنها اضافه شود می توان آنان را در وزنی هم مترادف قلمداد کرد، کاک ئاکۆ در ادامه نوشته اش یادآوری دارد به نسبت تقسیم بندیهای شرفخان بدلیسی راجع به زبان کوردی، ایشان یکی از شاخه های مورد نظر وی را به اینگونه “هورامی (گورانی)” قید کرده است، در این رابطه باید گتفته شود که رعایت کردن جایگاه علامت های ادبیاتی چون ویرگول،کاما،پرانتز،تعجب…در هر نوشتنی اهمیت خاص خودش را دارد،چون گاهی با قرار دادن هر کدام از این علامت ها به اشتباه در فاصله و یا مکانی غلط بین دو کلمه ممکن است معنای نوشته ای را وارونه و نامفهوم جلوه دهد و حتا می تواند در معنا،صورت قرادادی تنظیم شده را نسخ کند که متاسفانه کاک ئاکو در اینجا دانسته یا ندانسته این قاعده را رعایت نکرده است، نوشتن واژه گورانی بعد از هورامی در میان پرانتز در واقع معنی گوران امروز را در ذهن خواننده تداعی می کند، مانند اینکه بنویسیم کرماشان (قرمسین کنونی)در صورتی که جغرافیا و زبان تکلم گوران امروزی نه تنها محدودتر شده است،بلکه در مکالمه و چاشنی های دستور ادبیاتی با گوران قدیم تفاوت محضی در خود دارد به همین خاطر در درست نوشتن آن لازم بود که واژه هورامی را در داخل پرانتز قرار داد، واژه ی هورامی قبل از اینکه یک شناسه ی زبانی-لهجه ای به شمار آید درتعریف آن باید گفت جغرافیای پراکنده ای است که در حوزه ی کوردستان روژهلات و باشور واقع است و زبان تکلم مردم این مناطق در قرن های پیشین به نام گوران نام برده شده است که با لهجه ی مردم گوران امروزی تفاوت های دارد و در این پیرامون نزدیک به چند دهه است که اصطلاح هورامی در امور شاخه بندی زبان کوردی به جای گوران قدیم بیشتر بر سر قلم و زبانها افتاده است، اما در همین احوال بدون هیچ شک و گمانی بایست آورد که؛ نزدیکترین وارث زبانی گوران قدیم همین متکلمان مردمان هورامی لهجه ی امروزی است که در مناطق هورامان سکنا دارند، بنابراین از لحاظ رعایت نوشتاری واژه و اصطلاحاتی که حامل معنای گسترده ای بوده و هستند و در زمان های ویژه ای از تاریخ دچار دگرگونی شده اند شایسته است راست نوشتن آنان را منطبق با دستور زبان رعایت کرد و همچنان شاخه ی زبانی مورد بحث را اینچنین نوشت: گوران(هورامی کنونی)..
کاک ئاکو همچنان در جملەای دیگر آورده است: “تا چند سال پیش از این بدون هیچ دلیلی مبنایی به نام “کوردی گورانی” بر این دیار تحمیل شده بود که هیچ ربطی به جغرافیایی با این وسعت نداشت و معلوم هم نشد که اساسا چرا کوردی گورانی؟ “
در جمله ی بالا اگر چه با ادبیاتی پس و پیش و بهم ریخته نوشته شده است اما در اوج ناآگاهی همراه با افکاری متوهم، در همین جمله به خوبی نشان داده است که صاحب گردآورنده ی خروارها لغت،واژه و اصطلاح کوردی زیر نام (فرهنگ باشور)به نظر می آید که هنوز نیازمند به سالها تحقیق است که لااقل بتواند به معنا و مفهوم ریشه ای واژه ی گوران ازنگاه زبانی، جغرافیایی، موسیقی،ادبی، آیینی… دسترسی پیدا کند و سپس بتواند ابزار تحقیق و تحلیل خویش را به نسبت جغرافیای زبانی ساکنان جنوب کوردستان ایران را از خویش روا دارد!؟
دید کوتاه و تشخیص ندادن لهجه ی کوردی گوران کهن با حوزه ی گویشوران گوران امروزی و همچنین ردیف کردن” گوران،هورامی” در کنار هم به عنوان لهجه ای کوردی خود حامل تفکری ناآگاهانه و گفتمانی غیرمسئولانه در تاریخ، فرهنگ،ادبیات و ریشه ی زبانی ملت کورد به شمار می آید.
واژه گوران به مثابه واژه ای بسیار قدیم و با دارا بودن تعریف های متعدد و همینطور تراشیدن و تحریف های انتزاعی به نسبت آن، حاکی بر این است که با وجود دلایل، اسناد تاریخی،نوشته ها،بقای زبانی و غیره جغرافیای گویشوری گوران قدیم بیش از ١٠ قرن بخش عظیمی از سرزمین کوردستان آنوقت را تحت پوشش خود داشته است و بر اساس همین دست یافته های زنده و موجود باید گفت که بعد از پایان دوران کاربرد زبان اوستایی و پهلوی میانه، در سرزمین همین گوران لهجه ها بود که با همت بزرگان کورد، دلسوزان فرهنگ -زبان کوردی و نابغه های زمان خود میراث زبانه های مذکور را از خطەی لورستان تا حوزه ی فرمانروایی اردلان ها با کم و زیاد حفظ و گسترش دادند و در درازنای این قرنها دیالتیک کوردی گوران با داشتن تمامی صفات صرف و نحو در قواره ی زبانی و ادبیات زمان خویش همواره با ممیزی کردن علامت های جنس نر و ماده توانسته بود به سان زبانی مستقل قد علم کند و در همین راستا علاوه بر زبان رسمی گویشوران خود، زبان کتب و دفاتر آیینی کوردان یارسانی، زبان نوشتاری شعر و ادب، زبان موسیقی و آواز و سیاچه مانها از مرز شاخوشین های لورستانی تا دیار هورامان های تخت و لهون را به خود اختصاص داده بود و شواهدی محکم و زنده تر از اینها یکی از بقای به جا مانده از زبان گوران قدیم(هورامی کنونی) امروزه بخش های عمده ای از مردمان مناطق هورامان کوردستان روژهلات و باشور است که با همان لهجه ی کوردی گوران قدیم تکلم می کنند، بنابرین باید پرسید کدام منطق و قواعد زبان شناسی حکم می کند که عظمت این زبان را که نزدیک به ١٢ قرن است تمامی بن و ریشه، موسیقا، تاریخ، ادبیات و غیره در بخش پهناوری از جغرافیای انسانی کوردستان را در حافظه تاریخی خود ذخیره و حکاکی کرده است که امروزه به مانند یک سرمایەی زیربنا و زنده در اختیار ملت کورد قرار گرفته است، اما متاسفانه در این ایام عده ای قلیل در طول چند دهه ی گذشته تا کنون در لباس متخصصین زبان شناسی و روشنفکری و به میل خودشان فرصتی که زمان برایشان فراهم کرده است و همینطور گویا در این مسیر بر خود اطمینان دارند که به گونه ای تمام و کامل آگاه به کلیت زبان و گویشها و سرزمین جنوب کوردستان هستند! و هر آنچه از قلم و زبانشان بر آمده به نسبت خمیر مایه ی اصیل و بنیادی زبان کوردی که همان گوران قدیم (هورامی کنونی) باشد ناآگاهانه برخورد کرده اند، اگر چه ریشه ی زبان کوردی مزبور از تمامی اختصاصات و نمرات یک زبان مستقل برخوردار است ولی این اندک فعال در نهایت با اطمینانی سخت و قضاوتی شخصی و یک طرفه بدون در نظر گرفتن علم زبان شناسی خودسرانه سیمای این شناسنامه ی تاریخی-ملی کورد را در میدان زنده ی زبانی بسیار کوچک و کم رنگ کرده است و شوربختانه تنها با تعریفی ناقص و بدون انتظار آنهم در قالبی که گویا زبان گوران قدیم تنها کاربردش در ردیف کردن “سبک شعری” کارایی داشته است… نعوذوبلا چه باید گفت:وقتی گوشت بگندد به آن نمک می زنند، اما وقتی نمک بگندد چاره چیست!؟
از مبحثی دیگر، اندک فعالانی در زمینه های گوناگون وابسته به مردمان گوران و کلهور کنونی هر از گاهی در گفتار و نوشتارهایشان لهجه ی گویشوری خود را به نام منطقه ی وابسته (گوران-کلهور) نسبت می دهند که به نظر می آید این تصمیمی عقلانی و اراده ای طبیعی است، اما مشکل در اینجاست که یکی خود را بسان معیاری قیومتگرا برای کل لهجه و زیر مجموعه های کوردی در استان های جنوبی کوردستان ایران معرفی می کند و آن دیگری خود را وارث و پدر خوانده ی زبان کوردی همراه با تاریخ معرفی می کند، در حالیکه نحوه ی گفتاری هر دو امروزه بر روی یک محور در جریان است، از سویی آنقدر به لحاظ مردمی و گفتاری درهم تنیده اند که تفکیک آنها تنها کار حضرت فیل خواهد بود! اما در واقعیت مبهم بودن اسباب تعصبات خشک باعث شده است که نقش فعالان طرفین در این زمینه ها به شیوه ای ناموفق و لغزنده پیش برود، در باب جغرافیای کوچک شده از سرزمین گوران قدیم بایست تأکید کرد که گوران امروزی بیشتر از جنبه ی اسمی-آیینی وارث آن گردیده است،به همین سبب مناطق گوران امروزی که در تنظیمات و ساختار سازماندهی حاکمان ساتراپ نشینی که نزدیک به دو قرن پیش رخ داده است به طور تقریبی در فاصله ی ٤٠-٦٠کیلومتری غرب شهر کرماشان از مرز سنجابی آغاز می شود و با پوشش دادن زنجیره کوههای دالاهو از شرق به دشت جگیران و از غرب به قصرشیرین وصل می شود و لهجه ی محاوره ای مردمان این خطه در میان خویش همان گورانی است، البته گورانی که نه گورانی قدیم است و نه هورامی کنونی به شمار می آید و همینطور جغرافیای مردمی کلهور از مرز سنجابی و جلالوند-عوثمانوند لکسان در جنوب غربی کرماشان از فاصله ی ٣٠-٤٠کیلومتری از چهارزبر شروع شده و با در نظر گرفتن تقریبا خطی راست و امتداد یافته به مقصدی در فاصله ی بین شهرهای نفت شهر-قصرشیرین می رسد که در این راستا باید یادآور شد که لهجه ی گفتاری درون مردمی آنان همان کلهوری یا که ڵڕی است، به عنوان یادآوری عرض کنم که آوردن جغرافیای حدسی به نسبت ساکنان گوران و کلهور امروزی تنها ویژه ی کوردستان ایران در نظر گرفته شده است، بنابرین نه منطقی است و نه منصفانه که امروزه به شیوه ای عمدی و یا ناآگاهانه امتیازهای مصنوعی و سمپاشی های لهجەای را در بین یک خانواده که در در ازنای تاریخ به دو نام متفاوت و مشهور شهرت یافته اند برجسته و به آن دامن داده شود، البته در این جملات متأخر مضمون کلام ربطی به کاک ئاکۆ ندارد.
ادامه دارد…
اردلان بهروزی امریکا٥/١١/٢٠٢٠